خلاصه داستان : پسری جوان به معشوقه ی جدید مادر مطلقه اش حسادت می کند و می خواهد آن ها از هم جدا شوند اما وقتی احساسات عمیق بین آن ها را می بیند متوجه می شود که بهتر است به حال خود رهایشان کند.

Jealous of his widowed mother's new lover, a boy does everything to separate them. Then, after he realizes their profound feelings for each other, he tries to reunite them.

خلاصه داستان : "دان کامیلو" پس از مبارزه با شهردار کمونیست "پپونه" تبعید شده و به دهکده دور افتاده ای فرستاده می شود و...

Energetic priest Don Camillo returns to the town of Brescello for more political and personal duels with Communist mayor Peppone.

خلاصه داستان : پائولو که در یک سفر کاری به سفر می‌برد در قطار با دختری تنها به اسم ماریا آشنا میشود، آنها دوباره در اتوبوس همدیگر را می‌بینند و ماریا به او می‌گوید که در دردسر افتاده، اینکه حامله‌ست و بچه...

A family man travelling for work, Paolo Bianchi, meets on a train a lonely girl, Maria. He sees her again on a bus and she reveals him that she's in troubles: she's pregnant, her baby's father has left her and she doesn't know how to tell to her parents that she's not married. She asks Paolo to play the role of her husband and he accepts....

خلاصه داستان : "بلاستی" کارگردانی است که به دنبال دختر کوچکی برای فیلم کوچکش می گردد.به همراه مادران دیگر،"مادلنا" دختر خود را به امید انتخاب و تبدیل شدن به یک ستاره نزد کارگردان می برد.او حاضر است همه چیزش را برای "ماریا" کوچک فدا کند و...

Bellissima is a satire of the film industry, and centers on a mother and daughter after the latter attends an audition.

خلاصه داستان : توتو مهربان‏ (فرانچسکو گولیسانو) بچه‏ ای یتیم است که لولوتا پیر(بابازی‏ خیره کننده اما گراماتیکا)،او را در مزرعه کلم پیدا می‏ کند و به او می‏ آموزد که خوب باشد و به دیگران مهربانی کند. وقتی‏ لولوتا می‏میرد ، توتو چند سالی را در یتیم‏ خانه سپری می‏کند و بعد پیام‏ آوری برای گدایان میلان...

Once upon a time an old woman discovers a baby in her cabbage patch. She brings up the child and, when she dies, the boy, Toto, enters an orphanage. Toto leaves the orphanage a happy young man, and looks for work in post-war Milan. He ends up with the homeless and organizes them to build a shanty town in a vacant lot. The squatters discover oil in the land and Toto sees a vision of the old woman who gives him a magic dove that will grant him anything he wishes.