خلاصه داستان : پس از بازگشت از مأموریتی امنیتی برای یک شرکت الماس در آنگولا، یک قاتل حرفهای با چالشهای جدیدی مواجه میشود.

خلاصه داستان : پس از بازگشت از مأموریتی امنیتی برای یک شرکت الماس در آنگولا، یک قاتل حرفهای با چالشهای جدیدی مواجه میشود.
خلاصه داستان : داستانی در رابطه با غمها، نگرانیها و مشکلات معمولی مردم شهر با تواناییهای خارقالعاده...
In a small town in Anatolia, whose inhabitants possess various supernatural powers but still have to deal with ordinary problems, Cemal helps out in his father’s barbershop and, in his free time, acts as a football referee.
7 بار برنده جایزه و 8 بار نامزد دریافت جایزه
خلاصه داستان : زینب یکی از پنج فرزند خانواده ی اسن، که در یکی از محله های قدیمی استانبول زندگی میکنند هست. مراد از بچگی عاشق زینب بوده و کنان وارث یکی از خانواده ی اصیل و پولدار است. زینب بعد از پیشنهاد ازدواج مراد با کنان آشنا میشود و بین دو راهی می ماند. یک طرف راه...
خلاصه داستان : گولرو در يکي از محله هاي کناري استانبول به دنيا اومده و در کاخي که باباش در اون باغبون هستش بزرگ شده . ولي هنوز يه پاش هم در همون محله قديمي و ساده و صميمي خودشونه . گولرو بين محله قديم و کاخي که توش بزرگ شده در رفت و آمده و دنياي کوچيک...
خلاصه داستان : اوغوز یک زن جوان مبتلا به فراموشی به نام دفنه را نجات داده است که او را به خانه خود می آورد. اما زمانی که دفنه حافظه خود را بازیابی می کند، متوجه می شود که او یک کلاهبردار بوده که باید مخفی بماند.
Oğuz has losaves a young amnesiac woman, Defne, who he brings into his home. But when Defne recovers her memory, she realizes that she was a con artist who must remain in hiding.
خلاصه داستان : عزیز پایدار، پسر بزرگترین خانواده آنتاکیا که تنها فروشنده فرش هم هستن، زندگیای سراسر رفاه و ثروتمندی داره. تقدیر عزیز با کشتن (آندره)، پسر دلگهی فرانسوی (موسیو پییر) تغییر میکنه؛ مجبور میشه خاکی که توش به دنیا اومده، تنها عشقش (دلربا) و خلاصه هر آنچه صاحبش هست رو رها کنه. دو سال بعد بازگشتش برای...
3 بار نامزد دریافت جایزه
خلاصه داستان : سریال شوبات روایت گر داستان مردی است که در کوچه پس کوچه های شهر استانبول حضور دارد و سعی می کند تا با کلاهی که بر روی سرش کشیده است کسی او را نشناسد، چون وی عدالت می خواهد. در این میان عاشق زنی به نام یامور می شود و داستان سریال به جلو می...
It is a long told story about underground of Istanbul streets.
خلاصه داستان : ارجمند شخصی است که تلاش میکنه عدالت رو به روش خودش برقرار کنه و فساد رو از جامعه ریشه کن کنه و در این مسیر با دو جوان به اسم های هلن و ساواش برخورد میکنه که به نظر اون دنبال هدف های یکسانی هستند و سرانجام…
The protagonist of the story, Ercüment Çözer rebels against disrespect and rudeness that we tend to avoid, ignore and eventually forget. Ercüment Çözer is a sociopath obsessed with the idea of respect. However, this time, he is not alone on his obsessive journey. The young lovers Helen and Savas, who have just stepped foot into the real world, find themselves in the middle of difficult situations after being mistreated by a group of people and end up being responsible for a chain of murders that take place in Istanbul. The concept of disrespect instantly turns into a social and mediatic struggle between the two generations. As for the mediatic follow up, Turkey’s most famous morning show host, Hasret will undertake it, however, nobody knows that she is also about to take part in this journey on another level. By getting to the core of this obsession, we will be witnessing the reflection it has on society.
1 بار نامزد دریافت جایزه
خلاصه داستان : سیبل دختر کر و لالی است که همراه خواهر و پدرش در یک روستای دورافتاده زندگی میکند و با مردم با زبان سوت که یک نوع زبان مخصوص آن منطقه است ارتباط برقرار میکند ولی مردم روستا اونو بخاطر معلولیتش مسخره میکنن. یک روز که سیبل به جنگل رفته بود پسری رو پیدا میکنه و...
25-year-old Sibel lives with her father and sister in a secluded village in the mountains of Turkey’s Black Sea region. Sibel is a mute, but she communicates by using the ancestral whistled language of the area.
12 بار برنده جایزه و 18 بار نامزد دریافت جایزه.
خلاصه داستان : گروهبان سلیمان در طول جنگ کره یک دختر کوچک را در میدان جنگ پیدا می کند. او را می گیرد و اسمش را آیلا می گذارد. پانزده ماه بعد، به تیپ سلیمان گفته می شود که به ترکیه بازخواهند گشت و او تمایلی به ترک او ندارد...
In 1950, amidst the ravages of the Korean War, Sergeant Süleyman stumbles upon a a half-frozen little girl, with no parents and no help in sight and he risks his own life to save her, smuggling her into his army base and out of harm’s way.
19 بار برنده جایزه و 11 بار نامزد دریافت جایزه