خلاصه داستان : داستان مولی که به تازگی بیوه شده است را روایت می کند که تصمیم می گیرد برای کریسمس به دیدار دخترش برود. او برای کارگردانی مسابقه کریسمس شهر امضا می‌کند و عاشق هنک، واجد شرایط‌ترین مجرد شهر می‌شود.

It tells the story of recently widowed Molly who decides to visit her daughter for Christmas. She signs on to direct the town's Christmas pageant and falls for Hank, the town's most eligible bachelor.

خلاصه داستان : روابط بتی که از کودکی نفرین شده بود تا در روابط عاشقانه شکست بخورد، همیشه به فاجعه ختم شده است. اما وقتی الکس را ملاقات می کند، وسوسه می شود یک بار دیگر تلاش کند. آیا عشق واقعی می تواند بر نفرین غلبه کند؟

Cursed from childhood to fail at romance, Betty’s relationships have always ended in disaster. But when she meets Alex, she’s tempted to try once more. Can true love prevail over a curse?

خلاصه داستان : وقتی آلی شهر کوچکش را ترک کرد و به سانفرانسیسکو رفت تا رویای خود را برای تبدیل شدن به یک طراح مد دنبال کند، تصورش را نمی کرد که شهر برای او - و برای قلبش - برنامه های بزرگی داشته باشد.

When Allie Ederling left her small town to move to New York to pursue her dream of becoming a fashion designer, little did she imagine that the city had big plans for her… and for her heart!