در حال دریافت لینک های دانلود بدون سانسور
فیلم Face to Face 1976... لطفا منتظر بمانید ...
دکتر "جنی ایساکسون" روانپزشکی است که با یک روانپزشک دیگر ازدواج کرده. آنها هر دو در کار خود موفق هستند اما به آرامی او دچار مشکلات روانی می شود. "جنی" توسط تصاویر و احساساتی از گذشته خود مورد تهاجم قرار می گیرد و در نهایت از کار می افتد...
یک زوج متاهل روانپزشک زمانی که یکی از آنها دچار اختلال روانی می شود، رابطه خود را آزمایش می کنند...
دکتر جنی ایساکسون روانپزشک با همسرش اریک در یک کنگره پزشکی در شیکاگو و دختر چهارده ساله آنها در اردوگاه سواری برای تابستان ، خانه قدیمی آنها را تخلیه کرده و خانه جدیدشان در حال ساخت است و نزد مادربزرگ و مادربزرگش نقل مکان کرده است. خانه ای که وی در آن بزرگ شده است ، وی به طور موقت نقش یک پزشک ارشد را در بیمارستان روانپزشکی به عهده گرفت و برای یک همکار تعطیلات خود را پر کرد. او با مردی به نام مارتین رابطه غیرمعمول و بی معنا دارد ، در حالی که معتقد است توماس جاکوبی ، که در یک مهمانی ملاقات می کند ، نیز در حال پیشرفت جنسی به سمت او است. صرف نظر از اینکه فرض او درباره توماس درست باشد ، این دو دوست و همراه مکرر می شوند.
دانلود فیلم Face to Face 1976 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
در سال 1976 اینگمار برگمن یک مجموعه تلویزیونی کوتاه چهار بخش با حضور لیو اولمان و ارلند جوزفسون ارائه داد. رئیس سوئدی سپس سریال تحویل دراماتیک را به طور خلاصه تغییر داد، که اقتباسی از چشم در چشم اکثریت قریب به اتفاق آن را دیدهاند. Face to Face فروپاشی ذهنی آهسته جنی (اولمان) را نشان میدهد، متخصصی که هماکنون با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی میکند، در حالی که شخص مهم او، همچنین یک متخصص، در شیکاگو سخنرانی میکند.
بازگشت جنی به خانه پدربزرگ و مادربزرگش. باید یک مناسبت مبارک باشد او پس از درگذشت هموطنانش در آنجا بزرگ شد و مادربزرگش او را با عشق می پذیرد. در هر صورت، گردهمایی با یک فانتوم که در پلهها به یک فرد مسن نگاه میکند، ناظر را متوجه میکند که چیزی ذهن جنی را تحت فشار قرار میدهد. چه واقعی باشد و چه ساختگی از ذهن خلاق او، این چهره به حضوری تکراری در زندگی او تبدیل می شود.
در یک مهمانی، جنی با دکتر توماس جاکوبی (جوزفسون) آشنا می شود. او مشتاق او است، او تمایلی ندارد، اما شاید کسالتش او را به سمت خود جذب کند. آنها غذا می خورند و پس از آن به سمت محل او رانندگی می کنند، فقط برای اینکه جنی ناگهان بر خلاف قصدش فوران کند.
بعداً جنی با یک بیمار تماس می گیرد که به خانه قبلی اش رفته بود و می خواست او را در آنجا ردیابی کند. جنی او را در گوشهای و دو مرد که مشخصاً اعضای خانواده هستند، دنبال میکند که سعی میکنند به او حمله کنند. جنی در حالی که فانتومها در جلوی چشمانش قدم میزنند و کسی برای حمایت قرض ندارد، قرصهای زیادی مصرف میکند و با آرامش برای مرگ آویزان میشود.
در واقعیت نزدیک و شخصی و رویاها به یکدیگر تجزیه میشوند. تلاش خود ویرانگری جنی به برگمن اجازه می دهد تا فضایی فانتزی بسازد که در آن جنی با خاطرات وحشتناک مبارزه می کند و با افرادی روبرو می شود که شخصیت او را در طول زندگی شکل داده اند. فانتزی ها یکی از بهترین مولفه های فیلم هستند. رویاهای جنی بدون تزیینات، بدون نمادگرایی فراوان، که کاملاً مبتنی بر واقعیت روزمره او است، به هر حال مخل و کلاستروفوبیک هستند. در یکی از رویاهای شماره یک من، جنی با هر یک از بیمارانش در اتاق کوچکی در انبار پدربزرگ و مادربزرگش ملاقات می کند. توماس که کنار دیوار می ماند، متکبرانه پوزخندی می زند و یک بیمار پوست صورتش را می کند.
کار جنی آنقدر درخواستی و پیچیده است که یک سرگرم کننده خارق العاده مانند لیو اولمان می تواند آن را به درستی انجام دهد. از نزدیک و شخصی مطالعه شخصی حیرت انگیز است و او آن را بر روی شانه های خود منتقل می کند. ما به سرعت تمام صحنههای خارقالعادهای را که او در آن میدرخشد فراموش میکنیم. در یکی از خارقالعادهترین صحنهها، او به توماس میگوید که مورد تعرض قرار گرفته است و با فریاد عذاب به جدایی ادامه میدهد. در صحنهای بعد، او ادعا میکند که مادربزرگ خودش است و باز هم تبادل نظری را ایجاد میکند که ممکن است از زندگی او در دوران جوانی یا صرفاً یک فانتزی باشد.
ارلند جوزفسون چنین نقش نمایشی بازی نمیکند، با این حال شخصیت آرامی که او به تصویر می کشد، تضاد ایده آلی با اعدام گسترده اولمان است. به همین ترتیب نمایشگاه کوتاه گونار بیورنستراند (معروف برای ایفای نقش جونز در مهر هفتم) در نقش پدربزرگ است.
اگرچه فیلم یک فروپاشی روانی را مدیریت میکند، اما بیتردید کمتر از آن چیزی است که تصور میشود دیوانهکننده است. برگمن می داند چگونه داستان ها را نزدیک و آرام بسازد. یک انتخاب مناسب، کنار گذاشتن موسیقی بود. سپس، در آن نقطه، کار Sven Nykvist روی فیلمبرداری وجود دارد، که جهان فیلم را، جایی که خورشید به ندرت میدرخشد، با سایهها و رنگهای تمیز پر میکند. او مانند فیلمهای «گریهها و زمزمهها» و «فانی و الکساندر»، فیلم را با خلق و خو و فضا تکمیل میکند.
چهره به چهره، با وجود اینکه زندگی در فیلم Face to Faceی بسیار بیاحساس تأیید میکند، مطمئناً فیلم امیدوارکنندهای نیست. شیوه. زندگی لعنت است و ما باید ادامه دهیم از همه نظر پیام آن است. زندگی هیچ هدف یا پاداشی ارائه نمی دهد. نزدیک به پایان، جنی تلاش خود ویرانگری را به دختر کوچکش می پذیرد. در دست شخص دیگری، این یک عکس فوری از نتیجه گیری شخصی برای جنی بود. در هر صورت، برگمن آن را به آخرین ضربه ای تبدیل می کند که جنی می تواند آن را بخورد. علاوه بر این، از یک فاجعه برای دیگری زندگی حاصل می شود. زندگی باید در پرتو این واقعیت پیش برود که هر چقدر هم که وحشتناک باشد، گزینه بسیار بدتر است.
اینگمار برگمن زمانی در مسیر ناامیدی از Face to Face ابراز ناامیدی کرد. برای او به نظر می رسید که این کار طنز خودش باشد. بدیهی است که ارزیابی اوست. هر چند که ممکن است، برای من این احتمالاً جذاب ترین فیلم او باشد. من برای همیشه شیفته حملات غیرمعمول او به رویاها و رویاها بودم، شبیه به مهر هفتم و ساعت گرگ. اگرچه بیشتر به خاطر بازنمایی معقولش از وضعیت انسان شناخته می شود، اما از نزدیک و شخصی نشان می دهد که او علاوه بر این یک متخصص بی سابقه تخیل و ویژگی های خاص است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.