خلاصه داستان : فیلم داستان خانواده ای کمدین که در دهه های 40 و 50 در شهرهای اسپانیا کار می کنند را روایت می کند. اما از زمانی که آنها دیگر نمی توانند با سینما رقابت کنند، روزگار سختی را می گذرانند...

The Iniesta-Galván family is a theatre company that goes from town to town offering its performances. Over the years, its members will have to adapt to changes and make decisions, like that of whether or not to continue performing. One day, unexpectedly, a son that he has fathered on his travels presents himself to Carlos Galván.

خلاصه داستان : در سال 1931، سرباز جوانی از ارتش فرار می‌کند و به یک مزرعه روستایی می‌افتد، جایی که مالک به دلیل عقاید سیاسی‌اش از او استقبال می‌کند. مانولو چهار دختر دارد، فرناندو همه آنها را دوست دارد و آنها او را دوست دارند، بنابراین او باید تصمیم بگیرد که کدام یک را دوست داشته باشد.

In 1931, a young soldier deserts from the army and falls into a country farm, where he is welcomed by the owner due to his political ideas. Manolo has four daughters, Fernando likes all of them and they like him, so he has to decide which one to love.