در حال دریافت لینک های دانلود بدون سانسور
فیلم I Am a Fugitive from a Chain Gang 1932... لطفا منتظر بمانید ...
"جیمز آلن" که به اشتباه متهم شده است،سالهای زیادی را باید با پاهای زنجیر شده بگذراند.او موفق به فرار می شود اما گذشته اش بار دیگر به سراغش می آید...
سربازى از جنگ برگشته، « جیمز آلن » ( میونى ) به جرمى که مرتکب نشده متهم و به ده سال زندان با اعمال شاقه محکوم مى شود؛ اما مى گریزد و ازدواج مى کند. با این همه، پس از چندى به جایى نمىرسد و بار دیگر فرار مى کند.
جیمز آلن محکوم به اشتباه در شرایط غیرقابل تحمل یک باند زنجیره ای جنوبی کار می کند ، که بعداً او را آزار می دهد.
دانلود فیلم I Am a Fugitive from a Chain Gang 1932 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من دیدگاه جالبی برای شما دارم - من در واقع طرفدار بازگرداندن باندهای زنجیره ای زندان / اردوگاه های کاری هستم (در عین حال طرفدار قانونی کردن همه "جنایت های" توافقی هستم) اما فکر می کنم که من هستم. فراری از یک باند زنجیره ای یک فیلم بسیار درخشان است. دیدگاه غیرمعمول خود را در مورد اصلاحات/مجازات سازمانی ذکر میکنم تا تاکید کنم که لازم نیست کاملاً با ایدئولوژی سطحی فیلم موافق باشیم تا فکر کنیم که فیلم یک شاهکار است. و این همانگونه است که باید باشد. فیلمها را باید بهعنوان آثار هنری قدردانی کرد یا نه، نه اینکه بهعنوان نمادی از دیدگاههای سیاسی یا سایر دیدگاهها پذیرفت یا رد کرد، انگار که فیلمها برای مقامهای اداری مبارزه میکنند و شما دکمهای را به دست دارید.
با این وجود، این یک «اجتماعی» است. وجدان» و به این ترتیب مهم است. این داستان از زندگی نامه رابرت ای برنز اقتباس شده است، که پس از دزدیدن کمتر از 6 دلار به یک باند زنجیره ای در جورجیا ختم شد تا بتواند غذا بخورد. برنز به جیمز آلن (پل مونی) تغییر یافت و باند زنجیره ای در لوئیزیانا نقل مکان کرد (جالب این است که مقامات جورجیا هنوز از برادران وارنر خشمگین شده و تهدیدهایی را علیه مدیران استودیو و هنرمندان پشت سر I Am a Fugitive from a Chain Gang صادر کردند).
فیلم با جیمز در یک کشتی، در ارتش، در راه بازگشت به خانه از جنگ جهانی اول شروع می شود. قبل از پیوستن به ارتش، او در کارخانهای در زادگاهش نیوجرسی کار میکرد - شغلی که اصلاً مشتاق از سرگیری آن نیست. اما وقتی به خانه میرسد، متوجه میشود که برادر بزرگوارش و مادرش از او انتظار دارند که به کارخانه برگردد و موج نزند. او ابتدا موظف است، اما واقعاً می خواهد مهندس شود. او با عصبانیت دوباره خانه را ترک می کند و به دنبال کار می گردد. روزگار سخت است (به یاد داشته باشید که من فراری از یک باند زنجیره ای هستم در دوران رکود بزرگ در ایالات متحده ساخته شد) و جیمز به سرعت از ایالتی به ایالت دیگر می رود و سعی می کند کار پیدا کند و حفظ کند.
خیلی خوب برو جیمز در امتداد خطوط راه آهن سفر می کند و در پناهگاه های بی خانمان می ماند. در یک لحظه، او با مردی ارتباط برقرار می کند که می گوید می تواند از صاحب یک غذاخوری برای آنها چند همبرگر بخرد. قلاب زدن کار می کند، اما مرد ناگهان اسلحه ای را بیرون می آورد و شروع به سرقت مسلحانه می کند. جیمز مجبور به شرکت می شود و گرفتار می شود و او را به زندان می اندازد. بخش اول فیلم به وجود در باند زنجیره ای می پردازد. بعدها، همانطور که می توان از عنوان حدس زد، جیمز فراری می شود و داستان به طرز شگفت انگیزی پیچیده می شود زیرا او سعی می کند زندگی جدیدی را آغاز کند. اما مشکلات به وجود میآیند.
مروین لیروی کارگردان، همانطور که اغلب انجام میداد، به سبکی دست مییابد که بسیار مدرن به نظر میرسد. من یک فراری از یک باند زنجیره ای هستم بسیار جدی است، اما هرگز به ملودرام نزدیک نمی شود. درعوض، فضای فوقالعادهای دارد که به جای آن کمتر بازی میشود-- شباهتهایی با فیلمهای اخیری وجود دارد که احتمالاً بر آنها تأثیر گذاشته است، مانند فرار از آلکاتراز دان سیگل (1979) و نابودی قانون (1986) ساخته جیم جارموش، که هر دو بسیار عالی هستند. حق خودشان است.
طرح داستان از نظر تعداد رویدادها، تعداد سال ها و تعداد مکان های جغرافیایی تحت پوشش کمی گسترده است، اما فیلمنامه توسط هاوارد جی گرین، براون هلمز ساخته شده است. و شریدان گیبنی، بسیار محکم و منطقی است. هیچ چیز اضافی نیست. قدم زدن همیشه درست روی هدف است. LeRoy دقیقاً میداند که چه زمانی باید روی صحنهها تمرکز کند و چه زمانی باید اجازه دهد ماهها با تغییر صفحات تقویم، از آن عبور کنند. فیلمبرداری نیز بسیار جذاب است. لروی در ویرایشهای خود شامل بسیاری از لمسهای هنری زیرکانه مانند تداوم نمادین میشود - بهعنوان مثال، از چوب دستی قاضی گرفته تا پتک در حال چرخش در گروه زنجیرهای.
مونی به سادگی باورنکردنی است. او برای شخصیت مناسب است. بازی او فیلم را بسیار باورپذیر می کند، حتی زمانی که شخصیت انتخاب های نادرست انجام می دهد. او به همان اندازه که در درام مهارت دارد در اکشن به نظر می رسد (در اینجا چند سکانس اکشن به معنای مدرن آن اصطلاح ژانر وجود دارد). من هنوز خیلی از فیلمهای مونی را ندیدهام، اما بعد از دیدن این یکی، مشتاقم آنها را ببینم. بقیه بازیگران خوب هستند، اما مونی 90 درصد از زمان نمایش را دریافت می کند.
علاوه بر "کیفرخواست" سیستم باند زنجیره ای، لروی و نویسندگانش فیلم را به یک فیلم تراژیک تبدیل می کنند. تمثیل آزادی در مقابل هنگ جیمز یک فردگرای آزاد اندیش است، تقریباً به معنای آین رند، که دائماً در دام سیستم های مختلف سازگاری است. ارتش اولین نماد این است، و همینطور کارخانه ای که جیمز از بازگشت به آن می ترسد. برادر او نمادی از سیستم سازی محافظه کارانه از طریق مذهب است. و البته، باند زنجیره ای منفی ترین سیستمی است که جیمز در آن گرفتار می شود. وقتی جیمز آزادترین است - وقتی از ایالتی به ایالت دیگر سرگردان است - از نظر هنجارهای اجتماعی نیز ضعیفترین است. شغل نهایی او در I Am a Fugitive from a Chain Gang را می توان به عنوان یک صعود تدریجی به سمت اصالت وجودی دانست، و کار او نمادین است - او فقط به معنای واقعی کلمه پل ها، جاده ها و مواردی از این دست نمی سازد. از قضا، او مشغول همین کار در باند زنجیره ای بود و در نهایت، جیمز قادر به دستیابی به آزادی/اصالت مورد نظرش نیست. گویی فیلم این بحث را مطرح میکند که منحصربهفرد بودن افراطی مستلزم حاشیهسازی بهعنوان یک عنصر حاشیهای است، به گونهای که اغلب به طور فعال منفی است. البته، تعابیر زیاد دیگری نیز ممکن است، اما انکار برخی از این پیامها دشوار است.
اما، هر چقدر هم که بخواهید تحلیلی داشته باشید، من یک فراری از یک باند زنجیرهای هستم، باید ببینید. برای هر سینمافیلی I Am a Fugitive from a Chain Gang در سطوح مختلف لذت بخش است و بسیار جلوتر از زمان خود است.
دانلود فیلم I Am a Fugitive from a Chain Gang 1932 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
در جامعهای که به آزادی و عدالت شهرت دارد، این عدالت واقعاً چگونه اندازهگیری و اجرا میشود؟ وقتی زندگی یک فرد به حکم بیگناهی یا گناهکاری بستگی دارد، آیا چیزی به نام یک تماس عینی وجود دارد؟ یا اینکه زندگی انسان منوط به ادراک صرف است; یک ارزیابی ذهنی از «واقعیات» که از طریق فیلتری از منهای متورم و دستور کار شخصی جذب شده است؟ تمام سوالاتی که شاید خیلی ها ترجیح می دهند به آنها پاسخی ندهند و در واقع اصلاً نپرسند. کسانی که آنقدر در مطلق گرایی نظام قضایی ما محفوظ هستند که با کمال میل در همه امور و با وجدان آسوده به نظام تعلیل خواهند کرد. به هر حال «نظام» خطاناپذیر است. یا حداقل به اندازه کافی خوب است، اینطور نیست؟ به اندازه کافی خوب است، یعنی زمانی که روی «کس دیگری» آزمایش می شود. اما اگر آن نقص در سیستم شخصی شود چه؟ چه میشود اگر «شما» قربانی یک خطای عدالت شود، و صدایتان ناتوان شود، و التماسهایتان را در زیر چرخهای ماشینی که چیزی بیش از یک چرخ دندهی بیاهمیت برای آن نیستید، تبدیل به خمیر زیادی کند، چه؟ این موقعیتی است که در درام جذاب "من فراری از یک باند زنجیره ای هستم" به کارگردانی مروین لیروی و با بازی پل مونی بررسی شده است.
جیمز آلن (مونی) از جنگ جهانی اول به خانه بازمی گردد تا شغل قدیمی خود را در یک کارخانه کفش در انتظار او بیابد. اما جیمز یک مرد تغییر یافته است، با آرزوی انجام کاری معنادار در زندگی خود. و او می خواهد از تجربیاتی که در ارتش - در سپاه مهندسی - به دست آورده است، استفاده کند. او می خواهد چیزهایی بسازد - پل ها، جاده ها - چیزهای مفید. و برای رسیدن به این هدف او به راه می افتد و ساحل شرقی را از شمال تا جنوب جستجو می کند، اما شغل کمیاب است. در نهایت، پس از «پیاده روی کراواتها»، ریل او را به سنت لوئیس هدایت میکند، یکی دیگر از افراد بیکار در چشمان جامعه. در آنجا او با مردی به نام پیت (پرستون فاستر) آشنا میشود، که به جیمز میگوید که میداند از کجا میتوانند یک همبرگر به عنوان هدیه تهیه کنند. جیمز قابل اعتماد و تا حدودی ساده لوح پیش میرود، اما خودش را در انتهای اشتباهی میبیند که خراب شده است.
از آن نقطه، سیستم قضایی به سرعت حرکت می کند و جیمز آلن خود را به ده سال کار سخت در یک باند زنجیره ای محکوم می کند. تخلف او؟ قرار گرفتن در مکان اشتباه در زمان نامناسب با مرد اشتباه.
بر اساس داستان زندگینامه ای رابرت ای. برنز، و نوشته شده توسط شریدان گیبنی و براون هولمز برای نمایشگر، فیلم پرچین LeRoy یک فیلم است. آسیب به سیستم قضایی - به ویژه وحشیگری باندهای زنجیره ای - اما همچنین جامعه ای که آنقدر از خود راضی و پر از خودبرتربینی است تا متوجه شویم آزادی هایی که واقعاً از آن برخورداریم چقدر شکننده و آزمایشی هستند. آمریکا بزرگترین کشور جهان است - سنگر واقعی آزادی - اما کسانی که در حالی که قانون اساسی را بالا نگه داشته اند، با استناد به هر اصلاحیه ای که مطابق با دستور کار شخصی آنها باشد، سینه های خود را بیرون می اندازند، باید یک مایل راه بروند. کفش های رابرت برنز / جیمز آلن. یا برای شروع، ملزم به تماشای I Am a Fugitive from a Chain Gang باشید.
I Am a Fugitive from a Chain Gang که در سال 1932 اکران شد، فاقد ملودرام رایج در بسیاری از فیلمهای این دوره است و در عوض داستان را با عباراتی بسیار واقع گرایانه ارائه میکند. که معنی آن غیر قابل انکار است مانند فیلم دلخراش هیچکاک در سال 1957، «مرد اشتباه» (که همچنین بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده است)، I Am a Fugitive from a Chain Gang نه تنها نگران کننده است، بلکه به شدت ترسناک است. همچنین حسی از "محاکمه" کافکا (که در سال 1963 توسط اورسن ولز نیز به فیلم تبدیل شد) را تداعی می کند، اما بدون انتزاع بودن. جیمز آلن بر خلاف جوزف کی. «محاکمه» دقیقاً میداند که چه اتفاقی برای او افتاده است. چیزی که او نمی تواند بفهمد "چرا" است. همچنین هیچ انسان منطقی که توسط همان جامعه ای که به آن اعتماد ضمنی خود را به آن خیانت کرده است، نمی تواند بفهمد.
پل مونی در نقش جیمز آلن اجرای پویا و تکان دهنده ای ارائه می دهد و تمام سردرگمی، خشم و درد را به تصویر می کشد. و ناراحتی از وضعیت غیرقابل توضیح او، که همه آنها را می توانید در بیان، در چشمان و در زبان بدن و رفتارش ببینید. شما تاریکی را احساس می کنید که او مجبور است در آن فرود آید و با او این حس امید را به اشتراک می گذارید که هر روز که می گذرد بیشتر محو می شود. از تنش لحظه ای که برای اولین بار سعی می کند «آن را به اندام آویزان کند» تا آنچه که یکی از غم انگیزترین پایان هایی است که تا به حال فیلمبرداری شده است، شما دقیقاً آنجا هستید و با او زندگی می کنید. این یک اجرای قدرتمند و واقعا به یاد ماندنی از Muni است.
بازیگران مکمل عبارتند از هلن وینسون (هلن)، نوئل فرانسیس (لیندا)، آلن جنکینز (بارنی)، برتون چرچیل (قاضی)، ادوارد الیس (بمب افکن) ولز)، دیوید لاندو (واردن)، هیل همیلتون (کشیش رابرت آلن)، سالی بلن (آلیس)، لوئیز کارتر (مادر آلن)، جیمز بل (قرمز)، ویلیام لومر (تگزاس)، ادوارد آرنولد (وکیل) و ویلارد رابرتسون (کمیسیون زندان). I Am a Fugitive from a Chain Gang به هیچ وجه موقعیتی را که به تصویر می کشد اغراق نمی کند. لازم نیست در پایان، "من فراری از یک باند زنجیره ای هستم" نوعی زنگ بیدارباش است، هشداری برای کسانی که آزادی شخصی را بدیهی می دانند یا به سیستم معیوب غرق در بوروکراسی اعتماد بیش از حد دارند. اینکه فیلمی که در سال 1932 ساخته شده است، امروز هم می تواند چنین تأثیری داشته باشد، بیش از حد کافی می گوید که چقدر خوب است. و هنگامی که آن را دیدید، هرگز آن صحنه پایانی و غم انگیز و آخرین سخنان جیمز آلن را فراموش نخواهید کرد. من به این یکی 10/10 امتیاز می دهم.
با سلام و احترام فیلم بسیار آموزنده از پشتکار مردی از خانواده ثروتمند که برای استقال فکری خود با جدیت با مشکلات زندگی مقابله می کند و بالاخره نتیجه پشتکار و زحمات خود را خواهد دید....