خلاصه داستان : ژان سالها با فرانسوا ازدواج کرده است ، اما رابطه وی با همسرش مدتهاست که تمام شده است. او به سختی اطرافش است ، همیشه برای کار به روسیه سفر می کند ، و همچنین از فیلم خارج می شود ، و این نشان دهنده ماهیت زودگذر ازدواج آنها است

Jean, a married 40-year-old filmmaker, and his young working class lover, Catherine, engage in a circular series of spectacular blow-ups and tentative reunions, their mutual desire a fire that burns them again and again.

خلاصه داستان : آنتوان دینل به ارتش پیوست اما به تازگی مرخص شده است. این فیلم از همبستگی او با کریستین داربون ، دختری که قبل از شروع فیلم با آن عاشق شده بود ، و ماجراهای او در مشاغلش می گوید: ابتدا به عنوان یک نگهبان شب ، سپس به عنوان یک بازپرس خصوصی ، به خصوص...

The third in a series of films featuring François Truffaut's alter-ego, Antoine Doinel, the story resumes with Antoine being discharged from military service. His sweetheart Christine's father lands Antoine a job as a security guard, which he promptly loses. Stumbling into a position assisting a private detective, Antoine falls for his employers' seductive wife, Fabienne, and finds that he must choose between the older woman and Christine.

خلاصه داستان : "پاول فورنیر" در سال 1905 در طول یک سفر علمی در گرین‌لند ناپدید شده و چند سال بعد جسد منجمد شده اش همانجا پیدا میشود. اما کاشف به عمل می‌آید که در دوران انجماد از جسد به خوبی محافظت شده بوده و حالا او میتواند دوباره زنده شود و...

The frozen body of Paul Fournier is discovered in Greenland where he had disappeared during a scientific expedition in 1905. Perfectly conserved he is brought back to life in the 1960s. His descendants take care of him: to spare him the cultural shock they behave so to make believe it's 1905 and they are his cousins, uncle...

خلاصه داستان : در سال 1971 Courbevoie (فرانسه) ، تایپوگرافیست سابق Julien Bouin و همسرش Clemence ، که قبلاً در سیرک اجرا می کردند ، در خانه کوچک خود به سختی با یکدیگر صحبت می کردند ، که به زودی تخریب می شود. به خشم کلمنس ، گرفیر گربه ژولین تنها کسی است که توجه او را به...

Julien Bouin, a former typographist, and his wife Clemence, who used to perform in a circus, hardly talk to each other in their small house, soon to be demolished. His cat Greffier being the only one he still gives affection to, he becomes the object of Clemence's anger.