خلاصه داستان : سال 1959. «اینگمار یوهانسون» (گلانسلیوس) در آستانه ی بلوغ قرار دارد و مادرش (لیدن) مریض و پدرش در سفر است. او را می فرستند تا مدتی را نزد «عمو گونار» (وون برومسن) بگذارند، اما آن جا احساس بیگانگی می کند و دوری از سگش را تاب نمی آورد. با این حال آرام آرام به محیط...

A boy, obsessed with comparing himself with those less fortunate, experiences a different life at the home of his aunt and uncle in 1959 Sweden.

خلاصه داستان : مینو برای شرکت در عروسی خواهرش گیتا نزد خانواده اش در سوئد باز می گردد. مادر و پدرش معتقدند که او با کار کردن به عنوان رقصنده، خانواده را رسوا کرده است.

Minoo returns to her family in Sweden to attend her sister Gita's wedding. Her mother and father believe that she has disgraced the family having worked as a stripper.

خلاصه داستان : زوجی به جزیره‌ای که اینگمار برگمان الهام‌بخش نوشتن فیلمنامه برای فیلم‌های آینده‌شان شد، زمانی که خطوط بین واقعیت و تخیل شروع به محو شدن می‌کند، عقب‌نشینی می‌کنند.

An English-German filmmaking couple retreat to Fårö for the summer to each write screenplays for their upcoming films in an act of pilgrimage to the place that inspired Ingmar Bergman. As the summer and their screenplays advance, the lines between reality and fiction start to blur against the backdrop of the Island's wild landscape.

خلاصه داستان : داستان این انیمیشن درباره جانا، دختری بازیگوش است که تمام عمرش در یتیم خانه زندگی کرده است. روزی گوریلی از راه می رسد و او را به فرزندخواندگی قبول می کند. مدت زمانی می گذرد تا جانا به زندگی با مادر جدیدش عادت بکند. اما همانطور که شرایط رو به بهبودی می رود، مقامات محلی...

The orphan Jonna is longing for a mother. One day, an old car stops outside the orphanage and out steps a gorilla that picks Jonna for adoption. It soon becomes clear that they have more things in common than they initially thought. When they start becoming a family, Tord from the local authorities shows up and threatens to send Jonna back to the orphanage.