فرشته ای که مآمور هدایت ارواح مردگان پس از مرگ آنهاست (نیکلاس کیج)، به اقتضای وظیفه اش، با آدم ها و زندگی آنها آشنا می شود. زندگی آدم ها روی زمین برای او موضوع جالبی بوده تا اینکه عاشق دختر پزشکی می شود (مگ رایان) که به خاطر فوت بیمارش در حین عمل جراحی قلب، متآثر شده و روی پلکان بیمارستان محل کارش، گریه می کند…
فرشته ای که مآمور هدایت ارواح مردگان پس از مرگ آنهاست (نیکلاس کیج)، به اقتضای وظیفه اش، با آدم ها و زندگی آنها آشنا می شود. زندگی آدم ها روی زمین برای او موضوع جالبی بوده تا اینکه عاشق دختر پزشکی می شود (مگ رایان) که به خاطر فوت بیمارش در حین عمل جراحی قلب، متآثر شده و روی پلکان بیمارستان محل کارش، گریه می کند. علاقه به آن دختر و اشتیاق برای درک احساس او و آدم های دیگر نسبت به زندگی و کشف علت علاقهء آنها به زندگی زمینی، باعث می شود که به صرافت ” آدم شدن ” بیافتد. بنا به توصیهء شخصی که راه این کار را بلد بود، بالای ساختمانی می رود و خود را به پایین می اندازد. به این ترتیب به قول هایدگر، در وجود ” افکنده ” می شود. وقتی از روی زمین بلند می شود خود را در میان اشیاء فیزیکی دیگر و همانند انسان های دور و بر جسمانی می یابد و خوشحال و خندان به راه می افتد، اما...
فرشته ای روی زمین ، پزشکی که نمی تواند باور کند ، بیمار با رازی ، یک داستان عاشقانه ساخته شده در بهشت.
دانلود فیلم City of Angels 1998 (شهر فرشته ها) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
قبلاً فیلم "Cast Away" بهترین فیلم من بود ، اما اکنون که مدت ها پس از انتشار شهر فرشته ها را تماشا کرده ام ، به محبوب ترین فیلم من ، تا به حال تبدیل شده است! من پس از تماشای شهر فرشته ها بسیار سبک و احساساتی شدم ... با تشکر از Nicolas Cage & Meg Ryan ...
ست (Nicolas Cage) فرشته ای است که فقط برای کسانی که در شرف مرگ هستند ظاهر می شود ، یا کسانی که در مرحله مرگ هستند. با این حال ، او برای سایر فرشتگان قابل مشاهده است ، با آنها گفتگو می کند و وقت خود را به طور خاص با یکی می گذراند ، و این امر را آشکار می سازد که فرشتگان ، مانند انسانها ، فکر می کنند ، صحبت می کنند و عقاید دارند. شیث و به طور کلی ظاهراً فرشتگان ، همیشه از انسان ها می پرسند که قسمت مورد علاقه آنها در زندگی چیست؟ (در ابتدای فیلم ، دختری جوان به شیث نگاه می کند و جواب می دهد: "لباس خواب.") ست یک جراح قلب را تماشا می کند ، مگی رایس (مگ رایان) با شدت تلاش می کند تا زندگی یک مرد را نجات دهد حتی اگر مرد قبلاً مرده باشد. (او در حقیقت با ست ایستاده است و در حال تلاش برای نجات او از مگی است.) بزودی شیث مجذوب مگی می شود و متوجه می شود که قادر است خود را در معرض دید وی قرار دهد. به زودی رابطه آنها از یک کنجکاوی ملایم در یکدیگر به یک دوستی تبدیل می شود و در نهایت به یک نوع رابطه شبه عاشقانه تبدیل می شود ، و نه به خصوص رابطه ای برقرار است.
بعداً در فیلم City of Angels ، شیث با یک مرد ملاقات می کند ( دنیس فرانتس) در یک اتاق بیمارستانی که به طرز چشمگیری می تواند زمان حضور فرشتگان را بگوید و این باعث حیرت شیث شد. این مرد که اکنون خود را پیام رسان ناتانیل می نامد (همانطور که فرشتگان پیام آور خدا هستند) سرانجام به شیث می گوید که او در واقع یک فرشته بود ، درست مثل شیث ، اما تصمیم گرفت که انسان شود. شیث متعجب شده و شروع به فکر کردن در مورد این تغییر شکل برای خودش می کند تا بتواند در کنار مگی باشد (که نمی تواند با او باشد زیرا او یک فرشته است و در نهایت از او خواسته می شود با یک همکار ازدواج کند که او به طور خفیف جدی بوده است رابطه با مدتی) با این حال ، هنگامی که شیث این تغییر شکل را ایجاد کرد (که در آن به زمین می افتد ، که ممکن است هیچ ارتباطی با تغییر شکل نداشته باشد ، اما با این وجود نمادین است) ، متوجه شد که مگی برای "دور شدن" به یک کابین کوه سفر کرده است.
ست برای دیدن مگی سفر می کند و در پله درب خود سرد و خیس از باران ظاهر می شود. در هوای سرد ، او می بیند که نفس او از دهانش بیرون می آید ، و او را به تحولی که ایجاد کرده روشن می کند.
صبح روز بعد ، در حالی که شیث در حال دوش گرفتن است ، مگی سفر نسبتاً طولانی تری به یک فروشگاه کوچک از طریق دوچرخه. در بازگشت ، دستان خود را از میله های دسته برمی دارد ، آسمان را نگاه می کند و از سواری آرام تپه لذت می برد. با این حال ، او متوجه نمی شود که کامیون در حال خارج شدن از جاده ای در پیش است.
صحنه بعدی نشان می دهد که ست به طرف صحنه حادثه در حال دویدن است (ظاهراً شیث نیز شهود بشریت را کسب کرده است - توانایی غیرقابل توصیف بدانید چه زمانی عزیزان در معرض خطر یا مشکل هستند) ، راننده کامیون که برای کمک می دوید ، و مگی در جاده دراز کشیده و منتظر است.
ست به کنارش می رسد ، و هر دو می دانند که این آخرین مورد آنها خواهد بود با دیدن هم زنده ، هرچند شیط حاضر نیست از آن صحبت کند. با این حال مگی ، فرشته ای را در کنار خود می بیند در حالی که یک شیطان فانی چیزی نمی بیند. شیث می داند که آنها آنجا هستند و به مگی می گویند: "به آنها نگاه نکن." مگی به ست گفت که وقتی از او بپرسند که قسمت مورد علاقه اش چیست ، او می گوید این ست بوده است. سپس مگی می میرد و شیث با اندوهی باورنکردنی که به دنبال از دست دادن شخصی که واقعاً دوستش دارد ، باقی می ماند ، احساسی که فرشتگان نمی دانند. در یک روز صرف ، شیث به یک انسان تبدیل شده بود ، درد و لذت جسمی ، لذت عشق واقعی و از دست دادن ویرانگر مرگ را تجربه کرده بود. بعداً ست دیده می شود که در یک اتاق نشیمن نشسته است و ناگهان فرشته همکار سابق و دوست خوب او کاسیل (آندره براوگر) ظاهر می شود. به شیث گفته می شود که این زندگی است ، او انسان است و روزی او نیز خواهد مرد. کاسیل سپس از شیث می پرسد که اگر می دانست این اتفاق خواهد افتاد ، آیا باز هم این کار را می کرد؟ ست با پاسخ دادن به او پاسخ می دهد که ترجیح می دهد یک لحظه با او داشته باشد ، تا یک ابدیت بدون. صحنه آخر شیث در ساحل را نشان می دهد ، همه فرشتگان از جمله کاسیل در حال تماشای آن هستند ، و پس از تماشای اقیانوس ، او می دود و می پرد ، از آب لذت می برد و متوجه می شود که زندگی او نیز ادامه خواهد داشت ، و او دوباره یک روز مگی را ببینید. و کاسیل در حال خندیدن دیده می شود که نشان می دهد فرشتگان از او خوشحال هستند.
دانلود فیلم City of Angels 1998 (شهر فرشته ها) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
بعضی از نابغه ها در بخش انتخاب بازیگران می خواهند ما بینندگان باور کنیم که پرکی مگ رایان یک جراح است و نه فقط یک جراح ، بلکه کسی که هرگز مریضی بر اثر او فوت نکرده است. من فکر می کنم او هرگز ER را ندیده است. به هر حال نجس نیکلاس کیج ، فرشته محافظی که قرار است روح انسان در حال مرگ را به دنیای پس از مرگ ببرد ، توسط Perky Meg Ryan مسحور می شود ، که باید اعتراف کرد ، خیلی سرحال نیست. در واقع ، او او را در حالی که نشسته و گریه خوبی دارد تماشا می کند ، همه خوب و خوب است ، اما آیا کسی نباید کاری در مورد آن روح انجام دهد که فقط در بیمارستان سرگردان است؟
بنابراین نجوا نیکلاس کیج ، که صادقانه نمی گوید دقیقاً فرشته جیغ می زند - یا زمزمه می کند - ، می رود و با آنجل بادی (TM) صحبت می کند و آنها درمورد اینکه مردم آنها را می بینند یا نمی بینند ، یک بحث عمیق دارند ، درست همانطور که در یک فروشگاه راحتی آویزان هستند که بلند شده آنجل بادی (tm) اعلام می کند که هر چقدر پرکی مگ رایان ناامید شده باشد ، نیازی به دیدن او ندارد.
اما نجوا کردن نیکلاس کیج به هر حال برای دلجویی از پرکی مگ رایان فقیر به بیمارستان برمی گردد. او می بیند که به بیمار دیگری نگاه می کند و آنها صحبت می کنند. نام او شیث است ، و او شروع به ملاقات با او در زمان های تصادفی می کند. وقتی او نمی تواند او را ببیند ، او نیز او را تماشا می کند ، سایه ای که برای راحتی بیشتر به شعله های فرشته نزدیک است. بنابراین معلوم می شود که فرشتگان در کتابخانه زندگی می کنند و طلوع آفتاب را گوش می دهند. عالی. حس عالی. و بیماری که پرکی مگ رایان آن را نجات داده در واقع یک فرشته افتاده است.
نجس زنجیره ای نیکلاس کیج این فرشته افتاده را به ناهار می برد تا او را برای کسب اطلاعات پمپ کند و معنای اراده آزاد (tm) را که خداوند به همه آفریده هایش اعم از فرشتگان داده است ، می آموزد. پرکی مگ رایان همچنین می آموزد که نجس زدن نیکلاس کیج یک فرشته است ، عمدتا با چاقو زدن به او ، اما با این واقعیت کاملاً خاموش می شود. او به نجسینگ نیکلاس کیج می گوید که سر و صدا کند ، او قصد دارد با دوست پسرش در دریاچه تاهو ازدواج کند. این باعث می شود که نجوا کردن نیکلاس کیج چندان سرحال نباشد و او از یک ساختمان بلند در یک بند خلاص شود. در حقیقت ، تنها زمانی که او زمزمه نمی کند ، هنگامی که به وجد می آید خونریزی می کند. بنابراین او به بیمارستان می دود و در آنجا به او می گویند پرکی مگ رایان برای ازدواج به دریاچه تاهو دویده است. (آیا او این حرف را زودتر به او نداده است؟)
بیایید یادآوری کنیم ، او توسط پرکی مگ ریان سرنگون شد ، از یک ساختمان سقوط کرد ، توسط کارگران ساختمانی مورد تمسخر قرار گرفت ، و سپس همه چیز از جمله کفش هایش را مسخره کرد توسط بچه های تصادفی و او هنوز هم خوشحال است که انسان است. او مدتی در زیر باران با پای برهنه پرسه می زند تا اینکه پسری او را به تاهو می برد. او پرکی مگ رایان را بار دیگر نه چندان سرحال می داند زیرا او فقط دوست پسرش را رها کرده است و آنها یک شب رابطه جنسی پرشور و وحشی دارند.
صبح روز بعد ، نجوا کردن نیکلاس کیج خود را زیر دوش و پریکی مگ سوزاند. رایان توسط یک کامیون مورد اصابت قرار می گیرد. صادقانه بگویم ، می گویم انسان بودن تقریباً برای نجپ زدن نیکلاس کیج مکیده است. او بقیه فیلم را غمگینانه می گذراند ، و اما ، درست در زمان تحویل اخلاق فیلم ، آنجل بادی (tm) دوباره ظاهر می شود و از او می پرسد که آیا ارزش همه چیز را دارد؟
البته او می گوید بله ، اما من آن را نمی خرم. با عرض پوزش ، اما یک شب از رابطه جنسی پرشور وحشی یک عمر را ایجاد نمی کند. پری مگ رایان باید عاشقانه های کرکی را حفظ کند که حداقل تظاهر به داشتن اخلاقی نمی کنند. و من نمی دانم Whispering Nicholas Cage چه کاری باید انجام دهد ، به جز ممکن است به آن مورد ناخوشایند لارنژیت رسیدگی شود.
دانلود فیلم City of Angels 1998 (شهر فرشته ها) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
شهر فرشته ها یکی از دستکاریکنندهترین فیلمهایی است که تا به حال دیدهام. تنها چیزی که نیاز داشت یک علامت قرمز چشمک زن زیر صفحه بود که به من می گفت چه زمانی گریه کنم. برانگیختن احساسات خوب است، اما آنها خیلی تلاش می کردند. درست است که فیلم صحنه ای از مرگ یک کودک را باز کرد، بنابراین از همان ابتدا به وضوح نشان داده شد که شهر فرشته ها قرار است بشکه ای از خنده باشد. فکر میکنم از اولین صحنه میدانستم که وارد چه چیزی میشوم.
مطمئناً، هر فیلمی نباید شاد باشد، اما شهر فرشته ها آنقدر بیضرور افسردهکننده بود که وقتی چراغها در سالن روشن شد، نصف شد. حضار خودکشی کرده بودند باشه دروغ میگم من آن را در نتفلیکس دیدم. قرار بود آن را در تئاتر ببینم، اما به خاطر این همه خودکشی، آن را در منطقه من غیرقانونی کردند. هر صحنه دیگری اتفاق وحشتناکی غم انگیز داشت. افسرده بودن بی مورد با عمیق بودن یکسان نیست. شهر فرشته ها اصلا حرف جالبی برای گفتن نداشت. سخت بود که نسبت به پایان کار خیلی قوی احساس کنم، زیرا تا زمانی که این اتفاق افتاد، حساسیت زدایی شده بودم. در 2 ساعت. چون شهر فرشتگان بود. البته قرار است اتفاقی ناامیدکننده بیفتد. هر بار که برگردی این اتفاق می افتد.
علاوه بر این، دوست داشتن شخصیت ها دشوار بود. ست (نیکلاس کیج) بسیار ترسناک بود. این مرد از قدرت نامرئی خود استفاده کرد تا روی افراد شناور شود تا ذهن آنها را بخواند تا بتواند احساسات انسانی را درک کند. این دلسوزانه نیست. این کاملاً تهاجمی است. منظورم این است که او در حمام نشسته بود و مشغول تماشای حمام شخصیت مگی بود و قرار است من او را دوست داشته باشم زیرا او افسرده است، اگرچه در فیلم City of Angels به وضوح توضیح داده شده بود که فرشته ها احساسات منفی را احساس نمی کنند؟ و نه بد، اما فیلم برای معرفی نیکلاس کیج به عنوان یک سمبل جنسی تلاش زیادی می کند، که به نظر می رسد غیرقابل قبول است. او یک مرد معمولی است که هیچ شخصیتی ندارد. چه چیزی در او وجود دارد که اینقدر جذاب است؟
مگی (مگ رایان) یک علامت سوال بزرگ است. برای یک چیز، من دوست دارم فکر کنم که اگر من در طول یک عمل بمیرم، پزشکم احساس ناراحتی می کند، بنابراین این واقع بینانه به نظر می رسد. با این حال، بعداً مشخص میشود که این تنها بیمار بوده است که روی میز عملش فوت کرده است... بنابراین، برای جمعبندی، او یک جراح آیسییو است که هرگز قبل از آن بیمار فوت نکرده بود. این واقع بینانه است. او همچنین در برخی صحنه ها بسیار سرد ظاهر می شود. نیمه های فیلم بود که فهمیدم دکتری که با او می خوابد دوست پسرش است و نه فقط یک دوست جنسی. بنابراین، اساساً، او با شخصیت نیکلاس کیج به او خیانت میکند و به نظر میرسد هیچ مشکلی در آن نمیبیند. حتی وقتی از او خواستگاری میکند، به نظر میرسد که او بیشتر از هر عمل اشتباهی که از او خواستگاری کرده است، ناراحت است.
از جنبه مثبت، شهر فرشته ها از نظر زیباییشناختی بسیار دلپذیر است. آنها به خصوص نماهای فوق العاده ای از کوه ها در صحنه های دریاچه تاهو داشتند. همچنین، اگر شما فردی احساساتی هستید، طبیعت غم انگیز شهر فرشته ها ممکن است به اندازه من شما را آزار ندهد.
در مورد من، من تازه شهر فرشته ها را پیدا کردم. غم انگیز بودن تا جایی که غیرطبیعی و دستکاری به نظر می رسید. من احساس میکنم که یک طرح باید آشکار شود و اگر فاجعهای پیش بیاید، باید طبیعی باشد. به نظر می رسید شهر فرشته ها از داستان به عنوان سکانسی در صحنه های گریه استفاده می کند و نشان می دهد. دیالوگ بد است، داستان پر از حفره است و شخصیت ها دوست داشتنی نیستند. در نهایت، به همین دلیل است که من به آن 2 ستاره می دهم.
دانلود فیلم City of Angels 1998 (شهر فرشته ها) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
این یک فیلم کوچک جالب و مطمئناً کنجکاو است. در حالی که بسیاری آن را بهخاطر فیلمی که بر اساس آن ساخته شده است، یعنی فیلم هنری 1987 به نام «بال آرزو» میدانند، هنوز هم چند عنصر تأثیرگذار در شهر فرشته ها وجود دارد که آن را سرپا نگه میدارد. اما در عین حال چیزهای زیادی وجود دارد که واقعاً این کار را انجام نمی دهند.
پس طرح چیست؟ نیکلاس کیج نقش فرشتهای به نام ست را بازی میکند که مانند دیگر فرشتگان مراقب بشریت است و به روشهای مختلف برای محافظت از آنها عمل میکند. ست در یکی از نقش های متعددشان، فرشته مرگ را بازی می کند و ارواح کسانی را که درگذشته اند می گیرد و آنها را به بهشت ابدی راهنمایی می کند. در حالی که نادیده گرفتن تلاش های مذبوحانه یک جراح به نام مگی (با بازی مگ رایان) برای انجام عمل جراحی تهدید کننده زندگی یک مرد، از تصمیم او برای زنده نگه داشتن مرد شگفت زده می شود، حتی اگر تلاش های او در نهایت بیهوده باشد. ست به زودی به او وابستگی پیدا می کند و خود را می شناسد و به زودی می خواهد از قامت فرشته ای خود دست بکشد تا انسان شود تا بتواند زندگی خود را با عشق جدید خود زندگی کند.
ابتدا، اجازه دهید در مورد چیزهای بد نیکلاس کیج، اگرچه بازیگر بسیار خوبی است، اما انتخاب اول من نبود. او واقعاً به نظر نمی رسد و صدا نمی کند، ترجیح من به او در فیلم City of Angels های اکشن مانند Rock و Con-Air است. صحنه های او کمتر عاشقانه و بیشتر، خوب، ترسناک هستند. مگ رایان نقش خود را بهخوبی ایفا میکند، هرچند بهعنوان جراح مصمم، خطوط و نقشهایش را بهگونهای که میتوانید باورپذیر بدانید، انجام میدهد.
مشکل بزرگ بعدی داستان است، که کاملاً تحت اللفظی است و چندان ظریف نیست. . اگرچه لحظات آرام و صحنه های ظریفی در آن وجود دارد، اما اینها با سقوط واقعی ست از یک ساختمان بلند برای نشان دادن وضعیت فرشته سقوط کرده خود که لحظاتی بعد توسط یک دزدی وحشیانه کوتاه شد، جبران می شود. هدف نهایی ست نیز به نظر من کمی "کم عمق"تر است، زیرا انگیزه او برای بودن با مگی مبتنی بر یک رابطه طولانی مدت و عاشقانه نیست، بلکه بلافاصله لباس های خود را از دست می دهند و در زیر پوشش دوستانه برقرار می کنند. در واقع رابطه جنسی یکی از جدیترین تعهدات برای هر رابطهای است که از ازدواج کوتاهی میکند، به نظر میرسد کمی عجله برای رسیدن به آن خط پایان خاص است، که به نظر من نسبتاً ناخوشایند بود.
اما چیزهای خوب چه میشود. ، که مقدار زیادی از آن وجود دارد. صحنه های احساسی واقعاً بسیار خوب بازی می شود، به خصوص مرگ یک دختر جوان در آغاز و راهنمایی او به بهشت توسط ست، و همچنین یک اتفاق غم انگیز اما تا حدودی قابل پیش بینی در ادامه فیلم.
اما برای من بهترین بخش کل شهر فرشته ها موسیقی متن است، با جواهر مطلق که Iris ساخته شده توسط عروسک های گو گو ارزش پذیرش را دارد!
بنابراین، به طور خلاصه، شهر فرشته ها واقعاً ارزش دارد. فیلمی که قلبش در جای درست است، اما برخی از مسیرهایی که برای رسیدن به آن قلب خاص طی می شود، کمی خطرناک است. در حالی که نیکلاس کیج، ماهیت نامحسوس داستان و برخی قابلیت های قابل پیش بینی می تواند شما را از آن خارج کند، صحنه های احساسی، تعامل انسانی و آن موسیقی متن فوق العاده برای دیدن من در شهر فرشته ها کافی بود!
قطعاً! فیلمی که مغز را از دست می دهد، اما فیلمی خوب برای یک بعدازظهر شنبه بارانی!
دانلود فیلم City of Angels 1998 (شهر فرشته ها) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
بهشت بخیر، این بهترین داستان عاشقانه ای است که تا به حال دیده ام. فیلمی کاملاً ساخته شده در مورد این فرشته (نیکولاس) که ابدیت در بهشت را رها می کند تا با یک زن (مگ) روی زمین باشد. شهر فرشته ها واقعاً روح شما را تحت تأثیر قرار می دهد، پس با دیدن آن با تعدادی از دوستان آن را نابود نکنید. در واقع، این باعث شد که من مثل یک بچه گریه کنم... شهر فرشتگان در واقع باعث می شود که در مورد زندگی/مرگ فکر کنید و می دانید که روح شما را لمس می کند. من هرگز قبلاً اینقدر تحت تأثیر یک داستان عاشقانه قرار نگرفته بودم (به نحوی خوب =) اما این یکی. توصیفش سخته باید ببینیش! // یک برازندگی
دانلود فیلم City of Angels 1998 (شهر فرشته ها) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
نیک انجل با جراح قلب مگ درگیر می شود... اما او یک فرشته است و او یک انسان است و او می خواهد او را درست مثل یک مرد معمولی به وجد بیاورد. وجود جاودانه اش را رها می کند و مرد می شود، فقط برای مگ!
این تلنگر بسیار طولانی، بسیار کند و بسیار خسته کننده است. از آنجایی که این هالیوود بسیار زیاد است، کلیشه ها ضخیم و سریع منتشر می شوند. برای پشت سر گذاشتن این تلنگر بدون اینکه دچار یک حمله شدید اسهال شوید، ضروری است که تمام ناباوری را حفظ کنید.
مگ پزشک قلب (سر خالی) بسیار زیباست و بسیار موفق است. سبک زندگی ممتاز او یک عمل جراحی را خراب می کند و یک بیمار را از دست می دهد و یک ساعت اول فیلم را با حسرت برای خودش می گذراند. نیک آنجل با ظاهری ترسناک اطرافش را مانند یک شکارچی نامرئی بو می کشد. (مرد توخالی، هر کسی؟) او از چنین کشتی سخت باورنکردنی رنج می برد، او نیاز به دخالت یک فرشته دارد!
به کودکان گرسنه و بیخانمانهای بیخانمان اهمیتی ندهید! فرشتگان فقط دعای دلاوران ثروتمند، زیبا و خراب را جواب می دهند!
جنبه عاطفی این تلنگر گنگ است و درست مانند خوردن مرغ های باتلاقی کهنه، فقط چسبنده تر است. قرار است مخاطب به شخصیتهای اصلی احساس کند، اما بازیگران آنها را چنان سطحی بازی میکنند که انگار به جای خواندن آن، میلز و بون را تماشا میکنند.
پایان (باید می آمد!) یکی از بدترین هایی است که تا به حال دیده ام! این بزرگترین کلیشه از همه است - یک کامیون!؟ اگر نمی دانید در مورد چه چیزی صحبت می کنم، باید به شهر فرشته ها بنشینید تا بفهمید! ولی کلی خنده بود! اوووو.... هالیوود!!!
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.