«سالمن وندی» (هاونسوئو) در معادن داغ و سوزان الماس در افریقای جنوبی سنگ بسیار با ارزش و خارق العاده ای را کشف می کند. «دنی آرچر» (دی کاپریو) مزدوری که تخصص اش، فروش به اصطلاح «الماس های خون» است با خبر می شود که «وندی»، الماس را در محلی پنهان کرده که هیچ کس فکرش را هم نمی کند. او از «مدی بوئن» (کانلی) روزنامه نگار امریکایی سرخورده، می خواهد تا در پیدا کردن و به چنگ آوردن آن گنج کمک کند...
«سالمن وندی» (هاونسوئو) در معادن سوزان الماس در آفریقای جنوبی یک سنگ بسیار با ارزش و بی نظیری را کشف می کند. «آرچر» (دی کاپریو) مزدوری که تخصصش در فروش به اصطلاح «الماس های خون» است پی می برد که «وندی» الماس را در جایی پنهان کرده و ...
یک ماهیگیر، یک قاچاقچی و یک سندیکا از تاجران بر سر در اختیار داشتن یک الماس گرانبها عقل را به هم می زنند.
یک ماهیگیر ، یک قاچاقچی و یک سندیکا از تجار بر سر داشتن یک الماس بی بها منطبق هستند.
فیلم داستان آرچر را بازگو می کند. مردی که توسط گذشته اش شکنجه می شود. او با غریزه قوی زنده ماندن خود توانسته است تبدیل به یک مهره ارزشمند در معاملات الماس شود. وقتی او با سولومون و مدی زیبا آشنا می شود زندگی اش برای همیشه تغییر می کند و فرصتی به دست می آورد تا صلح را به منطقه خود بیاورد ...
دانلود فیلم Blood Diamond 2006 (الماس خونین) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
لئوناردو دی کاپریو در تمام فیلم هایی که وی در آنها بازی کرده است (که من دیده ام) ، تا زمانی که اگر می توانید من را بگیرید ، بازی های منطقی اما به سختی اجرا می کند. او در تایتانیک جذابیت فوق العاده گستاخانه ای داشت و در Gangs از نیویورک تنش قابل توجهی ایجاد می کرد ، اما این اجراها هنوز "اومف" اضافی را نداشتند که ستاره را به سطوح شایسته جوایز برساند.
با این حال ، از زمان تماشای Catch Me If You Can ، احترام عمیقی نسبت به DiCaprio قائل شدم. از آن زمان به بعد ، بازی های او بهتر و بهتر می شوند. و درست بعد از شور و شوق بی روح بازی درخشان او در فیلم Blood Diamond The Departed ، مارتین اسکورسیزی ، Blood Diamond در سینماها اکران شد.
قبل از ادامه بررسی برای ادامه فیلم ، حرفی برای گفتن دارم . دی کاپریو به عنوان قاچاقچی و سرباز سابق دنی آرچر ، عملکردی تپنده و ضربان قلب را از چنان کیفیت نفس گیری ارائه می دهد که تقریباً فیلم را از زیر بینی های بسیار با استعداد جیمون هونسو و جنیفر کانلی می دزدد.
دی کاپریو با لهجه ای کاملاً درجه یک و برخوردی خشن که بدون شک به چند هوادار تایتانیک توهین خواهد کرد ، با این نقش ریسک بزرگی را به جان خریده و در نهایت یکی از بهترین بازی های دوران حرفه ای خود را ارائه می دهد. او در هر دقیقه از فیلم که فیض می دهد 100٪ باورپذیر است و از شدت ترک خوردگی بیرون می زند. اگر از من بخواهند عملکرد را در یک جمله توصیف کنم ، می گویم که غیرقابل انکار شایسته اسکار است.
سیرالئون ، 1999. هنگام حمله شورشیان به روستای او ، زندگی ماهیگیر سولومن وندی (جیمون هونسو) از بین می رود و او را از خانواده جدا کند. سلیمان مجبور به کار در مزارع الماس ، یک الماس صورتی کمیاب را کشف می کند. او موفق می شود آن را پنهان کند ، اما نه قبل از اینکه رهبر شورشیان ، کاپیتان پوسیون (دیوید هاروود) الماس را ببیند. در حالی که به دلیل ارتباط با شورشیان در زندان بسر می برد ، سلیمان با قاچاقچی دنی آرچر (دی کاپریو) روبرو می شود که می گوید به سلیمان کمک می کند تا خانواده اش را در ازای دریافت الماس پیدا کند. دنی و سلیمان به همراه خبرنگار مادی بوون (جنیفر كانلی) تصمیم گرفتند تا از خانواده سلیمان و الماس كه هنوز در قلمرو خصمانه است ردیابی كنند.
من فقط یک فیلم دیگر به کارگردانی ادوارد زویک دیده ام و این آخرین سامورایی با نقص و در عین حال درخشان بود. درست است که Blood Diamond دارای نقص است ، اما می تواند مطابقت داشته باشد و در برخی مناطق (مانند داستان و بازیگران درجه یک) حتی با کیفیت عالی از The Last Samurai پیشی می گیرد. زویک یک کار شگفت انگیز انجام می دهد ، و با انجام یک اقدام جذاب برای همراهی با ایده های هوشمندانه و واقع گرایی.
بازیگری تأثیرگذارترین عامل فیلم است. به نظر من ، تنها بازیگر بازیگری که می تواند در برابر خشم دی کاپریو بایستد ، جیمون هونسو است. به عنوان سلیمان وندی ، هونسو اجرایی پر از احساس واقعی و خام را ارائه می دهد که با اطمینان اطمینان حاصل می کند که دی کاپریو او را از صفحه خارج نمی کند. لحظاتی از اجرای هونسو وجود دارد که بسیار دلخراش و آشفته است به طوری که احتمالاً مدت طولانی این اجرای استثنایی را فراموش نخواهید کرد. همچنین از جنیفر کانلی ، که تصویری پرانرژی ، پرتحرک و انسانی از شخصیت اصلی زن فیلم ارائه می دهد ، ستایش می شود.
با این حال ، چرخش های صحنه دزدیدن دو عضو بازیگر نقش مکمل نیز وجود دارد. دیوید هاروود و آرنولد واسلو. Harewood به عنوان کاپیتان شورشی که پسر سلیمان را برای یافتن الماس عنوان ، می رباید ، از بین می برد نوع ساریستی کاریزما. در یک صحنه ، کاپیتان پس از رویارویی با کارگر در تلاش برای پنهان کردن الماسی که به تازگی کشف کرده است ، قبل از آنکه به نظر برسد کاملاً طبیعی است ، با آرامش و آرام کارگر را در محدوده نقطه خالی شلیک می کند. او یک شرور کاملاً درجه یک است ، که توسط Harewood کاملاً درک شده است.
به عنوان یک سرهنگ و دوست آرچر ، Vosloo عملکردی قدرتمندانه و حضور فرماندهی را ارائه می دهد که باعث می شود شخصیت بیش از کاریکاتوری باشد که می توانست به این راحتی به آن تبدیل شود. صحنه آخر او به دلیل لحظات عالی شخصیت در بین او و دی کاپریو بسیار عجیب و غریب است.
تنظیمات ، تصاویر و فیلمبرداری در فیلم Blood Diamond نیز عالی هستند ، و احساس بزرگی از واقعیت و زیبایی تلخ را به مراحل کار اضافه می کنند. پیام آن نیز خالص و معنی دار است و اگر فقط فیلم ها نقص نداشتند کاملاً درک می شد. این نقص را پایان می نامند.
احتمالاً یک پایان کامل وجود دارد. آرچر پس از زخمی شدن مرگ ، در کنار صخره ای جان خود را از دست می دهد ، در حالی که سلیمان و پسرش به سلامتی پرواز می کنند. این پایان آخرین عاملی بود که من را متقاعد می کرد نمرات کاملی به فیلم بدهم. اما متأسفانه ، زویک سعی می کند بیش از حد جویدن گاز بگیرد. مسیر حرکت او تا این مرحله همیشه مطمئن و مطمئن است ، هرگز گرفتار نخواهید شد. اما پایان احساس می کند که به تازگی به عنوان تلاش آخرین لحظه برای حل مسائل سیاسی بیشتر در فیلم Blood Diamond قرار داده شده است که در نهایت به خیانت بقیه فیلم منجر می شود. با این حال ، این فقط یک نقص است (اگرچه قابل توجه است). نتیجه کلی یک فیلم هیجان انگیز و در عین حال هوشمند است ، با بازی های قدرتمند ، تصاویر جذاب و فیلمبرداری جذاب و قدرت احساسی مثر. من آن را بسیار توصیه می کنم ، حتی اگر فقط می خواهید لئوناردو دی کاپریو یا جیمون هونسو را تماشا کنید.
دانلود فیلم Blood Diamond 2006 (الماس خونین) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
از آنجا که در ستون منفی چیز کمی وجود دارد ، بگذارید ابتدا آن را پراکنده کنم: "Blood Diamond" ممکن است به "سندرم خونریزی قلب" متهم شود (کمی بیشتر در مورد آن) ، دارای چند مورد جزئی گام زدن است و به نظر می رسد مطمئن نیست چگونه پایان یابد پایانی که آنها انتخاب کردند فیلم را بیش از حد طولانی می کند ، به نظر اجباری می رسد و درگیر آن می شود. پایان طبیعی تر در دامنه کوه است - با دیدن آن متوجه خواهید شد که منظور من چیست. با این گفته ها ، نکات مثبت بسیار بیشتر است و الماس خونین دو نمایش برجسته را به نمایش می گذارد. جیمون هونسو چیزی باورنکردنی ندارد و من حیرت می کنم اگر او را در زمان اسکار مورد توجه قرار ندهند. ثانیا ، اگرچه قبلاً صبر کمی نسبت به او داشتم ، اما امسال لئوناردو دی کاپریو واقعاً مرا تحت تأثیر قرار داده است. با بازی های او در "The Departed" و اکنون "Blood Diamond" ، فکر می کنم باید تعصبات خودم را در برابر او دوباره ارزیابی کنم. من دارم طرفدار می شوم.
برخی از بررسی های اولیه که من خوانده ام ، "Blood Diamond" را به عنوان جنبه چپ-جناح چپ-هیستریک نقاشی کرده اند. آنها نشان می دهند که وضعیت الماس درگیری اغراق آمیز و کاملاً مخدوش شده است. من نمی دانم که آیا چنین است. الماس خونین یک مورد جذاب را ایجاد می کند اما من تصمیمات سیاسی و اقتصادی خود را بر اساس فیلم هایی که می بینم بنا نمی کنم. علاقه من در اینجا این بود که ببینم شخصیت ها چگونه به مشکلات و شرایط وحشتناک و تاریک پاسخ می دهند. دستور کار سیاسی فیلم به اندازه ای ترسناک از بمب گذاری نیست. این فیلمی است که گرچه به اوضاع سیاسی آفریقا توجه دارد ، اما بیشتر به چگونگی مصرف وسواس برای یافتن یک الماس صورتی بزرگ و نادر ، کسانی که بیش از حد به آن نزدیک می شوند ، مصرف می کند.
دی کاپریو بسیار عالی است یک مزدور و فروشنده اسلحه رودسی (توضیحات HIS) که در سیرالئون کار می کند. هونسو ماهیگیری است که درگیر جنگ داخلی در اطراف خود می شود و یک الماس صورتی را کشف می کند که می تواند هم او و هم خانواده اش را نجات دهد یا نابود کند. جنیفر کانلی در نقش یک روزنامه نگار تلاش می کند کشف کند که آیا یک شرکت بزرگ چند ملیتی الماس آگاهانه در بازار الماس های درگیر است. به نظر می رسد جنیفر کانلی بدترین گفتگوها را بدست می آورد. هنگامی که به وی گفتند آمریکایی ها مقصر مقصر الماس درگیری هستند ، وی با این جمله پاسخ می دهد که "همه دختران عروسی خیالی نمی خواهند." این باعث می شود در بهترین حالت ساده لوح و در بدترین حالت احمقانه به نظر برسد. او به طور کلی موفق می شود شخصیت را از هر یک از این سرنوشت ها نجات دهد و همچنین هنگام برخورد با برخی از فیلم ها با شخصیت هایی که از نظر اخلاقی انعطاف پذیرتر هستند ، می تواند از خود-عدالت پرهیز کند. هونسو در حالی که سعی می کند خانواده خود را بر روی صفحه نمایش پیدا کند بسیار عالی و ناامید کننده است. او محکم است و می فهمد برای زنده ماندن باید چه کاری انجام دهد. اگر این باعث زنده ماندن او شود شخصیت او بالاتر از بازی بندگی نیست. و هنگامی که به خشونت تحریک شد ، نتیجه کاملاً دلهره آور بود. در نقش های بسیار کوچکتر آرنولد واسلو به عنوان یک سرهنگ مزدور ، استیون کالینز به عنوان یک دیپلمات و مایکل شین به عنوان یک مدیر در یک شرکت الماس هستند. اجراهای عالی در همه جا.
آیا "Blood Diamond" قضاوت می کند؟ من فکر می کنم این سوال اشتباه است. الماس خونین یک کاراکتر است که هم در مورد مردانی که الماس صورتی را دنبال می کنند و هم اینکه چه تاثیری روی آنها دارد ، اما در عین حال یک مطالعه شخصیت در مورد آفریقا است. غم انگیز و دلچسب ، 'Blood Diamond' غرق در بدبینی و شکست پذیری است. چرا بدبختی و استثمار وجود دارد؟ دی کاپریو به کانلی توضیح می دهد: "TIA ،" این آفریقاست. در مقابل فیلمی مانند "ترافیک" ، "خون الماس" در ناامیدی فرو نمی رود. برخی از شخصیت ها ممکن است بدبین باشند اما خود فیلم امید را جستجو می کند. قلب تصویر هزینه انسانی است. شخصیت ها ثروت الماس را می بینند و توسط آن نابود می شوند. الماس خونین از نظر موضوعی با فیلمی مانند "گنجینه سیرا مادره" بسیار مشترک است. ستایش بالا برای یک فیلم با کیفیت بالا.
دانلود فیلم Blood Diamond 2006 (الماس خونین) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
مشکل «الماس خونی» این است که سعی میکند داستانی مهم و قدرتمند را روایت کند و حتی سعی میکند بیانیهای بدهد، اما این کار را بیش از حد به شکلی هالیوودی، با طرحهای دراماتیک بیش از حد و به دور از باور کردن انجام میدهد. خطوط، البته یک داستان عاشقانه نابجا، اکشن زیاد و یک پایان خوش هالیوود. اگر فیلم بیشتر به سبک «سیریانا» ساخته می شد، بدون شک فیلم بهتر، قدرتمندتر و قطعا واقع گرایانه تر بود. بدون شک الماس خونین یکی از بهترین های سال بود.
باید اعتراف کنم که نقطه ضعفی برای فیلم های ادوارد زویک دارم. فیلم او همیشه با لحظات دراماتیک و اکشن خود (مثلاً "شکوه"، "آخرین سامورایی") فوقالعاده است، اما همیشه آنقدر زیبا و تاثیرگذار است که بلافاصله او را میبخشید. متأسفانه در مورد «الماس خونی» اینطور نبود.
«الماس خونی» فیلمی است درباره موضوعی واقعی و همچنان مرتبط در مورد هوس الماس (عمدتاً از غرب) و مبارزات قدرت و جنگ بر سر الماس در کشورهای آفریقایی، در این مورد سیرالئون، با آنها همراه است. مردم عادی آفریقایی قربانی همه اینها می شوند و در واقع به بردگی می گیرند تا در مزارع و معادن الماس کار کنند یا به شورشیان بپیوندند و با دولت بر سر کنترل تجارت الماس مبارزه کنند. این به خودی خود یک مقدمه خوب، قدرتمند و مؤثر است، بنابراین واقعاً بد است که فیلم نیاز به قرار دادن خطوط داستانی احساساتی و شخصی و تعداد زیادی سکانس اکشن را احساس می کند، در حالی که باید بیشتر روی تصویر بزرگتر تمرکز می کرد. از همه اینها.
فیلم نیز همیشه خوب جریان ندارد. یعنی روز و شب و دوباره روز است، گاهی در عرض چند ثانیه. این چیزی است که اغلب در مورد فیلمهایی که بیش از 2 ساعت طول میکشند چنین است.
لئوناردو دی کاپریو نقش اول خوب الماس خونین است و او نقش خوب دیگری را به فهرست تاثیرگذار خود اضافه میکند. او مخصوصاً با لهجه کار بسیار خوبی انجام داد. جیمون هونسو هم در نقشش خوب است، اما همچنان فکر میکنم که باید از اینگونه نقشها دست بردارد. از زمان «آمیستاد» او بارها و بارها تایپ شده است و الماس خونین نیز از این قاعده مستثنی نیست. او بازیگر بزرگی است که واقعاً باید بیشتر روی نقشهای مهم و جدیتر تمرکز کند. در الماس خونین جنیفر کانلی، آرنولد ووسلو و مایکل شین نیز نقشهای خوبی را ایفا میکنند.
الماس خونین با نشان دادن برخی از ظلمها و ظلمهایی که در جریان است، سعی میکند احساساتی و حتی شوکآور باشد. با برخی از سکانس های مربوط به کودک-سرباز. مشکل این است که فیلم سعی می کند بیش از حد واقع گرایانه باشد، در حالی که رویکرد و سبک فیلم واقعاً الماس خونین را به یک فیلم واقعی یا قدرتمند برای تماشا تبدیل نمی کند. همچنین باعث میشود که سکانسهای جدیتر و احساسیتر به اندازهای که در نظر گرفته شده، قدرتمند یا متضاد به نصف عمل نکنند. الماس خونین همچنین دارای سکانسهای اکشن بسیار زیادی است که فیلم را واقعاً به عنوان یک فیلم جدی، بلکه به عنوان یک فیلم معمولی سرگرمکننده هالیوود با عناصر دراماتیک در خود دارد.
در پایان فیلم حتی بیانیهای را ارائه میکند. به معنای واقعی کلمه به ما (ما که دنیای غرب هستیم) می گویند که الماس جنگی نخریم. این راهی برای دادن این پیام به ما نیست. اگر واقعاً می خواستید بیانیه ای داشته باشید، باید فیلم را مؤثرتر و قدرتمندتر می کردید آقای زویک. به این ترتیب تصاویر و داستان از قبل به اندازه کافی برای خود صحبت می کنند و شما حتی در پایان، درست قبل از تیتراژ، به این نوع متن نیاز نخواهید داشت.
الماس خونین قطعاً از نظر ساخت خوب است. سبک آن و نحوه ساخت و ساخت سکانس ها. فیلم هنوز نشان میدهد که ادوارد زویک کارگردان بزرگی است که باید رویکرد متفاوتی را با داستانش انتخاب میکرد.
اما شما نمیتوانید به فیلم نمره منفی بدهید. خیلی حرفه ای ساخته شده و به دنبال آن است. به خصوص سکانس های اکشن می دانند که تحت تاثیر قرار می دهند. همگی زیبا به نظر میرسد، با چند دوربین خوب و مناظر و محیط خوب. این قطعا به فیلم کمک می کند که بیشتر در لوکیشن در آفریقا فیلمبرداری شده است.
فیلمی خوش ساخت و ظاهری خوب اما با پیامی که به دلیل نحوه ساخت فیلم و داستان سرایی نمی آید. در سراسر یک فرصت از دست رفته.http://bobafett1138.blogspot.com/
دانلود فیلم Blood Diamond 2006 (الماس خونین) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
لئوناردو دی کاپریو به یکی از بازیگران آمریکایی تبدیل شده است. با مجموعهای از غرایز طبیعی که کیفیتی غیر نمایشی و باورپذیر به همه اجراهای او میبخشد، تطبیق پذیری و جذابیت اندازه ستاره سینما که صفحه را پر میکند و بیننده را از نظر احساسی به شخصیت و داستانش میچسباند، فکر کردن به آن سخت است. یکی دیگر از بازیگران مرد آمریکایی (به استثنای جانی دپ) که به طور مداوم به تماشاگران پول می دهد. این دو نجیب زاده زمام امور را از تام هنکس و دنزل واشنگتن گرفته اند، زیرا آن دو اسطوره آینده سینمای نقره ای برنده اسکار به طرز زیبایی در نقش های بالغ تری پیر می شوند.
در الماس خونی، این نقش آقای دی کاپریو است. عملکردی که الماس خونین را بالاتر از حد استاندارد هالیوود از یک فیلمنامه (اگرچه فیلمنامه محکمی است) به چیزی به یاد ماندنی می رساند. بازی او در اینجا به عنوان یک قاچاقچی الماس فرصت طلب برابر با نقشی است که در اوایل پاییز در نقش "بیلی کاستیگان" در The Departed ارائه کرد، اگرچه این دو شخصیت نمی توانستند بیشتر از این با یکدیگر متفاوت باشند. این ممکن است بهترین اجرای او باشد، و از نظر کاریزمای محض و به یاد ماندنی، مطمئناً رقیب بازی ستارهای بزرگ او در نقش «جک داوسون» در تایتانیک است.
من از الماس خونی خیلی خوشم آمد، اما فکر نمی کنم فیلم خوبی باشد. یک فیلم خوب؟ آره. بسیار جریان اصلی و فرمولی است، اما توسط شخصیت دی کاپریو و درک فوق العاده او از آن تا حد زیادی مطرح شده است. اگر از قبل این فیلمنامه را خوانده بودم، هرگز به لئو برای این نقش فکر نمی کردم - احتمالاً جورج کلونی یا ستاره دیگری که به خاطر "جذابیت سرکش" شناخته می شود، اما نه لئو. اما حالا که آن را دیده ام، نمی توانم هیچ کس دیگری را به عنوان "دنی آرچر" تصور کنم. این یک اجرای کاملاً تحقق یافته و برنده است.
Mr. هونسو هم فوق العاده بود و من شیمی بین دو مرد را در صحنه هایشان دوست داشتم. او توانست طیفی از احساساتی را که شخصیتش در طول فیلم تجربه میکند - غرور و امید، ترس، خشم، استعفا، بیاعتمادی، استیصال و عزم راسخ، به مخاطب القا کند و به زیبایی از آن چیزی که نقشش محدودکننده بود، بالاتر میرود. نوشته شده است.
من فکر می کردم که خانم کانلی در نقش خود به عنوان "روزنامه نگاری ایده آلیست که می خواهد تفاوت ایجاد کند" تا حد ممکن کار خوبی انجام داده است. نقش او فقط یک نسخه بزرگتر از خواکین فینیکس در هتل رواندا بود. مثل همیشه، متوجه میشوم که او وقار و هوش خاصی را برای اجراهایش به ارمغان میآورد و اجازه نمیدهد زیبایی باورنکردنیاش بر بازیگریاش سایه بزند. من فکر می کردم که او و لئو با هم به طرز شگفت انگیزی کار کردند، و به همراه آقای هونسو آنها سه نفر جذابی را می سازند که نمی توانی از آنها ریشه کنی.
در مقایسه آن با دیگر فیلم های اخیر درباره آفریقا، من فکر نمیکردم به خوبی هتل رواندا باشد، اما بهتر از The Interpreter، The Constant Gardener و The Last King of Scotland است. احساس درگیری عاطفی با شخصیت هایی داشتم که در سه فیلم آخر تجربه نکردم. دریافتم که فیلمنامه به من اجازه میدهد با پیشرفت داستان، توجه من به شخصیتها بیشتر شود و بیش از حد دستکاریکننده نبود. گاهی اوقات الماس خونین بیش از حد به قلمرو فیلم های اکشن استاندارد منحرف می شد، با خشونت زیاد و "تماس های نزدیک" زیاد، اما سپس با یک صحنه صمیمی و فوق العاده به قلمرو درام انسانی جذاب بازگردانده می شد.
پس از خواندن برخی نظرات منفی اولیه، از پاسخ من به آن شگفت زده شدم. شخصیتهای متقاعدکننده و استفاده ماهرانه از یک موضوع جهانی واقعاً جذاب بهعنوان خط داستان، این تجربه تماشای رضایتبخشی را ایجاد میکند - تجربهای که من با خوشحالی دوباره آن را میبینم.
دانلود فیلم Blood Diamond 2006 (الماس خونین) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من تقریباً هرگز این فیلمهای بزرگ را هنگامی که اولین نمایش اولیهشان را میسازند نمیبینم، اما وقتی میخواهم تصمیم بگیرم چه فیلم بعدی را ببینم، تحسین منتقدان را در پس ذهنم نگه میدارم. «الماس خونی» زمانی که برای ستاره های دی کاپریو و هونسو منتشر شد توجه زیادی را به خود جلب کرد و باید بگویم که تیم آنها یکی از تصمیمات متفاوت انتخاب بازیگری بود که من با آن برخورد کردم. کمی من را به یاد تونی کورتیس و سیدنی پواتیه در «بیتحرکها» انداخت، و اگر به آن فکر کنید، شخصیتهای اصلی در اینجا به دنبال یک الماس کمیاب بزرگ در میان درگیریهای شورشیان در کشور آفریقایی سیرالئون هستند. . بزرگترین برداشت من از فیلم این بود که زندگی در بخشهایی از جهان که با آنها ناآشنا هستیم، در حالی که در اتاقهای نشیمن راحت خود به تماشای داستانهایی از این دست مینشینیم، چقدر میتواند بیرحمانه و غیرمتمدنانه باشد. تا آنجایی که مولفه اکشن این تصویر پیش میرود، با صحنه به صحنه درگیر شدن در درگیریهای خصمانه اسلحه و نبردهای وحشیانه، تقریباً بسیار شدید است. مصائب خانوادگی دلخراش شخصیت هونسو غیرقابل انکار است، و با توجه به احتمالات، معجزه آسا است که او زنده از آفریقا خارج شود، به خصوص اینکه پسرش را قبلاً توسط اسیرکنندگانش شستشوی مغزی داده است. این یک رقیب برای یک شب فیلم خانوادگی دور شومینه نخواهد بود، اما اگر در حال و هوای اکشن و تعلیق بی امان هستید، از اینجا پر خواهید شد.
دانلود فیلم Blood Diamond 2006 (الماس خونین) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
مشکل «الماس خونی» این است که سعی میکند داستانی مهم و قدرتمند را روایت کند و حتی سعی میکند بیانیهای داشته باشد، اما این کار را بیش از حد به نوعی هالیوود انجام میدهد، با طرح دراماتیک بیش از حد و به دور از باور کردن. خطوط، البته یک داستان عاشقانه نابجا، اکشن زیاد و یک پایان خوش هالیوود. اگر فیلم بیشتر به سبک «سیریانا» ساخته می شد، بدون شک فیلم بهتر، قدرتمندتر و قطعا واقع گرایانه تر بود. بدون شک الماس خونین یکی از بهترین های سال بود.
باید اعتراف کنم که نقطه ضعفی برای فیلم های ادوارد زویک دارم. فیلم او همیشه با لحظات دراماتیک و اکشن خود (مثلاً "شکوه"، "آخرین سامورایی") فوقالعاده است، اما همیشه آنقدر زیبا و تاثیرگذار است که بلافاصله او را میبخشید. متأسفانه این موضوع در مورد «الماس خونی» صادق نبود.
«الماس خونی» فیلمی است درباره موضوعی واقعی و همچنان مرتبط درباره هوس الماس (عمدتاً از غرب) و جنگ قدرت. و مبارزه با آنها بر سر الماس های کشورهای آفریقایی، در این مورد سیرالئون، همراه است. مردم عادی آفریقایی قربانی همه اینها می شوند و در واقع به بردگی می گیرند تا در مزارع و معادن الماس کار کنند یا به شورشیان بپیوندند و با دولت بر سر کنترل تجارت الماس بجنگند. این به خودی خود یک مقدمه خوب، قدرتمند و مؤثر است، بنابراین واقعاً بد است که فیلم نیاز به قرار دادن خطوط داستانی احساسی و شخصی و تعداد زیادی سکانس اکشن را احساس می کند، در حالی که باید بیشتر روی تصویر بزرگتر تمرکز می کرد. از همه اینها.
فیلم نیز همیشه خوب جریان ندارد. یعنی روز و شب و دوباره روز است، گاهی در عرض چند ثانیه. این چیزی است که اغلب در مورد فیلمهایی که بیش از 2 ساعت طول میکشند چنین است.
لئوناردو دی کاپریو نقش اول خوب الماس خونین است و او نقش خوب دیگری را به فهرست تاثیرگذار خود اضافه میکند. او مخصوصاً با لهجه کار بسیار خوبی انجام داد. جیمون هونسو هم در نقشش خوب است، اما همچنان فکر میکنم که باید از اینگونه نقشها دست بردارد. از زمان "آمیستاد" او بارها و بارها تایپ شده است و الماس خونین نیز از این امر مستثنی نیست. او بازیگر بزرگی است که واقعاً باید بیشتر روی نقشهای مهم و جدیتر تمرکز کند. در الماس خونین همچنین جنیفر کانلی، آرنولد ووسلو و مایکل شین در نقش های خوبی حضور دارند.
الماس خونین با نمایش برخی از ظلم هایی که در جریان است و همچنین برخی از آنها سعی می کند احساساتی و حتی شوکه کننده باشد. سکانس های مربوط به کودک-سرباز. مشکل این است که فیلم سعی می کند بیش از حد واقع گرایانه باشد، در حالی که رویکرد و سبک فیلم واقعاً الماس خونین را به یک فیلم واقعی یا قدرتمند برای تماشا تبدیل نمی کند. همچنین باعث میشود که سکانسهای جدیتر و احساساتیتر به اندازهای که در نظر گرفته شده، قدرتمند یا متضاد به نصف عمل نکنند. الماس خونین همچنین دارای سکانسهای اکشن بسیار زیادی است که فیلم را واقعاً به عنوان یک فیلم جدی، بلکه بیشتر به عنوان یک فیلم معمولی سرگرمکننده هالیوود با عناصر دراماتیک در خود دارد.
در پایان فیلم حتی به معنای واقعی کلمه بیانیهای میدهد. به ما گفتن (ما که دنیای غرب هستیم) الماس جنگی نخریم. این راهی برای دادن این پیام به ما نیست. اگر واقعاً می خواستید بیانیه ای داشته باشید، باید فیلم را موثرتر و قدرتمندتر می کردید آقای زویک. به این ترتیب تصاویر و داستان به اندازه کافی برای خود صحبت می کنند و شما حتی در پایان، درست قبل از تیتراژ، به این نوع متن نیاز نخواهید داشت.
الماس خونین قطعاً از نظر سبکش خوب ساخته شده است. و نحوه ساخت و ساخت دنباله ها. الماس خونین همچنان نشان میدهد که ادوارد زویک کارگردان بزرگی است که باید رویکرد متفاوتی را با داستانش انتخاب میکرد.
اما شما نمیتوانید به فیلم نمره منفی بدهید. این بیش از حد حرفه ای ساخته شده است و به دنبال آن است. به خصوص سکانس های اکشن می دانند که تحت تاثیر قرار می دهند. همه چیز زیبا به نظر می رسد، با چند دوربین خوب و مناظر و محیط خوب به نظر می رسد. این قطعاً به فیلم کمک می کند که بیشتر در لوکیشن در آفریقا فیلمبرداری شده است.
فیلمی خوش ساخت، ظاهری خوب اما با پیامی که به دلیل نحوه فیلم سازی و داستان سرایی به آن نمی رسد. یک فرصت از دست رفته.
6/10
http://bobafett1138.blogspot.com/
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.