خلاصه داستان : مستندی کوتاه در مورد آتشسوزی عظیم نفتی و تلاش چند هفته ای برای خاموش کردن آن. فیلم همچنین زندگی روستائیانی که تحت تاثیر قرار گرفته اند را دنبال می کند...

The National Iranian Oil Company (NIOC), formed upon nationalization of the British Anglo-Iranian Oil Company, employed film systematically, producing many films on oil and petrochemical subjects. It also made films depicting Iran's progress and modernization, highlighting the role of the Shah and NIOC in that direction. Under its auspices, Ebrahim Golestan directed A FIRE (1961), a highly visual treatment of a seventy-day oil well fire in the Khuzestan region of southwestern Iran. This film was edited by the Iranian poet Forough Farrokhzad and won two awards at the Venice Film Festival in 1961.

خلاصه داستان : حاجی جبار تاجری بخیل ، حریص و منفور است. او سعی می کند به هر طریقی حتی بیشتر از طریق مجبور کردن دخترش برای ازدواج با پیرمرد ثروتمندی پول بیشتری کسب کند تا اینکه اجازه دهد با پسر عمویش حمید که دوست دارد ازدواج کند. جبار ناگهان بیمار می شود ...

Haji Jabbar is a wealthy man, who is chided constantly by his family for avarice. Haji intends to marry off his daughter, Parvin, to a wealthy old man. He has no regard for the love existing between Parvin and her cousin. He does not care for his son, Hamid, who, due to negligence, is on the verge of a breakdown. In an elaborate fantasy sequence which makes up the last third of the film, Haji finds himself in hell, witness to all sorts of macabre and elaborate tortures and horrors. The film is noted for its elaborate set pieces which recall Méliès. There is even a sequence involving Hitler in hell!

خلاصه داستان : یک زوج متاهل بر این باورند که با دوپلگان خود در تهران ملاقات می کنند.

After a confusing interaction in downtown Tehran, a married couple seems to have found their doppelgängers.

خلاصه داستان : در طی حمله‌ای در یک کاوانسرا که در آن همه سربازان می‌میرند , سه نفر از مردم فرار می‌کنند . بعد از آن به طور تصادفی در مکان‌های مختلف با هم برخورد می‌کنند و ...

During an attack in a caravansary in which all the soldiers die, three people manage to flee. After that they accidentally encounter in different places and help each other out.

خلاصه داستان : یک زن جوان در پایان یک خیابان بن‌بست زندگی می‌کند . زن جوان متوجه می‌شود مردی که هر روز در خیابان ایستاده به اتاق او خیره می‌شود . بعد از مدتی , او به حضور او عادت می‌کند و عاشقش میشود اما ...

A young woman is living with her mother at the end of a dead-end street. The young woman notices that a man standing in the street stares into her room every day. After a while, she gets used to his presence and falls in love with him. As the mysterious man slowly enters the girls household and becomes a friend. However the girl finds that the man is a government agent sent to arrest his brother who is a political activist hiding from the government.

خلاصه داستان : دختری که به خدا ایمان دارد با مردی بی خدا ازدواج می کند. آنها تصمیم می گیرند ماه عسل خود را در هند بگذرانند. آن ها در حومه شهر در جستجوی گورو که معروف به مرد کامل است،هستند ...

A girl believing in God marries an atheist, who is consumed by doubt. They decide to spend their honeymoon in India...

خلاصه داستان : مهاجمين كه كينه ديرينه‌ای با كلانتر دنورسيتی دارند. در يك غافلگيری او را به شدت مضروب و همسرش را به قتل می‌رسانند. كلانتر پس از بهبودی به همراه دو دوستش، درصدد انتقام‌جویی برمی‌آيد.

خلاصه داستان : ابی راننده ی مینی بوس است، و قصد دارد با اندوختن پول با زینت ازدواج کند. ابی در سفری به کویت پول کافی به دست می آورد، اما وقتی خود را برای ازدواج با زینت آماده می کند ...

خلاصه داستان : این فیلم تلاش های یک وکیل ایرانی برای دریافت ویزا را دنبال میکند که قصد خروج از ایران را دارد. داستان الهام گرفته از زندگی واقعی کارگردان می باشد.

Story of a young lawyer in Tehran in search of a visa to leave the country, which is what Mohammad Rasoulof did during the winter of 2010/11.

خلاصه داستان : در یک سالن بیلیارد چند بازیگر حرفه‌ای به بازی مشغولند.علی خوشدست (سعید راد) و سه برادر: اکبر (عنایت‌الله بخشی)، حسن (حسن زارعی) و نبی (محمد اسکندری) و چند نفر دیگر سرگرم بازی هستند و بر بازی نظارت دارند. سه برادر در آخرین دور بازی به علی خوشدست می‌بازند. آن‌ها از پرداخت پول باخته خودداری می‌کنند....

Ali Khoshdast is involved in a fight and accidentally kills a man. After a desperate flight from the revenge-seeking relatives of the victim, he takes refuge with his fiancée.

خلاصه داستان : پرویز کارگردانی است که در تدارک ساخت فیلمش به دنبال مأموریتی فنی از سوی تلویزیون به زاهدان اعزام می‌شود، در حالی که همسرش دارد روی تز دکترا با موضوع حمله مغول‌ها کار می‌کند. حمله مغول‌ها و گسترش تلویزیون و آینده سینما به شکلی کمیک به هم متصل می‌شوند و فیلم در سیری رویاوار از یک...

A director of a television series on the history of cinema, who has been grappling with the screenplay of his first feature film, receives an assignment to oversee the installation of a television relay station in a remote region of Zahedan province, near the Afghanistan border. He has already hired Turkoman tribespeople for his film and selected his filming location. Meanwhile his wife, who is working on her Ph.D. dissertation about the Mongol invasion of Iran, attempts to dissuade him from accepting the assignment. One night, while working on his history of the cinema series, the director fantasizes a diagetic world that consists of clever juxtapositions of his different worlds: the history of cinema, the history of the mongol invasion, his own film idea and his imminent assignment to the desert.

خلاصه داستان : عباس کیارستمی در این فیلمش صد و چهارده بازیگر زن مشهور ایرانی و یک بازیگر فرانسوی را به تماشای نمایشی از داستان خسرو و شیرین (نظامی گنجوی) نشانده است. فیلم تماماً بر روی واکنش های صورت بازیگران حین تماشای نمایش تمرکز دارد...

A hundred and fourteen famous Iranian theater and cinema actresses and a French star: mute spectators at a theatrical representation of Khosrow and Shirin, a Persian poem from the twelfth century, put on stage by Kiarostami. The development of the text -- long a favorite in Persia and the Middle East -- remains invisible to the viewer of the film, the whole story is told by the faces of the women watching the show.

خلاصه داستان : زن و شوهری ایرانی با ماشین به اطراف یک منطقه ی کوهستانی دور افتاده می روند تا کیسه های پول را بین روستائیان فقیر آنجا پخش کنند اما در قبال این کار آنها درخواست های غیر معمول از مردمان آنجا دارند...

An Iranian couple from the city drive around a remote mountainous region. They hand out bags of money to poor villagers in return for them carrying out unusual requests the couple make of them.

خلاصه داستان : از رحمت خواسته شده تا با ساکنان این جزایر دیدار کند تا اشک های آنها را جمع کند. اگرچه سال هاست که مردم اشک های خود را به رحمت می دهند، اما هیچ کس دقیقاً نمی داند که او با آنها چه کرده است.

Rahmat travels to a host of islands in a vast salt pan in order to collect the inhabitant's tears for an unknown purpose. He is joined on his mysterious journey by a young boy searching for his father. As their travel nears its end, a potent critique of the Iran's political leadership emerges.

خلاصه داستان : سرهنگ بازنشسته ای که پس از فوت همسرش با معلمه ی جوانی به نام منیژه ازدواج کرده و در شهرستان زندگی می کند. مرغ داری اش را می فروشد و به پایتخت باز می گردد تا در کنار دخترانش ملیحه و مه لقا زندگی کند. دخترها زندگی بی بندوباری دارند. آمنه ، کلفت خانه، ‌می...

A colonel, who has two daughters working as nurses in Tehran, retires to a small city. The man marries a teacher from the provinces and goes with her to Tehran. However, he finds that his daughters have changed. The elder daughter eventually commits suicide and the younger daughter goes through an ill-fated marriage. The father, observing the problems of his children, goes insane and is confined to an asylum. For its political and social content, the film was banned by the government for several years.

خلاصه داستان : پسری ثروتمند کودکی فقیر را استخدام می کند تا او را مانند اسب به اطراف ببرد.

A wealthy boy hires a poor child to carry him around like a horse.

خلاصه داستان : فیلم داستان درویشی نابینا به نام "باباعزیز" و نوه اش "ایشتار" است.آنها با هم برای شرکت در گردهمایی درویشها که هر 30 سال یکبار برگذار می شود کویر را می پیمایند.

The story of a blind dervish named Bab'Aziz and his spirited granddaughter, Ishtar. Together they wander the desert in search of a great reunion of dervishes that takes place just once every thirty years. With faith as their only guide, the two journey for days through the expansive, barren landscape.

خلاصه داستان : این فیلم مستندی است که به دست محسن مخملباف در سال 2002 ساخته شد و زندگی فرزندان افغان در نزدیکی مرز ایران را به نمایش کشیده است. همچنین چگونگی تاثیر گذاشتن رژیم طالبان بر زندگی این افغان ها...

Documentary showing the life of children of the Afghan villages bordering Iran, and how their life and culture were affected by Taliban regime.

خلاصه داستان : "علی" که در یک محله فقیرنشین زندگی می کند، پدر خود را برای درمان به بیمارستانی می برد. اما چون او پولی برای هزینه های درمان پدرش ندارد، برای مردی به نام دکتر سامری مشغول بکار می شود و...

Ali and his father go from their poor neighborhood in the outskirts of the city to a hospital so that Ali's father can be treated for his sickness. However since they have no money, Ali starts to work for Dr. Sameri who deals in blood.

خلاصه داستان : زنی افغان به نام "نفس"، اکنون به کانادا گریخته و به عنوان خبرنگار مشغول به کار است، او باید هم زمان با آخرین کسوف قرن بیستم خود را به قندهار برساند تا خواهر فلج خود را که می خواهد به سبب اوضاع حاکم بر کشور خودکشی کند، نجات دهد.

After an Afghanistan-born woman who lives in Canada receives a letter from her suicidal sister, she takes a perilous journey through Afghanistan to try to find her.

خلاصه داستان : در کوچه عده‌ای نوجوان مشغول بازی هستند. دارا ضربه‌ای به توپ‌شان می‌زند و فرار می‌کند. یکی از بچه‌ها او را دنبال می‌کند و دارا وارد خانه‌ای می‌شود...

A boy on his way home from school kicks a ball out of a street where some children are playing. He's chased and forced to take a new way home.

خلاصه داستان : تخته ای به روی آب توسط امواج به ساحل آورده می شود. افراد مختلفی در ساحل قدم می زنند. بزرگترین آنها ایستاده و به افقهای دور دست می نگرد و...

Finding himself in a house in the north of Iran by the Caspian Sea, the director picked up his handheld DV camera and began filming the seemingly anodyne events happening on the 500 metres of beach in front of his house—a piece of wood toyed with by the waves, people walking by the sea, indistinct shapes on a wintry beach or noisy ducks.

خلاصه داستان : چهار دوست برای سپری کردن آخر هفته و اسکی کردن سوار خودروی خود می شوند. توقفی کوتاه برای مشاهده مناظر زیبا آنها را به سمت صخره ای زیبا که در نگاه اول صعود از آن آسان به نظر می رسد هدایت می کند اما...

A political allegory on four middle-class guys who pile into their car for a ski weekend. A brief stop at a picturesque vista leads to their chance discovery of a prominent rock formation it seems would be oh so easy to tip over, but...

خلاصه داستان : فیلم از سه قسمت تشکیل شده‌ است و هر قسمت داستان یک زن ایرانی را روایت میکند که در مرحله ای متفاوت از زندگی قرار دارد. دختری در آستانه نوجوانی، زنی که مصمم است از قید سلطه شوهرش رها شود و بیوه‌ای ثروتمند که می گوید: «هر چه را تا به حال نداشته ام، امروز...

A girl reaches the age of nine and is supposed to act as a grown woman according to her family. A girl participates in a bike race against the will of her husband. An elderly woman decides she wants to buy all the things she always wanted but could never get.