خلاصه داستان : رویا کیران همون روز که از برلین به سوریه راه افتاد مرگ رو به چشم دید.. این همون روزیه که یوسف آلاجان که با گفتن «دیگه برنمیگردم» خانواده ش رو ترک کرده بود، بعد شش سال به آنتاکیا، پیش خانواده ش برمیگرده شب همون روز یوسف و رویا روبرو میشوند.. رویا برای قرار ملاقات با...
