خلاصه داستان : انجام دادن بسیاری از کارهای خانه و خانواده در حالی که پدر و مادر او دوراند، نیکول، 22 ساله، با بهره گیری از یک تابستان لذت بخش و آرام همراه با بهترین دوستش ورونیک ...

Making the most of the family home while her parents are away, 22-year-old Nicole is enjoying a peaceful summer with her best friend Véronique. But when Nicole’s older brother shows up with his band to record an album, the girls’ friendship is put to the test.

خلاصه داستان : زوجی که از هم جدا شده اند دوباره پس از 10 سال، زمانی که جسد پسرشان پیدا میشود، همدیگر را ملاقات میکنند. آنها با اینکه بخاطر از دست دادن پسرشان احساس گناه میکنند، اما مجبورند مرگ او را قبول کرده و به زندگی بپردازند و حتی ممکن است با هم آشتی کنند...

A separated couple meet again after 10 years when the body of their missing son is found. Amid the guilt of losing a loved one, they hesitantly move toward affirmation of life, acceptance of death, and even the possibility of reconciliation.

خلاصه داستان : برونو هامل یک جراح سی و هشت ساله است. او به همراه همسرش سیلوی و دختر هشت ساله آنها یاس در Drummondville زندگی می کنند. او مانند بسیاری از افراد خوشبخت ، او تا یک بعد از ظهر زیبای پاییز ، هنگامی که دخترش مورد تجاوز و قتل واقع شده است ، زندگی بدون وقفه...

Like many happy people, Bruno Hamel is leading an uneventful life until one afternoon, when his daughter is raped and murdered. When the murderer is arrested, a terrible project germinates in Bruno's darkened mind. He plans to capture the "monster" and make him pay for his crime.