خلاصه داستان : پس از پیدا شدن جسد ملیسا یانگ، «لن هارپر» که یه بازرس بازنشسته‌ست، تصمیم می‌گیره خودش دست‌به‌کار بشه و یه جورایی غیررسمی تحقیق بکنه. اون با آدمای ساختمون صحبت می‌کنه و رفته رفته به رازهای تاریکی می‌رسه که نشون می‌ده چطور ممکنه یه نفر برای زمان طولانی غیبش بزنه و هیچ‌کس حتی نفهمه داستان چیه.

When the decomposed body of Melissa Young is found by a couple in their new flat, Detective Len Harper is determined to discover what happened to her and why nobody noticed she was missing.

خلاصه داستان :

All Michaela wants is to give her Dad a decent send off. She won't let her brother Mickey, or the circumstances of their late father's death, get in the way.