خلاصه داستان : امپراتوری عثمانی که روز به روز داره گسترش پیدا میکنه و در خودش مناطق جغرافیایی و فرهنگهای مختلفی داره سالهاست در حال جنگ و کشورگشایی هستش یکی از همین جنگها الان داره شروع میشه برای همین از همه جایه امپراتوری مردانی که میتونن بجنگن رو به عنوان سرباز به اختیار میگیرن.از پنج منطقه متفاوت امپراتوری...

خلاصه داستان : موضوع فیلم عشق به بشیکتاشه. یک پدربزرگ سعی میکنه عشق به بشیکتاش رو به نوه اش هم منتقل کنه. بشیکتاش که بعد از سالها قهرمان سوپرلیگ ترکیه میشه همه طرفدارانش رو خوشحال میکنه به جز یک نفر. پدربزرگ که مسابقه قهرمانی رو تماشا میکرد بعد از قطعی شدن قهرمانی بشیکتاش، از شدت خوشحالی سکته میکنه...

The film is about the spirit of Beşiktaş, which a grandfather wants to inflict on his grandchild.

خلاصه داستان : فراح فزا يکي از جوان هاي بهزيستي بود که به دليل اينکه 18 سال را تمام کرده بودند بايد بهزيستي را ترک ميکرد.. ولي يه فرقي با بقيه داشت،بي کس نبود…حتي اگه ندونه يه خانواده ي بزرگي داشت و به حدي که نميتونست فکرش رو بکنه ثرونمند بود…جان يگيت 29 ساله بود مثل فراح مامان...

The only thing that can be called real fortune in the world where everybody's fortune is pursuing is; A story about love. Ferah Feza was one of the thousands of young people who had to fill the age of 18 every year and have to leave their dorm. But there was an important difference from the others, she was not alone. She had a great family, yet she did not even know it, and she was so rich she could not even imagine. Can Yigit was 29 years old. Just like Ferah, he had lost his parents. He grew up like a child, but under the wings of an important business man around the country, he was able to do whatever he wanted, no matter what his son was like. In this age there was a man and money that no one could easily have, and this great family ruled. Can and Ferah stayed in the middle of a fight made for a huge fortune that can not be shared.

خلاصه داستان : مناطق روستایی ترکیه، دهه 1960. یک معلم تازه وارد متوجه می شود دهکده ای دورافتاده فاقد مدرسه است. او پول کافی از مردم روستا و بخصوص یک مرد معلول جمع آوری می کند. او به مردم روستا کمک می کند تا مدرسه ای برای آموزش کودکان و مرد معلول بسازند...

1960s Turkey countryside. A newly assigned teacher finds out that the solitary village is missing a school. He gets fond of the village people and especially a disabled man. The teacher helps the village to build a new school and educate the children and the disabled man.

خلاصه داستان : آلتان و گورکان در مقابل بزرگترین مافیای قاچاق آثار باستانی استانبول قرار می گیرند.

With the mafia on their tail, Altan and Gürkan embark on new misadventures when they find themselves at a party hosted by a notorious antiques smuggler.