خلاصه داستان : یک نگهبان پیش‌بینی می‌کند که ارزش دلار بالا خواهد رفت و عاشق کارمند یک صرافی می‌شود.

Buenos Aires, 2019. Lucrecia, who jobs as a museum security guard, foresees a sharp rise in the dollar’s value with her pendulum and falls in love with a currency exchange house employee.

خلاصه داستان : آرژانتین، بوینس آیرس. "مارسیا" یک دختر چاق و بی عرضه است که در یک فروشگاه لباس فروشی کار میکند که مشتری زیادی ندارد. "مارسیا" اعتماد به نفس پایینی دارد و افراد زیادی تمایل دوستی با او را ندارد. تا اینکه یک روز زندگیِ خسته کننده‌ی او توسط دو غریبه کاملاً دگرگون میشود و...

Marcia is young woman who leads a gray and unremarkable life in the city of Buenos Aires. Mao and Lenin are a couple of punk girls who stumble upon Marcia and for some unexplicable reason they want to show her love.

خلاصه داستان : ماریانا اسمش را دوست ندارد. او خود را گلوریا می نامد. پدر و مادرش وقتی او نوزاد بود از هم جدا شدند. اما به دلیل شرایط مالی والدین مجبور به زندگی مشترک می شوند.

Mariana doesn’t like her name and starts calling herself Gloria. Her parents split up before she was one year old and today, like many separated couples, they are brought back together under the same roof only because they don’t have a decent job. Cristina, her mother, rents a part of the house to her ex-husband for a bit of extra money. “Francia” talks about those people who will never travel far from their home, where they take refuge, for good or bad, from all disgusting things in the outside world. Meanwhile, Mariana puts on her headphones when she hears her parents fighting. Those fights which now serve as a relief to the helpless.

خلاصه داستان : سیلویا پریتو زنی در اواخر بیست سالگی به نام سیلویا پریتو می خواهد خود را بهبود بخشد. کشف شخص دومی به نام سیلویا پریتو زندگی او را برای همیشه تغییر خواهد داد. شاید تغییراتی که او امیدوار بود نبود...

After her 27th birthday, Silvia Prieto decides to take charge of her life and make some changes. At the same time, she suddenly finds herself intertwined in the life of another woman who is also named Silvia Prieto.

خلاصه داستان : همانطور که بیماری پارکینسون او پیشرفت می کند، زنی تحقیقات بی وقفه ای را برای یافتن مسئولین مرگ ناگهانی دخترش انجام می‌دهد.

As her Parkinson’s disease progresses, a woman leads a relentless investigation into finding those responsible for the sudden death of her daughter.

خلاصه داستان : "ماریانو" که تنها هفده سال دارد اسلحه ای در خانه پیدا کرده و به خود دوبار شلیک می کند. اما زنده می ماند و...

Mariano, 16, inexplicably and without warning, shoots himself twice and improbably survives. Then, life goes on. His brother pursues a romance with a girl working at a fast-food joint, his mother takes off on a trip with a stranger, and Mariano recruits a woman to join his medieval wind ensemble.

خلاصه داستان : خلاصه داستان :امیلیا یک روان شناس جوان است که در بوئنوس آیرس با دوست پسرش زندگی می کند. او زندگی متعادلی دارد اما از رضایت کامل برخوردار نیست. او دعوت نامه ای برای بازگشت به شهری که در آن زاده شده، پاتاگونیا، دریافت می کند تا خاکستر جسد بهترین دوستش، آندریا، را پخش کند.

Emilia is a young psychiatrist living in Buenos Aires with her boyfriend. She has a steady life but is not fully satisfied. She receives an invitation to go back to her hometown in Patagonia to spread Andrea's ashes, Emilia's best friend who died five years earlier.

خلاصه داستان : در پیش از کودتای آرژانتین ، وقتی یک راز گذشته ، حال او را تهدید می کند ، وکیل موفقی در برابر طناب ها احساس می کند.

A small town in an Argentinian province, 1975. The life of Claudio, a successful lawyer, gets complicated when he has a stupid quarrel with a stranger in a crowded restaurant.