خلاصه داستان : گروهی از دانش آموزان از فعالیت های کمپینگ لذت می برند. به جای اینکه یک لحظه سرگرم کننده باشد، وقتی یکی یکی توسط نیروهای شیطانی تسخیر می شوند، فضا متشنج می شود.

Taken from a true story, a Scout camp in Jogja in 2016. Rini, a first-year student at SMA Pandega, participated in a camp in the Wana Alus forest to prove her strength and get closer to Miko, the head of the committee whom she secretly admired. Although initially prohibited by the village guardian, Mbah Sonto, permission was finally granted on the condition of not disturbing the sacred place. However, during the three days of the camp, inexplicable events occurred. On the night of the peak performance of the drama, Rini, who played the role of Roro Putri, suddenly became possessed by the spirit of the original Roro Putri and triggered a mass possession among the other participants. Chaos ensued, with many victims being injured and some in life-threatening situations. Miko, the troop leader, and Mbah Sonto fought hard to save the students. Can they overcome this supernatural terror and bring all the participants home safely?

خلاصه داستان : سولاستری، بدون اطلاع شوهرش سودجیمان، با شیطان پیمانی بست تا بتواند بچه دار شود. او دوقلو به دنیا آورد، کومالا، که زنده ماند، و سومالا، که مرد. کومالا بزرگ شد و بچه مهربانی شد، اما از نظر جسمی و ذهنی نیز معلول بود. او اغلب از اطرافیانش رفتار بد می‌دید. یک روز، سومالا از دنیای...

Unbeknownst to her husband Soedjiman, Sulastri made a pact with the devil so that she could have children. She gave birth to twins, Kumala, who survived, and Sumala, who died. Kumala grew up to be a kind child, but she was also physically and mentally disabled. She often received bad treatment from the people around her. One day, Sumala came from the world of the dead and made a reckoning with those who had hurt Kumala.

خلاصه داستان : زیا از شهر بازمی‌گردد تا در مراسم خاکسپاری مادرش شرکت کند، گرچه پدر بزرگش، داننگ، او را از این کار منع می‌کند. او می‌خواهد راز ناپدید شدن پدرش را کشف کرده و تاریخ تاریک خانواده‌اش را فاش کند.

Zia, a young girl from Djarot, a thug nicknamed Gali, married his daughter Danang who is actually the leader of PETRUS (MYSTERIOUS SHOOTER). When Danang no longer needs Djarot and the Gali that he has been using, Danang decides to kill and slaughter them all. Since then, the restless spirits of the dead Gali have appeared, becoming a group of ghosts carrying coffins that scare the villagers called “KROMOLEO”, anyone who witnesses the Kromoleo will die because of the terror of the Kromoleo. Zia is trapped between 2 choices, choosing Danang, her grandfather or Djarot, her father.

خلاصه داستان : دودیت، مادر، امباک لیس و مس دیو مجبور بودند با هم همکاری کنند تا با بدشانسی وحشتناک در آن شب در محل اقامت رسمی پدر روبه‌رو شوند. چه اتفاقی افتاد که آن شب تسخیر شدند؟

Dodit, Mother, Mbak Lis and Mas Dewo had to work together to face terrible misfortune that night at Father's official residence. What happened to haunt them that night?

خلاصه داستان : باگاس، لنی، دیکی، جونا و اندرو که در کوه مادیوپرو به دام افتادند، زیرا آنها یک افسانه را نقض کردند، به یکدیگر مشکوک شدند که یکی از آنها یک روح است.

Trapped on Mount Madyopuro because they violated a myth, Bagas, Lenni, Dicky, Juna and Andrew became suspicious of each other that one of them was a ghost.

خلاصه داستان : زنی به نام نیده کیران که یک زن مذهبی است وارد سازمان جنگجویان داعش شد که بعداً از آن ناامید شد و به یک روسپی تبدیل شد.

Kiran, a Muslim woman who is trapped in promiscuity. This happened after she found a hard-line Islamic organization that was expected to sharpen her faith, instead deprived her of it.

خلاصه داستان : نوجوانی با توانایی ورود به رویاهای دیگران. هنگامی که او شاهد یک روح تاریک است که زندگی مردم را در رویاهایشان می گیرد، به سرعت متوجه می شود که این موضوع مربوط به مرگ های مرموزی است که در دنیای واقعی اتفاق می افتد.

A teenager with the ability to enter other people’s dreams witnesses a dark spirit taking people’s lives in their dreams, and quickly realizes that it correlates to the mysterious deaths occurring in reality.

خلاصه داستان : یونو یک معدنچی گوگرد است که در جاوه شرقی زندگی می کند. یک روز همسرش اولیو او را ترک می کند و او سعی می کند ...

A Kawa Ijen sulfur miner finds his routine radically altered the moment his wife goes away. He enters then a time loop that transforms his reality as his beliefs move from animism to Islam and capitalism. In a hybridization between ethnofiction and documentary, the film questions the myth of progress and explores the relationship with the otherness in the neocolonial reality of the South Seas
.

خلاصه داستان : یک پسر بومی اهل جاوه و یک دختر هلندی در خلال آشفتگی های استعماری اوایل قرن بیستم در هند شرقی هلند (اندونزی فعلی) عاشق یکدیگر می شوند.

A Javanese royal and half-Dutch woman fall in love as Indonesia rises to independence from colonial rule.

خلاصه داستان : داستان اجرا کننده انسان ویانگ رامایانا جاوه. آنها همسری هستند که با فروش ظروف سفالی در یک روستا زندگی می کنند. درگیری‌ها از آنجا آغاز شد که شوهر در حال ورشکستگی است و زن شروع به جستجوی عشق دیگری می‌کند.

This is the story about Setyo, Siti and Ludiro, who were the performer of Javanese Ramayana's Wayang Wong. Setyo and Siti are spouse who live in a village by selling earthenware products. In the village, live as well Ludiro, the head of the stockyard, who is very wealthy and secretly in love with Siti. Conflicts arrived as Setyo's earthenware company is going bankrupt and Siti started to took notice in Ludiro's desire to win her love. These triangle love transform into a civil war in the village that brings not only extremity and injustice, but also the death of the loved ones.

خلاصه داستان : یک گورکن و دانش‌آموزانی که شب‌ها با سوت زدن یک تابو را می‌شکنند، با انبوهی از مظاهر پوکونگ روبرو می‌شوند.

A group of medical volunteers who are sent to a remote village to help residents affected by a deadly epidemic while keeping many secrets related to Pamali.

خلاصه داستان : فیلم زندگینامه ای در مورد سریمولات اولین گروه کمدی در اندونزی.

Tells the story of the time when the comedy group Srimulat's career began to climb so that it became the first to appear on Indonesian national television.

خلاصه داستان : زمانی را به نمایش می گذارد که حرفه سریمولات به قدری بالا رفت که به اولین گروه کمدی تبدیل شد که در تلویزیون ملی اندونزی ظاهر شد.

After Gepeng's indiscipline, Srimulat's life in the capital suddenly turned upside down. The story of love, career and generations of legendary comedians continues!

خلاصه داستان : زوج جوان رارا و سوتان که پس از ماه عسل آماده شروع زندگی جدیدی هستند. رارا از پدر هلندی خود، ویلیام ساوندر، که عاشق اندونزی بود، یک مزارع چای بزرگ در جاوه مرکزی به ارث برده است.

Returning home after their honeymoon, a couple find themselves haunted by a disembodied head seeking its missing body.

خلاصه داستان : گروهی از دانش آموزان که می خواهند KKN انجام دهند و بزرگان را ملاقات کنند.

Mila must return a mystical bracelet to the "Dancing Village," unaware that Badarawuhi - a mysterious, mythical being who rules the village - awaits her.

خلاصه داستان : پسری به دنیا آمد که بی‌خبر از خانواده، مهر شیطان بر پیشانی او نقش بسته بود. گویی شیطان او را برای خود برگزیده بود و سرنوشتی هولناک در انتظار او بود.

Birth and death occur when the devil's horns rise. The terror of waiting for the birth of a child from a pre-pregnant marriage and the 14 day wait for death due to an implant that had not been removed.

خلاصه داستان : زنانی که تحت تأثیر خشونت‌های خانوادگی و مشکلات اقتصادی قرار گرفته بود، به ناچار با همراهی سه نفر از دوستان خود، اقدام به سرقت از یک خانه عتیقه‌فروشی نمود.

A woman who was a traumatized victim of family violence and economic hardship was forced to join three friends in robbing an antique house.

خلاصه داستان : مرد جوانی هنگام فیلمبرداری در واتو کاندانگ، ترنگالک، سنگ مقدسی را پیدا میکند. پس از آن، آیو همچنان توسط یک شخصیت سیندن از دنیای ماوراء طبیعی که هنوز در بدن آیو زندگی می کند، ملاقات کرد.

Sarinten was expelled from Banyuwangi and settled in Watu Kandang, Trenggalek. Sarinten merged with Ayu, and to this day resides in her body.

خلاصه داستان : داستان فیلم هزار روز، در مورد زن جوانی به نام "سری" است که پس از قبول کردن یک پیشنهاد شغلی خوب به دردسر می‌افتد. او وظیفه دارد تا مراسم پاکسازی را برای دختری بیهوش به اسم "دلا آتموجو"؛ که از طلسم هزار روزه رنج می‌برد، انجام دهد. وحشت زمانی آغاز می‌شود که دوست او از...

Sri accepts a generous job offer and tasked to perform a cleansing ritual for Dela Atmojo, an unconscious girl who is suffering from the hex of 1000-days. The terror begins when her coworker neglects to finish the ritual. Failing to perform until the 1000th day will result in their demise.

خلاصه داستان : شکرکوسومو و بروتوسنو بر سر یک میراث با هم اختلاف داشتند و این اختلاف باعث شد که شکرکوسومو به طرز مرموزی کشته شود...

After Cokrokusumo's death, Uma tries to deal with the trauma while looking for answers to the mystery of the Kuntilanak's involvement in her life. Meanwhile, Brotoseno, Nyi Kenanga and Karmila are taking heinous methods to bring Mangkujiwo to the pinnacle of glory, where blood will again be spilled.

خلاصه داستان : آلانا حقیقت را در مورد منشاء خود کشف می کند: او یک انسان معمولی نیست. او ممکن است هدیه ای برای بشریت باشد و به عنوان سری آسیه محافظ آن شود. یا نابودی، اگر نتواند خشم خود را کنترل کند.

Alana discover the truth about her origin: she’s not an ordinary human being. She may be the gift for humanity and become its protector as Sri Asih. Or a destruction, if she can’t control her anger.

خلاصه داستان : آدی، سامان و آیو در روستایی دورافتاده زندگی می‌کنند. آدی و سامان که مجبورند در مزرعه به خانواده‌شان کمک کنند، اغلب دیر به مدرسه می‌روند، در نتیجه، این دو نفر اغلب توسط معلم سختگیرشان، خانم ورو تنبیه می‌شوند. در این میان یک روز کینه آدی و سامان نسبت به خانم ورو اوج گرفته و آن‌ها...

A terror chases the souls of Adi and Saman. Ayu knows the reason as to why they are tormented - a sin committed at the most dangerous time of Maghrib Time. What sin have they committed and what will happen to Adi, Saman, Ayu and their village?

خلاصه داستان : هنگامی که برخی از دانش‌آموزان برای خدمات اجتماعی از یک روستا دیدن می‌کنند، با روحیه خشمگین یک رقصنده مواجه می‌شوند که مجموعه‌ای از وحشت را بر سرشان راه می‌اندازد...

Six students were terrorized by a mysterious dancer while running a community service program in a remote village. Apparently, one of them violates the most fatal rule in the village.

خلاصه داستان : زنی که با یک بارداری برنامه ریزی نشده دست و پنجه نرم می کند، در ناامیدی به یک زوج مسن مرموز تبدیل می شود که قول می دهند از نوزادش مراقبت کنند.

Short on cash and a place to live, a woman agrees to let an old upper-class couple takes care of her and her unborn child, not knowing they have a more sinister plan that involves their only son.