خلاصه داستان : یک پسر معمولی طبقه کارگر، مثل همه هم سن و سال هایش، شبانه روز فوتبال بازی می کرد و آرزوی مهاجم بودن را داشت. اما مهم نیست که او برای کدام تیم بازی می کرد - در حیاط، در کارخانه یا در ارتش - او به ناچار در دروازه قرار گرفت...
An ordinary working class boy, like all his peers, he played football day and night and dreamed of being a striker. But no matter which team he played for - in the yard, at the factory, or in the army - he was inevitably put in goal.
