خلاصه داستان : اسکروج، خسیس نهایی ویکتوریایی، کلمه خوبی برای کریسمس ندارد، اگرچه کارمند فقیر او کراچیت و برادرزاده فرد، سرشار از روحیه تعطیلات هستند. اما در شب، اسکروج ...

Ebenezer Scrooge, the ultimate Victorian miser, hasn't a good word for Christmas, though his impoverished clerk Cratchit and nephew Fred are full of holiday spirit. In the night, Scrooge is visited by spirits of the past, present, and future.

خلاصه داستان : داستان یک تماس مرموز که جو نیومن را به باواریا فرا می خواند تا به جست و جوی پدری که گمان می کرد 20 سال پیش مرده است، بپردازد.

Joe Newman, a naturalised Briton, is telephoned by his German father, whom he believed long dead, at the same time as a funeral is taking place in Bavaria - with his father's name on the coffin. His investigation in Bavaria reveals startling facts and the obstruction he meets makes him suspect foul play.

خلاصه داستان : خانواده سطح متوسط یک زن جوان نمی توانند درک کنند که چرا او در ازدواج با مردی جوان و قابل احترام تاخیر می کند.اما آنها چیزی درباره رابطه مخفیانه طولانی مدت او با یک مرد فرانسوی نمی دانند...

The middle-class family of a young woman cannot understand why she delays in marrying a respectable young man. They know nothing about her long-standing affair with a Frenchman.

خلاصه داستان : هنگامی که یک دختر جوان مرده پیدا می شود، یک بازرس برای تحقیق در مورد یک خانواده مرفه یورکشایر فرستاده می شود. معلوم می شود که هر یک از اعضای خانواده یک راز گناهکار دارند - هر یک تا حدی مسئول مرگ او هستند.

Based on a famous stage play and set in the year 1912, an upper crust family dinner is interrupted by a police inspector who brings news that a girl known to everyone present has died in suspicious circumstances. It seems that any or all of them could have had a hand in her death. But who is the mysterious Inspector and what can he want of them?

خلاصه داستان : آنا ریدل به علت مشکلاتش به بیمارستان روانی می رود و پس از مدتی به خانه بر می گردد. بهترین دوست او خواهرش الکس است. البته مراحل درمان او بخاطر یک نامادری سنگدل، پدری الاف و ولگرد و البته روحی که در خانه ی آنها سرگردان است اصلا خوب پیش نمیرود...

A brother and sister move into an old seaside house that has been abandoned for many years on the Cornwellian coast only to soon discover that it is haunted by the ghost of the mother of their neighbor's granddaughter, with whom the brother has fallen in love.

خلاصه داستان : سالها پس از به قتل رسیدن عمه خود در خانه اش،زنی جوان به همراه همسر جدیدش به آن خانه نقل مکان می کنند.اما مرد رازی در سینه دارد که برای محافظت از آن دست به هر کاری می زند حتی اگر دیوانه کردن همسرش باشد...

A newlywed fears she's going mad when strange things start happening at the family mansion.