کودکی به نام «تو تو» عاشق سینماست و از کوچکترین فرصت ممکن برای دیدن فیلم استفاده میکند. او کار در سینما را دوست دارد ولی مادرش و آپاراتچی سینما(آلفردو)، مخالف این قضیه هستند. با این حال، «توتو» برای رسیدن به هدفش راههای مختلفی را امتحان میکند.
«سالواتوره/توتو» کودکی عاشق فیلم و سینماست. تنها تفریح او رفتن به سینما و بازی با نگاتیوهاست. این موضوع باعث شکل گیری رابطهای عمیق بین او و آپاراتچی تنهای سینما پارادیزو، «آلفردو» میشود. توتو در یک شرط بندی بر سر آموختن فنون پخش فیلم و کار با دستگاه آپارات برنده میشود. بعدها او به خاطر حادثه ای که برای آلفردو رخ میدهد آپاراتچی سینما میشود، تا اینکه دختر زیبایی را میبیند و سخت به او دل میبندد اما …
«سالواتوره/توتو» کودکی عاشق فیلم و سینماست. تنها تفریح او رفتن به سینما و بازی با نگاتیوهاست. این موضوع باعث شکل گیری رابطه ای عمیق بین او و آپاراتچی تنهای سینما پارادیزو، «آلفردو» می شود...
«سالواتوره دی ویتا» (پرن)، کارگردان موفق سینما، خبر مرگ «آلفردو» (نوآره) را از همسرش می شنود و به یاد خاطرات دوران کودکی اش می افتد: «سالواتوره - توتو» (کاشیو)، پسر بچه ای است عاشق سینما و «آلفردو» آپاراتچی تنها سینمای دهکده، سینما پارادیزو...
فیلمسازی دوران کودکی اش را به یاد می آورد،دورانی که در سینمای دهکده اش عاشق سینما شد و رابطه ای دوستانه به مسئول آپارات سینما برقرار کرد...
یک فیلمساز به یاد دوران کودکی خود میافتد که عاشق عکسهای سینمای روستای خود میشود و دوستی عمیقی با فیلمساز سینما برقرار میکند.
سینما پارادیزو فیلمی درام ایتالیایی به کارگردانی جوزپه تورناتوره و با بازی فیلیپ نوآره ساخته شده است. سینما پارادیزو در 62امین مراسم اهدای جایزه اسکار موفق به کسب اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسیزبان شد. «سالواتوره/توتو» کودکی عاشق فیلم و سینماست. تنها تفریح او رفتن به سینما و بازی با نگاتیوهاست. این موضوع باعث شکل گیری رابطهای عمیق بین او و آپاراتچی تنهای سینما پارادیزو، «آلفردو» میشود…
یک فیلمساز هنگام عاشق شدن در تصاویر سینمای روستای محل زندگی خود دوران کودکی خود را به یاد می آورد و با پروژکتور سینما دوستی عمیق برقرار می کند.
یک فیلمساز دوران کودکی خود را هنگام عاشق شدن با تصاویر در سینمای روستای زادگاهش به یاد می آورد و دوستی عمیقی با پروژکونیست سینما برقرار می کند.
فیلم سینما پارادیزو ساخته ی جوزپه تورناتوره توانست اسکار و گلدن گلاب بهترین فیلم خارجی در سال 1990 را دریافت کند و همچنین توانست جایزه ویژه هیئت داوران کن را نیز از آن خود کند و در چند لیست به عنوان بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان شناخته می شود. فیلم داستان یک فیلمساز است که دوران کودکی خودش را به یاد می آورد که عاشق یک تصویر در سینمای روستایشان شده بوده و یک رایطه دوستی عمیق با یک آپاراتچی سینما داشته...
فیلم داستان یک فیلمساز است که دوران کودکی خودش را به یاد می آورد که عاشق یک تصویر در سینمای روستایشان شده بوده و یک رایطه دوستی عمیق با یک آپاراتچی سینما داشته...
دانلود فیلم Cinema Paradiso 1988 (سینما پارادیزو) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
اکنون کاملاً شناخته شده است که دو نسخه از سینما پارادیزو بسیار متفاوت است ، نسخه اصلی 3 ساعته ایتالیایی و نسخه 2 ساعته با شدت ویرایش مجدد که نسخه ای بود که در سال 1989 جهان را مجذوب خود کرد. این یک تجربه فوق العاده است ، اما برش کارگردان بسیار غنی تر ، عمیق تر ، راضی کننده است ، خوب ، همه چیز است. این بازبینی بریده کارگردانی است که ممکن است بزرگترین فیلم در جهان نباشد اما از زمان بیرون آمدن از سینمایی که اولین بار در سال 1994 آن را دیدم و گریه می کرد ، فیلم مورد علاقه من در تمام دوران است. هیچ وقت یک فیلم به اندازه سینما پارادیزو از نظر احساسی بر من تأثیر نگذاشته است. Cinema Paradiso چیزهای زیادی است - یک داستان تأثیرگذار از یک دوستی ، یک تصویر زیبا از یک دهکده سیسیلی ، یک ادای احترام به سینما ، از جمله موارد دیگر ، اما برش طولانی تر من فکر می کنم جذاب ترین و عاشقانه ترین داستان عاشقانه است. برای پول من ، شما می توانید کازابلانکا ، دکتر ژیواگو ، تایتانیک ، رومئو و ژولیت و غیره را فراموش کنید {به اندازه بعضی از آنها} ، این همان چیزی است که برای من انجام می دهد.
به سه بخش تقسیم شده است ، اولین بخشی است که در نسخه کوتاه تقریباً دست نخورده باقی مانده است. این مساله البته در درجه اول به رابطه بین توتو جوان و پروژکتور سینمای محلی او ، آلفردو مربوط می شود. این مملو از لمس های لذت بخشی است ، مانند سرقت یک قطعه فیلم از پشت آلفردو توسط توتو ، یا هنگامی که توتو در طول امتحان به آلفردو کمک می کند تا بتواند به غرفه پروجکشن یا شاید بهترین و ساده ترین حالت از همه جادوی توتو اجازه پیدا کند همانطور که فیلم هایی را که توسط کشیش شهر سانسور می شود تماشا می کند. این سینما تقریباً به عنوان مرکز زندگی در شهر جیانکالدو که فیلم بیشتر در آن تنظیم می شود ، به تصویر کشیده شده است. سکانس های واقعی که در سینما تنظیم می شوند ، پر از مشاهده فوق العاده و حتی برخی از خنده های شکمی است. مردی است که فقط برای خوابیدن به سینما می رود و همیشه توسط بچه ها بیدار می شود ، زن و شوهری که برای اولین بار یکدیگر را می بینند زیرا بقیه از دکتر جکیل و آقای هاید ، پیرمردی که می گوید "نه ، این مهم این است که "وقتی دیگران" اخبار "را می خوانند ، همه زندگی بشر در اینجا است ، با مشاهدات و بینش های بیشتر از هر فیلم مایک لی. وقتی آلفردو یک فیلم را روی دیوار خانه می گذارد تا همه بتوانند آن را ببینند ، این صحنه در یک صحنه کاملاً جادویی به اوج خود می رسد.
همانطور که فیلم چندین سال جلو می رود تا Toto را 16 ساله نشان دهد قدیمی ، صحنه های فوق العاده سینما هنوز وجود دارند. چه کسی می تواند فراموش کند که طلیعه سینما گفتن گروهی از پسران جوان برای بازی با خود هنگام تماشای بریژیت باردو و سپس با بی پروایی کمی به مردانگی خود کمی لمس می کند؟ کارگردان Guiseppe Tornatore نیز با ظرافت ما را به یاد تغییر زمان می اندازد ، مانند زمانی که تلویزیون برای اولین بار در سینما نمایش داده می شود. با این حال ، این مسئله عمدتاً مربوط به خواستگاری توتو با دختری است که النا دوست دارد. هیچ کس که عذاب عشق اول را تجربه کرده است نمی تواند به چنین صحنه هایی پاسخ دهد مانند اینکه سالواتور با النا از طریق تلفن چقدر دوستش دارد و متوجه می شود که واقعاً با مادرش صحبت کرده است ، یا اولین بوسه و آغوش زیبا در غرفه طرح ریزی {البته}.
این در قسمت آخر است ، زیرا سالواتوره ، كه هم اكنون كارگردان بزرگ فیلم است ، به عنوان یك مرد 50 ساله برای حضور در مراسم تشییع جنازه آلفردو به جیانكالدو بازگشت ، جایی كه طنز همه از بین می رود { خوب ، زندگی هرچه بزرگتر می شود جدی تر می شود ، این طور نیست؟} و سرعت آن آهسته آگاه می شود. این ساعت ممکن است احساسی ترین ساعت سینما باشد و در نسخه کوتاه حدود 15 دقیقه کاهش یافت. دیدار مجدد سالواتور با النا ، که بازی کاملاً درخشان ژاک پرین و بریژیت فوسی را نیز به نمایش می گذارد ، سکانسی بسیار دردناک است ، زیرا این دو شخصیت قلب خود را به یکدیگر می ریزند. همانطور که مضمون عشق انیو موریکونه {یک قطعه موسیقی واقعا دلخراش} متورم می شود ، در نهایت یکی از زیباترین صحنه های عاشقانه فیلمبرداری شده است. دیدار مجدد سالواتوره با مادرش و اکتشاف او در سینما تار و پودر ، فرسوده و سینما نیز بسیار هیجان انگیز است. در مورد صحنه آخر ، جایی که سالواتوره هدیه خاصی را افتتاح کرد که آلفردو او را به حال خود رها کرد ، در این بازبینی تعداد زیادی اسپویلر وجود داشته است ، اما کافی است بگوییم که آن بی نظیر است ، به سادگی بی همتا است. این در کوتاه مدت در حال حرکت بود ، اما در برش کارگردان سه برابر معنی دارتر است.
Cinema Paradiso را احساساتی می نامند ، اما در میان کارگردان این نوع احساسات تاریک و عمیق است. شاید هنوز هم "نامه ای عاشقانه به سینما" باشد ، اما همچنین نشان می دهد که عشق وسواسی به چیزی مانند فیلم ها نیز می تواند باعث غم و اندوه و پشیمانی شود. به آنچه در فیلم Cinema Paradiso برای آلفردو اتفاق می افتد فکر کنید و در مورد سالواتوره ، خوب ، نفرین او این است که او در زندگی خود دو عشق دارد اما موفقیت در یکی از آنها به ضرر دیگری است. Cinema Paradiso تراش نخورده بیشتر از هر چیز دیگری در مورد زندگی و تأثیر تصمیماتی است که می گیریم. ای ، و بزرگترین ، دلخراش ترین داستان عاشقانه تا به امروز {آیا من قبلاً این را گفته ام!}
دانلود فیلم Cinema Paradiso 1988 (سینما پارادیزو) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
نوستالژی مانند یک فیلم در ذهن شما بازی می کند ، و هم از خاطرات خوب و هم از بد ارائه می کند - و سپس این حس اشتیاق را برای شما ایجاد می کند که بخواهید بخاطر آنچه به شما داده اند ، خاطرات را دوباره زنده کنید. Cinema Paradiso این ذات تلخ و شیرین دلتنگی را به تصویر می کشد و پیامی صادقانه می دهد مبنی بر اینکه هرگز گذشته خود را مسلم نمی دانید و آن را به عنوان بخشی مهم از آنچه که هستید ارزیابی می کنید. Cinema Paradiso یک فیلم زیبا و هماهنگ است که با موفقیت داستان روی سن یک فیلمساز را با بازی های عالی ، تصاویر پس زمینه مناسب و موسیقی متن ساخته درخشان ساخته Ennio Morricone ترکیب می کند که احساسات برانگیخته شده در سراسر فیلم را تقویت می کند.
داستان های بالاتر از سن به هیچ وجه فرمولی برای موفقیت در گیشه نیستند. با این حال ، آنها جذاب هستند زیرا آنها به سادگی در مورد خود زندگی هستند. پس از آشنایی با عشق زندگی شما هیچ "شروری" نهایی وجود ندارد که نیاز به شکست یا "همیشه خوشبختانه" داشته باشد - فقط شخصی که حرکت های زندگی را پشت سر می گذارد و در هنگام آمدن همه فراز و نشیب های آن را تجربه می کند. این جنبه قابل تکرار همان چیزی است که باعث خوشبختی Cinema Paradiso شده است ، حتی اگر زندگی قهرمان داستان ، سالواتوره دی ویتا (معروف به "توتو") با زندگی من بسیار متفاوت باشد. صرف نظر از اینکه ، آیا این توتو پدرش را به جنگ از دست داده بود ، عاشقانه دیوانه وار عاشق النا شده بود ، یا اینکه در ارتش ثبت نام کرده و سپس به خانه برگشته بود تا شغل قدیمی خود را پیدا کند جای او را گرفته بود ، همه این تجارب و نحوه برخورد توتو با آنها احساس واقعی داشت و واقعی سینما پارادیزو موفق شد حس نوستالژی شخصیت کاملاً بی ارتباط با من را برانگیزد ، که گویای توانایی بازیگران ، فیلمنامه نویسان و کارگردان است. جنبه دیگری که به نظر من لذت بخش بود این بود که سینما پارادیزو زمان ساده تری را به مردم یادآوری می کرد که سرگرمی نادر بود و هنوز کالایی نبود. هر فیلمی که نمایش داده می شد یک رویداد بزرگ اجتماعی بود و همه افراد در شهر ، پیر و جوان ، سالم و بیمار ، زن و مرد را به هم نزدیک می کرد. تماشای تمام احساساتی که اعضای مخاطب هنگام تماشای سینما پارادیزو ها از سر گذرانده اند نیز حس نوستالژی شدیدی را در من ایجاد می کند ، حتی وقتی که در چنین بازه زمانی هرگز زندگی نکرده ام یا می توانم زندگی را تصور کنم.
این داستان بزرگسالان به لطف بازیگران بزرگ ، تصاویر پس زمینه و موسیقی متن خارق العاده اش ، حتی بهتر هم می شود. من شخصاً می خواهم از دو بازیگری که نسخه های کودک و نوجوان توتو را بازی کرده اند ، تعریف و تمجید کنم. در حالی که اولی کاملاً معصومیت کودکی را نشان می داد که دلسوز بود اما نسبت به همه چیز به شدت کنجکاو بود ، دومی کاملاً ساده لوحی یک نوجوان را در رابطه با عشق و زندگی به طور کامل اسیر می کرد. بازیگری که نقش آلفردو را بازی می کرد ماهیت تیره شخصیت را به خوبی به تصویر کشید اما همچنین دلسوزی و عشق عمیق او به توتو را به تصویر کشید. تصاویر پس زمینه به دلیل سادگی آن بسیار جالب است و از قضا شبیه یک فیلم در ابتدا است. سپس هنگامی که توتو پس از 30 سال به زادگاه خود بازگشت ، که در آن جاده های آسفالته و ساختمان های جدید وجود دارد ، یک تغییر شدید ایجاد می شود. فکر می کردم این تغییر همراه با تخریب "Cinema Paradiso" نمادی از حرکت توتو برای دنبال کردن آرزوهایش در مورد یک فیلمساز و پشت سر گذاشتن زادگاهش و خاطرات قدیمی آن است. انتقال این حس از زمان عبور از تصاویر پس زمینه و استفاده از آن برای نماد بلوغ Toto قطعاً یک جلوه خوب سینمایی بود. سرانجام ، موسیقی Ennio Morricone نیروی محرکه ای است که باعث شده سینما پارادیزو واقعاً کلاسیک باشد. موسیقی متن فیلم کاملاً احساسی است. حتی با ملودی های گیرنده اش ، هرگز احساس نمی شود که احساسات در طول صحنه ها سرریز می شوند. موسیقی فیلم همچنین احساس نوستالژی را که در طول فیلم احساس کرده ام ، تقویت می کند ، به ویژه هنگامی که توتو با تماشای مجموعه ای از صحنه های بوسیدن که از همان کودکی برای او ارزشمند بود ، گریه می کرد و قبل از مرگ آلفردو با زحمت بهم می پیوندد.
Cinema Paradiso یک فیلم فراموش نشدنی است که در آن داستان ، بازیگران ، تصاویر پس زمینه و موسیقی متن همه مانند یک رقص کاملاً هماهنگ جمع می شوند و نتیجه نهایی آنچه من "پدیده سینمایی" می نامم را تولید می کنند. اگر طرفدار فیلم های روی سن هستید یا به سادگی می خواهید ژانر دیگری را امتحان کنید ، پس توصیه می کنم از بازدید از این بهشت کوچک سینمایی در فعالیت بعدی فیلم خود استفاده کنید.
دانلود فیلم Cinema Paradiso 1988 (سینما پارادیزو) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
بسیاری از فیلمهای فهرست شده در کتاب 1001 فیلمی که باید قبل از مرگ ببینید عناوین جالب و خوبی دارند، از جمله فیلمهای خارجی، و سینما پارادیزو ایتالیایی که من بسیار مجذوب آن شدم، زیرا به نظر چیزی میرسید که دوستش دارم. توسط منتقدان خوب ارزیابی شده است. اساساً سالواتوره 'توتو' دی ویتا (ژاک پرین) در دهه 1980 رم یک کارگردان مشهور و موفق ایتالیایی است. یک شب که دیر وقت به خانه باز می گردد، دوست دختر خواب آلودش به او می گوید که مادرش تلفنی به او گفته است که شخصی به نام آلفردو فوت کرده است. واضح است که او از روابط متعهدانه و خانواده اش در جیانکالدو، سیسیل دوری کرده است، داستان سی سال به عقب برمی گردد تا ببینیم آلفردو کیست. پس از جنگ جهانی دوم، سالواتوره 'توتو' دی ویتا شش ساله بسیار باهوش و شیطون (سالواتوره کاسیو برنده بفتا) به فیلم عشق می ورزد. او بیشتر وقت خود را صرف رفتن به سینمای محلی، سینما پارادیزو میکند و با آلفردو (برنده بفتا فیلیپ نوآرت)، که برای مدتی حضور او را آزاردهنده میبیند، آشنا میشود و او ناامید میشود. اگرچه آلفردو به آرامی درخشش توتو را به خود جلب می کند و دوستی صمیمی با یکدیگر برقرار می کنند، زیرا پروژکتور به او اجازه می دهد فیلم ها را از غرفه پروجکشن تماشا کند و او به دلیل شیفتگی اش به کارش به او یاد می دهد که چگونه پروژکتور فیلم را بارگذاری و کار کند. آنها اغلب وقتی بخشهایی از فیلمها را از دست میدهند صدای بوق تماشاگران را میشنوند، بهویژه آنهایی که شخصیتهای فیلم عاشقانه را با بوسیدن در آغوش میگیرند. فیلم در این لحظات پرش می کند، چون صحنه ها قطع شده اند، به دستور کشیش محلی پدر آدلفیو (لئوپولدو تریست) که می خواهد فیلم ها "سانسور شوند"، همه صحنه ها روی کف اتاق پروجکشن انباشته می شوند. یک شب یکی از فیلم ها که از فیلم معمولی نیترات بسیار قابل اشتعال ساخته شده است، آتش می گیرد و باعث می شود بخشی از خانه فیلم بسوزد، توتو متوجه این موضوع می شود و موفق می شود جان آلفردو را نجات دهد، اما در نتیجه یک انفجار صورت آلفردو را می سوزاند و او را برای همیشه کور می کند. در نهایت سینما پارادیزو توسط شهروند شهر، سیچیو که برنده های فوتبال خود را سرمایه گذاری می کند، بازسازی می شود، زیرا تنها دست توانا، توتو، پروژکتور ساخته می شود. یک دهه می گذرد، سالواتوره 'توتو' دی ویتا (مارکو لئوناردی) نوجوان اکنون در دبیرستان است و هنوز در "Nuevo Cinema Paradiso" پروجکشن است. او هنوز با آلفردو نابینا رابطه قوی دارد، او اغلب توصیه های او را در مورد زندگی شخصی خود مانند عاشق بودن می پذیرد و این توصیه با نقل قول از فیلم های کلاسیک به او داده می شود. توتو با استفاده از دوربین فیلم خانگی خود شروع به آزمایش در فیلم Cinema Paradisoسازی خود کرده است، در حالی که این کار را می بیند و جذب دختر بانکدار ثروتمند النا مندولا (اگنس نانو) می شود. او با جذابیت خود قلب او را به دست می آورد، اما پدرش آنها را تایید نمی کند و آنها را مجبور می کند از هم جدا شوند و زمانی که خانواده او در همان زمان دور می شوند، اجباری است که توتو در خدمت سربازی باشد. در حالی که او در آنجا تلاش می کند با نامه هایی با النا ارتباط برقرار کند، اما آنها به صورت غیرقابل تحویل بازگردانده می شوند، زمانی که او در نهایت بازمی گردد، آلفردو از او می خواهد که جیانکالدو را برای همیشه بدون هیچ توضیحی ترک کند. او میگوید که میخواهد به رویاهایش برای فیلمسازی برسد، شهر به اندازه کافی بزرگ نیست و اگر به دنبال جاهطلبیاش باشد باید برود و دیگر برنگردد و هرگز ننویسد. در زمان حال، سالواتوره ناامید است که برای تشییع جنازه دوستش به جیانکالدو بازگردد، او متوجه میشود که شهر خیلی تغییر کرده است و میداند که چرا به او گفته شده است که آنجا را ترک کند. بیوه آلفردو به سالواتوره می گوید که او حرفه کارگردانی فیلم خود را با علاقه و غرور زیاد دنبال می کند، هدایایی که در حال مرگ او به دوستش می دهد حلقه ای بدون برچسب از فیلم و چهارپایه ای است که او پروژکتور را روی آن کار می کند. خبر غم انگیز این است که سینما پارادیزو در حال تخریب است تا جای خود را برای پارکینگ باز کند، بسیاری از مردم روستا برای تماشای پایین آمدن ساختمان جمع می شوند، که توتو بسیاری از آنها را می شناسد. در پایان فیلم، سالواتوره به خانه خود در رم بازمیگردد، او حلقه فیلمی را که آلفردو به او داده بود به سینما میبرد، در حین بازی متوجه میشود که هر صحنه عاشقانه (از جمله The Gold Rush و His Girl Friday) توسط فیلم بریده شده است. کشیش، در یک مونتاژ خاص، در سیل اشکهای شاد، سالواتوره با گذشتهاش صلح کرده است. همچنین پوپلا ماگیو در نقش ماریا دی ویتا پیر، آنتونلا آتیلی در نقش ماریا دی ویتا جوان، ایسا دانیلی در نقش آنا، انزو کاناوال در نقش اسپکافیکو، نیکولا دی پینتو در نقش Village Idiot، روبرتا لنا در نقش لیا و نینو ترزو در نقش پدر پپینو بازی میکنند. Noiret به عنوان فیلمساز ابتدا بدخلق اما سپس کاملاً دوستداشتنی که الهامبخش دوست جوانش است، بازی واقعاً خوبی ارائه میکند، و بازیگران نقشهای مکمل همگی نقشهای خود را به خوبی انجام میدهند، بهویژه کاسیو بهعنوان فیلمساز کودکی که برای رسیدن به این جاهطلبی بزرگ میشود. داستان به راحتی قابل پیگیری است، شخصیت ها دوست داشتنی هستند، خطوط داستانی درون و بیرون سینما جالب و سرگرم کننده است، اگر از طرفداران پر و پا قرص فیلم دیدن هستید، این تصویر واقعا جادوی فرار از دنیای روزمره و ورود به روح را بیان می کند. از فیلم رفتن، لذت بخش ترین درام است. سینما پارادیزو برنده اسکار بهترین فیلم خارجی زبان، بفتا برای بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان، بهترین موسیقی متن برای انیو موریکونه و آندریا موریکونه و بهترین فیلمنامه اورجینال، و نامزد بهترین فیلمبرداری، بهترین طراحی صحنه و لباس، بهترین کارگردانی برای جوزپه تورناتوره، بهترین تدوین، بهترین گریمور و بهترین طراحی تولید و برنده جایزه گلدن گلوب بهترین فیلم خارجی زبان شد. خیلی خوب!
دانلود فیلم Cinema Paradiso 1988 (سینما پارادیزو) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
اگرچه من از تماشای آشغال های بی مغز منصرف نمی شوم، اخیراً تلاش زیادی کرده ام تا مطمئن شوم بسیاری از «کلاسیک ها» را که دهه هاست ندیده ام، دوباره تماشا کنم و در نتیجه هیچ فکری در مورد آنها ننویسم. منفعت خودم انجام این کار باعث شد نظرم را در مورد یک فیلم تغییر دهم، زیرا متوجه شدم که از روی خرد پذیرفته شده صحبت می کنم - نه تجربه دست اول. من نتوانستم سینما پارادیزو را به خاطر بیاورم و شاید هرگز آن را ندیده باشم، اما فقط قسمت هایی را که از این واقعیت به یاد دارم که همه آنها را دیده اند، چه فیلم را دیده باشند و چه ندیده باشند. با این حال، چه با تماشای آن و چه با تماشای مجدد آن، بلافاصله گرفتار انرژی و رنگهای فیلم شدم و به پسری که توتو دوستی پدر و پسرش را با آلفردو و عشقش به سینما آغاز کرد، میپریم. دوست نداشتن این قسمت از فیلم سخت است زیرا خنده دار و پر از زندگی است - من از استفاده از کلیشه های ملی متنفرم اما، راستش را بخواهید، بسیار "ایتالیایی" است (از لحاظ خوب).
اینکه این کار مهم است، زیرا برای ساختن مرحله دوم، نوجوانی فیلم، مخاطب باید شور و اشتیاق شخصیتها را به اشتراک بگذارد و به آنها اهمیت دهد، بنابراین مهم این است که ما برنده شویم. هر زمان که فیلم وارد مرحله نوجوانی و بزرگسالی داستان می شود، می گویم که تعویض دنده کمی سخت است، حتی در سه ساعت کارگردانی که خوشبختانه توانستم آن را تماشا کنم. اینجاست که فیلم جدیتر میشود، اما علیرغم نگرانیهای اولیهام در زمان تغییر، از نظر کیفی هیچ چیز متفاوتی انجام نمیدهد زیرا بالا میماند. کاری که انجام می دهد این است که با ایجاد چالش ها و تغییراتی که زندگی نوجوانی به ارمغان می آورد، گرمایی را که ما نسبت به توتو و کسانی که در زندگی او هستند احساس می کنیم، ایجاد می کند. حتی یک چرخش اندکی ضعیف از لئوناردی نمی تواند در حرکت به جلو به آن آسیب برساند. نگاه به سالهای شکلگیری با مرحله بزرگسالی به فیلم تبدیل میشود، در حالی که میتوانیم به گذشته نگاه کنیم و چیزها را با 20:20 آینده نگری درک کنیم و مسئولیتپذیر و متحرک است. هدیه آخر آلفردو خاطره انگیز و تکان دهنده است و از آن صحنه هایی است که همه می دانند حتی اگر فیلم را ندیده باشند! آنچه به کارکرد سینما پارادیزو برای طرفداران فیلم کمک می کند، بدیهی است که «دستگاه» که به عنوان پایه این داستان توسعه و رشد عمل می کند، سینماست (اگرچه به راحتی می توانست هر چیزی باشد). حس نوستالژی در رابطه با جادوی تجربه سینمایی چیزی است که برای بسیاری از افرادی که با وجود سی سالگی هنوز از IMDb استفاده میکنند و احتمالاً باید وقت خود را صرف انجام کار بهتری کنند، شگفتآور نیست. من عاشق روشی بودم که فیلم این موضوع را بهعنوان یک ویژگی خاص به تصویر میکشد، اما همچنین روشی را که از آن در داستان استفاده میکرد تا مطمئن شویم که میتوانیم با آن ارتباط برقرار کنیم و اهمیت آن را درک کنیم. در مورد رسانه سینما، دیگران را تکرار می کنم و می گویم که کارگردان تورناتوره چه کار بزرگی انجام داد. فیلم تعداد زیادی نماهای عالی دارد، اما گرمایی که شما به عنوان بیننده احساس می کنید نیز به نوعی از لحاظ بصری نیز وجود دارد - نمی توانم آن را توصیف کنم اما از ظاهر فیلم خوشم آمد.
بازیگران آن را می سازند و ، اگرچه او از نظر فنی یک شخصیت مکمل است، اما نوآرت با اجرای عالی گرما و خرد در فیلم Cinema Paradiso بزرگ است. خوب او از نظر فیلم کمی ایده آل است، اما حس گرما و نوستالژی عمومی آن را حمل می کند و در نتیجه قابل بخشش است. او بهویژه با کاسیو خوب کار میکند، کسی که به اندازهای بامزه و بامزه است که از قرار گرفتن در شرایطی که من دوست دارم آن را کولکینیسم بدانم جلوگیری میکند - حالتی که در آن یک بازیگر کودک برای جذابیت تلاش میکند و طبیعتگرایی را از دست میدهد و در عوض زودرس بودن ساخاری به دست میآورد. کاسیو واقعاً در فیلم Cinema Paradiso کارگردانی خوبی دارد و کودکی جذاب و سرزنده است. لئوناردی آنقدرها هم خوب نیست اما انصافاً سخت ترین کار را در بین سه بازیگر دارد و از پس آن برمی آید. شاید آنچه من به عنوان سفتی در نظر گرفتم فقط بخشی از نوجوانی او بود – نه بهترین مرحله در زندگی برای اعتماد به نفس و طبیعت گرایی روان! پرین حضور محکمی برای به پایان رساندن فیلم دارد و تا زمانی که به درستی به قسمت های او رسیدیم، سطح درگیری ما با شخصیت او به او کمک می کند. بازیگران پشتیبان بخش زیادی از فیلم های کمدی را ارائه می دهند و شخصیت های فوق العاده زیادی دارند که نمی توان به آنها اشاره کرد و اگرچه اغلب آنها به طور گسترده نقاشی می شوند، این دوباره با لحن فیلم مطابقت دارد.
Cinema Paradiso یکی از سینما پارادیزو هاست. که قرار است دیده باشید چون «کلاسیک» است و مکرراً در فهرست «بهترین» افراد قرار میگیرد، اما این لزوماً تضمینی نیست که از فیلم لذت خواهید برد یا آنچه دیگران میبینند را ببینید – گاهی اوقات فیلمها به تازگی موفق به دریافت آن شدهاند. شهرتی که واقعاً سزاوار آن نیستند. در این مورد هر چند بسیار شایسته است زیرا فیلم شادی گرم و تکان دهنده ای است. به شکلی معمولی «ایتالیایی» ارائه شده است، به همان اندازه که شاد است و برای من سخت است تصور کنم که برخی فکر کنند سینما پارادیزو عالی نیست.
دانلود فیلم Cinema Paradiso 1988 (سینما پارادیزو) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
فیلم ها می توانند قدرت عجیبی را بر کسانی که در صندلی های تاریک سالن می نشینند اعمال کنند. بزرگان واقعا درک شما از واقعیت را دستکاری می کنند، ناباوری شما را تعلیق می کنند و در نهایت دیدگاه شما را نسبت به زندگی تغییر می دهند یا تایید می کنند. NUOVO CINEMA PARADISO دقیقاً چنین فیلمی است. این ترکیب تقریباً کاملی از کارگردانی، بازیگری، فیلمنامه، آهنگ صوتی و فیلمبرداری است. فیلیپ نوآرت و سالواتوره کاسیو از آن دسته از اجراهایی برخوردارند که معمولاً با بازیگران بسیار شناخته شده تری همراه است. بازیگران مکمل به نظر می رسد که همه آنها می توانند سیسیلی های کامل باشند. نماهای لوکیشن عمق و واقع گرایی را به کل تولید می بخشد. موسیقی انیو موریکونه به سادگی مناسب ترین و احساسی ترین موسیقی است که تا به حال لذت شنیدن در تئاتر را داشته ام. فیلمنامه و کارگردانی تورناتوره یک شادی است، یک نفس تازه است.
من این داستان را با تکرار آن خراب نمیکنم و پایان آن را هم تقدیم نمیکنم، هرچند که یک ذره مهم نیست. من می توانستم همه چیز را در سینما پارادیزو به طور کامل فاش کنم و با دیدن آن، تمام حرف هایم از بین می رفت. هیچ چیز مانند تجربه نشستن در آن، غرق شدن در آن، و در پایان، تغییر وجود ندارد.
دانلود فیلم Cinema Paradiso 1988 (سینما پارادیزو) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
پس از دیدن این دی وی دی نسخه ویژه که کل فیلم 174 دقیقه ای را نشان می دهد (علاوه بر فیلم 121 دقیقه ای که بیشتر ما در طول سال ها دیده بودیم)، امتیاز من به سینما پارادیزو بالا رفت. این بررسی مربوط به طولانیتر «برش کارگردان» است.
بیشتر فیلمهای جدید عاشقانه شخصیت اصلی را در زمانی که او یک مرد جوان بود، شامل میشود. پس از آن، داستان سالها بعد ادامه مییابد، زمانی که آن شخصیت برای مراسم تشییع جنازه به زادگاهش برمیگردد و با زنی که عاشقش بود اما هرگز نتوانسته بود برای خودش به دست بیاورد برخورد میکند. معلوم می شود که این یک داستان عاشقانه تا حدی غم انگیز است.
قسمت اول فیلم، با حضور سالواتوره کاسیو در نقش "توتو" یک پسر جوان، داستانی عاشقانه درباره دو نفر است که عشق خود را به فیلم به اشتراک می گذارند: کودک و بزرگسال "آلفردو" (فیلپ نوآرت) که سالن سینمای محلی را اداره می کند. عشق آنها به فیلم آنها را تا آخر عمر پیوند می دهد.
کلمه "عشق" مکرراً در این بررسی استفاده می شود، زیرا این موضوع غالب است: عشقی که مردم به دیگران و دنیای فیلم داشتند، چیزی که تماما ما در این وب سایت به اشتراک بگذارید.
قسمت دوم و سوم فیلم، داستان عشق فوق الذکر توتو (مارکو لئوناردی در نوجوانی و سپس ژاک پرین در بزرگسالی) و "النا" است ( Agnese Nano / Brigitte Fossey). یک سوم اول این نسخه برش کارگردان بسیار زنده تر و جالب تر از دو سوم آخر است. اگرچه خسته کننده نیست، اما در چند نقطه کشیده می شود، اما نسخه طولانی تر در درازمدت بهتر است، زیرا کل داستان را بسیار معنادارتر می کند.
سینما پارادیزو بسیار زیبا است و شما احساس واقعی می کنید. مردم ایتالیا و شهر کوچکشان کارگردان فیلم، جوزپه تورناتوره، در ادامه فیلمهای بصری عالی دیگری ساخت که دو تا از آنها را هم دوست دارم: مالنا و ستارهساز... اما سینما پارادیزو، به اعتقاد من، «شاهکار» او محسوب میشود.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.