خلاصه داستان : استانبول در آخرای دهه ۵۰… دو تا دوست بچگی به نامهای “شوکت” و “رضا” قراره بچه هاشون باهم ازدواج کنن دوران بچگی و جوونی رو کنار هم بودن ولی در طی زمان راه هاشون جدا میشه شوکت ادامه ی تحصیل میده و دادستان میشه و رضا از گفته ها و نگرشای پدرش نسبت به نماینده...

A love story at the end of 1950's in Turkey, Istanbul. In the political era of Turkey in that years, two young people from opposite families fall in love. Their families don't allow them to marry. They face lots of obstacles for years.

خلاصه داستان : جمال گوکدمير پسري با عرضه و پر تلاش هست که هر کاري ميکند تا پدر بيمار و مادرش در رفاه زندگي بکنن ولي در يک شب همه چيز عوض ميشود و جمال وقتي ميرسه خونش ميبينه پدرش داره آخرين نفس هاش رو ميکشه و پدرش در آخرين لحظات عمرش به او ميگويد که يه عمو...

It tells the story of Cemal, a poor and ambitious young man who lives in Adana, what he can sacrifice for money and power.

خلاصه داستان : خلاصه داستان : علی‌طاهر 130 ساله وقتی در مورد زندگیش تصمیم مهمی میگیرد با هاریکا روبرو میشود و این آشنایی زندگی هر دوی آن‌ها را تغییر میدهد…

خلاصه داستان : داستان زندگی دختر جوان و زیبایی را نشان می‌دهد که با یک پسر به نام مهنّد که از یک خانواده‌ی اشرافی و ثروتمند است، ازدواج کرده‌است. مهند زنی را که دوست دارد در تصادفی وحشتناک از دست می‌دهد و …

After the apparent death of his girlfriend, Mehmet Sadoglu is encouraged by his parents to marry Gümüs, a simple girl...

خلاصه داستان : این سریال روایتگر قصه جوان هایی است که از شهر تاشاردان به استانبول بین عشق و وجدانشان مانده اند را به تصویر می کشد. دنیز در این سریال بیست سا دارد و برای کار کردن مجبور شده است به استانبول بیاید وی با سختی های زندگی خوف گرفته است اما از ته دلش امید و...

Young people who migrated from the provinces to Istanbul and tried to survive alone; it is the story of the conflict between their conscience and their love.

خلاصه داستان : آسلی و بوراک که شخصیت و زندگی متفاوت و حتی متضادی دارن ، به طرز عجیبی با هم آشنا میشن . در حالیکه فکر میکنن دیگه همدیگر رو هیچوقت نبینن ، آسلی ، بوراک و وُلکان در بُدروم وارد بازی میشن که آخرو عاقبتش معلوم نیست . زنجیره تصادفات اونا رو حتی در بُدروم هم...

A hardworking girl and a reckless boy.. Although their major differences, fate on the other hand has other plans for them.

خلاصه داستان : باریش و فوسون در یک دانشگاه باهم درس میخوانند و این مورد شروع داستان عشق بزرگ آنهاست. باریش که دانشجوی معماری است و به عنوان تفریح ، موسیقی کار میکنه ، شخصیتی داره که از لذت بردن از زندگی خوشش میاد . وقتی فسون را برای اولین بار میبینه ، خودشو به دست احساسی که...

A love story following two young people battling with their emotions and dreams, the pressures of career, family and not knowing what the future holds. Füsun is a brilliant student, destined for a successful career but can't help from falling for Baris, a musician who struggles with a psychological disorder. As the two grow closer they start to adopt each other's traits, but becoming increasingly dependent on one another proves damaging for their relationship.

خلاصه داستان : عید عشاق حکایت از داستان پدر و پسری دارد که ۲۵ سال از هم جدا مانده‌اند. مسیر وکیل “یوسف” و پدرش “هوس‌علی” که عاشق ساز هست، بعد از ۲۵ سال جدایی باهم یکی می‌شه. این پدر و پسر که راهی طولانی دارن و شاید آخرین سفر دوتایی‌شون باشه، در طی این مدت با گذشته‌شون رو...

An unexpected reunion between a traveling musician and his son opens old wounds as the two set out on a long journey to a troubadour festival.