خلاصه داستان : دارتانیان مجبور می‌شود با میلودی متحد شود تا کانستانس را که جلوی چشم‌های او ربوده شده است نجات دهد. اما هنگامی که جنگ اعلام می‌شود و آتوس، پرتوس و آرامیس قبلاً به جبهه پیوسته‌اند، رازی از گذشته باعث از هم پاشیدن اتحادهای قدیمی می‌شود.

D'Artagnan, on a quest to rescue the abducted Constance, runs into the mysterious Milady de Winter again. The tension between the Catholics and the Protestants finally escalates, as the king declares war — forcing the now four musketeers into battle. But as the war goes on, they are tested physically, mentally and emotionally.

خلاصه داستان : دارتانیان پس از آنکه در آستانه مرگ رها می‌شود، به پاریس می‌آید تا مهاجمان خود را پیدا کند. اما جستجوی او به جنگی واقعی تبدیل می‌شود که سرنوشت فرانسه را تهدید می‌کند. او با آتوس، پورتوس و آрамیس، سه تفنگدار شاه، متحد می‌شود تا در برابر دسیسه‌ها و تهدیدهای بزرگ بایستد.

D'Artagnan, a spirited young Gascon, is left for dead after trying to save a noblewoman from being kidnapped. Once in Paris, he tries by all means to find his attackers, unaware that his quest will lead him to the very heart of a war where the future of France is at stake. Aided by King's Musketeers Athos, Porthos and Aramis, he faces the machinations of villainous Cardinal Richelieu and Milady de Winter, while falling in love with Constance, the Queen's confidante.

خلاصه داستان : “فلورانس” و “وینسنت لروی” در ازدواج ، کسب کار و بچه های سالم موفق هستند ،اما امروز روز طلاقشان است و آن ها به شدت بر این امر اصرار دارند تا اینکه ...

Florence and Vincent Leroy are a model couple. They have great jobs, a perfect marriage and delightful children. And now they want their divorce to be an equal success. But when they are both simultaneously promoted to their dream jobs, their relationship becomes a nightmare. From that moment on, the gloves are off, the two exes declare war and will do everything in their power to NOT have custody of their children.

خلاصه داستان : دولت از ایفل خواسته است که برای نمایشگاه جهانی پاریس در سال 1889 چیز چشمگیری طراحی کند اما ایفل فقط می خواهد طراحی مترو را انجام دهد. ناگهان ایفل با زنی مرموز از گذشته آرون رو به رو می شود و همه چیز تغییر می کند.

The French government is asking Gustave Eiffel to design something spectacular for the 1889 Paris World Fair, but he simply wants to design the subway—until he crosses paths with a mysterious woman from his past.