«توم» (لوباشنکو)، جوان نوزده ساله، دل باخته ی «ماگدالنا» (شاپو لوفسکا)، همسایه ی سی ساله ی آپارتمان ساختمان روبه روی خانه اش می شود. او هر شب با تلسکوپ، آپارتمان «ماگدالنا» را دید می زند و بعضی اوقات به «ماگدالنا» تلفن می کند ولی حرف نمی زند...
"تومک" جوان نوزده ساله تنهایی اش را با مشاهده کردن همسایه خود "مگدا" توسط یک دوربین دوچشمی پر می کند. وی یک هنرمند در آستانه سی سالگی است و به نظر همه چیز در زندگی اش دارد. اما وقتی آن دو همدیگر را ملاقات می نمایند متوجه می شوند که بین آن ها نقاط مشترک زیادی وجود دارد و ...
توم، جوان نوزده ساله یتیمی است که دلباخته همسایه سی ساله آپارتمان ساختمان روبهروی خانهاش میشود و ...
Tomek 19 ساله با جاسوسی از همسایه مخالف خود Magda از طریق دوربین های شکاری ، زندگی تنهایی خود را از بین می برد. او در اواسط دهه سی سالگی یک هنرمند است و به نظر می رسد همه چیز را دارد - به ویژه یک جریان ثابت از مردان در تماس و تماس با او نیست. اما وقتی این دو در نهایت با هم ملاقات می کنند ، متوجه می شوند که چیزهای مشترک دیگری نسبت به نگاه اول دارند
یک مرد جوان ساده لوح و بی تجربه از زنی که در آن سوی حیاط زندگی می کند جاسوسی می کند و عاشق او می شود. او شروع به استفاده از ترفندهایی می کند که امیدوار است به ملاقات آنها منجر شود...
دانلود فیلم A Short Film About Love 1988 (فیلمی کوتاه درباره عشق) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
«فیلمی کوتاه درباره عشق» یک داستان عاشقانه ذهنی و غیرمعمول است که تماشاگر را تشویق میکند تا در تمام مدت تا پایان درخشان، چیزی را احساس کند. بی احساس بودن و احساس نکردن چیزی در مورد داستان یک جوان متروک که به دنبال همسایه ای دور افتاده بود و او با دوربین دوچشمی به او نگاه می کرد، چیزی را احساس نکردید، چالش برانگیز است.
داستان از منظر روایت می شود. از اپتیک که از آنجا تومک 19 ساله (اولاف لوباسزنکو)، یک متخصص پست متواضع است که همسایه مخالف خود ماگدا (گرازینا ساپولوسکا) را می بیند، یک خانم بسیار افسار گسیخته. در یک داستان هالیوود، بسیاری از افراد بر این باور بودند که او نیاز به برقراری روابط جنسی با او دارد و او تحریف شده است. در هر صورت، فعالیت های او بسیار منحصر به فرد است و او به طور مداوم تلاش می کند تا بفهمد چگونه به او نزدیک شود و نحوه انجام این رویکردها بسیار عجیب است و با ارسال اعلان ساختگی یا تماس با سازمان گاز، هماهنگی ماگدا را به هم می زند. او با یک نفر دیگر در خانه اش است.
او اساساً درک عمیقی از او دارد و این تثبیت به او بازگشتی از کسی می دهد که تصور می کند می تواند با او بسیار بازی کند، همانطور که با افراد مختلف انجام می دهد. با این حال همه چیز می تواند راه های دیوانه وار و فلاکت بار را تمام کند و خواهد کرد.
کریستوف کیشلوفسکی نویسنده و رئیس (که فیلمنامه را در کنار هم تیمی اش کریستوف پیزیویچز ساخته است) دنیایی خشک و یکنواخت را بازگو می کند که به طور کلی جهان را خفه و محو خواهد کرد. ایده محبت (مگدا به تومک میگوید که به ستایش ایمان ندارد)، و احساسات با تظاهرات ساده بر باد میرود، و هر چیزی که کسی میتواند مدیریت کند این است که بنشیند و اتفاقات را بسیار شبیه به تومک ببیند. تماشاگر بودن به این دلیل که برای آنها ضروری است، احتمالاً آنطور که شما به خوبی تصور می کنید جذاب نخواهد بود. موضوعات غمگینی، عذاب، باطل، عدم مکاتبه به شیوه ای استثنایی غیر متعارف و جذاب در هم تنیده شده اند.
اما این فقط چیزهای بدبختی نیست، اعتماد و چند چیز سرگرم کننده نیز وجود دارد. شاید بهترین شخصیت پیرزنی باشد که با تومک، مادربزرگ همراه اصلی او زندگی می کند، و او قطعاً بچه را دوست دارد و معتقد است که او باید با کسی کنار بیاید، او کسی است که واقعاً اغلب به او فکر می کند. او بازترین چهره فیلم است و هر بار احساسات زیادی را در مورد نحوه برخورد با یک خانم جوان و چیزهای دیگر نسبت به او ایجاد می کند.
در واقعیتی که فریاد زدن بسیار ساده تر است. و درباره همه چیز غر می زنند تا اینکه بگویند "دوستت دارم!" تومک مسیر خود را دنبال می کند. او یک فرد قابل توجه با روشی غیرقابل تحمل برای برقراری ارتباط با آنچه او به عنوان محبت می بیند است. من واقعاً از ایدهآل او در مورد عشق یعنی چیزی طرفداری میکنم تا ایدهای که مثلاً در «تاوان» معرفی شده است (فیلم فوقالعادهای).
این داستان معقولی است، اما اینطور نیست. به محض اینکه رئیس یک دنیای واقعی با شرایط واقعی را در یک دست ارائه میکند، از سوی دیگر ایدهای صمیمانه و هنرمندانه از چند چیز فوقالعاده شگفتانگیز و دوستداشتنی به ما ارائه میدهد (در واقع، بسیاری از افراد میخواهند تماس بگیرند. پلیس با این فرض که با یک دزدگیر آشنا شده است. این ناهماهنگی کار می کند و خود زندگی تعداد قابل توجهی از آنها را دارد.
کیشلوفسکی با ساخت فیلمی فوق العاده، فوق العاده آرام، دوربین او به شما اجازه می دهد هر یک از ظرافت ها، چیزهای کوچکی را که باعث می شود ببینید. تاثیر زیادی بر داستان و بیننده دارد. سرعت پایین بیتردید برای نشان دادن دیدگاه تومک که در اتاقک ماگدا به صورت اجمالی دیده میشود، عالی است. به هر حال، کیشلوفسکی میتوانست کل فیلم را صرفاً با نشان دادن آن تصاویری که من فیلم را گرامی میدارم درک کند. عنوان سرگرم کننده او نیز بسیار ماهر است. تا آنجا که ممکن است به من مربوط باشد، اولاف لوباسزنکو دائماً با تصویری از تومک، اثری فوقالعاده، به یاد میآورد، او واقعاً این شخص را احساس میکرد، او را کاملاً معتبر ساخت و مخالفت با چشمهای تولهسگی مسحورکنندهاش بسیار چالش برانگیز است. Grazyna Szapolowska نیز فوقالعاده است، او قسمت پایانی فیلم را به شیوهای شگفتانگیز اداره میکند، زمانی که شخصیتش تصدیق میکند که تومک واقعاً چه دیدگاهی نسبت به او داشته است.
هنر در بهترین ساختار خود، "یک فیلم کوتاه درباره عشق» به شدت برای هر فردی که قدردان داستان های فیلم و فلسفی خارق العاده است تجویز می شود. فیلمی کوتاه درباره عشق واقعاً شما را وادار خواهد کرد که در مورد آن ارزیابی کنید، در حافظه شما پیروز خواهد شد. 10/10
دانلود فیلم A Short Film About Love 1988 (فیلمی کوتاه درباره عشق) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
ما ریفهای متفاوتی را روی «پنجره عقب» هیچکاک از زمان ورود اپوس مگنوم بیان شده در سال 1954 دیدهایم. ما دیدهایم که برایان دی پالما بیشتر به مرکز فضول «پنجره عقب» میپرد و برای نشان دادن به ما دو برابر میشود. قسمت زیرین کسل کننده سبک زندگی بزرگ در لس آنجلس در "Body Double". ما «Disturbia» را دیدهایم که لمسی از نوسازی «پنجره عقب» بود که به صراحت اساساً با بخش بزرگسالان نوجوان/جوان به عنوان دغدغه اصلی ساخته شده بود. با این حال، همانطور که می بینم، از میان انبوه فیلم هایی که به این ترتیب ساخته شده اند، با تدبیر ذاتی «پنجره عقب» بازی می کنند، تنها یکی (از بین فیلم هایی که من دیده ام) که خود را از هم جدا می کند و «فیلم کوتاه درباره عشق» کیشلوفسکی باید به عنوان یک «شاهکار» شناخته شود.
نسخه اختصاری فیلمی کوتاه درباره عشق برای قسمت 6 برای مجموعه افسانه ای کوچکتر از حد انتظار «دکالوگ» استفاده شد. '. همانطور که میخواهم فکر کنم هم نوع کوتاهشده و هم این فرم گستردهتر فیلم، شخصیتهای خاص خود را دارند. فیلمی کوتاه درباره عشق به عنوان یک اختلال در نمایش ها و همچنین بررسی عمیق ایده نظری "عشق" عمل می کند. این یک اختلال در نمایش هاست، زیرا ما تصویری بسیار ظریف از یک هموطن جوان را می بینیم که اساساً یک فضول ناخواسته است، و او انرژی خود را مخفیانه صرف تماشای یک بانوی کارکشته جذاب می کند که در کانکس مخالف زندگی می کند، که ذاتاً وحشتناک است. در هر صورت، نوبت این است که تومک این کار را برای احساس جنسی انجام نمیدهد، او این کار را انجام میدهد زیرا تماشای این زن (مگدا) که به برنامه معمول روزمرهاش نزدیک میشود، نوع دیگری از هیجان را برای او ایجاد میکند که او آن را به عنوان «عشق» به تصویر میکشد. هنگامی که مولفه سطح کانونی نگاه کردن تلاش ویژه ای در داستان انجام می دهد، در 50 درصد دوم فیلم، کیشلوفسکی ایده «عشق» را جفت می کند و شروع به طرح پرس و جو از طریق دو شخصیت کانونی تومک و ماگدا می کند. آیا "عشق" جایی برای وجود در دنیای پیشرفته دارد یا یادگاری از زمان های گذشته است؟ آیا ارتباط صمیمانه بین دو نفر در هر نقطه می تواند منحصراً از طریق رابطه جنسی با اوج های احتمالی ایجاد شود، یا چیزی فراتر از هوس های بافت وجود دارد، چیزی خارق العاده تر؟ فیلم به همین ترتیب در پاسخ به این پرسشها به پایان میرسد یا احتمالاً کیشلوفسکی نشانهای آشکار از رفتار او نسبت به ایده «عشق» به روشهای زیبای علامت تجاریاش به ما ارائه میدهد.
همانطور که قبلاً نوشتم، موارد مختلفی وجود دارد. عکس های فوری از آیه یا اصالت زیبا در فیلم A Short Film About Love که از روایت منطقی و منطقی بالاتر می رود. مانند دومی که مگدا پس از مشاجره با یکی از عزیزانش، شیری را که تومک بسیار نزدیک به خانه میفرستاد، دور میزش میریزد، در حالی که تومک از اتاق کاندو خود با تلسکوپ به آن نگاه میکند. یا از سوی دیگر، عکس فوری سرخوشی بدون تقلب پس از درخواست تومک از ماگدا برای قرار ملاقات و غیره. با پایان، کیشلوفسکی از اصالت دوست داشتنی گذشته و در مناطقی با اصالت ماوراء طبیعی سرگردان است، بدون اینکه لحن دلسوزانه و ظریف فیلم را به خطر بیندازد. بسته شدن فیلم واقعاً به طرز شگفتآوری منحصر به تکمیل قسمت خلاصه شده در «دکالوگ» است، با این حال هر دوی آنها مفهوم موضوعی مشابهی را ایجاد میکنند.
بازیهای دو هنرپیشه کانونی اولاف لوباسزنکو و Grażyna Szapołowska کاملا استثنایی است. صحنه های منحصر به فرد آنها و همچنین صحنه هایی که آنها با هم به اشتراک می گذارند به طرز باورنکردنی سرشار از نکات ظریف، با احساس و با احساسات واقعی است. جدای از بازیگران، چیز متفاوتی که باید برای کمک به کیشلوفسکی در فیلم A Short Film About Love مورد احترام قرار گیرد، موسیقی و موسیقی لذت بخش زبیگنیو پریسنر است که سرشار از حس دلپذیری مالیخولیایی است.
دانلود فیلم A Short Film About Love 1988 (فیلمی کوتاه درباره عشق) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
همانطور که در نظرسنجی من درباره «فیلم کوتاه درباره کشتار» گفته شد، هرچه کارهای بیشتری از کریستوف کیشلوفسکی می بینم، این تمایل بیشتر می شود که او یک رئیس با استعداد غیرقابل تصور است، مسئول کارهایی باشکوه که خیلی زود از ما گرفته شده است.
هنوز چیز وحشتناکی از او ندیدهام، حتی بینظیرترین قسمت من (هشتمین قسمت «دکالوگ») واقعاً عالی است، با «دکالوگ» و «سه تن: قرمز» فوقالعاده. هر یک از سه فیلم "سه رنگ" باید تماشا شود، با این حال به خصوص "قرمز") به ویژه عالی است. همانطور که «فیلم کوتاه درباره کشتن» توسعه اپیزود 5 از «دکالوگ» بود، «فیلم کوتاه درباره عشق» نیز بازخوانی کامل قسمت 6 است (برای من مانند اپیزود 5 یکی از باورنکردنیترین قسمتهای «دکالوگ» است. ).
مسلما، «فیلم کوتاه درباره عشق» برای همه ایدهآل نیست و درک دلیل آن ساده است. به نظر می رسد که با تفسیری دلسرد کننده از عشق قلبی اشتباه گرفته شده است، برای من در حالی که عشق و اشتیاق وجود دارد (که دو موضوع اساسی قسمت 6 "دکالوگ" هستند) این ترجمه گیج کننده تر و مبهم تر از "عشق" است. با این حال به طور قابل توجهی بیشتر از آن است. غالباً بیشتر فیلمی درباره تثبیت، عفو، آرزو و اندوه است. افراد ممکن است بدون زحمت «فیلم کوتاه درباره عشق» را به عنوان انتقادی و بی طرفانه، حتی تحریف شده بهانه کنند، در حالی که دیگران فکر می کنند که فوق العاده، عذاب آور و تکان دهنده است. من خودم در آخرین طبقه بندی جایگاهی دارم.
فیلم های کیشلوفسکی از نظر ظاهری چشمگیر و فوق العاده بسیار ساخته شده اند. معادل آن را می توان برای «فیلم کوتاه درباره عشق» گفت. این عکس علاوه بر اینکه با استفاده از هوای متنوع برای تطابق با ذهنیت به طرز لذت بخشی گرفته می شود، در عین حال زیبا است و تصاویر هوشمند و واقعا قوی متعددی دارد که مدت ها در حافظه باقی مانده است. دوره کیشلوفسکی به طور محتاطانه ای بی تکلف، عاقلانه است و هرگز بیش از حد سنگین نیست، و موسیقی به اندازه کافی پیچیده است.
از موضوعات و باورها تا حداکثر ظرفیت استفاده می شود، و شخصیت ها و ارتباطات و درگیری های آنها بسیار واقعی و واقعی هستند. صمیمانه رعد و برق بدون اینکه بی لطف باشد. علیرغم اینکه مبتنی بر یکی از این ده قانون است، اجازه ندهید که شما را ناامید کند، شباهت به دین تا حدودی ناکافی است، مگر اینکه کسی عشق ظاهری خدا به بتها را ادعا کند. من فردی غیر سخت گیر هستم که نمی توانم آن را بگویم، صرفاً به یک برداشت جذاب و بسیار عجیب که اخیراً در مورد فیلم خوانده شد اشاره می کنم.
داستانی زیرکانه، با سرعتی هدفمند و در عین حال غنی و غنی است. محرک. هرگز کسل کننده نیست، و به عنوان یک قاعده کلی ترسناک است (مثل اینکه مگدا از مرکز پست دنبال می شود)، قوی است (تومک روی پشت بام، مگدا در گریه در پی فشار دادن شیر و رویای غم انگیز در مورد آنچه زندگی می تواند باشد. با او). حتی طنز تاریک مناسبی وجود دارد که به قدری بی تکلف است که به راحتی نمی توان آن را از دست داد.
«فیلمی کوتاه درباره موضوعات عشق، دنبال کردن، میل، عشق، انرژی، بخشش و ناامیدی به طرز ماهرانه ای بررسی شده است. مانند شخصیت ها و همکاری ها. بازی در هر دو نقش معمولی عالی است، باز هم پیچیدگی ها و ظرافت های نمایشگاه ها قابل تحسین است.
به طور کلی، یک اثر هنری دیگر از کیشلوفسکی، هر چند یکی از آثار به طور کلی مخرب او. 10/10 بتانی کاکس
دانلود فیلم A Short Film About Love 1988 (فیلمی کوتاه درباره عشق) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
فیلمی کوتاه درباره عشق کیشلوفسکی بهطور تکاندهندهای برای من دلسردکننده است، زیرا گاه به گاه فیلمنامهای غیرعادی و گاهاً رایج است که بههمین صورت به نظر میرسد هر چند وقت یکبار اثری ناگوار است. یک آدم کوچک منزوی وجود دارد. او با یکی از اعضای خانوادهاش زندگی میکند، با این حال متروک است و به طور مداوم زنی را تماشا میکند که در سراسر ساختمان آنها زندگی میکند. ظاهر می شود! که به او نیاز دارد او یکی از نوجوانانی است که در مکاتبه با جنس دیگر بد است. در هر صورت او آن خانم را دوست دارد، وقتی خانم با مردی به خانه اش می آید، تومک عذاب می گیرد. سپس، در آن مرحله، میفهمیم که کیشلوفسکی از یک هموطن کوچک بیتفاوتی میگوید که به یک زن برای مسخره کردن نیاز دارد یا به طور ناامیدکنندهای شیفته یک بانوی با تجربه میشود. او کار متفاوتی را انجام نمی دهد، با توجه به این واقعیت که ممکن است متوجه شود که این نجات اوست. در یک نقطه، او آن خانم را متوقف می کند، به طور غیرمنتظره ای، به نظر می رسد یک بچه متواضع است، با این حال نشان می دهد که نیست، بنابراین تقریباً همه چیز او را درک می کند. صحبت می کند و او را رد می کند. همه چیز مانند دیگر فیلم های کیشلوفسکی عملی است، مشکلی نیست. ماجرا از زمانی شروع می شود که تومک با او ملاقات می کند، روایت مرد جوان متروکی که به دنبال یک بانوی بالغ (هرچند یک عشق انفرادی) می رود به داستان یک هموطن کوچک مهجور تبدیل می شود که احساسات پرشوری را نسبت به یک بانوی توسعه یافته در نقطه شروع تجربه می کند. بانو انکار می کند، اما خیلی زود، او شروع به تغییر دیدگاه خود می کند. این U-Turn باعث میشود که فیلم کلیدواژهها را از بین ببرد. شخصیت تومک غیر طبیعی است؟ یا از سوی دیگر نتیجه یک تصور ناگوار؟ من از این شخص ناامید شدم، این دیدگاه من است و سعی خواهم کرد دلیل آن را توضیح دهم. زمانی که مگدا به خانه اش می رود، با او رفتار خوبی می کند. او می پرسد چه انتظاری از من دارید؟ برای بوسیدن من؟ با من رابطه داشته باشی؟ با من بیرون بری؟ در حال حاضر، افرادی را به خاطر می آورم که می گویند او یک زن کشنده است. معلوم نیست؟ تومک با بازگشت به صحنه، هر یک از توصیه ها را رد می کند. چرا؟ از آنجایی که او خجالتی است؟ من فکر نمی کنم که اینطور باشد، با این حال مکاتبات او خشن است، خوب. بعد از صحنه پا در خانه، چند موقعیت باعث می شود که فیلم از هدف خود غافل شود. من معتقدم هدف فیلم این است (باید به واسطه داستان باشد) به ما نشان دهد که افراد خاصی وجود دارند که اثرات بد عدم جذابیت را تجربه می کنند و نجات از این شرایط کنونی به سادگی به عدم وجود مکاتبه نسبت داده نمی شود. و مخصوصاً برای مردان محفوظ است. من همین الان قصد دارم، فیلم چه می گوید؟ مبهم و مأیوس کننده است. دیده می شود که او عشق یا زن یا جنسیت نمی خواهد. سپس، در آن نقطه، چه؟ همچنین صحنه تلاش خود تخریبی نیز از این نقص پشتیبانی می کند. بنابراین او با پاهای او تماس می گیرد، او باید خودکشی کند! به طور تصادفی، همانطور که قبلا اشاره کردم، برخی می گویند ماگدا یک زن کشنده است. قطعا نه. او سعی می کند تامک را برآورده کند. آیا او سعی می کند با او تماس نداشته باشد؟ نه. آیا او به او توهین می کند؟ نه. آیا او او را سرگرم می کند؟ نه. همچنین، آیا او او را کلاهبرداری می کند؟ نه. او با معشوقه (سابق) خود چند مشکل را تجربه می کند، بنابراین خوب نیست. هر چند که ممکن است، او بابت آن از Tomek بازپرداختی دریافت نمی کند. او یک پیام آور آسمانی نیست، اما یک زن کشنده نیز نیست.
دانلود فیلم A Short Film About Love 1988 (فیلمی کوتاه درباره عشق) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
کیشلوفسکی یک بررسی اساسی در سه ساختار بلند نمایش استاپر، مجموعه سه تایی واریته است. همبستگی او در فاکتورهای واقعی لایهای است، که هر کدام بر اساس مدلی غیرقابل بیان درباره دیگری نظر میدهند. این غیرقابل بیان، جادوگری ماندگار کار اوست، نه جوهر هیچ لایه ای.
پروژه های دکالوگ او فیلم کوتاه هستند، شامل فقط یک لایه برای هر فیلم. هر یک از ده موردی که بر روی کل لایه در نظر گرفته شده است، مانند پروژه های سازه بلند.
او دو تا از دکالوگ های کوتاه ساختاری را گسترش داد و یک یا دو لایه را تحریک کرد. این یکی است، بنابراین در وسط مورد، اساساً برای پروژههای تهاجمیتر و کمتر صریحتر تمرین کنید. این فضول درباره فضولگرایی است، چیزی که ما را به تثبیت روی وسواس سوق میدهد.
داستان بر روی تمرکز دارد. یک بچه زودباور که اسیر خانمی بیهوش شده است که خودش به نظر می رسد در مورد نیازش غیرمنطقی است. همه چیز ترتیبی است برای تجربه آنها که در آن تعهد او به اشتیاق، تعهد را از بین می برد.
آیا عشق واقعی میتواند همه چیز باشد، جز در بالا؟ آیا تثبیت در هر نقطه ای می تواند چیزی غیر از تعادل خود را تحریک کند؟ آیا ممکن است این پایان در هر نقطهای برای آرامش و هدایای دلپذیر تکرار شود؟
بله، بله و بله، با جادوی بازاندیشی، چیزی که فیلمها - - چند فیلم - - به طرز تحسینآمیزی با هم کنار میآیند. در واقع، می توان گفت که تصاویر متحرک با اجازه دادن به اختراع مجدد، عشق فعلی را ایجاد کردند.
ابزار اینجا با تماشا است، که هم او و هم ما انجام می دهیم، تلسکوپ با آن آویزان شده است. همان موادی که هدف ما، مگدا، در بافت صنایع دستی او قرار می گیرد. او آن بافت را تا انتها از تلسکوپ حذف میکند و در زمان معادل آن را اضافه میکند.
شیر مانند زنجیرههای پیام خراب، قابلیت مقایسه دارد.
ما داریم دو دقیقه که فیلم به ما اجازه میدهد دوباره فکر کنیم. اولین مورد در نقطه شروع مطلق است که در آن خود تخریبی (در حال حاضر به احتمال زیاد هنوز یک تلاش) آشکار می شود. لمسی با چنان پیچیدگی و ظرافتی ارائه میشود که سپس کل فیلم به آن بازمیگردد، دوباره آن را تکرار میکند و درباره آن نظر میدهد.
دوم در پایان است. اینجاست که متوجه میشویم مگدا ممکن است خود تخریبی و لمس از طریق چشم بوده باشد (لمسی که به سادگی در همین ثانیه به خودمان ارائه میدهیم)، اجازه میدهد هرگز اتفاق نیفتد.
من اغلب تقاضاهایی برای پیشنهاد می دهد و به ندرت آنها را ارائه می دهد. در هر صورت، در صورتی که فکر میکنید فیلمی باید با کسی تماشا کنید که آرزو میکردید دوستش داشته باشید، در صورتی که ایدهی ستایش شما به شدت صمیمانه باشد و در زمانهای پس از آن بافته شده باشد، به این شانس که شما با دید لایهای ظریف و ظریف هستید. که بینایی روی لب بطری است...
اگر هر دو دلهره دارید و نمی ترسید، و تماس همان چیزی است که زندگی برای شماست... پس این چیزی است که من توصیه می کنم.
ارزیابی تد: 3، ارزش تماشا را دارد.
دانلود فیلم A Short Film About Love 1988 (فیلمی کوتاه درباره عشق) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
کریستوف کیشلوفسکی یک رئیس Clean است که عموماً به دلیل هماهنگی سه نوع مجموعه سه تایی شناخته شده است. فیلم 1988 او «فیلم کوتاه درباره عشق» که با نام دیگر «Krótki film o milosci» شناخته میشود، همانطور که از نامش پیداست، فیلمی کوتاه (با طول حدود 80 دقیقه) درباره عشق است. با عنوان عفونی مانند آن، می توان پیش بینی کرد که فیلم کوتاه درباره ستایش باید یک رام کام مورد انتظار باشد. همه چیز را در نظر بگیریم، فیلم کوتاه درباره عاطفه به همان اندازه که واقعاً می توان انتظار داشت از طنز فاصله دارد - حقیقتاً بسیار دلسرد کننده است. من همچنین مطمئن نیستم که بتوانم فیلمی کوتاه درباره عشق را به عنوان "عاشقانه" علامت گذاری کنم. من به شما اجازه می دهم آن را انتخاب کنید.
فیلمی کوتاه درباره عشق درباره تومک (اولاف لوباسزنکو)، جوان 19 ساله ای است که در مرکز پست کار می کند. او به همسایه تثبیت شده خود ماگدا (Grazyna Szapolowska) که در معکوس بلوک اوج زندگی می کند، دوخته است. او دائماً از طریق تلسکوپی که در دست گرفته او را زیر نظر دارد، حتی با تلفن با او تماس میگیرد و سعی میکند با هر ظرفیتی که ممکن است به او برسد. یک روز تصمیم می گیرد فعالیت های خود را به او بپذیرد. همانطور که ممکن است واضح باشد، طرح واقعی بسیار ساده و جزئی است. با وجود این، واقعاً قدرتمند است و فوق العاده عالی کار می کند. این ترکیب شگفتانگیز جریانهای هیچکاکی و «عاشقانه» واقعاً با من صحبت کرد.
همانطور که ممکن است از طرح فیلم حدس زده باشید، فیلم کوتاه درباره ستایش فیلمی نسبتاً کند است، نمایش چندانی در آن وجود ندارد. به آن فیلم به طور کلی از عناصر محیطی ناخوشایند و تیره که در آن شخصیت ها با هم ارتباط برقرار می کنند سود می برد. علاوه بر این، نمایشگاه های فیلم کاملاً عالی و فوق العاده قوی هستند. اولاف لوباسزنکو در به تصویر کشیدن معتدل خود از تومک متاثر و ناخوشایند فوق العاده است و تصویر گرازینا ساپولوسکا از ماگدا صنعتگر لجام گسیخته نیز انتقادی است. به غیر از این دو، شخصیت های قابل توجه دیگری در فیلم A Short Film About Love وجود ندارد. بدیهی است که پیرزنی وجود دارد که تومک در خانه اش زندگی می کند (با بازی استفانیا ایوینسکا) اما او برای داستان کلی چندان مهم نیست. اولاف لوباسزنکو و گرازینا ساپولوسکا کسانی هستند که فیلم را ادامه میدهند.
فیلم کوتاه درباره ستایش واقعاً محدودیتهای عشق ساختگی را پیش میبرد. مثلاً پرس و جو می کند - عشق واقعی چیست؟ آیا تلاش می کند و وجود دارد؟ برای شیفته شدن چه چیزی لازم است؟ چگونه بفهمیم که در محبت هستیم؟ این بررسی می کند که چگونه فعالیت های یک فرد بر زندگی فرد دیگر تأثیر می گذارد و چگونه می توان نتایج فعالیت های خود را مدیریت کرد. فیلم کوتاهی درباره عاطفه، گشت و گذار ضعیف و قوی در ذهن انسان و احساس پیچیده ای است که عشق است. یک توصیه قطعی!
رتبه: 8/10 ادامه مطلب در http://passpopcorn.wordpress.com/
دانلود فیلم A Short Film About Love 1988 (فیلمی کوتاه درباره عشق) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
باارزشترین نوع فیلم من، مفهوم ما از واقعیت را نشان میدهد که فقط همین است، فکری که از تمایلات خودمان و داستانهای متفاوت به دنیا آورده شده است، که روح را تیره میکند و باید آزمایش شود، نابود شود، از چشمها حذف شود تا بتوانیم زندگی را ببینیم. برای همه مقاصد. با بمباران آن، که نوعی غیرمعمول است، من بیش از آن راضی هستم که فیلمی را تجربه کنم که مسیر خود را واقعاً در واقعیت احساس میکند، همانطور که ما آن را میشناسیم، جایی که آن خواستهها و داستانگوییها در کمین هستند.
به همین دلیل است که من من این روزها در حال جستجوی کیشلوفسکی هستم و در حال حاضر به نظر می رسد او مانند کسی است که می تواند جهت خود را به جهان احساسات احساس کند.
اما این به روشی کلیدی شکسته شده است. او جهت خود را در اینجا احساس نمی کند، او آن را مجبور می کند. برای فیلمی که به عنوان تصویری حیاتی از ستایش تحسین می شود، چیزی که من دیدم اساساً عشق نیست. خیلی خوب ممکن است رویا، خواسته یا تثبیت باشد (پنجره عقب ذکر شده است)، اما عشق نیست و برای اینکه به عنوان ستایش پاسخ داده شود، به دنیایی می رود که من آن را آشکار نمی دانم. اگر فرصتی برای تماشای آن با یک خانم پیدا کردید، لطفاً این کار را انجام دهید.
هرچقدر احساس لکه بینی او نشان دهنده است، با دو بلوک زیر شیروانی در طرفین معکوس و شب در مرکز فضایی که دو ناظر در مورد اشتیاق تعجب میکنند، اما او بیانگر اشتیاق تماس بر این شکاف است. این مایه شرمساری است زیرا این همه چیزی است که من دوست دارم. زمانی است که کار وای این کار را انجام میدهد.
و در پایان او چیزی بسیار فراطبیعی را بیرون میآورد، لحن نزدیک به خانهاش آنقدر عمیق است که از دارنده فیلم بیرون میآید. او عشقی را به قدری عمیق به تصویر میکشد که من تقریباً تحقیر شدهام که این نگهدارنده را برای وارد کردن آن دارم، برای مغز من ارزش بسیار بیشتری دارد.
این جایی است که او پس از بیرون آمدن از کلینیک اورژانس با او ملاقات می کند، او در رختخواب غافل دراز کشیده است، و او از طریق اپتیکال او را تماشا می کند که چگونه او را دید (در مقابل او عموماً ناتوان) چشمانش به گونه ای به او می گوید که چقدر محبت او عمیق بود و در عین حال خود را از طریق این ستایش برای او می دید. عالی است.
برای من گیج کننده است که کسی می تواند خانم ها را تا این حد ناکافی بشناسد، بنابراین عمیقاً بیش از 60 دقیقه، این سؤال من است با فرض اینکه در هر لحظه فرصت ملاقات با کیشلوفسکی را داشته باشم. چیزی به من اجازه میدهد بدانم که این تنوعی است که او در مجموعه سه تایی مورد تحسین خود استفاده میکند و باعث میشود که من به طور قابل توجهی از آنها انتظار بیشتری داشته باشم. در کل، من باید Dekalog را سوار کنم.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.