خلاصه داستان : زمانی که یک تهدید شیطانی از دوران کودکی‌اش باز می‌گردد تا او را آزار دهد، یک پدر با تلاش فراوان با عمیق‌ترین ترس درونی‌اش مبارزه می‌کند. اما این بار، نبرد تنها برای خود او نیست؛ بلکه برای خانواده‌اش است.

For centuries and across cultures, parents have warned their children of the legendary Bagman, who snatches innocent children and stuffs them into his vile, rotting bag—never to be seen again. Patrick McKee narrowly escaped such an encounter as a boy, which left him with lasting scars throughout his adulthood. Now, Patrick’s childhood tormentor has returned, threatening the safety of his wife Karina and son Jake.

خلاصه داستان : سوفی به یاد می‌آورد که بیست سال پیش همراه با پدرش تعطیلاتی را گذراندند، شادی مشترک و غم‌های خصوصی‌ای که در آن سفر تجربه کرده بودند. یادها، چه واقعی و چه خیالی، فاصله‌ها را پر می‌کنند و او تلاش می‌کند تا پدری که می‌شناخت را با مردی که اکنون است، آشتی دهد.

Sophie reflects on the shared joy and private melancholy of a holiday she took with her father twenty years earlier. Memories real and imagined fill the gaps between miniDV footage as she tries to reconcile the father she knew with the man she didn't.