خلاصه داستان : اورهان، مردی نترس که در دنیای اموات مورد احترام است، یک تجارت وام را اداره می کند. برادر خجالتی او علی که در حین خرید انگشتر در دزدی گرفتار شده، به اورهان کمک می کند و او را به دنیای جنایتکار می کشاند.

The story of two contrasting characters, Orhan and Ali, whose paths cross in some way. Orhan is quite bold and fearless. He is a well-respected figure in the underground world who never leaves his money behind in the market and engages in loan sharking with the men he has gathered around him. In Orhan's life, women come and go. Ali, who has chosen a white-collar, straightforward life for himself, is quite shy and one day, while buying a ring for the woman he wants to marry, he finds himself in the middle of a robbery. When all kinds of troubles come upon him, he takes refuge in his brother, who engages in loan sharking in the underground world.

خلاصه داستان : ملیکه برای این که خانواده‌اش رو متقاعد کند که می‌تواند تنهایی در استانبول با حفظ ناموسش کار کند، مجبور به گفتن دروغ‌های کوچکی! می‌شود. خانواده‌اش که در آلمان زندگی می‌کنند فکر می‌کنند ملیکه یک خبرنگار ممتاز است که در یک زندگی محشر زندگی می‌کند و به زودی با نامزد دکترش ازدواج خواهد کرد…

Melike lies to her family in Germany about her work, house and fiance Mehmet. Mehmet is a doctor and the fiance of her boss Iknur. When her family comes to Istanbul, she blackmails Mehmet to go along with her plans to not expose her lies.

خلاصه داستان : محمد کوزگون که به لطف استعداد مادرزادیش در دیدن و آشکارسازی بدی‌ها، به موفقیت‌های بزرگی در شعبه جنایی دست یافته، در پی یک حادثه زنی که دوست داشت را از دست می‌دهد و از شغلش اخراج می‌شود. کوزگون که زندگیش زیر و رو شده بود، بعد از سه سال دوباره فرصتی برای برگشتن به شعبه...

خلاصه داستان : خلاصه داستان : داستان این فیلم حول محور زوجی که در آستانه طلاق هستن در حال چرخشه. فرهاد و آسلی دو دوست صمیمی هستن که به ترتیب از طرف دوست دختر و دوست پسرشون ترک شدن و بعدش تصمیم گرفتن با هم رابطه‌ای رو شروع کنن و اقدام به ازدواج کردن. در سال سوم ازدواج...

Close friends Ferhat and Aslı realize that they need to be together after they are abandoned by their lovers. In the third year of their marriage, things are no longer going well. Ferhat tells Aslı that they are going on vacation and takes Aslı to a hotel for couples therapy, hoping to improve their relationship.

خلاصه داستان : داملا دختری زیبایی است که فکر میکند در چوکوردره بدنیا آمده و بزرگ شده. مقصوده گرچه داملا رو به فرزندخوندگی قبول کرده ولی عملا با او مثل یک خدمتکار برخورد کرده و از اونجا که مقصوده در یک محله فقیرنشین زندگی میکنه، داملا هم در فقر بزرگ میشه. روزی یک وکیل به اسم ییت به...

خلاصه داستان : زندگی تمام شده از نو میتونه شروع بشه ؟ بعد از اینکه دوست پسر آسیه ازش میخواد بچه رو بندازه آسیه به ناچار اون رو با چاقو میکشه و فرار میکنه . برای آسیه چاره ای جز فرار از محله شون که ازش نفرت هم داره نمیمونه . در حال فرار از زندگی واقعیش خواهر...

Asiye is young and beautiful girl who works as a manicurist in a small beauty salon. She lives in a poor neighborhood with her family and wants to get married as soon as possible in order to get rid of her step mothers evil tongue. When she learns that she is pregnant, she immediately talks to her boyfriend and wants him to come and ask her family's approval for marriage. However, her boyfriend wants her to have an abortion and mentions clearly that he has no intention for marriage.

خلاصه داستان : یکی از پروژه های تابستونی show TV سریالی به اسم”وضعیت رابطه:پیچیده” می باشد. عشق،حسودی،غرور،دوستی و کج فهمی دست به دست هم میدن و یه حکایت عاشقانه میسازن.. در این سریال کمدی-درام زیبا، شادی،عاطفه و هیجان اصلا از بین نمیره…

The series portrays Love, jealousy, pride, and a love game that goes hand in hand with friendship and misunderstandings.

خلاصه داستان : ادا که تمام امیدش در زندگی رو به تحصیل بسته، با سرکان بولات که بورس تحصیلی بین المللی خود را رها کرده ، روبرو میشه. سرکان بولات به ادا پیشنهاد می کند که اگر دو ماه نقش نامزد اون رو بازی کنه ، بهش بورسیه میده.اگرچه ادا پیشنهاد این مردی که از او متنفر است...

Eda, who ties all her hopes to her education, confronts Serkan Bolat, who cuts off her international education scholarship and leaves her with high school diploma. Serkan Bolat offers Eda to give her scholarship back if she pretends to be his fiance for two months. Although Eda rejects the offer of this man as she hates him, she has to accept it when the conditions change. While pretending to be engaged, Serkan and Eda begin to experience a passionate, challenging relationship that will make them forget all they know right. Because love is difficult. And that's why it's amazing.