خلاصه داستان : سريال در مورده دختري هست به نام عفت که پدره سنتي و سخت گيري داره که شغلش قصابي هست و يه خواهره کوچيکتر از خودش داره به نام نعمت و …

The young and beautiful Iffet lives with her father and younger sister, She is deeply in love with Cemil, a taxi driver at the local taxi station. Iffet dreams about the day when Cemil will propose to her. In fact, Cemil does not want to marry Iffet yet as he has bigger plans.

خلاصه داستان : زندگی اومر زمانی که عاشق گامزه می شود زیر و رو می شود - رابطه ای که پدر محافظه کارش هرگز آن را تایید نمی کند.

خلاصه داستان : متین 30 ساله عمر خودش رو با نوشتن سناریو های تلویزیونی سپری کرده بود.موضوع از روزی شروع میشه که یکی از سناریو های متین رو رد می کنند و او به خاطر این موضوع به یکی از کلوپ های شبانه میره و در اونجا با دختری بنام دُویگو آشنا میشه که…

On a night of despair after being turned down continuously for the scripts he writes, Metin ends up in a bar where he meets a girl named Duygu. After spending the night together, she walks out in the morning before he wakes up and leaves only a short note. The next time they meet, Metin becomes curious about her secret and decides to follow her. What he finds out will be the beginning of an everlasting love.