خلاصه داستان : "جسیکا استین" مجرد، موفق، روزنامه نگار و عضو یک خانواده یهودی است که در نیویورک زندگی می کنند. اما وقتی با زنی آشنا می شود متوجه می شود که خود و احساسش را به خوبی نمی شناخته...

Jessica, a Jewish copy editor living and working in New York City, is plagued by failed blind dates with men, and decides to answer a newspaper's personal advertisement. The advertisement has been placed by 'lesbian-curious' Helen Cooper, a thirtysomething art gallerist.

خلاصه داستان : روایت میکند که به طور ناگهانی در مسیر شهرت و محبوبیت قرار می‌گیرد. این نوجوان، که شخصیتی قوی و مستقل دارد، تصمیم می‌گیرد برای ریاست شورای دانش‌آموزی مدرسه نامزد شود. ورود او به دنیای سیاست‌های مدرسه و تعامل با دانش‌آموزان مختلف باعث ایجاد تغییراتی در زندگی و شخصیت او می‌شود.

In 1954, a time before rock ‘n’ roll ruled, before the T-Birds were the coolest in the school, four fed-up outcasts dare to have fun on their own terms, sparking a moral panic that will change Rydell High forever.

خلاصه داستان : “جاناتان” یک مرد تنها است، او یک روز وقتی وارد خانه خود می شود یک زن جوان را مقابل خود می بیند که به طور ناگهانی می میرد و جاناتان این موضوع را به هیچ کس اطلاع نمی دهد چرا که او از این بابت که دوستی برای خود پیدا کرده خوشحال است ولی بدن...

Jonathan is a very lonely man. One day, he gets a visitor in his house: a young woman who, through a jarring turn of events, ends up dead. He does not report it because he is happy to have a friend, but now the body begins to decay.

خلاصه داستان : یک مرد جوان بی سر و صدا پس از یک دهه از خانواده خود به مدت یک دهه از خانواده اش برای مراسم تشییع جنازه مادرش به خانه باز می گردد.

Andrew returns to his hometown for the funeral of his mother, a journey that reconnects him with past friends. The trip coincides with his decision to stop taking his powerful antidepressants. A chance meeting with Sam - a girl also suffering from various maladies - opens up the possibility of rekindling emotional attachments, confronting his psychologist father, and perhaps beginning a new life.