خلاصه داستان : یک دزد ماهر به نام ارنی. مایک را به عنوان دستیار استخدام می کند. اما در حالی مایک به وضوح و تماما به سرقت باور دارد. اما زمان زیادی طول می کشد نا او به مهارت ارنی برسد...

Professional thief Ernie takes Mike on as an apprentice, but while Mike clearly has "larceny in his heart", it will take him a long time to get as good as Ernie.

خلاصه داستان : رونی، وال، اندی و ویک چهار نوجوانان بیکار هستند که با هم رفاقت دارند اما ناگهان یک ایده عالی به ذهن رونی می رسد و متوجه می شود که سینک ساخته شده از فولاد ضد زنگ دارای ارزش پولی زیادی است ...

Ronnie, Wal, Andy and Vic are four bored, unemployed teens in dreary, rainy Glasgow. Ronnie comes up with a great idea. He has noticed that stainless steel sinks are worth a lot of money and comes up with a complicated scheme: to steal sinks from a warehouse dressed as girls and using a stop-motion-potion.

خلاصه داستان : یک مجری رادیو شاهد صحنه ای می باشد که چطوری یک کامیون بستنی فروشی توسط رقیب خشمگینش مورد حمله قرار میگیرد و نابود میشود. این امر او را وادار میکند که با دو خانواده ایتالیایی سر و کله بزند...

Radio host Alan 'Dickie' Bird witnesses how an icecream van is attacked and destroyed by angry competitors. This leads him into the struggle between two Italian families over the icecream market of Glasgow.

خلاصه داستان : "گریگوری" نوجوانی معمولی است که به یکی از همکلاسیهای خود علاقه مند می شود. او باید تلاش کند تا عشق او را بدست آورد و...

A teenager falls hard for the female soccer player who has replaced him on the team and attempts to pursue her.

خلاصه داستان : پس از خودکشی مادرشان، دو خواهر در نهایت با عمه مهربان اما عجیب خود در خانه قدیمی مادربزرگشان در یک شهر کوچک دهه 1950 زندگی می کنند.

In the Pacific Northwest during the 1950s, two young sisters whose mother has abandoned them wind up living with their Aunt Sylvie, whose views of the world and its conventions don't quite live up to most people's expectations.

خلاصه داستان : میلیاردر نفتی هاپر ، مک را به دهکده ای دور افتاده در اسکاتلند می فرستد تا حقوق مالکیت پالایشگاه نفتی را که می خواهند بسازند ، تأمین کند. مک با دنی همکاری می کند و مذاکرات را آغاز می کند ، مردم محلی مشتاق هستند که دست خود را روی "دلار نقره ای" بگذارند و...

An American oil company sends a man to Scotland to buy up an entire village where they want to build a refinery. But things don't go as expected.