“جان” صبح در یک هتل ناشناس و عجیب تنها از خواب بر می خیزد. او حافظه اش را از دست داده و پلیس نیز بخاطر یکسری جنایت که او هیچ چیزی در موردشان به یاد نمی آورد، در تعقیب اوست. زمانی که او می کوشد تا گذشته اش را بخاطر آورد وارد یک دنیای زیر زمینی می شود که توسط یکسری موجودات بسیار قدرتمند که به بیگانه مشهور هستند کنترل می شود. این بیگانه ها دارای این قدرت هستند که افراد را به خواب ببرند و شهر و اهالی آن را دچار تغییر کنند. اکنون جان بایستی راهی را برای متوقف کردن آنها قبل از اینکه کنترل ذهن وی را بدست گرفته و او را نابود کنند، پیدا کند.
"جان" صبح در یک هتل ناشناس و عجیب تنها از خواب بر می خیزد. او حافظه اش را از دست داده و پلیس نیز بخاطر یکسری جنایت که او هیچ چیزی در موردشان به یاد نمی آورد، در تعقیب اوست. زمانی که او می کوشد تا گذشته اش را بخاطر آورد وارد یک دنیای زیر زمینی می شود که توسط یکسری موجودات بسیار قدرتمند که به بیگانه مشهور هستند کنترل می شود.
«جان مرداک»، تنها در هتلی غریب چشم باز می کند و پی می برد که دچار فراموشی شده و به دلیل تعدادی قتل عجیب و بی رحمانه تحت تعقیب پلیس است. او در حالی که سعی دارد قطعات پازل گذشته ی گم شده اش را کنار هم بچیند، خود را با یک دنیای خشن بی رحم موازی رودررو می بیند که فرمانروای آن عده ای معروف به «بیگانهها» هستند، افرادی که قادرند مردم را به خواب فرو برند و شکل و شمایل شهر و ساکنانش را تغییر دهند…
در دنیایی که موحوداتی عجیب و غریب با قدرت های ماوراء الطبیعه روح انسان ها را تسخیر می کنند، مردی تنها می خواهد با گذشته اش رو برو شود. گذشته ای تاریک که حتی نمی تواند همسر خود را در آن به یاد آورد و...
شهر تاریکی فیلمی در سبک نئو نوآر علمی تخیلی به کارگردانی الکس پرویاس و با بازی روفس سوئل، جنیفر کانلی و کیفر ساترلند است. فیلمنامه شهر تاریک را پرویاس، لم دابس و دیوید اس. گویر نوشتند. “جان” صبح در یک هتل ناشناس و عجیب تنها از خواب بر می خیزد. او حافظه اش را از دست داده و پلیس نیز بخاطر یکسری جنایت که او هیچ چیزی در موردشان به یاد نمی آورد، در تعقیب اوست. زمانی که او می کوشد تا گذشته اش را بخاطر آورد وارد یک دنیای زیر زمینی می شود که توسط یکسری موجودات بسیار قدرتمند که به بیگانه مشهور هستند کنترل می شود…
جان مرداک (روفوس سیول) به تنهایی در هتلی عجیب از خواب بیدار می شود و متوجه می شود که برای یک سری قتل های وحشیانه تحت تعقیب است. مشکل این است که او نمی تواند به خاطر بیاورد که آیا قتل ها را انجام داده است یا نه. برای یک لحظه کوتاه، او متقاعد می شود که کاملاً دیوانه شده است. مرداک به دنبال کشف این دو است
مردی با خاطرات گذشته خود درگیر است ، که شامل همسری است که نمی تواند او را به خاطر بسپارد و دنیایی کابوس آلود که هیچکس هرگز از آن بیدار نمی شود.
دانلود فیلم Dark City 1998 (شهر تاریک) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
کلمات نمی توانند توصیف تحسین من نسبت به شهر تاریک را شروع کنند. حتی تا به امروز ، شش سال پس از دیدن آن برای اولین بار ، نمی توانم از طراوت ، اصالت و جسارت کلی شاهکار رویایی الکس پرویا عبور کنم. اکنون که Proyas بودجه بیشتری برای I ، Robot امسال دریافت می کند ، احساس کردم زمان آن رسیده که اعتبار شاهکار قبلی علمی-تخیلی Proyas را پیش بینی کنم تا پیش بینی کند که من ، Robot فقط مطابق شهر تاریک عمل می کنم.
از شات های آغازین شهر تاریک ، بیننده بلافاصله به یک مکان جسورانه و بزرگ از یک شهر نامشخص سقوط می کند که به نظر می رسد فیلم های نوآر دهه چهل اگر رنگی باشند اینگونه به نظر می رسند. پس از نمایش وقایع عجیبی که حوالی نیمه شب برای شهر اتفاق می افتد ، ما با شخصیت اصلی فیلم آشنا می شویم ، شخصی به نام جان مرداک ، که در وان بیدار می شود ، و هیچ خاطره ای از زندگی خود و اینکه چگونه به جایی که بود رسیده است. نیازی به گفتن نیست که چه اتفاقی برای زن مرده در کنار تختش افتاد. پس از چند سرنخ که به نظر می رسد نگاه اجمالی از دوران کودکی او باشد ، او سه اتاق به دنبال فرد عجیب و غریب از اتاق او را تعقیب می کند ، و بدنبال او میگردد.
در حالی که مرداک در شهر پرسه می زند و می خواهد هویت خود را پیدا کند ، ما می فهمیم که نه تنها افراد عجیب و غریب (که به درستی نام آنها غریبه است) به دنبال آقای مورداک هستند ، بلکه یک افسر پلیس به نام بامستد نیز در جستجوی قاتل نه تنها زن موجود در آپارتمان بلکه شش زن دیگر است. که به همان روشی که زن از اتاق مرداک بود کشته شدند. همچنین همسر مرداک مرداک ، که سعی دارد پس از درگیری با او آشتی کند. حتی یک درمانگر که مرداک به دلیل خیانت همسرش به او مراجعه کرده نیز در جستجوی او است. به نظر می رسد هرکسی دلیل خاص خود را برای جستجوی مرداک دارد ، و مرداک در تلاش است تا دلیل آن را بفهمد ، زیرا او هیچ سرنخی در مورد اینکه کیست ندارد. به تعبیری ، تلاش مرداک به جستجوی هویت در جهانی تبدیل می شود که سعی دارد او را برچسب گذاری کند. آیا او یک قاتل است ، آیا او یک عاشق ذره ذره است ، آیا او از نظر روانی آسیب دیده است ، یا او مانند غریبه هایی است که او را تعقیب می کنند؟
اما این مسئله اصلی خود شهر تاریک می شود ، آیا ما چه کسی هستیم یا از تجربیات و خاطرات ساخته شده ایم؟ ما وقتی این هدف را درک می کنیم که هدف از سکونت غریبه ها در این شهر را بدانیم. آنها در واقع بیگانگان هستند ، نژاد آنها در حال نابودی است و آنها باید نژاد بشر را مشاهده کنند تا ببینند چه چیزی باعث پیشرفت ما شده است. بنابراین ، ما وارد آزمایش آنها می شویم ، که در اطراف خواباندن ساکنان شهر در نیمه شب است در حالی که غریبه ها با کاشت خاطرات جدید در آنها و تغییر محیط پیرامون ، زندگی جدیدی به آنها می دهند.
مرداک همچنین کشف می کند که دلیل بیگانگان به دنبال او می آیند این است که او مصونیت آزمایش را تجربه کرده است ، و وقتی بقیه خواب نمی روند. او همچنین شروع به به دست آوردن صفات غریبه ها نیز می کند ، و قدرت آنها را برای "تنظیم" بدست می آورد ، این توانایی تغییر محیط آنها با اراده است. این کل مفهوم دو چیز را نشان می دهد ، اولین این که بشریت توانایی انطباق و رشد در یک محیط جدید را دارد و دیگری این که انسان به عنوان یک فرد ، توانایی آگاهی از دنیای خود را مطابق خواسته خود دارد. خود و خواسته های آنها.
فیلم به خودی خود تفسیری درخشان از کل جامعه ما است که در ابتدا با آزمایش موش موش صحرایی دکتر شربر در آزمایشگاه ، که نمادی از مقیاس کوچکتر است ، نمایش داده می شود. نسخه آزمایش غریبه ها برای ما ، قرار دادن موش ها (انسان ها) در پیچ و خم یک شهر (زندگی) و دیدن اینکه آیا آنها می توانند راه خود را پیدا کنند. که همچنین به نظر می رسد نشان می دهد که ما به عنوان یک جامعه ، فقط موشهایی هستیم که در پیچ و خم هستند و تا پایان کار سرگردان هستیم. اصرار غریبه ها برای انجام همه کارها به صورت گروهی ، نکته جالب دیگری نیز در مورد نژاد بشر به وجود می آورد این است که توانایی ما در فرد بودن ، باعث پیشرفت انسان می شود تا سازگاری و شباهت. "شهر تاریک" از چنین مفاهیم جسورانه و درخشان برخوردار است و موارد زیادی را در مورد جامعه ما به عنوان یک کل و حتی اهمیت فردیت بر انطباق را بیان می کند. این مضامین ، یک بار خوانده می شوند ، چنین چرخشی قوی و پیچیده به خود می گیرند ، چیزی که در اکثر فیلم های علمی تخیلی سالهای اخیر شنیده نشده است.
پس از آن مسئله خود صحنه تنظیم است ، برای هیچ فیلم علمی تخیلی بدون یک تنظیم قوی و نمادین می تواند کامل باشد. موقعیت گسترده و مفصلی است و این فقط شهر نیست که به تنهایی منظره ای چشم نواز است. دنیای زیرزمینی غریبه ها خود کلاستروفوبیک ، اتمسفر است و در واقع بیگانه ترین معماری است ، که نشان دهنده جهانی پیچیده و سورئالیستی است ، اما یک جهان وابسته به جهان بالای آنها است. این شهر در بالای سطح زمین احساس غنی از نوآر را به نمایش می گذارد که در آن فرد احساس می کند در زیر سطح آن چیزی شوم در کمین است. حتی ترکیب دوره های زمانی ، دیدن معماری دهه 30 در حدود دهه 60 اتومبیل های رانده شده توسط افراد با لباس 50 ساله حتی اشاره ای به این موضوع است که این شهر از دوره ها و گذشته های مختلف ساخته شده است همانطور که حتی به نظر می رسد یکی از غریبه ها است.
"شهر تاریک" فیلمی غنی از ایده ها ، مفاهیم ، شکوه بصری و جو است. نوعی فیلم است که به نظر می رسد آدم از گم شدن در آن لذت می برد ، علی رغم خطری که در فضای آن کمین کرده است. این فیلمی است که به بینندگانش اطمینان می دهد درک قوی از خود و وفادار ماندن به خود که می تواند هر جهانی را که در آن قرار بگیرند تسخیر کند. و با نزدیک شدن من به ربات ، فقط می توان امیدوار بود که رعد و برق می تواند دوبار با پرویا و منحصر به فرد او برخورد کند ترکیبی از عظمت بصری و عمق او پدیدار خواهد شد و توسط مخاطبان بیشتری که ممکن است به دنبال شهر تاریک باشند ، مورد استقبال قرار خواهد گرفت.
دانلود فیلم Dark City 1998 (شهر تاریک) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
جان مرداک (روفوس سیول) ، در هتلی وهم آور ، برهنه و در وان ، از خواب بیدار می شود ، و هیچ خاطره و خون روی پیشانی اش نیست. (من نمی توانستم تجربه عجیب و ترسناک تری را تصور کنم.) صدای تلفن هتل سکوت را می شکند - مرد دیگری در آن طرف به او می گوید که باید برود زیرا افرادی هستند که به دنبال او هستند. بسیاری از رویدادها مانند این واقعه در شهر تاریک رخ می دهد ، جایی که "انسان گذشته ندارد ... و بشریت آینده ای ندارد".
شهر تاریک توسط بسیاری از منتقدان منتقل شده است که دلگیر کننده آن است. من فکر می کنم حداقل باید برای "فیلمنامه اصلی" یا چیزی در اسکارها جایزه می گرفت تا به الکس پرویااس به خاطر دید خارق العاده اش پاداش دهد. من نمی توانم ببینم که چرا بسیاری از مردم شهر تاریک را "نوآر" می نامند مانند اینکه بد است یا چیزهای دیگر. تاریک بودن و پیچ و تاب بودن جرم نیست و علی رغم اظهار نظر برخی از افراد دیگر ، شهر تاریک فقط برای توده های خندق پوش نیست (یا اگر چنین باشد ، شاید بقیه شما بتوانید از گت ها چیزی یاد بگیرید). اگر دوست دارید علمی تخیلی ، توطئه های تاریک و واقعیت آنقدر خوب تحریف شود که متوجه نشوید ، بنابراین شهر تاریک را دوست خواهید داشت. (افرادی که ماتریکس را قبل از شهر تاریک دیده اند باید آن را ببینند ، از این سه نظر بسیار شبیه است).
من فقط 9 از 10 را به آن دادم ، زیرا فکر می کردم صحنه مبارزه نهایی کمی ضعیف برای یک صحنه جنگ عالی است ، اما از آنجا که بقیه فیلم به تلاش جان مرداک برای کشف گذشته و اتفاقات شوم و شوم در شهر متمرکز است ، به نظر می رسید اوج با عجله کنار هم ریخته شده است ، انگار که ناگهان خدمه به یاد می آورند که مهلتی برای ملاقات و دیگر نمی تواند طرح را به شیوه قبلی ادامه دهد.
تصاویر در شهر تاریک کاملاً خیره کننده بودند. از جلوه ها برای جایگزینی طرح استفاده نشده است ، مانند فیلم های دیگر مانند Starship Troopers ، Lost in Space و Alien: Resurrection. آنها فقط در صورت لزوم استفاده می شدند و نفس گیر بودند. تدوین آنچنان که شایعه است متزلزل نیست ، بلکه فقط به قدرت فیلم کمک می کند. تصاویر تاریکی در شهر تاریک وجود دارد. مراقب ساعت غریبه ها ، منظره های شهر و خاطرات جان باشید.
Proyas ایده ها و فضای بسیاری از فیلم های دیگر را می گیرد اما همه آنها را به زیبایی در شهر تاریک ادغام می کند. شهر گاتهام به وضوح به عنوان Metropolis دیده می شود و تأثیرات دیگری مانند "Nighthawks" اد هوپر در صحنه های صرف غذا حاکم است. شهر چهل ساله (در عین حال عجیب و غریب آینده نگرانه) شناخته شده است که دارای جمعیت است ، و با این وجود شگفت آور خالی است (از این رو یکی از موضوعات اصلی هاپر ، انزوا در شهرهای بزرگ). (به خصوص در نیمه شب ساکت است ، ههههه ... ؛ D) این فضای دهه 40 همراه با جریان فانتزی علمی تخیلی احساس بسیار جالبی را هنگام تماشا ایجاد می کند.
خوشحالم که کیفر ساترلند ، ریچارد اوبراین (از شهرت راکی ترسناک) و ویلیام هرت با انجام شهر تاریک موافقت کردند ، این شهر تاریک را در ایالات متحده آمریکا اعتبار بسیار بیشتری بخشید (کاش همه چیز اینگونه نبود ، اما چنین بود). کیفر ساترلند به عنوان دکتر / دانشمند دکتر اشربر کاملاً شگفت انگیز و قانع کننده است ، و روفوس سیول یک جان مرداک کاملاً گیج کننده و در عین حال مصمم است. بسیاری از منتقدان می گویند که شخصیت ویلیام هرت ، کاراگاه و اما مرداک ، جنیفر کانلی ، می توانستند از پیشرفت کمی بیشتر استفاده کنند ، اما من فکر می کنم بخشی از نکته شهر تاریک این بود که شما واقعاً نمی دانید مردم چه کسانی هستند (نه به خودتان بگویید ) ریچارد اوبراین و تمام نژاد شخصیتش هر وقت فیلم را می بینم مرا بیرون می کشد ، اما او خصوصاً ترسناک و شخصیت عجیبی است. من مجبور شدم بعد از چند بار دیدن فیلم در برابر اصرار برای صحبت مثل غریبه مقاومت کنم.
ترور جونز ، یکی از آهنگسازان فیلم مورد علاقه من ، برای شهر تاریک امتیاز گرفت و باید بگویم که بسیار آپروپو آوازهای باس و عمیق ، مضامین دیوانه وار از جنبه های مورد علاقه من است ، اما "Memories of Shell Beach" آهنگ زیبایی و دلهره آور است. برخی دیگر از امتیازات مورد علاقه من توسط وی کریستال تاریک و آخرین موهیکان است.
در کل ، فکر می کنم الکس پرویا در ساخت شهر تاریک نبوغ مغزی داشت. یکی از اصلی ترین فیلم های علمی تخیلی تاریک که مدتهاست می بینم. لیاقت جایگاه خود را با ماتریکس ، 12 میمون و دیگران ، پیشگامان در زمینه ای بسیار تغییر یافته (معمولاً بدتر) از زمان جنگ ستارگان و کلاسیک های علمی تخیلی قبلی دارد. امیدوارم اینها آخرین مسابقه (جرات بگویم؟) فیلم های در حال مرگ که خلاقیت و اصالت واقعی دارند ، نباشد.
دانلود فیلم Dark City 1998 (شهر تاریک) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
فرانتس کافکا، رماننویس اتریشی، احتمالاً همه چیز را بهجز بیگانگان و پایان فیلم «کلاغ» کارگردان «کلاغ» «شهر تاریک» تحسین میکند. این معمای قتل علمی-تخیلی غم انگیز اما خوش بینانه شامل روفوس سیول، جنیفر کانلی، ویلیام هرت و کیفر ساترلند می شود. زمانی که فقط به آن خیره شود، «شهر تاریک» بیشتر به جلوههای بصری هیپنوتیزمی خود متکی است تا فیلمنامه کم عمق و قابل پیشبینیاش.
در مقایسه، «شهر تاریک» شبیه «محاکمه» کلاسیک اورسن ولز در سال 1963 است. رمان کافکا مردی بی گناه (آنتونی پرکینز) یک روز صبح از خواب بیدار می شود و متوجه می شود که متهم به جنایتی ناشناخته می شود که در چیزی شبیه به یک دولت پلیسی مرتکب نشده است. کافکا صرفاً به عنوان نقطه عزیمت زیبایی شناختی برای «شهر تاریک» عمل می کند. «شهر تاریک» پس از برقراری پیوند استعاری خود با کافکا، به یک ملودرام غمانگیز و با پایان خوش از انواع کتابهای مصور تبدیل میشود.
«شهر تاریک» علیرغم مهارت فنی خیرهکنندهاش، هر کسی را که آن را موشکافی میکند ناامید میکند. سبک چشم نواز برای مقدار کمی از مواد. تلاش سینمایی پرویاس با حماسه ساختگی و کم ابرو در مورد انسانیت، فردیت و کنترل ذهن بیگانه ایده های تازه ای را ارائه می دهد. بدتر از آن، بیشتر ایدهها و تصاویری که در این اثر آیندهنگر قابل پیشبینی ترکیب شدهاند، از فیلمهای سرگرمکنندهتر آمدهاند. کافی است بگوییم که «شهر تاریک» بیشتر از کافکا حاوی کاکا است.
«شهر تاریک» بهعنوان نخی کمرنگ درباره پارانویا آشکار میشود. روفوس سوئل از «زیبایی خطرناک» خود را شبیه کسی نمیداند که بهعنوان ناجی دیگ جوشان پرویاس ظاهر میشود. جان مرداک (سوئل) که در یک وان حمام تیره در یک هتل عجیب از خواب بیدار می شود، متوجه می شود که خون از پیشانی او می ریزد. او که دچار فراموشی شده است، به جسد برهنه یک هوکر کشته شده برخورد می کند. مرداک به محض این که عقل خود را جمع کرده بود، یک تماس تلفنی ناگهانی از دکتر شربر وحشتناک (کیفر ساترلند از "جوان گنز") دریافت کرد. مرداک متوجه می شود که قرار است قاتل زنجیره ای روسپی ها باشد. قهرمان ما با فرار از یک باند شوم شیطان های چاقودار، جست و جوی هویت خود را آغاز می کند.
مرداک با دنیای جدید و بزرگی روبرو می شود که در آن خورشید هرگز نمی درخشد. همه چیز هر شب در نیمه شب به حالت ترسناکی متوقف می شود. گروه عجیبی از موجودات فضایی مخفیانه با انسان ها آزمایش می کنند. آنها می خواهند ببینند که مردم چگونه به شرایط مختلف واکنش نشان می دهند. خاطرات این گداهای بیچاره را طوری تغییر می دهند که انگار ذهنشان مکعب روبیک است. این شخصیت های مرموز "غریبه" نامیده می شوند. این اوباش رنگ پریده، جسد، لباسهای چرمی سیاه و بلند، کتهای گشتاپو و کلاههای تیره میپوشند تا سرهای سفید خود را پنهان کنند. نه تنها نور خورشید آنها را تحریک می کند، بلکه از رطوبت نیز متنفر هستند.
راوی دانشمند دیوانه به ما می گوید که "غریبه ها" به قدمت زمان هستند. آنها مسافت های زیادی را با شناور طی می کنند. این «غریبههای» که دارای قدرت تغییر واقعیت فیزیکی توسط فرآیند تله پاتیکی به نام «تنظیم» هستند، میتوانند درهایی را در دیوارهایی ایجاد کنند که در آن هیچ پورتالی وجود نداشته باشد. از نظر بصری، قدرت آنها به صورت یک سری دایرههای شفاف و متحدالمرکز مانند به تصویر کشیده میشود که از مرکز پیشانیهایشان موج میزند. به اندازه کافی عجیب، این "غریبه ها" در حال مرگ هستند. همه مردان و یک پسر، متقاعد شده اند که بقای آنها در نوع بشر است. این "غریبه ها" قبل از اینکه بتوانند به هدف خود برسند، باید بفهمند که چه چیزی انسان را "انسان" می کند. «غریبهها» انسانها را ربودهاند و آنها را به دنیایی بردهاند که خودشان خلق کردهاند تا بفهمند چه چیزی باعث میشود که انسانها به آن دست بزنند.
«شهر تاریک» دارای طرحی بینظیر و یکپارچه با چندین نقص نمایشی ذاتی است.
اولاً، فیلمسازان در درگیریهای مختلف بین قهرمان و تبهکاران، قهرمانهای هیجانانگیز کمتری ارائه میکنند. «شهر تاریک» نمی تواند هیجان انگیز باشد، زیرا سرنخ ها هرگز در خطر نیستند. علاوه بر این، زمانی که شخصیتها خود را در معرض خطر میبینند، چالش کیفیت خاموشی دارد. نبرد «تنظیم» اوج بین مستر بوک (ایان ریچاردسون از «مرد لامانچا») و مرداک فاقد یک نسبت معتبر خشونت است. دوم اینکه شخصیت های زیاد فیلم را به هم ریخته اند! بازرس فرانک بامستد، یک شخصیت فرعی که به وضوح جالب تر از مرداک است، باید قهرمان می شد. علاوه بر این، سازندگان فیلم باید نقش بامستید را با پلیس قربانی دیوانه، ادی والنسکی (کالین فریلز از «دارکمن») ترکیب می کردند. شخصیت های ترکیب شده آنها می توانست قهرمان هیجان انگیزتری شود. سوم، هرگز به ما گفته نشده است که قهرمان چگونه توانایی خود را برای "کوک کردن" به دست آورده است. این یک نقص بسیار جدی است زیرا «تیونینگ» مرداک را با دشمنانش برابر میکند. بدتر از آن، دکتر شربر هم هیچ نظری ندارد و او کسی است که موادی را که به پیشانی انسان تزریق می کند با سرنگ های باروک خود ساخته است. چهارم، «شهر تاریک» به این دلیل رنج میبرد که سازندگان فیلم از گفتن کافی درباره این «غریبههای» معمایی به ما خودداری میکنند. آنها دستهای مرموز هستند که جایی بین عمو فستر از «خانواده آدامز» و پین هد کلایو بارکر اشغال میکنند.
ویلیام هرت از «لرزش بزرگ» بهعنوان یک آکاردئونی آبپز ظاهر میشود. در نقش کارآگاه مصمم به دستگیری مرداک است. هرت که در یک نقش فرعی تلف شده است، شانس کمی برای ایجاد چیزی بیشتر از یک شخصیت طرح دار دارد. در حالی که تماشای Hurt فصیح همیشه لذت بخش است، شخصیت پلیس او با رفتار اسفناکی مواجه می شود. "شهر تاریک" جنیفر کانلی سکسی را به نقش زیبایی زن در مضیقه می سپارد. مرداک در نهایت نزدیک به پایان فیلم او را از چنگال غریبه ها نجات می دهد. کانلی و سول به عنوان عاشق جرقه های کمی ایجاد می کنند. او بیشتر وقت خود را روی صفحه نمایش صرف انجام کارهای غیرقابل توجه می کند.
کیفر ساترلند با چشم های افتاده، مناظر را به عنوان یک ژنتیک شناس کلیشه ای دکتر موریو با همه چیز به جز پوزخند پیتر لور می جوید. او لباسهای عجیب و غریب میپوشد، لهجه میگیرد و به جای پیادهروی، لهجه میزند. دکتر شربر به عنوان یکی از شخصیت های اصلی فیلم، نه حالتی شرورانه دارد و نه قهرمانانه. او ژنها را در لولههای آزمایش آزمایشگاهی با هم ترکیب و تطبیق میدهد تا هویتها و خاطرات جدیدی را ترسیم کند. پرویاس و سناریست هایش نمی توانند بفهمند که آیا مخاطبان باید او را دوست داشته باشند یا از او متنفر باشند. Proyas یک فضای معمایی ایجاد می کند، اما این ژانر آنقدر زیاده روی شده است که "شهر تاریک" چیزی بیش از کاستی های خود را روشن نمی کند. اگر سیاه چال ها و اژدها شما را سرگرم کنند، «شهر تاریک» ممکن است شما را مسحور کند.
دانلود فیلم Dark City 1998 (شهر تاریک) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
شهر تاریک یکی از آن فیلمهایی است که به یاد دارم در طول سالها فقط تکههایی از آن را دیده بودم. کانالی را عوض میکردم و به شهر تاریک میآمدم و شاید صحنهای را تماشا میکردم، یکی دو دقیقه، و احساس میکردم یک راز یا رویای آزاردهندهای را که مدتها پیش دیده بودم و در ناخودآگاهم باقی مانده بود، به من راه میدادند. بنابراین، در طول سالها، وقتی به فیلم فکر میکردم، این عکسهای کوچکی را که با کابل گرفته بودم، به یاد میآورم، مانند کایفر ساترلند که چیزی در مورد نحوه عملکرد خاطرات و زمان هنگام رفتن به قایق پارویی توضیح میدهد، یا چند آدم سفید زشت در بزرگ. لباس های سیاه همه در فرم. با دیدن کامل فیلم در نهایت، فکر میکنم این بهاندازه کافی یک رویکرد ایدهآل بود: مانند بسیاری از شخصیتهای فیلم، من این احساسات خندهدار را دارم، مثل اینکه چیزی سرگردان و نامناسب است. رویای شهر تاریک چیزی است که برای واقعی بودن به عنوان یک فیلم خیلی خوب به نظر می رسد. همانطور که مشخص است، این یکی از غنی ترین تجربیات سینمایی دهه 1990 است.
مثل Who Framed Roger Rabbit، حداقل در ظاهر، ژانرها را ترکیب می کند و کاری منحصر به فرد انجام می دهد، و در هر دو مورد زبان فیلم یا دستور زبان، حال و هوا و احساس فیلم نوآر (و البته فیلم نوآر ممکن است بیشتر یک حالت باشد تا یک «ژانر»، آنها از تریلرهای مستقیم به ترسناک روانشناختی و حتی کمدی و غیره کشیده می شوند). اما با شهر تاریک به جای کمدی کارتونی، به داستان علمی تخیلی می رسیم. و منظورم اجرای علمی تخیلی کارخانه نیست، من علمی تخیلی را می گویم که آنقدر سخت است که به سختی می توانید آن را با یک آجر فولادی بشکنید. تا آنجایی که فیلم نوآر میگوید، چیدمان تقریباً نادرست به نظر میرسد: مردی در مکانی عجیب از خواب بیدار میشود (هتلی که همیشه بهترین مکان برای محیطهای غمانگیز است) و چیزی به خاطر نمیآورد، جسدی را در کنار تخت میبیند و میبیند. برای فرار از پلیس و پیدا کردن هویت خود و آنچه لعنتی اتفاق افتاده است. همسرش یک خواننده باشگاهی است (ترانه سبک دهه 40 بریده شده به سبک سالنی و گرم). و یک کارآگاه مستقیم، کنجکاو اما سرسخت در این پرونده حضور دارد (روفوس سیول، جنیفر کانولی و ویلیام هرت به ترتیب این نقشها هستند و در حالت ایدهآل ایفای نقش میکنند).
وقتی شروع به تقابل میکنیم. خط داستانی علمی-تخیلی، اگرچه هنوز هم می تواند در فیلم Dark City نوآر باشد، با یک دکتر عجیب و غریب است که کیفر ساترلند بازی می کند (به جرأت می توانم بگویم که شاید بهترین نقش او، قطعاً نقشی که او می تواند سرگرم کند... در مواردی عجیب. راه) که با یک نیاز می رود و سر مردم را می سوزاند برای ... چه؟ و این مردان کچل سفید با مانتوهای سیاه و مانتوهای سنگری چه خبر؟ اون بچه کوچولو چی؟ البته، میتوان فرض کرد که همه چیز بهموقع فاش میشود، و از همان دقایق ابتدایی میدانستم که در دستان یک داستاننویس مطمئن هستم، اگرچه بخشی از وجودم نیز وجود داشت که «هوم، پرویاس و نویسندگانش میتوانند آیا این می تواند مانند یک شهر گناه باشد که در آن همه سبک و تنها با محتوای اندکی باشد؟" نه اینکه سبکش اصلاً کمرنگ باشه، اشتباه نکنید، تقریبا خیلی خوبه. و ببینید، حدود 35/40 دقیقه از فیلم می گذرد، ما می آموزیم که چرا.
آن لحظه کشف آنچه در حال وقوع است - بدون گفتن بیش از حد، برای اینکه بتوانید هر چیزی را خراب نکنید، هیجان کشف برای خودتان - به نوعی زمان به یکباره متوقف می شود... همه به جز قهرمان ما، جان مرداک، که به نظر نمی رسد درک کند که چرا زمان متوقف شده است. اما در این لحظه است که من عاشق شهر تاریک شدم و احساس کردم که با آنچه که برای آن می رود و تلاش می کند هماهنگ است. این یک چشم انداز منحصر به فرد است اما مطمئناً از فیلم های گذشته الهام گرفته شده است - متروپلیس یکی بودن (تمام جدایی سر و قلب را به یاد بیاورید، که بخشی از نقشه اصلی تبهکاران است، بلید رانر تا حدی)، و شاید حتی رفتن به کتابهای مصور حساسیتی ضعیف (اما هوشمندانه) دارند که شاید به همین دلیل است که من هم به شهر گناه فکر کردم. چرا من عاشق آن شدم این است که کل بخش «سبک»، و من همچنان از آن کلمه استفاده میکنم، اما دلیل خوبی دارد، به دلیل ماهیت است، با آن مرتبط است، نمیتوان یکی را بدون دیگری داشت.
و همانطور که جان را در این سفر خودیابی دنبال می کنیم، واقعاً یک فیلم کاملاً فلسفی است، در مورد یافتن معنای ما بودن و چگونگی ارتباط دوباره با این که چرا می خواهیم هر فیلمی را تماشا کنیم. در وهله اول، ارتباط با دیگران و داشتن آن ارتباط همدلانه. بنابراین، در حالی که پرویاس و تیم سازنده ستارگانش این دنیایی را برای دیدن ما دارند (یکی که به ظاهر همیشه در شب است، اما بدون دلیل موجه!) و با این بازیگرانی که آن را از پارک بیرون می اندازند، ما کمی بیشتر و بیشتر پشت سرمان را می بینیم. پرده های موضوعی که با داستان های خیس شده در خیابان های تاریک شهر و در کلوپ های شبانه و اتاق های پشتی و با زن ها و پلیس ها و جنایتکاران ... و همچنین در قلمرو موجودات از بعد دیگر یا چیزی با اتاق وحشتشان می آید.
br/> برخی از سبک سازی بیش از حد ممکن است برای برخی بهتر از دیگران کار کند، و زمانی که به نتیجه می رسد، همه چیز آنقدر وحشی می شود که تقریباً کمیک می شود (cgi نزدیک به تاریخ است، اما من آن را قبول می کنم) . اگر آماده نیستید با آن درگیر شوید، مطمئناً فیلمی نیست که آن را تماشا کنید، اما واقعاً در میان معدود فیلمهایی است که میتوانم به آن فکر کنم (سر پاک کن یکی از آنهاست) که در آن احساس میکردم یک تجربه سینمایی میبینم که تقریباً یک کابوس.
دانلود فیلم Dark City 1998 (شهر تاریک) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
وقتی در ابتدا در سال 1998 و در اولین هفته انتشار آن را دیدم، هیچ چیز در مورد انتظار چه چیزی نمی دانستم. من فقط پوستر را دیده بودم، اما تریلر نداشتم. طبق شانس، من هم دیر به تئاتر رفتم و تا زمانی که کارت تیتراژ ابتدایی و موسیقی شروع شد، یا شاید زمانی که دوربین روی کیفر و ساعتش حرکت کرد، وارد سالن نشدم تا بنشینم. من اکثر روایت های تحمیلی استودیو افتتاحیه را نشنیده ام یا چیزی قبل از شهر ندیده ام. اساسا، به غیر از کیفر، ساعت و موسیقی تیتراژ آغازین، اولین صحنه ای که واقعاً می توانستم به آن توجه کنم بزرگنمایی آن پنجره گرد بود. این نسخه نه چندان واقعی از فیلم را بیتردید در میان بهترین فیلمهای تمام دوران ارزیابی میکنم.
این تجربه بسیار عمیقی بود که سالها از تماشای آن امتناع میکردم. آن را روی یک صفحه نمایش کوچکتر به صورت دیجیتالی انجام داد و در نهایت این کار را در یک راه اندازی پیشرفته انجام داد که می دانستم در واقع می تواند شباهتی به محدوده دینامیکی مورد نظر Proyas داشته باشد. این مدت زمان طولانی است و تنها خاطره ای از تماشای یک فیلم است. من شنیده ام که افرادی چنین ناتوانی دارند که خود را به دیدن لورنس عربستان بر روی هر چیزی بجز 70 میلی متری برسانند. شهر تاریک به نوعی لورنس عربستان من بود. این تماشاهای بعدی بسیار بعدی شهر تاریک، اگرچه به وضوح کاملاً مطابق با طرح فیلم نبود، به طور شگفتانگیزی تأثیر احساسی مشابهی بر من گذاشت. تنها یک فیلم دیگر وجود دارد که آنقدر روی من در پرده بزرگ تاثیر گذاشته است که بعداً برای دیدن آن در صفحه کوچک تردید داشتم، اما آن یکی هنوز از تماشای مجدد خودداری می کنم.
اما، برش کارگردان از شهر تاریک فراتر از خلاص شدن از شر اولین اسپویلر احمقانه فیلم اضافه می کند. صحنه طولانی قایق پارویی در حال حاضر بسیار طولانی است، و حتی بیشتر از افتتاحیه اولیه خراب شده است. فاش شدن نهایی دیرتر است.
کارایی کات تئاتری در تدوین نیز کمی بهتر از آن چیزی بود که مردم اکنون آن را «سوختن آهسته» برداشتهای طولانی و برشهای پرزحمت کبریت در نسخه کارگردان میخوانند. برخی از برداشتهای توسعهیافته و برشهای مسابقه بهبود یافته کمی شفافیت را به آن میافزایند، مورد قدردانی قرار میگیرند و مضر نیستند، اما واضح است که ریتم و جریان کات تئاتری با این تفاوتها فراتر از اسپویلر تحمیلی استودیو افتتاحیه، مختل نشد.
توصیه من: اولین بار نسخه تئاتر را ببینید اما صحنه ای را با صدای خاموش شروع کنید. میتوانید با ساعتش به تصاویر شهر و کیفر برگردید، یا فقط میتوانید با ابتدای کارت عنوان شروع کنید، نادیده بگیرید و سپس مکث را لغو کنید.
شهر تاریک در حال التماس است. تلهسین جدید > 4k، زیرا تلهسین اصلی به دیجیتال عالی نبود و انتقال 2k بعدی برای برش کارگردان، فقط فیلمهای اضافی را انجام داد و فیلم اصلی تئاتر را دوباره انجام نداد. هیچکدام در حال حاضر مطابق با استانداردهای مدرن نیستند، اما انتقال تئاتر، به ویژه، به خوبی در کنار هم در بلوری قدیمی نشده است. احتمالاً آنها باید به نگاتیوهای اصلی، صفحات افکتها برگردند و همه اپتیکالها را به صورت دیجیتالی دوباره انجام دهند، همانطور که در Aliens و Bladerunner انجام شد. اولین چاپهای شهر تاریک به طرز باورنکردنی فوقالعاده بود که باورتان نمیشود، با رنگها و کنتراستهایی که من هرگز قبل و بعد از آن در هیچ فیلمی مشابه آن را ندیدهام.
P. S. ممکن است متوجه شباهت هایی در طراحی صحنه، نورپردازی و عکاسی بین شهر تاریک و The Matrix شوید. این به این دلیل است که استودیو بیش از یک سال از اکران شهر تاریک خودداری کرد و در این مدت، به سازندگان ماتریکس اجازه داد تا نسخه نهایی فیلم را که در یک طاقچه نشسته بود، مشاهده کنند و سپس تولید ماتریکس نه تنها برخی از آنها را کپی کرد. از آنچه دیدند، اما در واقع تعدادی از مجموعههای Dark City را که هنوز آماده بودند، خریداری کردند. استودیو سرانجام شهر تاریک را منتشر کرد.
دانلود فیلم Dark City 1998 (شهر تاریک) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
در زمان و مکان نامشخصی، گروهی از بیگانگان به نام «غریبهها» در سیاره خود میمیرند و گزینههای جدیدی از زندگی را با انسانها آزمایش میکنند.
یک مرد فراموششده در وان حمام از خواب بیدار میشود و یک تماس تلفنی دریافت میکند. از دکتر دانیل شربر (کیفر ساترلند) که به او هشدار می دهد که باید اتاق هتل را ترک کند زیرا اسیر خواهد شد. قبل از خروج از اتاق، جسد یک زن و چاقو را پیدا می کند. به زودی گروهی از غریبه ها او را شکار می کنند اما او موفق به فرار می شود. قبل از خروج از هتل، میز جلو اطلاع می دهد که کیف پول او در یک رستوران است. او کیف پول خود را پس می گیرد و متوجه می شود که نام او جان مرداک (روفوس سیول) است و با اما (جنیفر کانلی) ازدواج کرده است. او توسط بازرس مداوم پلیس فرانک برنستد (ویلیام هرت) دنبال می شود که معتقد است یک قاتل زنجیره ای است. موردیچ همچنین میآموزد که قدرتهای کنترلناپذیری به نام کوک شبیه به Strangers دارد و با استفاده از قدرتها فرار میکند. مرداک خاطرنشان می کند که شهر نور روز ندارد و هر نیمه شب غریبه ها شهر را بازسازی می کنند و خاطرات مردم را تغییر می دهند. علاوه بر این، همه شهر ساحلی شل بیچ را از روی قلب می شناسند اما هیچ کس نمی داند چگونه به آنجا برود. او با Burnstead و Emma همکاری می کند و ظاهراً دکتر Schreber تنها انسانی است که می داند در شهر چه اتفاقی می افتد. سرنوشت انسان های در دستان غریبه ها چه خواهد بود؟
«شهر تاریک» یک نوآر علمی تخیلی فرقه ای جاودانه است که پیر نشده است و از ارجاعات فیلم های دیگر استفاده می کند که کاملاً کار می کند. سبک نوآر ادای احترامی به دوره بین 1939 و 1950 است. "غریبه ها" و سبک گوتیک به وضوح در "نوسفراتو" و "متروپلیس" الهام گرفته شده اند. بیگانگانی که بدن انسان را می گیرند در «Body Snatchers» الهام گرفته شده اند. علاوه بر این، مطمئناً بر «ماتریکس» که یک سال بعد اکران شد تأثیر گذاشته است. فیلمبرداری و جلوه های ویژه شگفت انگیز است و اجراها درجه یک. مانند شراب، شهر تاریک با گذشت سالها بهتر به نظر می رسد. خوشبختانه نویسندگان و کارگردان فریفته این موفقیت نشده اند و دنباله ای از این شاهکار کوچک وجود ندارد. رای من نه است.
عنوان (برزیل) : "Cidade das Sombras" ("شهر تاریکی")
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.