خلاصه داستان : داستان یک پروفسور جراح به‌نام رافاو ویلچورا که خانواده و حافظه خود را از دست داده، تا اینکه روزی با شخصی از گذشته‌اش آشنا می‌شود که می‌تواند کلید سؤالاتی که در ذهن دارد باشد.

A once-respected surgeon who's lost his family and his memory gets a chance at redemption when he reconnects with someone from his forgotten past.

خلاصه داستان : دختر لهستانی به نام زوسیا علیرغم اینکه عاشق پسری اوکراینی از همان روستا است، مجبور می شود با یک بیوه ثروتمند ازدواج کند. به زودی جنگ جهانی دوم آغاز می شود و تنش های قومی به وجود می آید. در میان هرج و مرج جنگ، Zosia سعی می کند زنده بماند.

Summer of 1939. Zosia is a young Polish girl who is deeply in love with Ukrainian Petro. Their great love will be put to the test when her father decides to marry her to a wealthy widower Skiba. Right after wedding she is left alone because her husband is drafted to the Polish army for the war with Germany. Meanwhile, tensions grow due to Jews, Poles, and Ukrainians living side by side.