در حال دریافت لینک های دانلود بدون سانسور
فیلم Heaven Knows, Mr. Allison 1957... لطفا منتظر بمانید ...
یک تفنگدار نیروی دریایی و یک راهبه که هر دو در جزیره ای در اقیانوس آرام گرفتار شده اند،آرامشی در ارتباط با هم پیدا می کنند و انتظار پایان جنگ را می کشند…
در طول جنگ جهانی دوم ، یک نیروی دریایی آمریکایی و یک راهبه ایرلندی پس از گرفتار شدن در جزیره ای در اقیانوس آرام جنوبی ، دوستی بعید به وجود می آورند. آنها آرامش را در یکدیگر پیدا می کنند ، زیرا این دو امیدوارند که بتوانند نجات پیدا کنند.
در طول جنگ جهانی دوم، یک تفنگدار آمریکایی و یک راهبه ایرلندی پس از گیر افتادن در جزیرهای در اقیانوس آرام، دوستی غیرمحتملی را با هم برقرار میکنند. آنها در حالی که به نجات امیدوارند در یکدیگر آرامش پیدا می کنند، زیرا سعی می کنند از دستگیری توسط ...
دانلود فیلم Heaven Knows, Mr. Allison 1957 (خدا میداند، آقای الیسون) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من نمی توانم احساسی را که باید دوست ندارم HEAVEN KNOWS دوست ندارم ، متزلزل کنم. ALLISON به اندازه من. فرضیه - یک تفنگدار دریایی و یک راهبه در طول جنگ جهانی دوم در یک جزیره اقیانوس آرام با هم سرگردان شده اند - هاکی و غیرقابل تصور است. من طرفدار دین سازمان یافته یا ارتش نیستم. و فیلم های ماجراجویی Cinemascope Technicolor فنجان چای من نیستند. اما در واقع این یک فیلم در مقیاس کوچک است که در مورد دو نفر به تنهایی با هم است - آنها کل بازیگران هستند ، به غیر از برخی از بازیگران اضافی که سربازان ژاپنی را بازی می کنند - و من آن را به عنوان هر داستان عاشقانه ای که فکر می کنم هیجان انگیز می دانم ، هرچند غیر سنتی است: افلاطونی از یک طرف ، از طرف دیگر جبران نشده است. فیلمنامه و کارگردانی آن خوب است ، اما موفقیت فیلم به طور کامل به رابرت میچوم و دبورا کر بستگی دارد که دو زیباترین نمایش را که دیده ام ارائه می دهد. احترام و محبتی که آنها نسبت به یکدیگر نشان می دهند (همان احساس خارج از صفحه نمایش را دارند) خدا میداند، آقای الیسون را بالاتر از سایر فیلم های همسران و همسران نامناسب در بیابان قرار می دهد.
دبورا کر آنقدر رسا است که می توانست بوده باشد یک ستاره در دوران سکوت ، اگرچه او در اینجا نیز یک بروک عالی ایرلندی انجام می دهد. هر احساسی و واکنشی به وضوح اما به صورت طبیعی در چهره او نمایان می شود - از عزت نفس او در تلاش برای خوردن ماهی خام گرفته تا اسپاسم هذیان گریخته اش هنگام تب ، از لذت کودکانه اش از کشف غذایی که ژاپنی ها پشت سر گذاشته اند تا درد و رنجش وقتی فکر می کند همراه او بوده است کشته شده. شخصیت او ، خواهر آنجلا ، شجاع ، خنده دار ، معقول ، گرم و صریح است: شما هرگز عشق فداکارانه دریایی به او را زیر سوال نمی برید. او در حالی که در عادت سفید و روان خود در اطراف تپه ها و سواحل در حال دویدن است ، به نظر می رسد مانند دختربچه ای است که سعی می کند با برادر بزرگش همگام شود.
اما Mitchum's Cpl خوب است. آلیسون موتور داستان است. او کسی است که قلب شما را می شکند. شکایت از اینکه میچوم باید همانطور که کر نامزد اسکار بود ، زائد است. شانس افتخار آکادمی به مردی با شهرت بد پسر میچوم همیشه اندک بود و چقدر احتمال دارد که جایزه "بهترین بازیگر" را بدست آورد هرگز به نظر نمی رسد بازیگر باشد؟ با اکثر بازیگران ، هر چقدر هم که خوب باشند ، باز هم آگاه هستید که "یک اجرا" می دهند. اما شما هرگز و هرگز این احساس را با میچوم ندارید. شما هرگز نمی توانید مکانیزمی را در کار مشاهده کنید ، هیچ خصوصیات متفکرانه ای داشته باشید. می توانید این را تماشا کنید و فکر کنید او فقط یک پسر بزرگ ، لال ، خوش قلب است. (سعی کنید آن را پشت سر هم با CAPE FEAR تماشا کنید ، جایی که ممکن است فکر کنید او فقط یک شیطان بزرگ شیطانی است.) او از یک لهجه عمومی در طبقه کارگر بروکلین استفاده می کند (او قرار است از میلواکی باشد ، اما چه؟) و با لمس خواهر را خطاب می کند آنجلا به عنوان "خانم" - او با همان احترام با او رفتار می کند ، و همیشه او را "آقای آلیسون" صدا می کند. او ملایم و محافظ است. بیش از هر نقش دیگر ، این نقش توانایی میچوم را در ماشینکاری - با قاطعیت ، درشت مردانه - و در عین حال فوق العاده ظریف ، لطیف و حساس نشان می دهد. در حرکات او شعر وجود دارد ، مانند زمانی که او یک شانه را برای خواهر آنجلا سفید می کند و آن را در یک برگ با یک گل گل گیاه می پیچد. به نوعی ، عشق او به او جنسی به نظر نمی رسد ، اما بیشتر شبیه عشق به یک فرزند خوانده یا یک خواهر بچه است. هنگامی که او از او خواستگاری می کند ، می گوید: "من می خواهم از تو مراقبت کنم". از او مراقبت می کند و می داند که به او احتیاج دارد. وقتی صحبت از ابراز علاقه به دبورا کر بود ، که همیشه او را بازیگر محبوبش می نامید ، میچوم نیازی به بازیگری نداشت. یک بار در حین فیلمبرداری ، بعد از اینکه آنها روی سنگهای تیز ایستاده بودند ، او روی زانوانش نشست ، کفش هایش را باز کرد و پاهایش را ماساژ داد.
کر هرگز پیشنهاد نمی کند خواهر آنجلا از نظر جنسی وسوسه شود (اگرچه آسمان می داند ، بیشتر زنانی که با میچوم غار مشترکی دارند!) اما عشق افلاطونی او به او ، و درد او در عدم توانایی پس دادن عشق او است ، جهان گسترده تری را برای او باز می کند. روابط آنها واقعاً عفیف است ، بدون هیچ گونه تفکر ، بدون سو explo استفاده از شوخی های کثیف ذاتی اوضاع. جان هاستون مجبور بود برای رسیدن به این روش بجنگد ، زیرا رئیسان استودیو در واقع چیزی جالب تر می خواستند. این ظریف و در عین حال بالغ است - و همچنین سکسی: وقتی میچوم پیراهن خود را در می آورد تا گرم شود و وقتی او بیمار است و به آرامی پیشانی او را نوازش می کند ، و هنگامی که او نیاز به در آوردن او دارد پتو را بالا می کشد و صورت خود را پنهان می کند پشت آن میچوم علی رغم اینکه چنین انسان خاکی است ، خویشتنداری آلیسون را کاملاً معتبر می کند. حتی وقتی او مست می شود و ناراحتی خود را ابراز می کند ، می دانید که هیچ کاری برای صدمه زدن به او انجام نمی دهد.
این مورد را فراموش کردم که ژاپنی ها حمله می کنند ، و سپس آمریکایی ها حمله می کنند ، و قهرمانان ما لاک پشت دریایی و غیره. این عمل همیشه در توسعه روابط شخصی جنبی است. من واقعاً "اخلاقی" نهایی داستان را دوست ندارم ، زیرا نیروی دریایی و راهبه ، پس از فرصتی که می توانند نهادهای خود را به نفع روابط شخصی کنار بگذارند ، دوباره به موسسات برمی گردند. من عاشق صحبت های مست آلیسون درمورد چقدر بی معنی است که آنها به تنهایی در جزیره به کار خود پایبند بمانند: "چه کاری می خواهی تمام روز انجام دهی ، دعا کنی؟ بله ، و من می توانم تمرین کنم. می توانم ببینم که به مهره هایت می گویی ، من انجام راهنمای اسلحه ، در انتهای مخالف جزیره .... ما به هیچ چیز در این جزیره تعلق نداریم ، تنها چیزی که داریم این است که آن و یکدیگر هستیم. مثل اینکه ما آدم و حوا بودیم ، بله ، و این باغ باغ بود عدن! " اما نمی توانم بگویم که می خواهم فیلم به گونه دیگری تمام شود. احترام و پاکدامنی و احساس وظیفه باعث جذابیت شخصیت ها می شود. آنها با ادب دلخراش خداحافظی می کنند؛ شما می توانید بگویید که با وجود همه خطر و ناراحتی ، آنها کمی نجات می یابند.
دانلود فیلم Heaven Knows, Mr. Allison 1957 (خدا میداند، آقای الیسون) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
چه تعجب بسیار دلپذیری است که اخیراً برای اولین بار خدا میداند، آقای الیسون را از تلویزیون تماشا کردم. این یک داستان ساده و خوش ساخت از دو شخصیت غرق کشتی در زمان جنگ است. نحوه ورود آنها - عملاً ، از نظر عاطفی - با انبوهی از ترکیبات - جنگ جهانی دوم ، ژاپنی ها ، حرفه های مربوط به شخصیت های اصلی - که داستان را بی نهایت جالب تر می کند ، جبران می شود. بازیگران به اندازه کافی خوب هستند که نشان دهند هر شخصیت زندگی درونی دارد - این فوق العاده مهم است و فیلم را از ماجراهای استاندارد یا عاشقانه های استاندارد جنگ بالاتر می برد. مقایسه های واضحی وجود دارد - به ویژه با "ملکه آفریقا" و به ویژه با "جهنم در اقیانوس آرام" - اما این از هر نظر به اندازه کافی خوب است که بتواند به تنهایی بایستد. من شروع به درک این موضوع کرده ام که چرا از دهه 1950 هالیوود به عنوان عصر طلایی یاد می شود. "آناستازیا" ، "مسافرخانه خوشبختی ششم" ، بسیاری از آثار هیچکاک ، "سفر" - همه فیلم های بزرگ دهه 1950.
"بهشت می داند ، آقای آلیسون" واقعاً همه چیز در مورد تعامل است ، زندگی درونی و بیرونی ، بین دو نفر که ترجیح نمی دهند در مکان خود باشند (در جزیره ای در معرض خطر قرار گرفته اند) ، اما بهترین استفاده را می کنند: دریایی رابرت میچوم ، سرتیپ آلیسون ، یک مرد مرد ، خشن و سخت اما با قلبی خوب ؛ و خواهر آنجلا ، راهبه دبورا کر ، که انگیزه های او مات تر است ، اما با این وجود مقاومت یک سرباز را نشان می دهد. سرلشکر آلیسون به خوبی می داند که چیست و نیست: او "خوب" نیست اما در کار خود تبحر دارد. * * خرابکاران از اینجا ** مشکل این است ، او نیز: او یک راهبه خوب است. حتی اگر این واقعیت مهم نبود ، حتی ظهور دوره ای ژاپنی ها نمی توانست مانع این شود که این داستان به یک داستان "عاشق در ساحل بادی" تبدیل شود. قلب خوب او و شغل او ، زیر متن جنسی را غوطه ور نگه می دارد. هر دو بازیگر علاوه بر اثبات مهارت بازیگری ، چهره های "پیچیده ای" نیز دارند ، در داستانی که در دستان ضعیف تر ، مژه های مضراب ، سینه های سنگین و خیره شدن عرق کرده ، یک عاشقانه درجه یک پزشک و پرستار است. من با دیگر بازرسان موافقم که شما تقریباً به همان اندازه که در مورد او - حرفهایش ، جایگاهش در آن - اطلاعات واقعی را نمی آموزید. اما مهارت کر این است که شما هنوز هم کاملاً یاد می گیرید - آنچه را می توان دانست که می توانید از آغوش پرانرژی او از مشکلات عملی زندگی موقت مشترک خود بدانید ؛ از سکوت او هنگام صحبت کردن. از نگاه او (به او ، دور از او). او شجاع است: دفاعی ندارد. او کوچک نمی شود. و هنگامی که او این کار را انجام می دهد از او نیست اما از واقعیت زشت سخنان او در مقابل او قرار می گرفت.
من برای خواندن از یک منتقد دیگر جذاب شدم که کتابی که داستان بر اساس آن بنا شده است ، زیر متن را بسیار وارد داستان می کند: تا دهه 1950 هالیوود قرار نبود هیچ کدام از اینها را داشته باشد. اما در واقع فکر می کنم خویشتن داری برای یک بار هم که شده باعث بهبود فیلم می شود. خیلی راحت و قابل پیش بینی بود که خواهر آنجلا پیر فقیر از گرایش های عملی (خسته کننده اما واقعی!) و علاقه خود به همسایگان دیگر خود پیروی کند و از حرفه خود برای راحتی زندگی در آغوش آن بزرگ بگذرد ، خوش تیپ ، مرد خوشحال. اما همانطور که هرکسی "داستان راهبه" را دیده باشد (- فیلم بزرگ دیگری از دهه 1950!) راهبه بودن شامل قدرت در مقیاس نظامی می شود. و این همان چیزی است که او از آن استفاده می کند - که هر دو از آن استفاده می کنند - تا از تمایلات خود زنده بماند. این بقا به تمام معناست. زنده ماندن میل. شلیک او بدون حجاب فوق العاده است. وقتی دید که آلیسون با کمال آرامش عملی را که مجبور شده است لباس او را از بین ببرد - نماد حیاتی ایمانش - قبول می کند ، بیش از هر زمان دیگری بیشتر او را جذب می کند. آیا طبق تمایلات خود عمل کرده بود ، آیا آنها می توانستند از سفر قایق از آنجا زنده بمانند؟ بعید است (به کتاب اصلی "ملکه آفریقا" مراجعه کنید!). زیبایی این پایان این است که شما شک دارید مهم نخواهد بود. این افراد زندگی درونی دارند ، این افراد - ایمانی از طریق آنچه روزنامه ها امروز "مصائب خود" می خوانند تقویت می شود. او را در آغوش نگرفتن. او حجاب و انگشتر خود را پاره نمی کند. آنها در آغوش بازو غروب آفتاب قدم نمی گذارند - این چیزها مهم نیستند. آنچه مهم است ایمان اوست؛ او بودن یک سرباز - در پایان ، توسط سربازان احاطه شده است. و به همین دلیل است که خدا میداند، آقای الیسون علاوه بر اینکه یک داستان ماجراجویی لذت بخش است ، نگاهی کاملاً محترمانه و هوشمندانه از هر دو حرفه است ، اعتباری برای همه دست اندرکاران.
دانلود فیلم Heaven Knows, Mr. Allison 1957 (خدا میداند، آقای الیسون) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
این یکی از فیلم های شماره 1 من است. این اساساً یک مطالعه دو شخصیتی است، که در آن فقط ستارگان - رابرت میچام و دبورا کر - در تیتراژ اولیه شارژ می شوند. و هیچ اعتبار تعطیلی وجود ندارد. آنها افراد اصلی هستند که می بینیم تا زمانی که افسران ژاپنی به جزیره مرجانی حمله می کنند که در آنجا رها شده اند. و با این حال، در پایان روز، ما در اکثر موارد ژاپنیها را از راه دور میبینیم...بنابراین تأکید ما بر روی این دو باقی میماند.
آنچه جالب است این است که ما حتی به آنها توجه نمیکنیم. نام های کامل او آقای آلیسون بدون نام، سرجوخه در تفنگداران دریایی است. و او خواهر آنجلا بدون نام خانوادگی است، یک فدایی وارسته از یک درخواست شدید کاتولیک رومی. من حتی مطمئن نیستم که دقیقاً چه درخواستی داریم یا خیر. بدیهی است، توصیه می شود که او ایرلندی باشد، در حالی که او به وضوح آمریکایی است. هر چند که ممکن است، بینش زیادی در مورد آنها به ما داده نشده است، و داستان منشأ آنها تا حدی مبهم است.
فیلم با شخصیت میچام در یک پانتون شروع می شود، که در یک بازه زمانی کوتاه به ساحل می رود. بعد. او با احتیاط محوطه را بررسی می کند و خانه ای نزدیک به یک کلیسای مذهبی قدیمی پیدا می کند. اینجاست که او با شخصیت کر آشنا میشود، که معلوم میشود از زمانی که وزیر قدیمیای که او با او بوده، به سطل لگد زد، از همه جدا شده است. آنها کمی با یکدیگر آشنا می شوند و او به او اجازه می دهد تا از خطی استفاده کند که جایی با کشیش درگذشته داشت. او در وهله اول از کارش یا اینکه چه چیزی باعث شد او خواهر شود، معنی ندارد.
او هرگز در هیچ نقطه ای درباره بنیاد خانواده اش صحبت نمی کند. نکته اصلی او این است که او برای یافتن وزیر دیگری که ناپدید شده به اینجا آمده بود. حتی اشاره نشده است که ممکن است برای روحانی مفقود شده چه اتفاقی بیفتد، او که تصور میکنم احتمالاً توسط ژاپنیها ربوده یا کشته شده است. اینکه او قبل از ثبت نام در ارتش و تبدیل شدن به یک مرد واقعی، در مدارس تغییر تحصیل می کرد و خارج می شد. او ادعا می کند که هیچ همسر یا فرزندی ندارد، هیچ یار و دلبری ندارد. با این حال، حدس میزنم مهم نیست که اهل کجا هستند، با توجه به این واقعیت که تنها چیزی که از هر جهت مهم است این است که اینجا با هم باشند، در این جزیره گمنام که بهرغم عالی بودنش در معرض خطر و خطر است. تمایل به وسوسه.
می توان گفت این داستان از نوع انتخاب طبیعی است. همچنین، احتمالاً هیچ یک از آنها بدون یکدیگر این تجربه را تحمل نمی کنند. برخی از چیزهایی که آنها با آن روبرو هستند شامل آسیب پذیری در مورد سرنوشت کل آنها است. آیا آنها بیشتر از حمله جنگجویان ژاپنی زنده خواهند ماند، در حالی که اعتماد دارند که قدرت های متحد آنها را نجات خواهند داد. و احساساتی که در درون آنها به عنوان انسان وجود دارد.
برخی صحنه ها جمع آوری غذا را به تصویر می کشند. تعقیب لاک پشت به سمت شروع وجود دارد که بسیار سرگرم کننده است. علاوه بر این، او بعداً ماهیها را میچسباند که باید در حین انبار کردن در غار خام بخورند.
صحنههای دیگر تمایزات و تشبیههای اجتماعی آنها را تبلیغ میکنند. آنها از این جهت متفاوت هستند که او از کلی حرف و حدیث استفاده می کند و معمولی تر است. در حالی که او در استفاده از زبان و ترجمه وقایع دانشمندتر و دقیق تر است.
به همین ترتیب رسم درخواست روزانه او وجود دارد که عموماً او را هوشیار نگه می دارد. علاوه بر این، ما شاهد پرستش او برای تصاویر سختگیرانه هستیم، که وقتی کلیسای رسالت خوانده می شود، آنها را درک می کند. او یک صلیب را از نابودی نجات میدهد و آن را به او تقدیم میکند، که در واقع در پایان فیلم با خود دارد. او توسط جماعت آماده شده است، در حالی که او توسط تفنگداران دریایی آماده شده است. علاوه بر این احساس میکنیم که اساساً، آنها هر دو روحهای قابل احترامی هستند.
در حالی که بهترین مبارزه پایداری آنها در برابر نفوذ ژاپنیها است، چند نمایش سادهتر دیگر اتفاق میافتد. او یک روز بعد از اینکه متوجه شد که او هنوز آخرین تعهدات خود را انجام نداده است، یک روز غروب می شود و از او می خواهد که با او ازدواج کند. این امر با بیماری متعاقب او دنبال میشود و او از او مراقبت میکند تا سلامتی خود را حفظ کند.
برای گسترش این امر، او مجبور است یک افسر ژاپنی را با تیغهاش بکشد. تیغه اهمیت خودش را میگیرد، زیرا او آن را برای چیزهای دیگری درگیر میکند... مانند خرد کردن چوب بامبو برای سیخ کشیدن ماهی، و ایجاد ظاهری سفارشی برای او که به عنوان هدیه به او میدهد. او همچنین از تیغه برای تراشیدن موهای صورت خود استفاده می کند. با این حال، وقتی از آن برای کشتن دشمن استفاده میشود، به او کمک میشود تا ماموریت دوران جنگ خود را به یاد بیاورد.
HEAVEN KNOWS MR. آلیسون توسط کمپانی فاکس قرن بیستم تحویل داده شد و توسط جان هیوستون در ترینیداد و توباگو فیلمبرداری شد، اما داستان در اقیانوس آرام جنوبی اتفاق میافتد. این در مورد این است که چگونه برنامه ها بر اساس شرایط جدید تغییر می کنند. به همین ترتیب دو نفر به دوستانی ریشهدار تبدیل میشوند، آدم و حوا بیعلاقه در نوع خود از عدن.
آنها تا پایان نجات مییابند، زمانی که شرکا ژاپنیها را بمباران میکنند و جزیره را پس میگیرند. صحنه آخر او را در نزدیکی خود نشان می دهد، پس از اینکه او آسیب دیده و به یک قایق آمریکایی منتقل شده است. آنها تا پایان عمرشان اتفاق خواهند افتاد... آنها هرگز به عقب برنخواهند گشت و این تجربه مشترک را به طور مداوم به یاد خواهند آورد. دوره ای که آن دو با ترس مواجه شدند و شروع به درک اهمیت واقعی واقعیت خود کردند.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.