در یکی از روستاهای مراکش، پدر خانواده برای دور کردن شغالها از گله، اسلحهای خریداری کرده و آن را به پسرانش میدهد. این دو برادر بر سر دقت تیراندازی و بُرد نهایی اسلحه مشاجره میکنند و پسر کوچکتر یعنی «یوسف»، اتوبوسی که حامل توریستها است و در فاصلهای دور از آنها قرار دارد را هدف قرار میدهد و همین موضوع، ابعاد وسیعی از اتفاقات بعدی را رقم میزند.
فاجعه به سراغ زوجی که برای تعطیلات در صحرای مراکش قرار دارند می رود. فیلم داستان به هم پیوسته چهار خانواده مختلف را روایت می کند…
مراکش. تفنگی شکاری به کشاورز فقیری هدیه می شود و او نیز آن را به یکی از پسرانش می دهد تا با شلیک گلوله حیوانات وحشی را از گله ی بزش دور نگه دارد. اما پسر بازیگوشانه گلوله ای به طرف یک اتوبوس عبوری شلیک می کند که «سوان» (بلانشت) توریست امریکایی را زخمی می کند. به این ترتیب مسیر زندگی پسر مراکشی، «سوزان» و همسرش، «ریچارد» (پیت)، پرستار مکزیکی (براسا) که در امریکا مراقبت از فرزندان «سوزان» و «ریچارد» را به عهده گرفته و پدر و دختری (کیکوچی) ژاپنی با یک دیگر تلاقی می کند...
تراژدی یک زوج متاهل را که در تعطیلات در صحرای مراکش به سر میبرند، رخ میدهد و داستانی درهم تنیده شامل چهار خانواده مختلف را رقم میزند.
4 داستان به هم پیوسته که در انتها با یک اسلحه واحد همگرا شده اند تا یک داستان پیچیده و غم انگیز از زندگی بشریت را در سراسر جهان نشان دهند و اینکه ما واقعاً با هم تفاوت چندانی نداریم. در مراکش ، یک زن و شوهر متأهل مشکل در تعطیلات در تلاش هستند تا اختلافات خود را برطرف کنند. در همین حال ، یک گله مراکشی اسلحه را برای پسران خود خریداری می کند تا آنها بتوانند شغال ها را از گله خود دور نگه دارند. دختری در ژاپن که با طرد ، مرگ مادرش ، فاصله عاطفی پدرش ، خودآگاهی خود و معلولیت در میان بسیاری از مسائل دیگر سر و کار دارد ، با زندگی مدرن در کلان شهر عظیم توکیو ژاپن سر و کار دارد. سپس ، در نقطه مقابل جهان ، پرستار زن مکزیکی متاهل
بابل، فیلمی درام به کارگردانی الخاندرو گونسالس اینیاریتو است. بابل در هفتاد و نهمین دوره جوایز اسکار در ۷ شاخه نامزد دریافت جایزه بود که در رشته موسیقی برنده جایزهٔ اسکار شد. این جایزه به گوستاوو سانتائولایا سازنده موسیقی متن فیلم تعلق گرفت. برد پیت، کیت بلانشت، گائل گارسیا برنال، رینکو کیکوچی و ال فانینگ از بازیگران بابل میباشند. ریچارد و سوزان زوج توریست هستند که در غم از دست دادن فرزند سومشان به روستایی در حومه مراکش سفر میکنند که بیشتر با یکدیگر باشند. اما در مراکش دو پسر با اسلحهٔ پدرشان اتوبوسی را که آن دو از مسافران آن هستند نشانه میروند و سوزان بهشدت زخمی میشود. جریان رسانهای میشود و اینترپل در ماجرا دخالت میکند…
در روستای کوچکی در کوهستانهای کشور مراکش یک مزرعه دار به اسم «عبدالله» برای از بین بردن گرگها و شغالهایی که به گله گوسفندان او حمله می کنند یک تفنگ خریداری می کند. یکی از پسران او برای امتحان کردن برد تفنگ، از راه دور به سمت اتوبوس جهانگردان که از جاده مقابل روستایشان در حال عبور است شلیک می کند. در اتوبوس دو زن و شوهر آمریکایی به اسامی «سوزان» (کیت بلانشت) و «ریچارد» (برد پیت) حضور دارند که سوزان بر اثر اصابت گلوله بشدت مجروح می شود. ریچارد با «آملیا»، پرستار فرزندانش که در آمریکا از آنها نگهداری می کند، تماس گرفته و به او می گوید که آنها فعلاً نمی توانند به کشور باز گردند. از سوی دیگر آملیا که یک مهاجر غیرقانونی اهل مکزیک است باید هر طور شده برای شرکت در مراسم ازدواج پسرش به کشورش بازگردد و بنابراین بهمراه خواهرزاده اش و دو بچه سوزان و ریچارد به مکزیک می رود اما در طول مسیر بازگشت با پلیس مرزی درگیر می شوند.
فیلم بابل 2006 یک حادثه تراژدی برای زوجی آمریکایی در تعطیلاتشان در مراکش برایشان اتفاق می افتد که چهار خانواده متفاوت در دنیا را بهم متصل میکند..
دانلود فیلم Babel 2006 (بابل) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
گرچه من دقیقاً مطمئن نیستم که چرا وقتی بابل برای اولین بار به سینماها آمد زحمت دیدن آن را نگرفتم ، اما می دانم که بعد از اینکه جوایز و نامزدها را با برخی از جوامع مهمتر منتقد آغاز کرد ، خودم را لگدمال کردم. خوب به نظر می رسید ، اما در عین حال خاموش بود. پس از اعلام نامزدهای اسکار ، من می دانستم که باید نکته ای را برای دیدن فیلم قبل از شب بزرگ بیان کنم. و علی رغم هیجانم از سرانجام دیدن فیلم ، هنوز احساساتم نسبت به آن کمی درهم است.
با چهار داستان در چهار کشور کاملاً متفاوت ، بابل با یک شلیک مسلح به هم متصل می شود. در مراکش ، یوسف (بوبکر ایت الکاید) و احمد (سعید تارچانی) یک اسلحه جدید برای کمک به کشتن شغالهایی که بر روی خانواده هایشان دعا می کنند ، داده شده است. در تلاش برای درک توانایی شلیک سلاح ، آنها بی گناه به سمت یک اتوبوس تور شلیک می کنند. در آن اتوبوس گلوله مورد اصابت گلوله جهانگردان آمریکایی سوزان (کیت بلانشت) قرار گرفته و زخمی می شود. شوهرش ریچارد (برد پیت) تلاش می کند برای او کمک کند ، در حالی که در آمریکا ، پرستار بچه آنها آملیا (آدریانا بارازا) بچه های آنها را زیر نظر دارد ، اما می خواهد به عروسی پسرش در مکزیک برود. سرانجام ، در ژاپن ، دختر مدرسه Chieko (Rinko Kikuchi) خواستار توجه مردان است ، اما متأسفانه یک لال کر است.
در یک کلام ، بابل طلسم کننده است. در هر لحظه از فیلم سخت است که چشم از صفحه برداشته شود و با ادامه کار فقط بیشتر و بیشتر شما را به خود جلب کند. داستان پوششی جهانی با زبانهای مختلف فقط یک حیرت است که در عمل شاهد آن هستیم. اما علی رغم اینکه از آن به زیبایی فیلمبرداری شده و به صفحه نمایش آورده شده است ، بابل دارای چند مسئله است که مانع از آن می شود که یک شاهکار واقعی باشد.
برای اولین بار ، داستان ژاپنی کاملاً بی جا احساس می کند. در حالی که سه داستان دیگر عمیقاً در یکدیگر گره خورده اند و به هر صحنه اجازه می دهند فقط به قسمت بعدی سرازیر شود (به معنای کاملاً غیرخطی) ، این داستان فقط به نوعی در حاشیه قرار می گیرد. بله ، این به داستان بزرگتر شلیک اسلحه متصل است ، اما فقط با شلترین نخ ها. این یک قسمت جالب از داستان کامل است ، اما به راستی آیا راهی بهتر برای پر کردن خلا the بین سه داستان دیگر وجود داشت؟ این با جزئیات ترین زمینه ها در فیلم Babel ، بیشترین موسیقی و بدون شک بهترین عملکرد را دارد ، اما در طرح بزرگ چیزها فقط احساس ناخوشایندی دارد.
مسئله کوچکتر دیگر ، بازه زمانی است. در بعضی مواقع ، پیگیری چند روز از وقوع حادثه کمی دشوار است و تا زمانی که سرانجام به شما گفته شود که چه مدت از آن گذشته است ، تلاش برای فکر کردن در مورد همه چیز کمی مسخره می شود. داستان غیرخطی نیز کمک چندانی نمی کند.
داستان به خودی خود احساس می کند که در بخشهایی پیچیده است. در بیشتر موارد ، من فکر می کردم که این کار بسیار خوب انجام شده و روی صفحه نمایش به خوبی زنده شده است. اما در چند مورد ، کمی مات و مبهوت نشسته بودم و فکر می کردم آیا آنها به برخی از سکانس های اضافی که داشتند نیاز دارند؟ یک سکانس اولیه در داستان کودک مراکشی شامل رنگ و بوی جنسی زیادی است. اما بعداً ، آنها واقعاً چیزی بیش از ذکر امتیاز نمی دهند. بسیاری از زیرمجموعه ها مانند این فقط احساس می کنند که به گونه ای برخورد شده اند و هرگز آنطور که باید نتیجه گرفته نشده است. بله ، من می دانم که آنها هیچ اهمیت واقعی ندارند ، اما پس چرا اولاً در اینجا گنجانده شده اند؟ آنها به راحتی می توانستند با کوتاه کردن بعضی از این زیر داستان ها ، اگر نه همه ، فیلم را با چند دقیقه کوتاه کوتاه کنند. پیام نهایی فیلم و داستان اصلی همچنان در جای خود باقی است ، بنابراین من واقعاً نمی فهمم که چرا این کار انجام نشده است.
اکثر اجراها همه عالی هستند. من به عنوان پسران مراکشی که همه چیز را به حرکت در می آورند بسیار تحت تأثیر ال كاید و تارچانی قرار گرفتم. معصومیت و ترس واقعی آنها به طرز معجزه آسایی دستگیر شده و انجام آنها نسبت به اکثر بازیگران کودک امروزی بهتر انجام شده است. بارارزا همچنین به عنوان پرستار بچه گناهکار برای خودش بسیار خوب عمل می کند. همانطور که داستان او ادامه دارد ، ناامیدی که او را آزار می دهد به آرامی رها می شود و شخصیت به آرامی به وحشت درست می افتد. فقط دیدن اینکه این شخصیت چقدر پایین می آید ارزش نامزدی او در اسکار را دارد. از طرف دیگر ، پیت و بلانشت هر دو در فیلم Babel های دیگر بسیار قویتر بوده اند. بله ، آنها در اینجا بیش از یک کار کافی انجام می دهند (به خصوص پیت در لحظات کمرنگ روی صفحه) ، اما اگر بگویم که آنها ورودی های دیگری در کار خود دارند که بسیار فراتر از این است ، دروغ می گویم. در مورد گئل گارسیا برنال نیز همینطور است ، که داستانهای فرعی را دوست دارد ، فقط احساس مشکل می کند و در واقع به هیچ وجه توسعه پیدا نمی کند.
کوکوچی قدرت اصلی ستاره بابل است. عملکرد غم انگیز او از دانش آموز ناشنوا ژاپنی بسیار شگفت آور است. او واقعاً در این شخصیت عمیق است و مخاطب واقعاً احساس بزرگی از دردی می یابد که این افراد هر روز از آن رنج می برند. فقط تماشای اینکه او از نظر اجتماعی رد می شود ، قلب او را آزار می دهد و تماشای آن بسیار شدید است. این صحنه ها ، مورد نیاز یا نبودن ، ریزه کاری هستند و حس کاملاً جدیدی را به فیلم وارد می کنند. فقط آرزو می کنم که سازندگان فیلم بتوانند شخصیت او را در موقعیت بسیار مفیدتری در فیلم Babel قرار دهند.
در کل ، بابل دارای نقص است ، اما تماشای آن یک تجربه واقعی است. جهانی شدن هرگز مانند اینجا در یک فیلم مهم نبوده است. علی رغم مشکلات و طولانی بودن آن ، سخت گیر خواهید بود که از عملی که روی صفحه است چشم بپوشید. این کار بی عیب و نقص نیست ، اما برای کاری که قصد انجام آن را دارد بیش از یک کار تحسین برانگیز است.
دانلود فیلم Babel 2006 (بابل) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
احترام کمی که برای هالیوود قائل بودم از بین رفته است.
این پوچ ترین ، پوک ترین ، استثمارگرترین ، احمقانه ، دستکاری کننده و مضحکانه بیش از حد لغزش تلخی است که من تاکنون شرمنده ام تماشا کنم.
ادای احترام به داستان نویسی ضعیف. داستانهای خسته کننده و بی ربطی که به هم پیوسته اند.
کوچکترین شباهتی با واقعیتی که Inarritu سعی در شباهت آن دارد ، وجود ندارد.
فقط یک سری اتفاقات پوچ ، ناگوار ، غیرقابل توجیه ، خسته کننده و بی ربط که ناشی از حماقت ، سهل انگاری محض یا عدم وجود مطلق عقل سلیم است
آیا ما باید دلسوزی کنیم بی ادبی شدید یا بی مسئولیتی جنون آمیز ؟؟؟
بیایید با حفره های طرح شروع کنیم: در مراکش هیچ آمبولانس ، پزشک ، پرستار ، حتی باند باند یا الکل وجود ندارد.
اتوبوس توریستی که در وسط ناکجاآباد تور می کند و آنها یک بسته کمک احمقانه یا وسایل اضطراری به همراه نداشتند !!!
(حتی در قطب شمال نیز می توانید کمک های پزشکی اساسی را پیدا کنید) ... آنها بهترین ، سریعترین و کارآمدترین پلیس را در سیاره دارند !!!!
آنها در SEUAL سریع 4X4 به صحنه جرم رسیدند ، صاحب یک سلاح ثبت نشده را پیدا کردند (این هدیه ای بود از یک شکارچی ژاپنی (در مراکش ؟؟) به یک Shepperd نادان ، کثیف و بدوی) در یک منطقه دور افتاده ، فقیرنشین روستایی و خالی از سکنه ، تقریباً هیچ مدرکی و ...
... در عرض چند ساعت "تروریست ها" را پیدا کردند. آنها نمی توانستند با آنها تماس بگیرند ، صحبت کنند یا در واقع به VICTIM مراجعه کنید ،
نیازی به گفتن نیست که آنها نمی توانند یک آمبولانس احمق یا پرستار را برای کمک به قهرمان اصلی "تهدید تروریستی مربوط به HYPER" بفرستند: چگونه دولت مراکش اکنون یک جنایت مرتکب شده است اگر آنها حتی VICTIM را ندیدند ؟؟؟؟
و شوهر مورونیک ، به دلایل پوچ ، تصمیم گرفت همسر زخمی شده خود را در یک خوک کثیف با افراد عجیب و غریب قرار دهد ، و نوعی Dope عربی (اوه !! این افراد عجیب) را در برخی از دست رفته سیگار بکشد شهری در کویر به جای اینکه مسافرت را با اتوبوس از سر بگیرید و به دنبال کمک باشید.
چرا این احمق اتوبوس را در حالی که منتظر کمک است نگه داشته است یک رمز و راز است.
چه چیزی نکته این داستان پوچ ؟؟ چه اتفاقی بین آن زن و شوهر می افتد ؟؟ آنها چگونه پایان یافتند؟
این داستان احمقانه چه ارتباطی داشت ؟؟؟ پرستار بچه مکزیکی غیرقانونی (بله ، غیرقانونی است) ، که به شدت عاشق بچه های آمریکایی است که از بدو تولد برایشان مهم است ، اما این کار را نکرد دریغ نکنید که آنها را برای عروسی پسرش بدون اجازه والدینشان به مکسیسکو ببرید و بعداً ، با یک ماشین همراه راننده پسر عموی مست و دو کودک به ایالات متحده برگردید ، و از نقطه نظارت مرز مرزی ایالات متحده عبور کنید. از شب !!
فقط یک عقب مانده یا یک بیمار روانی جدی این کار را انجام می دهد. این خیلی باورنکردنی است.
به دلایل احمقانه ای ، او نمی توانست صبر کند تا صبح روز بعد ، یا حداقل پسر عموی پسر از خواب بیدار شود یا از یکی از 100 خویشاوندی که با او بود بخواهد برای گذراندن شب آنجا یا برای عقب راندن او.
در عوض جان خود (و زندگی کودکان) را به خطر انداخت.
برای بدتر کردن چیزهایی که پسر عموی عقب مانده مست ، در ابتدا علائم مشکل ، از مرزبانی گریخت و ایده روشنی برای کنار گذاشتن عمه خود و دو کودک در وسط صحرا با چراغ قوه داشت! پدری که به کودکان (حتی نوجوانان!) یک اسلحه پرقدرت هدیه می دهد و آنها را به حال خود رها می کند. تصور کنید این جمله را به کودک 9 ساله خود می گویید "Hey Son، Magnum لود شده من را بردار و برای بازی بیرون برو"
نه تنها احمقانه ترین تصمیماتی که من دیده ام (حتی در یک فیلم داستانی) بلکه از نظر جرم و جنایت غیر قانونی بوده و مجازات آن نیز مجازات قانونی است.
آیا من می خواهم از چنین اقدام کاملاً احمقانه ای متاسفم حماقت و سهل انگاری ؟؟
دختر ناشنوا ژاپنی بیش از آنکه یک دختر آسیب پذیر و دارای احساسات روحی باشد ، بیشتر مانند یک عقب مانده شایع پوره رفتار می کند.
این دختر چه مشکلی دارد؟
آیا دختران ژاپنی ناشنوا نیز عقب مانده هستند یا آنقدر عاشقانه گرسنه هستند که با کسی کنار گذاشته شوند ؟؟
پدرش چه مشکلی دارد؟
چه مشکلی وجود دارد ، داستان عمیق پشت؟
و صحنه برهنه جلویی یک نوجوان گرسنه ژاپنی کاملاً غیر ضروری است. ایناریتو بدون این صحنه رقت انگیز می توانست همین حرف را بزند (یعنی هیچ چیز). همچنین این کودک 9 ساله مراکشی خودارضایی و کشتار مرغ است.
ایناریتو باید با آریاگا به طور مخفیانه به اسنوبهای فرسی ذهنی که این مضحکه را دوست داشتند بخندد و او را به عنوان جایزه معرفی کند.
دانلود فیلم Babel 2006 (بابل) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
آلخاندرو گونزالس ایناریتو کارگردان و گیلرمو آریاگا نویسنده با ساختار داستانی بی شباهت به Amores Perros یا 21 گرم قبلی خود، Babel را ساخته اند، آخرین عمل از یک سه گانه در مورد وضعیت انسان. با شخصیتهای ظاهراً نامرتبط و خطوط داستانی که به تدریج با هم ادغام میشوند، به همان اندازه که یک روایت میتواند جاهطلبی داشته باشد، و سازندگان فیلم آن را با تسلط کامل انجام میدهند.
چهار داستان موازی در عرض چند روز اتفاق میافتد، بلکه چند ساعت پس از آن. یکدیگر. در مراکش، پدر یک خانواده گلهدار بز، از همسایهاش تفنگ میخرد. دو پسرش که قرار است از گله در برابر شکارچیان محافظت کنند، تصمیم میگیرند تا تمرینات هدف را انجام دهند. هنگامی که یک اتوبوس تور در حال وقوع است، یک گلوله به صدا در میآید و یک اقدام بیدقتی برای قربانیان بیگناه ویرانی و ناراحتی ایجاد میکند و عواقب شدیدی برای دیگران خواهد داشت.
در اتوبوس، یک زوج آمریکایی به نام های ریچارد (برد پیت) و سوزان (کیت بلانشت) دچار بحران زناشویی می شوند که ناگهان دنیایشان زیر و رو می شود. اتوبوس تور در دهکدهای دورافتاده توقف میکند، زیرا مسافران شروع به تکان خوردن و ترس از امنیت خود میکنند. در حالی که پلیس مراکش در حال بررسی این حادثه است، ریچارد ناامید است تا زندگی همسرش را در میان محیطی بدوی در یک سرزمین خارجی نجات دهد.
دو فرزند این زوج در کالیفرنیا تحت مراقبت پرستار بچه خود آملیا (آدریانا بارازا) هستند که مشتاق رفتن به عروسی قریب الوقوع پسرش است. پس از ناتوانی در پیدا کردن مراقبان مناسب برای مراقبت از کودکان، او آنها را با خود به مکزیک می برد. آنها با اسکورت برادرزاده اش سانتیاگو (گائل گارسیا برنال) به سمت یک مراسم جشن عروسی و پذیرایی می روند. پس از آن، آنها در یک ایست بازرسی مرزی متوقف می شوند، جایی که وقایع به کابوس تبدیل می شوند.
در ژاپن، یک دختر نوجوان تنها به نام چیکو (رینکو کیکوچی) که ناشنوا است، با دیگر دوستان ناشنوای خود آویزان می شود و رویای معاشقه و ارتباط با یک مرد را در سر می پروراند، حتی اگر به معنای به خطر انداختن حیثیت او باشد. پدر او، یاسوجیرو (کوجی یاکوشو) به عنوان والدین ناکافی است زیرا همسرش در شرایط مبهم فوت کرده است. وقتی کارآگاهان میخواهند یاسوجیرو را زیر سوال ببرند، چیکو توسط یک کارآگاه جوانتر مورد ضرب و شتم قرار میگیرد و سیلابی از اشتیاق و اسرار به راه میاندازد.
لحظههای پایانی فیلم خاطرهانگیز است زیرا هر خط داستانی در افشاگریهایشان واضحتر و قدرتمندتر میشود. حقایق زمان به این سو و آن سو می لغزد و اتفاقات خاصی به دیگران می رسد (لحظه کریستوفر نولان به ذهن می رسد). رشتههایی که داستانهای مختلف را به هم متصل میکنند آنطور که انتظار میرود واضح نیستند و وقتی آشکار میشوند، معنای عاطفی دارند. آنچه بسیار قابل توجه است این است که چگونه یک شوخی به ظاهر بی گناه واکنش زنجیره ای از اضطراب و مسئولیت را ایجاد می کند.
بابل موعظه نمی کند، بلکه رویدادها را همانطور که اتفاق می افتند، هر چند در یک چارچوب زمانی نامتناسب، ارائه می دهد. شما زندگی و تأثیرات آن را بر رویدادها و افراد دیگر تجربه می کنید. کارگردان و نویسنده سعی می کنند افرادی مثل من یا شما را با همان نیازها یا آرزوها به تصویر بکشند. ایناریتو با محیطی که به گوشههای دوردست جهان (ژاپن، مکزیک یا مراکش) میرسد، مخاطبانش را مجبور کرده است که با او همراه شوند و با شخصیتهای بیشماری روبرو شوند که انگلیسی، ژاپنی، اسپانیایی، عربی، بربری یا فرانسوی صحبت میکنند. ! با این حال، وقتی با این افراد متفاوت و موقعیتهایشان آشنا میشویم، شروع به همدلی و مراقبت از آنها علیرغم ایرادات یا کاستیهایشان میکنیم. اگرچه این عنوان دارای ارجاعات کتاب مقدس با زبان های مختلف است، اما این داستان ها پیوندهای عاطفی مشترکی دارند که فراتر از گویش های صرف است. این فیلمی است که میتواند به راحتی در هر کجای دنیا پخش شود و هنوز هم تأثیرگذار باشد.
بازیگران بینالمللی آماتورها را با کهنهبازان باتجربه ترکیب میکنند و بازیهای صادقانه کاملاً گیرا و تأثیرگذار هستند. من به هر کسی جرات میکنم بازیگران حرفهای را از غیر حرفهایها انتخاب کند (به جز پیت و بلانشت). این استفاده از مجهولات به باورپذیری کل داستان می افزاید. (این طعنه آمیز است که مایکل پنا نقش یک پلیس مرزی را بازی می کند؛ او در سال گذشته تصادفی با ساختار مشابه ظاهر شد؟)
لحظه های دردناک و دردناکی وجود دارد که در آن رنج های انسانی با تزلزل ناپذیر و صریح آورده می شود. واقع گرایی تا حدی تقریبا غیر قابل تحمل. بابل شخصیت ها را با تمام نقاط قوت و ضعفشان ارائه می کند و این کار را بی دریغ انجام می دهد. گاهی اوقات مجازات یا عواقب ناعادلانه بیشتر از جرم یا اشتباه است. برادرانی که مراقب بزهای پدرشان هستند باید با مقصر بودن و اسرار زشت خانوادگی خود روبرو شوند که تهدیدی برای از بین بردن روش زندگی آنهاست. ریچارد و سوزان هستند که در مرکز یا چشم یک طوفان فزاینده تصادفی بیرحمانه زندگی هستند و باید برای بقا به غریبهها وابسته باشند. گردش در مرز مکزیک زشت میشود.
چیزها به خوبی جمع نشدهاند، و چندین رشته طرحها عمداً آویزان و باز ماندهاند. مشکلات زناشویی ریچارد و سوزان هرگز به وضوح مشخص نمی شود و رابطه آنها حتی با گذراندن یک رویداد دلخراش کوتاه می شود. موسیقی غم انگیز و یدکی است. تصاویر با وجود حس مستند دستی قدرتمند است. صحنههای زندگی شبانه ژاپنی در به تصویر کشیدن جوانان شهری واضح و آزاردهنده است.
بابل درباره این است که چگونه خانوادهها از هم میپاشند و دور هم جمع میشوند. در مورد بچه ها هم هست. این می تواند فرزندان شما یا من یا کودکان جهان باشند. مسائل مهمی (تنش نژادی، مهاجران غیرقانونی، اشتیاق نوجوانان، تصور یک کشور خارجی، و گستاخی "آمریکایی زشت") وجود دارد که سازندگان فیلم به آنها دست می زنند و شما آرزو می کنید که ای کاش آنها در مورد مطالب حتی فراتر می رفتند، اما شما خوشحالم که تا آنجا که پیش رفتند. بابل فیلمی است که این منتقد تمایلی برای دوباره نشستن در آن ندارد، اما با یک بار گذراندن آن، تجربه منحصر به فرد و قابل توجهی است. این یک فیلم ناقص، قابل توجه و برای نامزدی اسکار است.
دانلود فیلم Babel 2006 (بابل) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
اولین فیلم آلخاندرو گونزالس اینیاریتو "Amores Perros" که از سبک چند روایتی استفاده می کرد و سه داستان در هم تنیده درباره زندگی، عشق ها، احساسات و از دست دادن افرادی را روایت می کرد که ما از طریق رابطه آنها با سگ ها با آنها آشنا می شویم و با یک حادثه سرنوشت ساز مرتبط می شویم. خیابان های مکزیکو سیتی یک فیلم دلسوزانه قابل توجه بود، اولین نمایش بسیار موفقی که مرا منتظر فیلم بعدی ایناریتو گذاشت. "21 گرم" (2003) که در ایالات متحده اتفاق می افتد، داستان سه نفر را روایت می کند که زندگی آنها در اثر یک تصادف وحشتناک عمیقاً به هم متصل می شود. این IMO، بهترین فیلم ایناریتو است، با سه بازی عالی از بازیگران جذابی که اکنون کار می کنند، با سه داستان که قهرمانان خود را به چنان اعماق احساسی، ذهنی و جسمی ناامیدی، انتقام و وعده رستگاری می برد که دشوار است. به فیلم قدرتمند دیگری فکر کنید.
ایناریتو در جدیدترین و مشهورترین فیلم خود "بابل" (2006)، ما را جهانی و کتاب مقدس کرد. یک شهر یا حتی یک کشور دیگر برای او کافی نیست. چندین تگ لاین فیلمی را تبلیغ میکردند که شخصیتهای فرهنگها، پیشینهها، زبانها، مذاهب، و ملیتهای مختلف و داستانهایشان را به هم مرتبط میکند (یا قطع میکند). «اگر می خواهی درک شوی... گوش کن»، «تراژدی جهانی است»، «یک فاجعه جهانی»، «یک گلوله در گوشه و کنار جهان شنیده می شود»، «درد جهانی است... اما امید هم همینطور». من با تمام این گفته ها موافقم، در مورد فیلم...خب، می ترسم ثابت کند که نویسنده/کارگردانش ممکن است یک اسب ترفند باشد که بارها و بارها از همان رویکرد، ابزارها و ترفندهای مشابه استفاده می کند. او من را به یاد آشپزی می اندازد که یاد گرفته است چگونه فقط یک غذا درست کند و مدام آن را زیر سس متفاوت و در بشقاب های بزرگتر برای ما سرو می کند. این بار سسش خوب درست نمیشه. هر سه داستان ابتدایی، قابل پیش بینی و ضعیف نوشته شده اند. برخی از آنها به سادگی نباید و نمی توانند اتفاق بیفتند. به عنوان مثال، داستان آملیا، یک پرستار بچه مکزیکی مهربان و خوب که مجبور شد برای شرکت در عروسی پسرش، دو کودک آمریکایی را در مکزیک با خود ببرد. طبق قانون، اگر شهروندان ایالات متحده - افراد زیر سن قانونی بدون والدین خود وارد مکزیک شوند، باید مجوز محضری که توسط والدین یا قیم قانونی آنها صادر شده است، داشته باشند. دایه قبل از عبور از مرز ایالات متحده و مکزیک متوقف شده و مورد بازجویی قرار میگرفت که صحنههای دلخراش بعدی را غیرممکن میکرد. نمیدانم که آیا ایناریتو عمداً اطلاعات شناخته شده را نادیده میگیرد تا بینندگان را دستکاری کند. سؤال دیگری اغلب در مورد داستان مکزیکی مطرح شده است. چرا آملیا به برادرزاده مست خود که در عبور از مرز مکزیک و ایالات متحده مشکل داشت، اجازه میدهد قبل از اینکه او و بچههایش را به ایالات متحده بازگرداند؟ چرا سانتیاگو (گائل گارسیا برنال) اینقدر غیرمنطقی رفتار کرد؟ ما هرگز متوجه نشدیم.
سه داستان از چهار، یک پرستار بچه و یک زوج آمریکایی، کارفرمایانش، در حال تعطیلات در مراکش، جایی که همسر (کیت بلانشت) در یک حادثه تیراندازی به شدت مجروح شد، و دو پسر مراکشی که پدر آنها را تحویل گرفت. تفنگ سرنوشت ساز که مرکز منطقی فیلم است به هم وصل می شوند. اما چهارمین داستان، داستان یک دختر نوجوان ژاپنی ناشنوا در توکیو، «شورش بدون دلیل»، ارتباط چندانی با بقیه داستانها ندارد. در واقع با وجود بازی قوی رینکو کیکوچی (چیکو)، قسمت ژاپنی فیلم ضعیف است و به نظرم مال فیلم نیست. برای من سخت است باور کنم که دختر نوجوان جذاب آنقدر ناامید است که باکرگی خود را از دست بدهد - فقط برای هر مردی که از مسیر او عبور می کند، مهم نیست که او چه کسی است که او به شیوه ای عمل کند که توسط شارون استون در "غریزه اساسی" جاودانه شده است. . با قضاوت از روی رفتارش در «بابل»، او نمیخواهد دوستش داشته باشند، به دوست پسری نیاز ندارد که او را ببوسد، دستش را بگیرد، نه، او نیاز به دعوا دارد. اکنون! من فکر می کنم که مشکلات او با عدم ارتباط به دلیل شرایطش، عصبانیت و ناامیدی او نسبت به پسرهای "عادی" که به نظر می رسد ابتدا به دختران زیبا علاقه مند هستند اما پس از فهمیدن این که دختران ناشنوا هستند از خود دور می شوند. او بی سر و صدا به دوستش فریاد می زند: "آنها به ما مانند هیولا نگاه می کنند"، نویسندگان می توانستند به راحتی آن را حل کنند، اگر به چیکو فرصتی برای ملاقات با پسری هم سن و سال خود با همان معلولیت می دادند. اگر آنها (نویسندگان) مدرسه دخترانه دانشآموزان ناشنوا را ارائه میکردند، مطمئن هستم که میتوانستند مدارس پسرانه مشابهی را در توکیو نشان دهند. اما آنها علاقه ای به کمک به شخصیت خود نداشتند. به نظر آنها جالبتر بود که او را در یک سری صحنههای کاملاً غیرضروری جنسی صریح و استثمارگرانه و تحقیرآمیز که هیچ چیز قانعکننده یا مهمی در فیلم Babel ایجاد نمیکردند، نشان دهند.
در پایان، میترسم «بابل» با یکی از برچسبهای آن همخوانی داشته باشد - «یک فاجعه جهانی». حتی با چند بازی خوب، فیلمبرداری بد خلق، و موسیقی تاثیرگذار برنده اسکار، قربانی جاه طلبی های "جهانی" خالق خود می شود. بازنویسی و بازنویسی خط داستانی ژاپنی می تواند فیلم دیگری باشد. همینطور که الان هست، یک ضرب المثل معروف روسی به ذهنم میرسد که ترجمه میکند: «یک سنجد در باغچه آشپزخانه رشد میکند و عمویم در کیف زندگی میکند»، یعنی آقای ایناریتو، لطفا دفعه بعد، سیب و پرتقال را با هم مخلوط نکنید. .
ص. برای طرفداران الخاندرو گونزالس ایناریتو که معتقدند او سبک چند روایتی را آغاز کرده است. "نشویل" ساخته رابرت آلتمن در سال 1975 ساخته شد و پس از آن "برش های کوتاه" آلتمن (1993) و پی.تی. "Magnolia" اندرسون (1999). هر دو فیلم قبل از ایناریتو «آمورس پروس» (2000) ساخته شدند.
دانلود فیلم Babel 2006 (بابل) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
اگر شما من و بسیاری دیگر را دوست دارید Crash (2005) را به طرز توهین آمیزی انگشت تکان می دهد و احمقانه (پیام ذاتی آن این بود: "نژادپرستی بد است.")، بابل الخاندرو گونزالس ایناریتو آن را با طراوت برای شما جبران می کند. هوش، احترام به فرهنگ ها و بازیگری واضح. اجرای طرح کلی در یک جمله دشوار است، اما مانند Crash، با پیمایش چندین خط داستانی درهم تنیده، برخوردهای فرهنگی را در زندگی بررسی می کند.
یکی از اینها داستان زوج متاهل ریچارد و سوزان جونز است. با بازی پیت و بلانشت که "برای فرار" به مراکش سفر می کنند. ازدواج آنها در ابتدا یک ازدواج بسیار پیچیده و کبود است، اما به محض اینکه داستان به تدریج آشکار می شود، ریشه مشکلات آنها آشکار می شود. نکته قابل توجه در مورد خط داستانی آنها این است که برد پیت در واقع به عنوان یک بازیگر احساساتی می شود (اگرچه شرایط قلبی او را به شدت تسهیل می کند) و متأسفانه کیت بلانشت هرگز فرصت درخشش در بازی خود را پیدا نمی کند.
دو پسر جوان عربی را در تپههای صخرهای بیثمر در حومه مراکش برش دهید. آنها برادرانی هستند که پدرشان به تازگی تفنگی به آنها داده است تا از بزهایشان محافظت کند و اکنون سرگرم یادگیری نحوه شلیک سلاح هستند. در به تصویر کشیدن این خط داستانی صداقت تلخ و طراوت بخشی وجود دارد از کثیفی و گرمای لباس های آنها تا دیالوگ های واقع گرایانه و لحظات دلخراش زیادی به دلیل موارد فوق الذکر. اما هشدار دهید، این تصویر براق یا عاشقانه ای از شمال آفریقا نیست...
داستان داستانی دیگری در توکیو رنگارنگ در ژاپن اتفاق می افتد که جزئیات زندگی نوجوانی دختر ناشنوا به نام چیکو را نشان می دهد. داستان او مسلماً قانعکنندهترین داستان است، به خصوص از نظر سرگرمی محض. دختر نوجوان بودن به اندازه کافی سخت است و چیکو متوجه می شود که معلولیتش او را از دیگران دور می کند پسرهایی که به آنها علاقه دارد به او نگاه می کنند که او یک هیولا است و ناامید و ناامید از اینکه دوستش داشته باشند، به کلیشه های نوجوانی مانند مهمانی و مهمانی می پردازد. نوشیدن در آشفتگی مدرن که توکیو است. در اینجا متوجه شدم که زندهترین سکانس دیسکو کاملاً مرا میکشد و رها نمیکند تا زمانی که سرخوشی سریع چیکو در نهایت فروکش کرد. طلای مطلقی در این داستان توکیو یافت میشود.
در نهایت، آخرین خط داستانی در مکزیک اتفاق میافتد و شخصیت اصلی زنی به نام آملیا (آدریانا بارازا) است که از قضا ریچارد و دایه سوزان وقتی پسرش در مکزیک ازدواج می کند و نمی تواند یک روز مرخصی بگیرد، بچه ها را با خود به آن سوی مرز می برد. اشتباه بزرگ. من مطمئن هستم که بسیاری می توانند با موج گسترده فرهنگ مکزیکی در مراسم عروسی آشنا شوند و در واقع موسیقی و سرعت این خط داستانی را زیبا و لذت بخش کرده است. بدیهی است که کارگردان آلخاندرو گونزالس اینیاریتو در این محیط بیشتر احساس میکند که در خانه است و در نتیجه داستان میدرخشد و شخصیتهای آن احساساتی میشوند.
اگرچه در «بابل» چیزهای زیادی برای پیگیری وجود دارد. در بسیاری از خطوط داستانی آن، چنان تلاقی روان و یکپارچه ای از این بخش ها وجود دارد که نمی توان در کلیت فیلم مجذوب نشد. مجموعهای از فرهنگها را میتوان یافت و بهدلیل آن میتوان انگیزههای بصری و سرگرمکننده زیادی داشت. از مناظر بیثمر دراماتیک مراکش گرفته تا دنیای پرشتاب نوجوانان توکیو، بابل با حساسیت و مهارت فوقالعاده موضوع، کنتراست را نشان میدهد. به عبارت دیگر، بینشی غیر عاطفی و در عین حال دلسوزانه از زندگی افراد مختلف به دست می دهد که داستان هایشان حول کلیدوسکوپ که «بابل» نام دارد، می چرخد، که با اجراهای بی وقفه و بی وقفه به هم دوخته شده است.
بهتر است، شما آنقدر درگیر هر داستانی می شوید که وقتی آن را کاهش می دهد تا جایی برای داستان بعدی باز شود، تقریباً کمی توهین شده اید و این فیلمسازی خوبی است. بابل، با توجه به محتوای آن، همه چیز Crash است. در نهایت، نتیجهگیری رضایتبخش و فروتنانهای را برای یک فیلم حماسی ارائه میدهد. گرچه نمی توانم بگویم، ایناریتو، بیا تو می توانستی در کمتر از ۲ ساعت و نیم فیلم خوبی بسازی... *hmph*
دانلود فیلم Babel 2006 (بابل) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
بیشترش به هر حال بود برای دریافت تأثیر واقعی که کارگردان آلخاندرو گونزالس اینیاریتو (21 گرم، آمورس پروس) در نظر داشت، نیازی به زیرنویس یا نقشهای گفتاری نداشتید. بابل قطعا CRASH سال 2006 بود، فقط ظریف تر. پیام درون فیلم این است که درد جهانی است، اما ما نیازی به فیلمی نداریم که این را به ما بگوید یا داریم؟
بابل داستانش را با خانوادهای فقیر شروع میکند که در روستایی مراروکو زندگی میکنند. یکی از دوستان پدر در خانه یک تفنگ می آورد تا به خانواده بفروشد. پدر اسلحه را با مقداری مهمات خریداری میکند و (شاید به اشتباه) آن را به دو پسر نوجوانش میدهد تا بروند و به شغالها شلیک کنند. بچه ها که بچه هستند و پسرها پسر هستند، هر دو در نهایت به یک وسیله نقلیه در حال عبور در جاده ای نزدیک هدف می گیرند و تیراندازی می کنند، که یکی از آنها اتوبوس تور حامل یک زوج عزادار است که ریچارد و سوزان در نقش برد پیت و کیت بلانشت بازی می کنند (بعدها مشخص شد که آنها هستند. غمگین از مرگ پسر شیرخوار خود). یکی از گلوله ها در نهایت به سوزان (بلانشت) اصابت می کند که در وهله اول از حضور در موروکو متنفر بود. ریچارد (پیت) دیوانه وار سعی می کند در تلاشی ماجراجویانه جان او را نجات دهد تا در سرزمینی فراموش شده کمک بگیرد که او را به اعماق ناامیدی می برد و در نهایت محدودیت های عشق او به همسرش و همچنین پیوند آنها را آزمایش می کند.
در همین حین، کیلومترها دورتر در توکیو، زنی جوان و ناشنوا به نام چیکو (با بازی رینکو کیکوچی) زندگی خود را به عنوان نوجوانی که حاضر نیست به خاطر معلولیت خود ناتوان شود، پشت سر می گذارد. اگر به این فکر می کنید که زندگی این زن جوان چه ربطی به داستان دارد، نگران نباشید زیرا لینک بعداً فاش خواهد شد. با این وجود، این خط داستانی معیوب ترین و مرموزترین خط داستانی موجود در فیلم Babel خواهد بود. به من اعتماد کنید، من هنوز سوالاتی دارم.
در بازگشت به خانه در آمریکا، آملیا (با بازی آدریانا بارازا) خدمتکاری که از فرزندان ریچارد و سوزان مراقبت می کند، خودش یک معضل دارد. پسرش در مکزیک ازدواج میکند، اما به دلیل شرایط پیشبینی نشده سوزان و ریچارد در مراکش، او مجبور میشود تصمیمی بگیرد که در درازمدت هزینه زیادی برای او خواهد داشت. اجرای IMHO این زن شاید تنها قابل توجه ترین بازی در کل فیلم بود. اشتباه نکنید پیت و بلانشت و کیکوچی عالی بودند، اما عملکرد بارازا مانند یک راز در معرض دید عموم قرار داشت. اگر بابل هیچ کاری انجام ندهد، شما را به فکر وادار می کند و مطمئناً مردم را وادار به صحبت می کند. تنها عیب آن شاید گره زدن اجباری همه داستان ها و افراد به هم در پایان بود که باعث شد کمی دور از ذهن به نظر برسد، اما اشکالی ندارد، هیچ کس و هیچ چیز کامل نیست. برای اجرای عالی و هنر سینمایی آن را ببینید. خطوط داستانی طرح دار را نادیده بگیرید. آ-
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.