خلاصه داستان : گرمای شدید، تاریکی شهرهای کوچک، مشکلات اجتماعی ناگفته، دعواهای سلسله مراتبی. این شهر توزکو، جایی در مجارستان امروزه است. اینجا میسی می آید که خانه پدربزرگ و دارایی او را به ارث می برد. میسی یک آدم سرخورده و ناامید است...

Muggy heat, small-town bleakness, unspoken social problems, hierarchy fights. This is Tuzko town, somewhere in Hungary, nowadays. Here comes Misi who inherits his grandfather's house and his property. Misi is a disillusioned, frustrated, constantly refugee young man. He can't find his role in his life, his job and relationship. He starts to build and renovate the house with some men from the town, but it violates the local oligarch's interests. Hard struggle begins for the property, for the love and for the life.

خلاصه داستان : بالینت گراسای، متخصص زنان و زایمان مجارستانی، سال ها پیش روستای زادگاهش در مارامورس، رومانی را ترک کرد تا در دانشکده پزشکی در بوداپست تحصیل کند. او همچنین پسری را که هرگز ندیده بود از خود به جای گذاشت که حاصل رابطه کوتاه مدت با یک زن محلی بود. در عید پاک،...

The story revolves around Balint, a Hungarian obstetrician and soon-to-be father, who returns to his native village in north-eastern Romania to face the son he abandoned 17 years ago.

خلاصه داستان : در وحشت 1944 آشویتس، یک زندانی که مجبور به سوزاندن اجساد مردم خود می شود، بقای اخلاقی می یابد و تلاش می کند جسد پسری را که برای پسرش می گیرد از شعله های آتش نجات دهد.

In the horror of 1944 Auschwitz, a prisoner forced to burn the corpses of his own people finds moral survival trying to save from the flames the body of a boy he takes for his son.