در حال دریافت لینک های دانلود بدون سانسور
فیلم Cold Souls 2009... لطفا منتظر بمانید ...
روحی در جستجوی طنز، این شعار تبلیغاتی فیلم روحهای سرد است. پل جایمتی با خودش شروع می کند. او در Cold Souls نقش یک بازیگر با نام خودش را ایفا می کند بازیگری که از نقشی که بازی کرده راضی نیست و دچار تشویش و نگرانی شده است واکنون احساس می کند روحش بیمار شده و...
تمدن و نارضایتی های آن. پاول ، بازیگری که برای "عمو وانیا" در برادوی آماده می شود ، درگیر می شود. نماینده وی در مورد دفتری که می تواند روح خود را در انبار خود قرار دهد به او می گوید. او چنین می کند سپس می فهمد که بی روح بودن به بازیگری و ازدواج خود کمک نمی کند. او به دفتر برمی گردد و به مدت دو هفته روح یک شاعر روسی را اجاره می کند. بازیگری او بهبود می یابد ، اما همسرش او را متفاوت می بیند ، او بخش هایی از زندگی روح وام گرفته شده را می بیند و او اکنون در غم و اندوه است. او روح خود را می خواهد به عقب برگردد ، اما عوارضی نیز وجود دارد: در سن پترزبورگ است. با کمک نینا ، روسی که روح را به ایالات متحده منتقل می کند ، تصمیم می گیرد که آن را پس بگیرد. او کیست
یک بازیگر که هم در اجرای نقشش هم در زندگی احساس گیرافتادگی و درماندگی داره تصمیم می گیره به کلینیک بره و روحش رو از جسمش جدا بکنه ... این کار و می کنه ... مدتی بی روح زیست می کنه ... راضیش نمی کنه و بر می گرده و روح یکی دیگه ! رو اجاره می کنه ...
دانلود فیلم Cold Souls 2009 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
«روح های سرد» فیلم دیگری است که با گروه بندی ساده مخالف است. فکر میکنم بهتر است که آن را بیشتر ترکیبی از تخیل و تقلید در مقایسه با علمی تخیلی بدانیم، زیرا به هیچ وجه خود را متظاهر نمیداند. با همه حساب ها در نیویورک امروزی اتفاق می افتد، هرچند ممکن است چند سال بعد باشد. پل جیاماتی نقش ناامید شده ای از خودش را بازی می کند که احساس می کند ظرفیت های خلاقانه خود را به عنوان یک سرگرم کننده از دست داده است. در حین تمرین قطعه عمو وانیا در نمایشنامه تحسین شده چکوف، متوجه می شود که نمی تواند آن شخص را زنده کند.
در حالی که مجله نیویورکر را ورق می زند، تبلیغی برای لباسی می بیند که کارآمد است. در "ذخیره روح" واقع (در خارج از هر مکان دیگر روی زمین)، جزیره روزولت! او ترتیبی می دهد و نزد ناظر سازمان، دکتر فلینتشتاین (دیوید استراتهایم) می رود. فلینتشتاین میداند که کاری که سازمانش انجام میدهد این است که ارواح را از بدن افراد جدا میکند و آنها را برای هزینه ذخیره میکند. استخراج واقعی بر شناخت افراد تأثیر نمی گذارد و آنها هر یک از خاطرات خود را حفظ می کنند. فلینشتاین همچنین برای جیاماتی منطقی به نظر میرسد که 5 درصد از روح معمولاً روش استخراج را تحمل میکند، اما بدون 95 درصد دیگر، احتمالاً شخصیت «سبکتر» و بدون مانع میشود زیرا اکثریت قریب به اتفاق روح دیگر برای اندازهگیری وجود ندارد. فردی پایین است.
جیاماتی با این تکنیک موافقت میکند و وارد ابزاری میشود که به نظر میرسد یک «ریه آهنی» امروزی است. روح واقعی شبیه یک نخود است و در یک نگهدارنده قرار می گیرد که سپس در کشوهای قفل شده داخل اتاقی قرار می گیرد که به نظر می رسد یک صندوق بانکی است. این سازمان علاوه بر این، تجربه عملی در اجاره دادن ارواح دیگران دارد که توسط الاغهای بازاری از روسیه دزدیده شدهاند. زمانی که روح جیاماتی برای اولین بار بیرون میآید، او احساس میکند که تکنیک زیربنایی به او در تواناییهای بازیگریاش کمک نمیکند، بنابراین روح یک نویسنده ناشناخته روسی را اجاره میکند که انتظار دارد او را در بازی عمو وانیا توانمندتر کند.
در حالی که همسر جیاماتی او را یک فرد جایگزین می بیند، هیچ تغییر ظاهری قابل تشخیصی در شخصیت او وجود ندارد. با وجود این واقعیت که بدن جیاماتی توسط روح یک نویسنده تسخیر شده است، ما جمعیت نمی توانیم تغییر را ببینیم. از این رو، پتانسیل هر نوع تحول غیرمنتظره جذاب یا تقلید از بین می رود.
وقتی که صدر فعالیت های استخراج روح در بازار قلابی در روسیه به یکی از الاغ ها به نام نینا (نینا کورزون) سفارش می دهد، طرح تغییر می کند. ) تا روحیه یک مجری مشهور آمریکایی را برای شخص مهم خود که باید روی توانایی های بازیگری خود در درام کار کند. شوخی این است که فقط "بازیگر معروف" که آنها در سند دارند، جیاماتی است، بنابراین نینا روح او را می گیرد و در بدن بازیگر نقش می بندد. جیاماتی متوجه می شود که روح او در خرک غایب است و در نهایت از نینا می فهمد که این روس ها هستند که آن را دزدیده اند. اوج بیشتر در روسیه اتفاق میافتد، جایی که جیاماتی با حمایت نینا سرگرمکننده را میرباید و چگونگی بازیابی روح گمشده را پیدا میکند. در مسیر، جیاماتی شخصیت هنرمند روسی را در بدنش پیدا می کند و معلوم می شود که او به همه چیز پایان داده است. آخرین صحنه، ملاقات جیاماتی با خانمی در کنار اقیانوس است - نینا است یا نویسنده مرده؟ در هر صورت، شات تار میشود و به نظر میرسد که این دو چهره به یک شکل همگرا میشوند.
مسئله تلاش جیاماتی برای تمسخر خود این است که برای همیشه ادامه دارد. ما همیشه درک می کنیم که از او انتظار می رود غیرقابل توجه و خود محور باشد و بخشی از راه فیلم، دزدی خسته کننده می شود. معادل آن برای روسها صدق میکند - بارها و بارها به این نکته پرداخته میشود که آنها شخصیتهای ضعیف و بیاحترامی زیادی هستند که به سختی مأموریتی برای پول درآوردن دارند. اصلی ترین فرد واقعاً جذاب، دکتر فلینتشتاین دوستانه است-- دیوید استراتهایم در انتقال شوخ طبعی مردی که گویی در حال فروش بیمه عمر است، عملکرد خوبی دارد.
Souls به دلیل صحنههای اضافی که شخصیتهای مختلفی را که در چرخه استخراج قرار میگیرند برجسته میکنند، اغلب کند است. نزدیک به اوج فیلم، جیاماتی عینک عینکی منحصربهفرد به چشم میزند و «به روحش نگاه میکند» - چند فلاش بک قابل مدیریت از زندگی جوانش وجود دارد، اما هیچ چیز خیلی به یاد ماندنی نیست.
در پایان، "روح های سرد" هیچ تمرکز واقعی و ارزشمندی برای تقلید ندارد. کل فکر "استخراج روح" به علاوه برای رویا بیش از حد دیوانه کننده است که مستلزم ایجاد یک قاعده کلی است (یک "پیچاننده" واقعی دوروتی را به مکان رویایی که اوز وجود دارد منتقل کرد؛ در اینجا، آنها در حال حذف ارواح هستند که به نظر می رسد نخود). برخی ممکن است در هر صورت «روح های سرد» را به روشی عجیب و غریب ردیابی کنند، اما اگر واقعاً به آن فکر کنید، این فیلمی است با یک فکر یک نکته و یک شوخی.
دانلود فیلم Cold Souls 2009 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
Cold Spirits تقلیدی از مضحک با برخی از تماس های سوررئالیستی و اگزیستانسیالیستی و یک پرسش فلسفی در مورد ایده روح است. فیلم از جملهای از دکارت که میگوید روح در نقطهای کوچک در مغز قرار دارد کنارهگیری میکند، دلیلی که یکی از جذابترین بخشهای ایده روح را کنار گذاشته است. محتوا بیشتر به ژست گرفتن و پاسخ دادن به سؤالات همراه علاقه دارد: دقیقاً روح چیست؟ روح با خود ما چه می کند و چگونه هویت ما را مشخص می کند؟ روح نداشتن و فقط یک موجود فیزیکی بودن ممکن است چیست؟ زندگی با روحیه شخص دیگری ممکن است چیست؟ چگونه ممکن است کسی نیاز داشته باشد که بدن خود را از روح خود تخلیه کند؟ بهتر است بگوییم پل جیامتی خودش را بازی می کند - یک سرگرم کننده در مواقع اضطراری، که از سنگینی کاری که در ذهن و روحش انجام می دهد - آشفته است - علیرغم این واقعیت که این کار به سادگی توسط کار او ساخته شده است. مرکزی که در آن روح را می توان جدا کرد و کنار گذاشت، دوباره برقرار کرد و هر چیزی را که دوست دارید معامله کرد. اتفاقی که جیامتی در سفرش میافتد تا روحش بدون روحش روشن شود، مرکز داستان است.
جیامتی با و بهواسطه نشان میدهد که چه سرگرمکننده فوقالعادهای است. هنرپیشه روسی دینا کورزون، که در بین روسیه و ایالات متحده نقش "قاطر" ارواح را بازی می کند، در کار خود خوب است. سرگرمیهای مختلف متوسط هستند، این حقیقت است.
لحن فیلم نسبتاً دلسردکننده و ضعیف است که برای شخصیت جیامتی به خوبی عمل میکند. راستش را بخواهید، هر یک از شخصیتهای فیلم تند و کم نور هستند، گویی همه ارواح روی کره زمین همان نقص را دارند. من فکر میکنم این شگفتانگیزترین جنبه فیلم است، به تصویر کشیدن جهانی از ارواح کم نور، که دائماً از انسان بودن ناراضی هستند و مدام نیاز به عالی بودن دارند. دوری مردم از همه چیزهایی که ما را آدم می سازد. بی میلی مردم به دیدن درون، مدیریت احساسات، احساسات و مسائل ما، در یک بازه زمانی قابل توجه. روحی که در نتیجه مبادله وجود دارد، شبیه به عموم ما، که در آن همه چیز برای خرید در دسترس است و افراد جعلی در همه جا هستند. این مؤلفهها به طور مستقیم و آشکار، به شیوهای ثمربخش از طریق مبادلات جیامتی و بخشی از خط داستانی معرفی میشوند.
از سوی دیگر، من ناهماهنگی عمیقی را بین آنچه که رئیس باید به تصویر بکشد، میبینم. و واقعاً شخصیت های محتوا چه چیزی را به تصویر می کشند. به محض اینکه روح با احساسات و عواطف ما ارتباط دارد و وزن آنها ما را به آنچه هستیم میسازد، چگونه میتوان تصور کرد که فردی بدون روح، بدون روح، بتواند آثار بد نداشتن روح را بشناسد و تجربه کند؟ در صورتی که روح شما هنوز مال شخص دیگری نیست، چگونه (بر اساس یک دیدگاه عمیق) از اینکه روح متعلق به شما نیست آگاه خواهید شد؟ در صورتی که روح در بخشی از ذهن قرار گیرد، مغز چگونه ممکن است پس از بیرون کشیدن روح کار کند؟ فیلم در ارائه واکنش به این پرس و جوها موفق نیست و در واقع کمی اوضاع را به هم می زند.
علیرغم لحن جدی فیلم، ایده های اصلی که فیلم مدیریت می کند این است. به طور گذرا بررسی شد شاید یک داستان سبکتر، شخصیتها و بررسی عمیقتر مؤلفههای فلسفی محتوا، فیلمی بهطور جدی گیرا خلق میکرد. به عنوان مثال، من به نمایش ترومن فکر میکنم که دقیقاً این کار را بدون از دست دادن هیچ عمقی انجام داد و در همان زمان فیلم جذابی بود.
در مورد موسیقی نیز مشکلی وجود دارد، اساسا برای من چندین ملودی به زبان فرانسوی از هیچ جا ظاهر می شود، بیشتر فیلم. آنها فوقالعاده هستند و من ترجیح میدهم، اما با بقیه موسیقی و احساس کلی موسیقی فیلم سازگاری ندارند. حقیقتاً آنها یک شوک و یک وقفه در صحنه ای بودند که با آنها مطابقت داشت.
فیلم دارای یک مرحله ابتدایی عالی و چند تفکر استثنایی است، با این حال لحن فیلم بسیار شدید است. از یک طرف، و بیش از حد درگیر شدن در طرف دیگر. این یک نمایش یا تقلید هم نیست، بلکه یک ترکیب مبهم است.
به اعتقاد من، هنوز هم یکی از آن فیلمهایی است که باید ببینید، زیرا تلاشکننده، منحصربهفرد و بدیع است.
اتفاقاً من عاشق بنر فیلم هستم. فوق العاده است و اساسا ایده بنیادی فیلم را تنها در یک پلان خلاصه می کند.
دانلود فیلم Cold Souls 2009 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
ارواح سرد (PG-13، 1:46) - SF، سیم سوم، اصلی
در سال 1907، دکتر داگلاس مکدوگال از هاورهیل، مادر، در مطب خود یک مرحله معلق ایجاد کرد که هدف آن نشان دادن سنگینی بود. از یک تخت و فرد ناامید روی آن، با دیدگاهی نسبت به تشخیص تنظیم وزن در حال حاضر از مرگ، احتمالاً قابل انتساب به روح چپ. پس از حدود شش تجزیه و تحلیل، او استنباط کرد که این روح حدود 21 گرم وزن دارد. بررسی راههای مختلف در مورد گاز گرفتن قورباغههای گرد و غبار باعث کاهش وزن قابل اندازهگیری نشد، چیزی که دکتر مکدوگال انتظار داشت، زیرا او فکر نمیکرد که آنها دارای ارواح هستند. او عموماً وزن قورباغه حدود 1% یک انسان را نادیده می گرفت و به این ترتیب یک بدبختی انبوه برابر با دستگاه خشن او غیرقابل محسوس بود.
تلاش های بعدی برای تقلید از معاینات او واقعاً انجام نشد. تخمینهای انتقادی، بنابراین منطقی به نظر میرسد که این متخصص بزرگ آنچه را که انتظار مشاهده داشت، دید.
اما حدس بزنید که میتوانیم با حدس و گمان او به شکلی جدی برخورد کنیم. این احتمال را در نظر بگیرید که روح چیزی بخارآلود و شبح آور نبوده و در عین حال یک اندام واقعی واقعی نبوده است؟
این دلیلی است که در پشت Cool Spirits وجود دارد، بدون شک فیلمی کارآمد، که در آن شخصیت ها انرژی زیادی صرف می کنند. ، نشستن یا دراز کشیدن در اطراف و در مورد احساسات خود بحث می کنند. قهرمان، سرگرم کننده ای به نام پل جیاماتی (با بازی پل جیاماتی)، در حال تمرین برای جایگاه اصلی در عمو وانیا آنتون چکوف است، و نتیجه مثبتی ندارد. او گرفتار بی حوصلگی شده است و به جایی می رسد که به دمیدن خطوط خود ادامه می دهد یا ژرفای نامناسبی ارائه می دهد.
یک سفر به سازمان ذخیره سازی روح به او پاسخ می دهد. همانطور که مالک، دکتر D. Flintstein (David Strathairn) متوجه می شود، "وقتی روح را از بین می برید، همه چیز بسیار منطقی تر می شود."
بنابراین Giamatti دقیقاً این کار را انجام می دهد. به هر حال، یک هفته یا بیشتر بعد، در حالی که مه مالیخولیا از سرش برداشته شده است، او در برقراری ارتباط با طرف مقابلش مشکل دارد. علاوه بر این، او در نهایت به جستجوی گیجآمیز همراهان خاصی میپردازد که در مورد ناتوانی مزمن یکی از افراد خود صحبت میکنند. او میپرسد: «چرا به سادگی او را خاموش نمیکنی؟»، بیتفاوت از پاسخ حیرتانگیز افرادی که آشکارا تمام تلاش خود را میکنند تا موتور دختر پیر را حفظ کنند. بنابراین "هیچ روح" نوشدارویی نیست که او به آن اعتماد کرده بود.
من با خلاصه داستان در آنجا توقف میکنم و به تحقیقات میپرم. جیاماتی نقش یک فرد خودشیفته و حیرتانگیز را بازی میکند، خواه روحیهاش را داشته باشد یا نداشته باشد (که به نظر میرسد که BTW یک فیلبرت یا یک لوبیا گاربانزو است) یا خیر. ما فقط اظهارات او را برای آن داریم که هر گونه تمایزی وجود دارد. این یکی از اصول اساسی تولید فیلم جذاب را نادیده می گیرد: نمایش، نگو. یک بدبین یا بدبین میتواند بدون نیاز به شدت تصور کند که هر چیزی که با آن مواجه میشود فقط به دلیل یک پیامد تحت تأثیر خود است که توسط تجهیزات بالینی بسیار عالی، که به نظر میرسد دستگاههای اشعه ایکس هستند، افزایش مییابد.
همانطور که در بالا اشاره شد، زمان زیادی صرف ایستادن، نشستن یا دراز کشیدن در اطراف، علاوه بر خیره شدن خالی به هیچ چیز خاص، در آینه و غیره می شود. من تخمین می زنم که حدود 30 دقیقه از 101 فیلم در این راه تلف می شود. نقش همسر پل، کلر، توسط امیلی واتسون قابل انکار است که توانایی هایش در نقشی بی مصرف کاملا هدر رفته است. در فرسودگی تحصیل
دانلود فیلم Cold Souls 2009 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
پس از انجام مراحل پزشکی، پل جیاماتی تمرینات خود را برای خلق فاز «عمو وانیا» اثر آنتون چکف از سر میگیرد، که در آن، سرگرمکننده تکنیک، قطعهای از شخصیت عنوان را بدون روح خود بازی میکند. آقای جیاماتی که در حال حاضر واقعاً برای رویارویی با سنگینی همگرایی بین افراد سرگرم کننده و شغل آماده نشده بود، آن را حذف کرد، حرکتی عجولانه که او سپس اظهار تاسف می کند، که در آن ستاره الکساندر پین "Sideways" در تخصصش از دست رفته ظاهر می شود. همانطور که او با این درک جدید و خاص به بازیگران و تیم هشدار می دهد. پل با استفاده از شیوه ای قدیمی تر برای مقابله با بازیگری (بازیگری کلاسیک بر ابزارهای بیرونی تأکید می کند)، تلاش می کند تا انحرافات صوتی و سیگنال های صورت را به درستی دریافت کند و متوجه می شود که حرفه اش به پایان رسیده است. این همان سازش، از دست دادن شادی ماهرانه برای رضایت فردی است که از همان ابتدا در «روح های سرد» با بدبخت صحبت می کرد، زمانی که او در صفحات «نیویورکر» به ظرفیت روح پی می برد. قبل از استراتژی پرمحتوا، به نظر می رسد پل یک رقیب بالقوه خود ویرانگر است، مردی که دوست دارد به تنهایی غذا بخورد و تنها استراحت کند، زیرا به دلیل ایده مصرف کننده تعامل تکنیک تا حدی محدود است. علیرغم این واقعیت که «روحهای سرد» هرگز به این نتیجه معنادار نمیرسد، به خوبی میتوان ادعا کرد که انتخاب پل برای بیاحساس شدن، با این فرض انجام شده است که او بدون هیچ مشکلی به یک مکتب بازیگری جایگزین تغییر میکند.
متأسفانه، این درست نیست: روسی او شایسته نیست. اگرچه دیدن آقای جیاماتی در حال بازی وانیا با هودی بنفش باعث انحراف خارقالعادهای میشود، اما این صحنه بعد از عمل پزشکی چندان خوب به نظر نمیرسد. با در نظر گرفتن همه چیز، پولس عمداً با توجه به این واقعیت که دیگر نمیتوانست «مصائب هستی» را مدیریت کند، عمداً توانایی خود را حذف کرده بود. از آنجایی که این فعالیت عجولانه بیرون راندن روح به خود تخریبی حرفه اضافه می شود، منطقی است که بگوییم سرگرم کننده نه تنها تعامل تکنیک را پیش بینی می کند، بلکه خود بازیگری را نیز فرا می خواند. این همان عنوانی است که «روح های سرد» انتظار داشت آن را بگیرد. پل در صحنه های اولیه آنقدر عذاب دیده به نظر می رسد که افشای مقاله «نیویورکر» او را به عنوان یک هدیه پر می کند، زیرا این علم جدید انتخاب دیگری به او می دهد. او می تواند توانایی خود را به جای خودکشی بکشد. اگر در هر صورت فیلم زیرکانه چند صحنه را در خود گنجانده بود که پل را با رفتاری آفتابیتر نشان میداد، این تصویر احتمالاً واضحتر بین خود قبلی بازیگر و حالت تغییر یافتهاش تصمیم او را برای صمیمانه بودن یک بار دیگر دنبال میکرد، بهطور جدی جذابتر. یکی در حالی که فیلم مبارزه میکند که پل از طریق یک روح جابهجا میشود تا توانایی بازیگری عظیم خود را دوباره احیا کند، دلیل اصلی (در مغز من)، همانطور که در اولین روش پزشکی توصیه میشود، باید این باشد که او بازیگری را از دست داده است. در همین حال، در مورد این فکر میکنیم: پل ممکن است نماینده سازمان بوده و سایر سرگرمکنندههای تکنیک مشکلدار را برای داشتن این روش راهنمایی کند. به عنوان مثال، ظرفیت روح میتوانست به هیث رکورد فقید کمک کند، که ظاهراً به خاطر کارش به عنوان جوکر در «شوالیه کسلکننده» کریستوفر نولان ترسناک بود.
من را اشتباه نفهمید: چه اتفاقی میافتد در Cold Souls» کاملاً با انگیزه است. به نظر می رسد که چارلی کافمن بودن آن را غیرقابل قبول بداند، زیرا تهیه کننده فیلم تمام تلاش خود را می کند تا تأثیر فیلم «جان مالکوویچ بودن» اسپایک جونز را تشخیص دهد، صریحاً در صحنه ای که پل می گوید او معتقد نیست که روح او باید باشد. در نیوجرسی به پایان می رسد. لحن ناامیدکننده فیلم تمام پوچها (روحپردازی، سرگرمکننده درام روسی، نخود) را به باورپذیری استاندارد میکند. اعتراض اصلی من این است که یک سرگرم کننده از نوع پل جیاماتی با مهارت بازیگری اش از بین نمی رود، مگر اینکه محافظت از خود به تخلیه روحیه او بستگی داشته باشد.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.