خلاصه داستان : درختی که میکی و پلوتو خرد می کنند تا برای کریسمس به خانه بیاورند ، درختی است که داله چیپ در آن زندگی می کند.

Pluto comes bounding outside to help Mickey get a Christmas tree. Chip 'n Dale see him and make fun of him, but the tree they take refuge in is the one Mickey chops down. They like the decorations, especially the candy canes and Mickey's bowl of mixed nuts. But Pluto spots them and goes after them long before Mickey spots them. Minnie, Donald, and Goofy drop by to sing carols.

خلاصه داستان : موش کوچولو برای پلوتو ژاکت می بافد. وقتی برای اندازه گیری مقایس بدنش متوجه می شود که برایش بزرگ است، هر کاری از دستش برمی آید انجام می دهد تا آن را به اندازه مناسب فیگارو کوچک کند.

Minnie Mouse knits a sweater for Pluto. When she puts it on him, Pluto does whatever he can to try to get it off, eventually shrinking it to the perfect size for Figaro.

خلاصه داستان : داستان دختری زیبا و ساده لوح که فریب یک نوازنده پیانو را میخورد و در نهایت به جرم و جنایت رو می آورد.

After a beautiful but unsophisticated girl is seduced by a worldly piano player and gives up her out-of-wedlock baby, her guilt compels her to kidnap another child.

خلاصه داستان : دونالد در تلاش است تا برس هایی را بفروشد ، اما از آنجا که هیچ کس نمی تواند او را درک کند ، هیچ کس چیزی نمی خرد. او اتفاقی چشمش به فروشنده خیابانی که قرص های صوتی می فروشد می افتد و متوجه می شود که کارش عالی است. اما فقط تعداد معدودی را...

Donald is trying to sell brushes door-to-door, but since nobody can understand him, nobody will buy anything. He happens across a street vendor selling voice pills. They work great, but he's only got a limited number so of course, the last pill ends up in various inconvenient places.

خلاصه داستان : دو رانشگر جوان یک قطار واگن مورمون را به دره سان خوان راهنمایی می‌کنند و در این سفر با افراد نابسامان، هندی‌ها، جغرافیا و چالش‌های اخلاقی روبرو می‌شوند...

Two young drifters guide a Mormon wagon train to the San Juan Valley and encounter cutthroats, Navajo, geography, and moral challenges on the journey.