یک پسر بچه روبات که با تکنولوژی بسیار پیشرفتهای ساخته شده است، هرکاری میکند تا بتواند به پسری واقعی تبدیل شده و دوباره عشق مادرش را که یک انسان واقعی است، بدست آورد.
یک ربات پیشرفته آرزو دارد همانند یک پسر انسان واقعی باشد تا بتواند عشق مادر انسانیاش را به دست آورد.
آینده ی نامعلوم. «دیوید» (آزمنت)، یک بچه روبات است و طوری طراحی شده که عشق و عاطفه را تجربه کند. او فرزند «مانیکا» (اوکانر) و «هنری» (روباردز)، یکی از کارمندان شرکتی است که این بچه روبات را ساخته است. قرار شده «دیوید» جای پسر در اغما فرو رفته ی این زوج را بگیرد؛ ولی وقتی پسر طبیعی شان به هوش می آید و به خانه بر می گردد، «دیوید» که در جنگل رها شده، تصمیم می گیرد به «بچه ای واقعی» تبدیل شود …
یک پسر بچه روبات با تکنولوژی بسیار پیشرفتهای ساخته شده است…
دیوید , یک پسر رباتیک - اولین فرزند از نوع خود که برای عشق برنامهریزی شدهاست - به عنوان یک مورد آزمون توسط یک کارمند Cybertronics و همسرش به کار گرفته میشود . اگرچه او بتدریج فرزند خود میشود , یک سلسله شرایط غیر منتظرهای باعث میشود این زندگی برای دیوید غیر ممکن شود . دیوید , بدون پذیرش نهایی انسان یا ماشینها , سفری را آغاز میکند تا کشف کند که واقعا به کجا تعلق دارد , دنیایی را کشف میکند که در آن خط بین
ای.آی. هوش مصنوعی، فیلمی از گونهٔ علمی تخیلی به نویسندگی و کارگردانی استیون اسپیلبرگ است. یک پسر بچه روبات با تکنولوژی بسیار پیشرفتهای ساخته شده است…
یک پسر رباتیک بسیار پیشرفته آرزو دارد "واقعی" شود تا بتواند عشق مادر انسانی خود را بازیابد.
دانلود فیلم A.I. Artificial Intelligence 2001 (هوش مصنوعی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
نمی گویم مردم یا هوش مصنوعی را دوست خواهند داشت یا از آن متنفر خواهند شد. من مطمئن هستم که این راه تا حدودی خراب می شود ، و دامنه نظرات بیان شده در مورد فیلم از این مفهوم پشتیبانی می کند ، اما با این وجود من همچنین مطمئن هستم که کسانی در آنجا هستند که نسبت به آن دوپهلو یا بی تفاوت هستند ، نه دوست دارند و نه متنفرند آی تی. این به این دلیل است که من یکی هستم که بعد از اولین بار در سال 2001 آن را دوست داشتم. در مورد هوش مصنوعی چیزهای زیادی دوست داشتم. استنلی کوبریک و استیون اسپیلبرگ سازندگان برتر فیلم. ایا بهتر از این ممکن هست؟ بازیگران هم خوب بودند ، همه اینها بود. به خصوص هیلی جوئل اوسمنت. ارزش تولید بسیار زیاد است. هوش مصنوعی به زیبایی ارائه شده است. اما حتی با وجود همه اینها چیزی در آن وجود داشت که مرا آزار می داد ، حتی مرا آزار می داد و هرچه بود مانع لذت بردن از آن می شد. بنابراین من هوش مصنوعی را کنار گذاشتم و سالها حتی به آن فکر نکردم. اخیراً در HBO ظاهر شد. از فرصت استفاده کردم و دوباره آن را تماشا کردم. فهمیدم که فیلم مانند گذشته مزاحم نیستم. HBO که HBO است ، دوباره آن را تماشا کردم. و دوباره دوباره الان دیگر هیچ چیز در مورد فیلمی که من آن را دوست ندارم یا باعث آزارم می شود وجود ندارد. من الان بدون رزرو هوش مصنوعی را دوست دارم. من همچنین فهمیدم که چرا در دید اولیه واکنش نشان دادم.
پیشنهاد من به کسانی که فیلم را دوست ندارند دوباره دیدن آن است و کاملاً به آن توجه کنید. ممکن است نظر شما تغییر کند. به چند دلیل.
اول ، این یک فیلم بسیار پیچیده است. از نظر بصری ، شناختی ، فلسفی چیزهای زیادی برای پذیرش وجود دارد. من الان چهار بار آن را دیده ام و اعتقاد ندارم هنوز همه چیز را جذب کرده ام. ما در اینجا با کوبریک و اسپیلبرگ صحبت می کنیم. این به تنهایی به شما می گوید که هوش مصنوعی چیزهای زیادی برای دیدن دارد. من از آن مدرسه ای نیستم که معتقد باشد اسپیلبرگ پس از مرگ کوبریک این موضوع را فریب داده است. بله ، کوبریک بیش از 20 سال از زمان نوشتن و درمان اولیه از طریق بازنویسی پس از بازنویسی ، از این پروژه پرستاری کرد. اما این کوبریک بود که اسپیلبرگ را برای دستیابی به کارگردانی آن انتخاب کرد ، سال ها قبل از اینکه سرانجام ساخته شود ، کوبریک اثر محو نشدنی خود را ترک کرد ، اما اسپیلبرگ نیز به همین دلیل ترک خود را پیش بینی می کرد ، از جمله توسط کوبریک. کوبریک خواستار تماس اسپیلبرگ با هوش مصنوعی بود. و همچنین من معتقدم فیلم "20 دقیقه خیلی طولانی" نیست. این 20 دقیقه آخر فقط اشمبرگ اشمالت نیست ، بلکه برای تفکیک داستان مهم است. در طول 126 دقیقه اول فیلم از ما به طرز بی شماری برای مراقبت از دیوید خواسته شده است. 20 دقیقه گذشته به این مراقبت معنی می دهد. بدون این نتیجه گیری ، معنایی وجود ندارد ، فقط یک خلا cold سرد است.
که مستقیماً به دلیل دوم توصیه می شود نمایش های مکرر و توضیح واکنش اولیه من منجر شود. داستان در مورد رباتی است که دقیقاً مانند یک پسر کوچک ، که می خواهد یک پسر کوچک واقعی باشد ، طراحی و برنامه ریزی شده است و هزاران سال را صرف جستجوی بازگشت عشق از "مادر" انسانی خود که برای پیوند دادن برنامه ریزی شده بود ، می کند. با و عشق. این مبنایی است که از آن همه نوع س questionsال درباره معنای عشق ، انسانیت و وجود خود پرسیده و بررسی می شود. من ادعا می کنم که این خط داستانی از آن طریق گفته شده است - در مورد یک کودک - در نهایت حواس احساسی را غرق می کند. این بیشتر از کشیدن در قلب قلب است. آنها را از بین می برد. اگرچه ممکن است ما به اطلاعات اندرویدی Star Trek یا ربات بازیگر رابین ویلیامز در Bicentennial Man اهمیت دهیم ، که هر دوی آنها نیز می خواهند انسان باشند ، اما مراقبت ما از آن ربات های "بزرگسال" در مقایسه با مراقبتی که نسبت به کودک دیوید اینجا با یک کودک بی گناه که به دنبال عشق مادرش است ، همه چیز بالاتر از حد بالا است. به این ترکیب اضافه کنید که هیلی جوئل اوسمنت استادانه این نقش را بازی کرد. با استفاده از این دستورالعمل ، فیلم صریحاً احساسات ما را دستکاری می کند ، کاری که خیلی خوب هم انجام می دهد. حواس پرتی و تماشای آن دشوار می شود ، چه رسد به پردازش تحلیلی. بامبی فکر کنید ، اما در مورد استروئیدها. بسیاری از ما فقط آن را تعطیل کردیم و با خود گفتیم: "من در زندگی خود به این وسایل چوبی احتیاج ندارم." بنابراین بیننده هرگز از مضامین غنی فیلم قدردانی نمی کند زیرا خاموش کردن مانع همه این موارد می شود. آنچه من دریافتم این است که بازدیدهای بعدی اثر حواس پرتی را کاهش می دهد و تماشای فیلم بسیار راحت تر می شود و از آن قدردانی می شود. عجیب ، به نظر می رسد که کوبریک و اسپیلبرگ دقیقاً می دانستند از این لحاظ با چه چیزی بازی می کنند و این کار را عمداً انجام داده اند. این در خود داستان نهفته است. پارس گوشت گوسفند ، در حالی که آماده نابودی دیوید می شد ، باید مدام به مخاطب یادآوری کند که دیوید فقط یک ماشین است ، نه یک پسر واقعی ، و از مخاطبان التماس می کند که اجازه ندهند احساسات آنها توسط کودک دستگاه دستکاری شود - مثل ظاهر همانطور که دیوید با گریه برای زندگی خود التماس می کند ، مخاطب تحت تأثیر قرار می گیرد و به دیوید روزنه ای برای فرار می دهد. مخاطب درونی ، مخاطب درون داستان ، به همان روشی که ما در مخاطب بیرونی دستکاری می کنیم ، دستکاری می شود. این باید از روی قصد و طراحی یک تصور باشد.
همانطور که یک بازیگر کودک ، هیلی جوئل اوسمنت غیرطبیعی بود. حس ششم این را به ما گفت. این آخرین نقش او در کودکی بود و پس از این بازیگر دیگری شد (به عنوان مثال ، شیرهای دست دوم را ببینید). بلوغ این کار را کرد. کار حرفه ای او به عنوان یک بازیگر بزرگسال تازه شروع شده است و آنچه در انتظار شماست باید منتظر ماند. اما از کودکی بسیار خوب بود. شاید بهترین. و این او در بهترین حالت خود است
اگر آن را ندیده اید ، بیش از یک بار آماده دیدن آن باشید. اگر آن را دیده اید ، دوباره آن را ببینید. این فیلمی است که با هر بار دیدن آن بهتر می شود.
دانلود فیلم A.I. Artificial Intelligence 2001 (هوش مصنوعی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
AI - ARTIFICIAL INTELLIGENCE / (2001) *** 1/2 (از هر چهار) "AI - هوش مصنوعی" سخت ترین نوع فیلم برای بررسی است اما لذت بخش ترین نوع فیلم برای تماشا است. بیش از سه هفته از نمایش فیلم حماسه دلهره آور استیون اسپیلبرگ درباره یک پسر ربات می گذرد. قبل از نوشتن نظرم ، می خواستم اجازه دهم مضامین ، محتوا و شخصیت های آن در ذهن من فرو بروند و تأثیر بسزایی بگذارند. هوش مصنوعی بر اساس ایده ای از استنلی كوبریک ساخته شد ، اما هنگامی كه وی در سال 1999 درگذشت ، اسپیلبرگ مسئولیت پروژه را بر عهده گرفت. می توانم صفحاتی را در مورد تکنیک های اهداف کوبریک و تصمیمات اسپیلبرگ صرف کنم ، اما این کار را نمی کنم. استنلی کوبریک و استیون اسپیلبرگ دو بزرگترین کارگردانی هستند که سینمای آمریکا می تواند ارائه دهد. این لذت خالصی است که نظریه های آنها را درگیر و جریان می دهد. من قصد ندارم هر موضوع جداگانه ای را در اینجا بررسی کنم. هوش مصنوعی را برای شما خراب می کند.
"هوش مصنوعی - هوش مصنوعی" بسیاری از موضوعات را روی صفحه نمایش نشان می دهد ، اما مهم این است که آنچه را که از آن می گیرید بردارید. هر زمان که نقد و بررسی "نارنجی ساعت دار" یا "2001: ادیسه فضایی" ساخته کوبریک را می خوانم ، تحت تأثیر تفسیر منتقد از مضامین فیلم احساس می کنم. هر وقت هر کدام از هوش مصنوعی ها را تماشا می کنم چیز جدیدی از آن می گیرم. من از این متنفرم وقتی منتقدان دیگر موضوعات فیلم را روی کاغذ بیان می کنند که گویی این یک واقعیت است. فضای زیادی برای تفسیر وجود دارد تا پیام هوش مصنوعی یا پیام هر فیلم کوبریک برای آن موضوع فاش شود. از 100 نفر س Askال کنید ، ممکن است 100 پاسخ متفاوت دریافت کنید. "هوش مصنوعی - هوش مصنوعی" یکی از بهترین فیلم ها در این سال است.
منتقدان و مخاطبان پایان هوش مصنوعی را شکسته اند - یک اشتباه محاسباتی آشکار توسط اسپیلبرگ. اگر کوبریک مسئولیت آن را برعهده داشت ، هوش مصنوعی می خواست که هوش مصنوعی حدود بیست دقیقه زودتر در سکانسی ناراحت کننده که در اقیانوس می گذرد ، آن را ترک کند. اما اسپیلبرگ که به نظر می رسد همیشه درگیر داستان های علمی تخیلی است ، بخش دیگری را به این ترکیب تزریق می کند که کاملاً کارا نیست ، اما کاملاً وحشتناک نیست که سزاوار چنین انتقادات تندی باشد. هنوز ما را با یک گمراهی عاطفی باز و مبهوت مواجه می کند. با چشمان اشکبار تئاتر را ترک کردم. فیلم قبل از نتیجه گیری بسیار پیچیده ، پرتحرک و درگیر با بسیاری از شیوه های مختلف در بیست دقیقه گذشته بود و حتی به فساد فیلم برای من نزدیک نبود.
"AI" زمانی پخش می شود در آینده نزدیک پس از ذوب شدن یخ های قطبی و جاری شدن سیل در شهرهای ساحلی و کاهش منابع طبیعی. آندرویدهای مکانیکی از آنجا که به کالایی احتیاج ندارند محبوب شده اند. تولید مثل نیز بسیار غیرقانونی شده است. ماشین آلات خدمات جنسی را ارائه می دهند و اگر کسی فرزند بخواهد ، یک ربات خریداری می کند. با این حال ، تفاوت بین یک کودک ربات و یک کودک زنده در این است که ربات ها نمی توانند دوست داشته باشند. این همان مشکلی است که پروفسور هابی (ویلیام هرت) از شرکت Cybertronics Manufacturing حل کرده است. او یک کودک ربات ساخته است که می تواند عشق بورزد.
ما می توانیم "AI" را به دو بخش جداگانه تقسیم کنیم. من نمی خواهم چیزهای زیادی راجع به هر طرح توضیح دهم زیرا لذت تماشای هوش مصنوعی از زمان آشکار شدن طرح های متصل به وجود می آید. با این حال ، به طور خلاصه ، اولین توضیحات مربوط به تعامل کودک ربات در یک خانواده را می گویم و مورد دوم مربوط به دور شدن ربات از خانواده اش و تلاش برای به دست آوردن عشق مادر است.
من می توانم مطالبی را که در دستان کوبریک است تصور کنم. صحنه آغازین فیلم ، یک روبات زن در یک دفتر عمومی شروع به لباس پوشیدن می کند. اسپیلبرگ قبل از اینکه هرگونه برهنگی صریح را آشکار کند ، اقدامات را قطع می کند. کوبریک می توانست عکس های مختلفی از برهنگی کامل جلو را داشته باشد. اسپیلبرگ ، که هرگز با مطالب جنسی راحت نیست ، بسیاری از انگیزه های عقاید کوبریک را کنار می گذارد. یکی از بزرگترین مشکلات "هوش مصنوعی" کم توجهی به محتوای جنسی است. جود لاو نقش یک روبات گیگولو را بازی می کند که در یک خیال جنسی به نام Rouge City زندگی می کند ، جایی که مردم از هرجای دیگر به دنبال رضایت جنسی هستند. شخصیت اصلی ، یک پسر ربات با بازی Haley Joel Osment ، انگیزه هر عملی در داستان است ، به جز صحنه های شهر روژ. چرا وجود چنین شخصیت و تنظیم انحرافی در حالی است که تمام وجود او به سادگی حال و هوایی را نشان می دهد که قبلاً ثابت شده است. بدیهی است که سازندگان فیلم جنبه های "AI" را برای تضمین درجه بندی PG-13 بدون روده تنظیم کرده اند ، اما چرا؟ به هر حال هوش مصنوعی برای کودکان مناسب نیست و بسیار پیچیده است. بدون شک اگر کوبریک مسئول بود "AI" برای جلوگیری از رتبه بندی NC-17 باید دوباره کاهش یابد. اسپیلبرگ یا باید از مواد انحرافی استفاده می کرد یا آن را کاملاً از بین می برد.
در اینجا من دقیقاً همان کاری را که گفتم انجام می دهم و نمی توانم انجام دهم ، و با تقریباً 900 کلمه ، هنوز به روشنی نمی دانم نظرات خودم را در مورد فیلم بیان کردم. من یادداشت های زیادی در جلوی خود دارم که عکس العمل من را هنگام تماشای فیلم نشان می دهد ، اما من قصد ندارم از آنها استفاده کنم - آنها بیش از حد در مورد فیلم نشان می دهد. «هوش مصنوعی» یک فیلم کاملاً شخصی است ، یک فیلم حرکتی عمیقاً پرتحرک ، علمی ، دقیق و دلهره آور است که استعداد حیرت انگیز را در صفحه و پشت صحنه به نمایش می گذارد. جلوه های ویژه فوق العاده است. این اجراها نگران کننده هستند - هیلی جوئل اوسمنت با استعداد بسیار زیاد ممکن است بار دیگر نامزد دریافت جایزه اسکار شود. بروید فیلم را ببینید ، سپس در مورد آن با دیگران صحبت کنید. نوعی فیلم است که می توانید ساعتها به آن فکر کنید ، سپس دوباره بروید.
دانلود فیلم A.I. Artificial Intelligence 2001 (هوش مصنوعی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
درست است، استیون اسپیلبرگ بازگشته است. او مسئولیت داستانی را که سالها و سالها پیش توسط استنلی کوبریک فقید آغاز شده بود، به عهده گرفته است و تأثیر کوبریک بهویژه در اواخر فیلم بهطور چشمگیری آشکار است. بسیاری از مردم توسط A.I به تعویق افتادند، اما این به این دلیل است که آنها انتظار یک فیلم بچه های زیبا را داشتند، چیزی که به سنت E.T. نمیدانم، شاید این واقعیت است که هر دو فیلم دارای حروف اول در عناوین هستند که باعث این ارتباط شده است. اسپیلبرگ با محتوای تاریک بیگانه نیست. فکر نمیکنم نیازی به توضیح محتوای بخشهای زیادی از فهرست نجات سرباز رایان یا شیندلر یا حتی بخشهایی از پارک ژوراسیک داشته باشم. قبل از اینکه A.I را ببینم، خواندم که اسپیلبرگ این لحن را اینگونه توصیف کرده است که اگر E.T. توسط دانشمندان کشته و تشریح شده بود، یا اگر هرگز از آن بیماری مرموز بهبود نیافته بود. این یک توصیف شگفتآور دقیق از آنچه با فیلم دریافت میکنید است، پس اخطار داشته باشید! به دلیل توقعات نادرست ناامید ظاهر نشوید، همانطور که مطمئنم در مورد مادران فوتبال در سراسر جهان چنین است.
مورد دیگری که مردم احتمالاً از A.I انتقاد می کنند. زیرا نزدیکی تقریبا ناراحت کننده ای است که فیلم با آن از بسیاری جهات به موازات داستان پینوکیو است. مطمئنا این کار را می کند، اما هرگز وانمود نمی کند که این کار را نمی کند. از سوی دیگر، باید در نظر داشته باشید که این نیز یک نسخه فوق العاده متفاوت از داستان پینوکیو است. این داستان یک عروسک خیمه شب بازی نیست که برای سرگرمی ساخته شده است، به طور معجزه آسایی به آگاهی و احساسات می رسد و می خواهد یک پسر واقعی باشد، داستان یک ربات بسیار پیشرفته با هوش مصنوعی است که برای عشق و آرامش انسان ها، رسیدن به آگاهی و احساسات و خواسته ها ساخته شده است. یک پسر واقعی بودن.
(اسپویل) نکته ای که در اینجا باید به خاطر داشت این است که در خلق فیلمی با چنین پیش فرض خارق العاده ای تا چه اندازه واقعیت در نظر گرفته شده است. مطمئناً، این داستان علمی تخیلی است، اما یکی از بزرگترین دام های ژانر علمی تخیلی، رد بیش از حد واقعیت است. در هوش مصنوعی، هر چیزی که ممکن است اشتباه شود، اشتباه میشود، و این چیز خوبی است، زیرا زندگی همین است. مونیکا تصمیم می گیرد دیوید کوچک (اوسمنت) را نگه دارد، اما پس از آن پسر واقعی او از کما خارج می شود که هیچ کس انتظارش را نداشت. نیازی به گفتن نیست که در نتیجه انواع عوارض ایجاد می شود. مارتین (پسر مونیکا) با دیوید با تمام غیرانسانی بودن و ظلم رفتار می کند، همانطور که با هر اسباب بازی بی جان رفتار می کند. او هیچ احترامی برای احساسات دیوید قائل نیست، و اگرچه به نظر می رسد این امر دیوید را آزار نمی دهد، اما بر رشد احساسات او تأثیر می گذارد. بعداً متوجه میشویم که انسانهای واقعی چقدر از این اندرویدها منفور هستند، آنها را نابود میکنیم، میبینیم که آنها را در زبالههایی پر از اعضای بدن بیمار میپوسند، جایی که روباتهای آسیبدیده و مثلهشده در جستجوی قطعات جایگزین سرگردان هستند.
این یک دنیای آینده نگر کامل نیست، اگرچه بسیار تمیزتر و خوش بینانه تر از آینده ای است که در اکثر فیلم های علمی تخیلی ارائه می شود. در اینجا تاکید بر خوشحال کردن همه نیست. شما با لبخندی رضایتبخش از فیلم دور نخواهید شد، همه چیز طبق برنامه پیش نمیرود و هیچکس همیشه شاد زندگی نمیکند. در واقع، پایان فیلم خطر خراب کردن بقیه آن را دارد، راهی که پایان ماموریت به مریخ کاملاً یک فیلم علمی تخیلی مناسب را ویران کرد. ماشین های پیشرفته غیرقابل تصور 2000 سال آینده در ابتدا به طرز وحشتناکی ناامید کننده هستند، اما همچنین به طرز عجیبی زیبا هستند (مثل ماشین هایی هستند که در شیشه ای بی عیب و نقص محصور شده اند...) و کاملاً فراتر از عقل نیستند. آنها ممکن است کمی بیش از حد متحرک کامپیوتری بوده باشند، اما در نهایت هدف خود را به خوبی انجام دادند.
هیلی جوئل اوسمنت بازی خیره کننده ای را در نقش دیوید ارائه می دهد، او حتی از بازی عالی خود در فیلم A.I. Artificial Intelligence بزرگ حس ششم پیشی می گیرد. هیلی جوئل در راه رسیدن به چیزهای بزرگ است. جلوه های ویژه، هم با همه ماشین ها و هم با مناظر و همچنین چیزهای کوچک، مانند شخصیت بزرگ تدی، تماشایی بود. اتفاقاً تدی شخصیت بسیار بهتری از ویلسون در فیلم A.I. Artificial Intelligence Cast Away بود. و جود لا در نقش ژیگولو جو، ربات عاشقی که به طور ناخواسته به دستیار خوش شانس دیوید تبدیل می شود، اجرای عجیب و غریبی ارائه کرد. با هوش مصنوعی، استیون اسپیلبرگ از توانایی عجیب خود در راضی کردن تعداد زیادی از مردم استفاده کرده و آن را با توانایی عجیب استنلی کوبریک در گیج کردن تعداد زیادی از مردم ترکیب کرده است، و نتیجه یک فیلم فوقالعاده دلپذیر است که متأسفانه توسط بخش قابل توجهی از مردم کاملاً اشتباه درک شده است. حضار.
در مورد کیفیت هوش مصنوعی نمیتوان اشتباه کرد، اما موضوع چیزی است که تماشاگران بدبخت امروزی به راحتی آن را نمی بلعند. سینمای مدرن به قدری قندی پوشیده و خشک است که وقتی یک پسر ربات کوچک 2000 سال را در هلیکوپتر پلیس دزدیده شده در اعماق اقیانوس سپری می کند و از مجسمه ای بی جان التماس می کند تا او را به یک پسر واقعی تبدیل کند، تحمل آن را ندارند. اگر تحمل نداشتن جنبه روشن را ندارید، این واقعیت را در نظر بگیرید که اگر او را واقعی می کرد، او می مرد. فیلم با مرگ تمام می شود، اما مرگی دلخواه است. این یک استراحت برای رباتی است که در تمام آن سال ها به دنبال بسته شدن بوده است، بسیار شبیه آنچه در انسان دویست ساله بسیار پایین تر دیده شد. اگر از فیلم متنفر بودید، متاسفم که آن را می شنوم، اما می توانم با قاطعیت معقول بگویم که به این دلیل است که آن را متوجه نشدید یا انتظارات غیر قابل توجیهی داشتید. دوباره آن را با ذهنی باز تماشا کنید و از هوش مصنوعی عالی برای آنچه هست لذت ببرید. واضح است که استیون اسپیلبرگ هنگام نوشتن فیلمنامه A.I به این فکر نمی کرد که همه را خوشحال کند، او دغدغه داستانی خوب را داشت و این دقیقاً همان کاری بود که کرد.
دانلود فیلم A.I. Artificial Intelligence 2001 (هوش مصنوعی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
هوش مصنوعی که از طرفداران کوبریک و اسپیلبورگ بود، غافلگیرکننده بود. خیلی تلاش میکند، اما گیج میشود و گم میشود.
من خواندهام که کوبریک در ابتدا روی این پروژه کار میکرد قبل از اینکه اسپیلبورگ آن را انتخاب کند. نمیدانم واقعاً هر کدام تا چه اندازه روی فیلمبرداری کار کردهاند، اما مطمئناً احساس میشود که دو کارگردان مختلف روی هوش مصنوعی کار کردهاند - که مشکل شماره ۱ است.
هر دو سبک منحصر بهفردی دارند که اینطور نیست. خوب مخلوط کنید. کوبریک در تفکر منظم در مورد یک موضوع اخلاقی استاد است در حالی که اسپیلبورگ در ریسندگی یک نخ فوق العاده سرگرم کننده استاد است. هوش مصنوعی سعی میکند هر دو را انجام دهد و نتیجه نمیدهد.
اول فیلم، که به نظر من کاملاً کوبریکی است، عالی است. ما بلافاصله در یک معمای اخلاقی غوطه ور می شویم. گودال عمیق، تاریک است و به طرز تلخی با شخصیتهایی در برابر صحنهای غمانگیز آراسته شده است که ما را وادار به درگیر کردن با مواد میکند. همچنین بسیار به سبک کوبریک است: مجموعهها، تعداد زیادی عکس استادانه، حرکت آهسته و «عکاسی در حرکت» پرمشغله. محیط برای ارائه داستان در تمام جزئیات وجود دارد. اگر این ادای احترام اسپیلبورگ به کوبریک بود، آفرین. اگر این کار کوبریک بود، خب، درست هدفش بود. (من واقعاً دلم برای کار او تنگ شده است.)
شخصیتها به وضوح ترسیم میشوند، اگر نه به صورت کهنالگو، و ما را بیوقار به حلقه گفتمان اخلاقی میکشاند که با درد و در عین حال مشتاقانه آن را در آغوش میگیریم.
سپس ، داستانی که در حال ساخت است در پرده دوم کاملاً رها می شود زیرا شخصیت اصلی (ربات پسر) به طور کامل از فضایی که تا اینجا توسعه داده شده است خارج می شود و ما وارد یک اودیسه می شویم. من بیشتر قسمت دوم را به این فکر کردم که قرار است در طرحی که در قسمت اول در حال توسعه بود چه اتفاقی بیفتد. ما هرگز متوجه نمی شویم.
از این نقطه به بعد، فیلم تماماً اسپیلبورگ است. صحنهپردازی خیالانگیز، افکتهای فراوان، کنایهای اجباری به هولوکاست و آشفتگی دلخراش برای قهرمان کوچک ما و دوستش. این یک تضاد بزرگ با ابتدای داستان است و آنقدر متفاوت است که واقعاً شبیه یک فیلم کاملاً متفاوت است. دنبال کردن شاردونای عالی کوبریک با فراپوچینوی فوقالعادهی اسپیلبورگ ناراحتکننده و خستهکننده است. به عنوان مثال، صحنهپردازی در اولین پرده تحت سلطه کفهای چوبی صیقلی است، مبلمانی که هم کیچ هستند و هم دفاتر شرکتی آیندهنگر و دودی. عمل دوم تقریباً بازگشت به آینده با تاندردام است. این دو جای خود را دارند - اما نه در یک فیلم!
جایی که اولین کار ما را وادار به بررسی موضوع می کند، عمل دوم ما را به دیوار پرتاب می کند، اسلحه را روی سرمان می گذارد و فریاد می زند: "به من گوش کن!"
در مرحله سوم، من واقعا علاقه خود را از دست داده بودم. من هرگز کاملاً از کنار گذاشتن داستان اصلی غلبه نکردم و واقعاً تمایلی به درگیر شدن در داستان دوم نداشتم - هم به این دلیل که آنقدرها جالب نبود و هم به این دلیل که نمیخواستم در عرض دو ساعت دو بار فریب بخورم.
/>
پایان پرده سوم واقعاً جایی است که فیلم باید متوقف می شد. این غم انگیز، رقت انگیز بود و ما را با این موضوع اخلاقی اصلی مواجه کرد که چگونه تمایل داریم یک ایده را بدون فکر کردن به عواقب آن اجرا کنیم.
اما، نه، عمل چهارم می آید - و مشکل اصلی دیگر. با هوش مصنوعی اپیلوگ، کدا، اسمش را هر طور که می خواهی بگذار، پایانش کاملاً مشخص بود و وحشتناک بود. زمان بیشتر برای افراد FX و برخی گفتگوهای واقعاً پیش پا افتاده، ساختگی و نامربوط از روبات ها در مورد پیوستار فضا-زمان. واقعا چه کسی اهمیت می دهد؟ این فقط یک وسیله طرح ناخوشایند است و شما چشمان خود را گرد می کنید و می پرسید "Wha--?" همگی در یک زمان. پایان دوم، همانطور که من دوست دارم آن را بنامم، تلاش میکند تا تقاضا برای نتیجهگیری احساسی را برآورده کند که بخش اودیسهای از فیلم ساخته شده اما در انجام آن ناکام مانده است. "هرچه" به ذهن می رسد. شرط می بندم که این کار در پاسخ به نمایش آزمایشی انجام شده است.
با این وجود، خوشحالم که هوش مصنوعی را دیدم. لحظات فوقالعادهای دارد، موضوع جذابی دارد و Osment اجرای واقعاً عالی را ارائه میدهد. فقط به دنبال طرح منسجم و یک خط داستانی معقول نباشید.
دانلود فیلم A.I. Artificial Intelligence 2001 (هوش مصنوعی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
خوب باید بگویم که هوش مصنوعی یک فیلم دست کم گرفته شده است که جای تعجب دارد از آنجایی که اسپیلبرگ من ساخته شد و در هوش مصنوعی او دوباره توانست یک فیلم علمی تخیلی جالب بسازد که تصاویری چشمگیر و داستان سرایی خوبی دارد، درست است که هیلی در برخی از لحظات قادر به درک کامل شخصیت پیچیده او نبود که شاید هم سن و سال او در آن زمان است و برخی از خندیدن و بازی بیش از حد او با داستان خیلی خوب ترکیب نمی شد، اما هنوز برای یک بچه او کار خوبی انجام داده است، هوش مصنوعی همچنین احساس کوبریک در مورد آن دارد. به طور استثنایی در طرح داستان و داستان و استفاده از لوکیشن و سکانس های رویایی، هوش مصنوعی یکی از دست کم گرفته شده ترین فیلم های علمی تخیلی است که دیدم و فکر می کنم افراد بیشتری باید آن را ببینند.
دانلود فیلم A.I. Artificial Intelligence 2001 (هوش مصنوعی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
در فیلم A.I. Artificial Intelligence "2001: A Space Odyssey" انسان خود و ماشین هایش را تسخیر می کند و از امور فیزیکی فراتر می رود و خدا می شود. نیچه می گوید خدا مرده است و ما جای او را خواهیم گرفت.
«2001» در یک اتاق خواب به پایان رسید. در آن فیلم، موجودات خداگونه یک قفس شبیه سازی شده برای ما ایجاد کردند تا بدن های قدیمی خود را بریزیم و به چیزی بزرگتر از خودمان تبدیل شویم. دومین حماسه علمی کوبریک نیز در یک اتاق خواب به پایان می رسد. در این فیلم، شروعهای خداگونه، یک قفس شبیهسازی شده برای ما ایجاد میکنند تا بتوانیم به توهمات راحت خود بچسبیم.
"AI" افسانهای است که مکاس به مکاس گفته است. این تمثیلی است که در آن انسان ها موجودات الهی هستند و روبات ها انسان ها. در حالی که "2001" به مرگ خدا می پردازد، "AI" به تخریب بهشت، آن مکان شادی و توهم (یعنی شبیه سازی برنامه ریزی شده) می پردازد. به تعبیر پروفسور هابی، "نقص اساسی انسان اصرار او بر امید داشتن به چیزهایی است که وجود ندارند."
با "AI" دو داستان داریم، یک داستان علمی تخیلی و یک داستان پریان. در حالی که «جلیقه تمام فلزی» به صورت دو نفره و «چشمان کاملا بسته» با انعکاس، روایت «AI» متزلزل است. به این معنا که داستان علمی یک عمل قبل از داستان افسانه شروع و پایان مییابد.
«2001» نمادهای اسطورهای بسیاری را در خود جای داده است و از ادیسه هومر و زرتشت نیچه به عنوان ستون فقرات استفاده میکند. کوبریک با «AI» از اسطوره آدم و حوا و دوزخ دانته اقتباس میکند.
فیلم با خلقت انسان توسط خداوند آغاز می شود. وقتی دیوید با پروفسور هابی (خدا) ملاقات می کند، هابی می گوید: "پسر من در نوع خود بی نظیر بود. تو اولین نوع هستی." این خط اشاره ای به افسانه کتاب مقدس است، جایی که "پسر یگانه" خدا "یک نوع" و اولین خلقت او "نخستین نوع" بود. بنابراین داوود سمبل عیسی و آدم است. اول خدا و اولین انسان.
اولین اقدام فیلم در باغ عدن اتفاق می افتد و مونیکا نماد بهشت و خوشبختی ابدی می شود. داوود به دلیل سرپیچی از برنامه های خدا و خوردن میوه ممنوعه (اسفناج) از بهشت بیرون می شود. وقتی دیوید از عدن رانده می شود، ابتدا خود را در چوب تاریک و سپس در شهر روژ (گناه زمینی) می یابد. پس از گناه، او را به نمایشگاه گوشت، که نشان دهنده جهنم و مجازات ابدی است، انداخته می شود. پس از مجازات او به اقیانوس اطلس انداخته می شود، جایی که پس از 2000 سال "شسته شدن" و پاک شدن از گناه (برزخ دانته)، آزاد می شود و اجازه ورود به بهشت (زندگی ابدی با مونیکا) را پیدا می کند. متأسفانه این وعده بهشت یک توهم است. او از SuperMecha یاد می گیرد که فقط یک روز می تواند مونیکا را داشته باشد. اولین سطرهای او برای او ("آیا قهوه می خواهی؟") ترس او را از مرگ او و رفتن به خواب برای همیشه برجسته می کند. او از او می خواهد که بیدار بماند. او میخواهد او واقعی باشد.
مرگ خدا زمانی نمادین میشود که بشریت بمیرد و زمین یخ زده شود. سلطنت انسان به پایان رسیده است. با آن، اعتقادات، اخلاق و آداب و رسوم او می رود. SuperMecha که خود چیزی بیش از انسان های تکامل یافته نیستند، اکنون حاکمان این سرزمین هستند. پس از تکینگی، آنها مرحله بعدی تکامل هوشمند هستند. به یک معنا، آنها بچه های ستاره "2001" هستند.
به طور قابل توجهی، در حالی که مچا خدا را رد می کند (ببینید که جو چگونه باورهای غیرمنطقی دیوید را در صحنه های دکتر Know طنز می کند)، دیوید در "برنامه ریزی" خود ادامه می دهد. بی منطقی". در داستان علمی، این منجر به حل شدن آرزوی دیوید (پری آبی) در مقابل چشمان او می شود. در داستان افسانه، آرزوی دیوید (مامان) نیز از بین می رود، اما او ترجیح می دهد در توهم باقی بماند. او انتخاب می کند که انسان شود و وارد جایی شود که رویاهای (کاذب) ساخته می شوند.
بنابراین، برای انسان بودن، دیوید - که کوبریک او را به "هوش مصنوعی" اسپیلبرگ/سینمای مدرن تشبیه می کند - باید بازگشت به حالت نوزادی او باید چشمانش را ببندد تا به بهشت شبیه سازی (یعنی نمایش سینما) خود و کتاب داستان افسانه هایی که مادرش زمانی برایش خوانده بود باور کند. دیوید یک ماشین در یک شبیه سازی SuperMecha (یعنی کوبریکی) است که مادر شبیه سازی شده خود را در آغوش فلزی خود می گیرد. این یک اتاق خواب کامل پر از غیرواقعی است، اما دیوید را خوشحال می کند. کوبریک میگوید، متأسفانه، این انسانیت است.
از نظر مضمونی و زیباییشناختی، فیلم مشکلات زیادی دارد. اولاً، اسپیلبرگ، نمایشگاه گوشت احمقانه را بر شهر سرکش قرار می دهد. شما نمی توانید جهنم را مقدم بر گناه کنید. ثانیاً دیالوگ مدام در حال غذا دادن به مخاطب است. ثالثاً، فیلم بازیگران و بازیگران ضعیفی دارد (کریس راک، رابین ویلیامز و غیره). چهارم، تمام طرح هایی که کوبریک ساخته نیست (نمایش گوشت، موتورسیکلت ها) احمقانه است. پنجم، آینه آبی پری/مونیکا آشکار نمی شود. پیشنویسهای کوبریک باعث میشد که پری در غبار و مونیکا، هولوگرام، در هنگام لمس به پیکسل تبدیل شود. هر دو افسانه دیوید (مذهب) و افسانه SuperMecha (افسانه سینمایی) به طور ضمنی به هم مرتبط بودند. در فیلم A.I. Artificial Intelligence اسپیلبرگ هم زنان و هم لایه های روایی اینطور نیستند. ششمین و بزرگترین مشکل این است که هوش مصنوعی پایینتر از انسان به تصویر کشیده میشود. اسپیلبرگ با آنها به عنوان اقلیت های قومی کتک خورده رفتار می کند، به جای اینکه به صورت تصاعدی موجوداتی را که به سرعت جای خدا را می گیرند، پیشروی کنند.
پایان «AI»، اگرچه مورد نفرت منتقدان است، اما جالب ترین چیز در مورد فیلم است. کوبریک سکانس اتاق خواب «2001» را تأیید می کند و به طور مؤثر می گوید که انسان شدن یعنی مردن. جای تعجب نیست که دیوید و دیو بومن هر دو یک نام دارند. ماندن در دیو بومن به این معناست که هرگز ستاره کودک نشویم.
دیوید می خواهد انسان شود. از نظر کوبریک، این به این معنی است که او اساساً نقص دارد. برای SuperMecha و StarChildren، دیوید یک شی عجیب و غریب است. آنها به پیشرفت خود ادامه می دهند، به تکامل خود ادامه می دهند، در حالی که او در آنجا نشسته است، وانمود می کند که خوابیده است، و به طرز سعادتمندی فریب خورده است.
بنابراین، در حالی که "2001" انسان را مجبور به مبارزه با ماشین و تبدیل شدن به خدا کرد، "AI" طرف مقابل را ارائه می دهد. HAL برنده می شود. در جنگ بین منطق ماشینی و خرافات انسانی، ماشین به خدا تبدیل می شود و بشریت محو می شود، چیزی جز یک خاطره.
5/10- فیلمبرداری شده مانند یک فیلم تلویزیونی با بودجه کلان، اسپیلبرگ آنچه را که می توانست باشد خراب کرد. بهترین فیلم علمی پس از "2001: یک ادیسه فضایی".
دانلود فیلم A.I. Artificial Intelligence 2001 (هوش مصنوعی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
هوش مصنوعی که از طرفداران کوبریک و اسپیلبورگ بود، غافلگیرکننده بود. خیلی تلاش می کند، اما گیج می شود و گم می شود.
من خوانده ام که کوبریک در ابتدا روی این پروژه کار می کرد، قبل از اینکه اسپیلبورگ آن را انتخاب کند. نمیدانم هر کدام تا چه اندازه روی فیلمبرداری کار کردهاند، اما مطمئناً احساس میشود که دو کارگردان مختلف روی هوش مصنوعی کار کردهاند - که مشکل شماره ۱ است.
هر دو سبک منحصربهفردی دارند که به خوبی با هم ترکیب نمیشوند. . کوبریک در تفکر منظم در مورد یک موضوع اخلاقی استاد است در حالی که اسپیلبورگ در ریسندگی یک نخ فوق العاده سرگرم کننده استاد است. هوش مصنوعی سعی میکند هر دو را انجام دهد و نتیجه نمیدهد.
اول فیلم، که به نظر من کاملاً کوبریکی است، عالی است. ما بلافاصله در یک معمای اخلاقی غوطه ور می شویم. گودال عمیق، تاریک است و به طرز تلخی با شخصیتهایی در برابر صحنهای غمانگیز آراسته شده است که ما را وادار میکند تا با مواد درگیر شویم. همچنین بسیار به سبک کوبریک است: مجموعهها، عکسهای استاد فراوان، حرکت آهسته و «عکاسی در حرکت» پرمشغله. محیط برای ارائه داستان در تمام جزئیات وجود دارد. اگر این ادای احترام اسپیلبورگ به کوبریک بود، آفرین. اگر این کار کوبریک بود، خب، درست هدفش بود. (من واقعاً دلم برای کار او تنگ شده است.)
شخصیتها به وضوح ترسیم میشوند، اگر نه کهنالگو، و ما را بیوقار به حلقه گفتمان اخلاقی میکشاند که با درد و در عین حال مشتاقانه آن را در آغوش میگیریم.
سپس، داستانی که در حال ساخت در پرده دوم کاملاً رها می شود زیرا شخصیت اصلی (ربات پسر) به طور کامل از محیطی که تا اینجا توسعه داده شده است خارج می شود و ما وارد یک اودیسه می شویم. من بیشتر قسمت دوم را به این فکر کردم که قرار است در طرحی که در قسمت اول در حال توسعه بود چه اتفاقی بیفتد. ما هرگز متوجه نمی شویم.
از این نقطه به بعد، فیلم تماماً اسپیلبورگ است. صحنهسازی خیالانگیز، افکتهای فراوان، کنایهای اجباری به هولوکاست و آشفتگی دلخراش برای قهرمان کوچک ما و دوستش. این یک تضاد بزرگ با ابتدای داستان است و آنقدر متفاوت است که واقعاً شبیه یک فیلم کاملاً متفاوت است. دنبال کردن شاردونای عالی کوبریک با فراپوچینوی فوقالعادهی اسپیلبورگ ناراحتکننده و خستهکننده است. برای مثال، صحنهپردازی در اولین پرده تحت سلطه کفهای چوبی صیقلی است، مبلمانی که هم کیچ هستند و هم دفاتر شرکتی آیندهنگر و دودی. عمل دوم تقریباً بازگشت به آینده با تاندردام است. این دو جای خود را دارند - اما نه در یک فیلم!
جایی که اولین کار ما را مجبور به بررسی موضوع میکند، عمل دوم ما را به دیوار پرتاب میکند، اسلحه را روی سرمان میگذارد و فریاد میکشد: «گوش کن. برای من!"
در مرحله سوم، من واقعا علاقه خود را از دست داده بودم. من هرگز کاملاً از کنار گذاشتن داستان اصلی غلبه نکردم و واقعاً تمایلی به درگیر شدن در داستان دوم نداشتم - هم به این دلیل که آنقدرها جالب نبود و هم به دلیل اینکه نمی خواستم در عرض دو ساعت دو بار فریب بخورم.
پایان پرده سوم واقعاً جایی است که فیلم باید متوقف می شد. این غم انگیز، رقت انگیز بود و ما را با مسئله اخلاقی اصلی مواجه کرد که چگونه تمایل داریم یک ایده را بدون فکر کردن به عواقب آن اجرا کنیم.
اما، نه، در اینجا عمل چهارم می آید - و مشکل اصلی دیگر در این مورد. فیلم سینما. اپیلوگ، کدا، اسمش را هر طور که میخواهی بگذار، پایانش کاملاً مشخص بود و وحشتناک بود. زمان بیشتری برای افراد FX و برخی گفتگوهای واقعاً پیش پا افتاده، ساختگی و بی ربط از روبات ها در مورد پیوستار فضا-زمان. واقعا چه کسی اهمیت می دهد؟ این فقط یک وسیله طرح ناخوشایند است و شما چشمان خود را گرد می کنید و می پرسید "Wha--؟" همگی در یک زمان. پایان دوم، همانطور که من دوست دارم آن را بنامم، تلاش میکند تا تقاضای نتیجهگیری احساسی را که بخش اودیسهای از فیلم ساخته شده اما در انجام آن ناکام مانده است، برآورده کند. "هر چه" به ذهن می رسد. شرط می بندم که این کار در پاسخ به نمایش آزمایشی انجام شده است.
با این وجود، خوشحالم که هوش مصنوعی را دیدم. لحظات فوقالعادهای دارد، موضوع جذابی دارد و Osment یک اجرای واقعاً عالی را ارائه میکند. فقط به دنبال طرح منسجم و یک خط داستانی معقول نباشید.
دانلود فیلم A.I. Artificial Intelligence 2001 (هوش مصنوعی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
داستان ترکیبی آیندهنگر از «پینوکیو» و «جادوگر شهر اوز» است که در محیط «روز پس فردا» به پایان میرسد. فضای کامل هوش مصنوعی مرا به یاد میکس عجیب «نارنجی ساعتی» و «2001: یک ادیسه فضایی» انداخت و اگر نمی دانستم هوش مصنوعی اسپیلبرگ است، می توانستم قسم بخورم که کوبریک است. بعداً کمی حفاری کردم و متوجه شدم که فیلم در اصل مال کوبریک است. کوبریک 12 سال روی این پروژه کار کرد و بعدها اسپیلبرگ را درگیر کرد. کار روی آن در سال 1993 آغاز شد، اما کوبریک قبل از انجام آن درگذشت و اسپیلبرگ کار را به دست گرفت و به پایان رساند. آمیختگی عناصر اسپیلبرگ و کوبریک در فیلم A.I. Artificial Intelligence کاملاً مشهود است، اما تشخیص اینکه کدام یک از آنها چه بخشی را انجام داده است واقعاً دشوار است. واضح است که پایان اسپیلبرگ در واقع ایده اصلی کوبریک از نسخه اول است، حتی قبل از اینکه اسپیلبرگ کاری با این پروژه داشته باشد. وزارت نیز ایده کوبریک بود. او یک طرفدار بود و شخصاً با آنها تماس گرفت تا به آنها پیشنهاد بازی در فیلم A.I. Artificial Intelligence را بدهد. اولین باری که او زنگ زد، خواننده وزارتخانه فکر کرد که کسی با آنها درگیر است و تلفن را قطع کرد.
"A.I." درام، اکشن، رمز و راز و حتی برخی از عناصر ترسناک را در یک ماجراجویی مقاومت ناپذیر ترکیب می کند که تأثیر عمیقی بر جای می گذارد و تفکر را برمی انگیزد. جلوه ها، کارگردانی، تدوین، موسیقی و از همه مهمتر عمق داستان، هوش مصنوعی را به یکی از بهترین دستاوردهای هزاره جدید تبدیل کرده است و به نظر من باید در لیست بهترین فیلم های تمام دوران ها قرار گیرد.
10/10
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.