خلاصه داستان : فرانکی یک شخصیت احساسی دارد. خیلی آسیب پذیر است. او عازم شرق لس آنجلس می شود و پس از مست کردن زیادی همراه با چند غریبه گم می شود، اما در همین راه عاشق دختری می شود...

Frankie is an emotional train wreck, careening around the East Los Angeles music scene drinking and meeting strangers. Lev is a taciturn and tormented soul. He drives a limo and wants to work in the music business. They begin a relationship after they connect with each other one night at a party.

خلاصه داستان : این بار، یک کودک جدید در راه است، و این یک دختر است. MIKEY همراه با درگیری های استاندارد بین مادر و پدر پیچیده شده است و با خواهر جدید خود رقابت می کند.

Mollie and James are together and raising a family, which now consists of an older Mikey and his baby sister, Julie. Tension between the siblings arises, and as well with Mollie and James when Mollie's brother Stuart moves in. Mikey is also learning how to use the toilet for the first time.

خلاصه داستان : ویلسون که در شب سال نو شکست و تنها شد ، فقط می خواهد بقیه سال بسیار بد را در رختخواب بگذراند. اما ، وقتی بهترین دوستش او را راضی به ارسال آگهی شخصی می کند ، با زنی روبرو می شود که می خواهد پسر مناسبی را برای نیمه شب پیدا کند.

Broke and alone on New Year's Eve, Wilson just wants to spend the rest of a very bad year in bed. But, when his best friend convinces him to post a personal ad, he meets a woman bent on finding the right guy to be with at midnight.

خلاصه داستان : یک پسر دانشجو از منطقه روستایی به نیویورک آمده برای تحصیل. اما او برای پرداخت هزینه های تحصیلی اش باید سخت درس بخواند و در کنارش کار هم بکند. همین مسئله باعث می شود هم اتاقی هایش او را یک بازنده خطاب کنند و....

On a university scholarship, a good natured student from the midwest gets a crash course in city life while dealing with three evil roommates. He befriends a virtually homeless college student whom he falls for, but she's dating a nasty professor.