خلاصه داستان : (منو بگیر :یادآوری).ایچیجو پسر خانواده بزرگی است و زندگی او عالی دارد، اما یک روز تصادف می کند و به کما می رود. در همین حال، موریکاوا ناتسومی در همان روز و همزمان با ایچیجو دچار حادثه ای متفاوت می شود. موریکاوا ناتسومی نیز بر اثر تصادف به کما می رود اما به طرز معجزه...

خلاصه داستان : وقتی هیتوشی به طور ناگهانی می میرد، ساتسوکی قادر به غلبه بر مرگ او نیست و در غم و اندوه عمیق فرو رفته است. ساتسوکی مدام به پدیده سایه ماه فکر می کند که در گذشته درباره آن شنیده بود...

Satsuki lost her boyfriend, Hitoshi, in a car accident. Unable to face up to his death, she spends her days unable to sleep properly. At some point, Satsuki began to jog at dawn as part of her daily routine, and on a bridge she always passes, she meets a mysterious woman named Urara.