خلاصه داستان : در مایورکا، در سال 1823، یک ژنرال فرانسوی، آرمان دو مونتریوو، یک راهبه در صومعه سرا را در حال آواز خواندن در نمازخانه می شنود. او اصرار دارد که با او صحبت کند. او آنتوانت است، پنج سال است که او را جستجو می کند

General Montriveau, having returned from the Napoleonic Wars in despair, quickly becomes enamored with Duchess Langeais. Across a series of nocturnal visitations, the Duchess mercilessly toys with her hot-tempered suitor, as the machinations of a shadowy conspiracy unfold in the background.

خلاصه داستان : ویریدیانا در حال آماده شدن برای شروع زندگی خود به عنوان یک راهبه است که او را تا حدودی ناخواسته به دیدار عموی پیرش، دون جیمی فرستادند. از او حمایت می کند؛ اما این دو تنها یک بار ملاقات کرده اند. جیمی فکر می‌کند ویریدیانا شبیه همسر مرده‌اش است. ویریدیانا در تمام زندگی خود مخفیانه...

Viridiana is preparing to start her life as a nun when she is sent, somewhat unwillingly, to visit her aging uncle, Don Jaime. He supports her; but the two have met only once. Jaime thinks Viridiana resembles his dead wife. Viridiana has secretly despised this man all her life and finds her worst fears proven when Jaime grows determined to seduce his pure niece. Viridiana becomes undone as her uncle upends the plans she had made to join the convent.