خلاصه داستان : لوسیا مادر مجرد دختر کوچکی است که عاشق کریسمس است. یک شب او در حین قرار ملاقات با سرجیو، عاشق می شود. او ناامید از اینکه چگونه این خبر را به دخترش بگوید شده است. لذا او را فریب می دهد و به او می گوید که دوست پسر جدیدش در واقع بابانوئل است.

Lucia is a consummate professional and the single mother of Leo, her beautiful and mischievous 6-year-old daughter, who is obsessed with Christmas and believes her birth was due to a Christmas miracle. Between her two full-time jobs (motherhood and architecture), she has neither the time nor the inclination to fall in love again, but when she reluctantly agrees to go on a blind date with Sergio, a handsome and likeable chef, the spark is undeniable.

خلاصه داستان : معلمم دوستم رو خورد؛ فیلمی کمدی به کارگردانی خوزه سیرا است. داستان درباره‌ پسر یازده ساله‌ای به نام توماس است که در یک دنیای فانتزی که معمارش خود او است، زندگی می‌کند. اکنون او با معلمی مواجه شده است که یک هیولای بچه‌خوار است…

Tomás, an 11-year-old boy living in his own fantasy world, must use his vast monster knowledge to fight against his new English teacher: a wicked woman who is, in fact, a child-eating monster.