خلاصه داستان : دختری به نام پپرمینت پتی است. در حالیکه دوستانش برای جشن گرفتن روز مادر هیجان دارند، این روز برای پپرمینت پتی فقط یادآور این واقعیت است که او بدون مادر بزرگ شده است.

Mother’s Day is almost here, and the gang is excited—except Peppermint Patty. For her, it’s a reminder that she didn’t grow up with a mom. But good pal Marcie helps Peppermint Patty see that families come in all shapes and sizes.

خلاصه داستان : باند بادام زمینی ها در مورد شروع در یک مدرسه جدید در پاییز نگران هستند و به لوسی الهام می‌دهند که به جای آن مدرسه خود را راه اندازی کند. او به زودی متوجه می شود که تدریس آنقدرها هم که به نظر می رسد آسان نیست و تغییر می تواند چیز خوبی باشد.

The Peanuts gang is nervous about going to a new school, so Lucy starts her own. She soon learns that teaching is tougher than she thought—and that change can be a good thing.

خلاصه داستان : پیوند "سالی" با یک گل کوچک خاص در زمین بیسبال ممکن است فاجعه ای برای بازی بزرگ باشد. برای چارلی براون و تیم، این فقط الهاماتی است که برای ایجاد تأثیر مثبت بر محیط خود نیاز دارند.

Charlie Brown is determined to win the big baseball game. But things turn into a fiasco right before the matchup, when Sally bonds with a little flower on the pitcher’s mound and vows to protect it at all costs.

خلاصه داستان : لوسی پس از اینکه متوجه میشود، مادربزرگش را به دلیل کهولت سن، نمیتوانید برای برگزاری جشن کریسمس دعوت کند، تصمیم میگیرد تا خودش را با برپایی جشن سال نو، شاد کند. در همین حال چارلی براون تلاش میکند تا قبل از رسیدن نیمه شب به یکی از تصمیمات هیجانی خود عمل کند و…

After finding out her grandmother won't be visiting for Christmas, Lucy decides to cheer herself up by throwing the ultimate New Year's Eve party. Meanwhile, Charlie Brown tries to fulfill one of his resolutions before the clock strikes midnight.