خلاصه داستان : داستان گروهی از بازیگران که در قلب گتوی ورشو، در زمینه زندگی یا مرگ بر روی صحنه ای فرسوده اجرا می کنند.

January 1942, in Nazi-occupied Poland during World War II. Thousands of Jews have been confined to the Warsaw ghetto for more than a year. Outside, life goes on; inside, they struggle to survive another day. Still, on a cold winter night, a group of Jewish actors manage to stage a lively musical comedy.

خلاصه داستان : یک پسر جوان متوجه دختر زیبایی می شود که شروع به مشغول شدن به افکار او می کند. در حالی که با فقر، روابط شخصی و مشکلات زندگی دست و پنجه نرم می کند، یک گروه موسیقی راه اندازی می کند، به این امید که توجه او را به خود جلب کند.

A boy growing up in Dublin during the 1980s escapes his strained family life by starting a band to impress the mysterious girl he likes.

خلاصه داستان : نوجوانان دوبلینی، متیو، رض نیهیلیست و کرنی، مدرسه را به یک خلا اجتماعی در نوشیدن و مواد مخدر رها می کنند و در یک عمل تخلف آور تکان دهنده قرار می گیرند...

Dublin teenagers Matthew, nihilistic Rez, and the deranged Kearney, leave school to a social vacuum of drinking and drugs, falling into shocking acts of transgression.

خلاصه داستان : داستان درباره دختری جوان به نام روبی می باشد که خانواده اش نا شنوا هستند و او زبان آن ها را به خوبی یاد گرفته و مدام با آن ها همدردی می کند اما وقتی شغل ماهیگیری خانوادگی به خطر می افتد او تصمیم میگیرد که سمت علاقه اش که موسیقی است برود.

As a CODA (Child of Deaf Adults), Ruby is the only hearing person in her deaf family. When the family's fishing business is threatened, Ruby finds herself torn between pursuing her love of music and her fear of abandoning her parents.