یک ویروس اصلاح شده برای درمان سرطان، در بین انسانها پخش شده و برخلاف انتظار، تقریبا تمام نسل بشر را از بین برده است. دکتر «رابرت نویل» (ویل اسمیت) تنها انسان باقی مانده در نیویورک، و شاید هم تمام دنیا است. به مدت سه سال، نویل هر روز پیغام های رادیویی را ارسال می کند به امید بازمانده های دیگری را هم پیدا کند. اما او تنها نیست. بعضی از مبتلایان به ویروس هنوز نمرده اند، و به دور از نور خورشید، در تاریکی زندگی می کنند و تمام اعمال نویل را زیر نظر دارند، و تنها منتظر یک اشتباه از جانب او هستند، اشتباهی که می تواند به قیمت جانش تمام شود.
سالها پس از اینکه بیماری طاعون بیشترانسان ها را نابود می کند و بقیه به هیولا تبدیل می شوند، تنها بازمانده بشریت در شهر نیویورک شجاعانه برای یافتن راه درمان تلاش میکند.
نیویورک سیال 2012. شیوع بیماری خطرناکی بیشتر مردم شهر را کشته و مابقی را به مرده زنده / زامبی تبدیل کرده است. «دکتر رابرت نویل» (اسمیت) تنها انسان ساکن نیویورک به دنبال راه نجاتی است....
سالها پس از اینکه یک بیماری بیشتر انسانها را از بین برده و تعدادی از آنها را تبدیل به هیولا کرده،تنها بازمانده نیویورک تلاش می کند برای این بیماری یک درمان بدست بیاورد...
یک ویروس اصلاح شده برای درمان سرطان، در بین انسانها پخش شده و برخلاف انتظار، تقریبا تمام نسل بشر را از بین برده است. دکتر «رابرت نویل» (ویل اسمیت) تنها انسان باقی مانده در نیویورک، و شاید هم تمام دنیا است. به مدت سه سال، نویل هر روز پیغام های رادیویی را ارسال می کند
سالها پس از آن که طاعون بیشتر بشریت را کشت و بقیه را به هیولا تبدیل کرد، تنها بازمانده در شهر نیویورک با شجاعت تلاش می کند...
دانلود فیلم I Am Legend 2007 (من افسانهام) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
هالیوود هرگز اقبال چندانی در اقتباس از رمان فرشته پرستش نویسنده داستان های علمی ریچارد ماتسون (Richard Matheson) با عنوان "من افسانه هستم" در سال 1954 برای موفقیت در صفحه نمایش نیست. وینسنت پرایس ، ستاره فیلم ترسناک نمادین ، نسخه اول را تیتر کرد ؛ "آخرین مرد روی زمین" (1964) با لنز ایتالیایی در رده بندی حماسه ای عریض ، اما ناامیدکننده صفحه عریض ، سیاه و سفید با خون آشام / زامبی ها به عنوان دشمنان قهرمان ما قرار گرفت. آنها را زومپیر صدا کنید! پرایس شخصیتی شجاع به نام رابرت مورگان ، با مصونیت اکتسابی در برابر ویروسی کشنده که بشر را ویران کرده بود ، جعل کرد. مورگان نه تنها برای زنده ماندن از تنهایی حاد بلکه برای درمان بازماندگان نیز ناامیدانه تلاش کرد. نسخه های فول فریم از این اثر در همه جا در مجموعه جعبه های معامله DVD موجود است. جای تعجب نیست که در پایان پرایس از بین رفت.
چارلتون هستون نقش بازسازی شده در سال 1971 ، "مرد امگا" را که توسط برادران وارنر منتشر شد ، دوباره بازی کرد. هستون ، ایمونولوژیست رابرت نویل را به یک قهرمان ناخوشایند ، بی روح ، سینه ، برهنه ، عاشقانه و اکشن تبدیل کرد که با کت و شلوار پروازی آبی رنگ و کلاه یکنواخت لباس و تخمهای مخلوط شده بر روی پارچه روبرو شد. "مرد امگا" را تماشا کنید و ببینید آیا نویل به شخصیت کمیک های مارول شباهتی ندارد یا خیر. طبیعتاً هستون جذابیت مسیحی را که از "10 فرمان" و "بن هور" به دست آورده بود به این نقش آورد. در طول راه ، نویل هستون به یکی از اولین عاشقانه های بزرگ در صفحه نمایش بزرگ با بازیگر زن آمریکایی آفریقایی تبار ، روزالیند کش ، پرداخت. لشکری از جهشهای به شدت سوار و غیر خون آشام به سرپرستی ماتیاس (آنتونی زرب) بر او پیروز شدند ، و او به عنوان شخصیتی مسیح سو mis تفاهم شده به طرز غم انگیزی درگذشت. نسخه انجام شده ، "من افسانه ام" که در نهایت از عنوان اصلی رمان ماتسون استفاده می شود. اساساً ، اسمیت از قهرمان هستون به عنوان یک قهرمان عمل / ویروس شناس متکی به سلاح تقلید می کند. آنها از نظر برخورد با تنهایی اختلاف دارند. هستون با نیم تنه جولیوس سزار شطرنج بازی کرد و تصاویر خود را از طریق دوربین نظارت بر روی یک تلویزیون با صفحه نمایش بزرگ تغذیه کرد. نویل اسمیت در فروشگاه اجاره ویدیوی محلی مانکن می پوشد و هنگام انتخاب فیلم با آنها گفتگو می کند. برخلاف هر دو قیمت و هستون ، اسمیت از یک عاشقانه پس از آخرالزمانی لذت نمی برد. اسمیت مجبور است به جای همراهی زنانه ، به یک چوپان آلمانی بسنده کند. عاشقان سگ پیش از موعد اخطار داده می شوند که انتظار بدترین حالت را داشته باشند. حتی هنگامی که زنی ، آنا (آلیس براگا از "شهر خدا") در پایان حضور می یابد ، قهرمان ما وقت نمی کشد تا او را از روی پاهایش پاک کند.
به طور کلی ، مشکل هر سه فیلم این است که ستاره مجبور است فیلم را به دلیل سنگینی اکشن بر دوش خود تحمل کند. فیلم شگفت انگیز تام هنکس "Castaway؟" را به خاطر می آورید. نیمی از "من افسانه ام" به نظر می رسد مانند "Castaway" است که ویل اسمیت مونولوگ های خالی از شوخ طبعی را اجرا می کند. متأسفانه ، با وجود عملکرد قوی ، اسمیت مجبور به مقابله با دشمنانی است که نه پرایس و نه هستون با آنها مخالف بودند - یعنی آدم خوارهای بی رنگ ، گنبد کروم و تولید رایانه. "من افسانه هستم" هرگونه جلوه دراماتیک را از دست می دهد ، درست مانند "من ، روبات" با شخصیت های خبیث CGI کارتونی مانند. اسمیت با آنتاگونیست های بازی های ویدیویی که قادر به صحبت نیستند جنگ ابدی انجام می دهد ، و آنها را با تیز بینی ، کم ارزش ترین مخرج متمایز می کند.
"من افسانه ام" با یادداشتی کنایه آمیز آغاز می شود. دانشمندان درمانی برای سرطان کشف کرده اند. همه چیز به طرز باورنکردنی از بین می رود و دکتر Krippen (اما تامپسون بدون احساس از "حس و حساسیت") در سال 2009 ویروس دست ساز بشر را نابود می کند که بشریت را به جهش های قاتلی تبدیل می کند که همه چیز را در نظر می گیرد و نابود می کند. اتفاقاً این پس از مشخص شدن شخصیت های اسمیت و مخمصه مارک پروتوسویچ از "پوزیدون" و آکیوا گلدمن از "بتمن و رابین" ، این جهش یافته ها تا اواسط فیلم ظاهر نمی شوند. سازندگان فیلم برای شکستن این خط داستانی ، به فلاش بک های گاه و بی گاه اعتماد می کنند و نشان می دهند که چگونه اسمیت آخرین انسان روی زمین شد. ما می فهمیم که همسر او (سالی ریچاردسون از تلویزیون "Eureka") و دخترش (دختر واقعی اسمیت Willow) در همان زمان که ارتش جزیره منهتن را قرنطینه کرد و دسترسی به آن را مسدود کرد ، در یک برخورد هلی کوپتر جان خود را از دست دادند. ارتش دو پل مهم سیب بزرگ را خراب می کند ، اما نویل (ویل اسمیت) عهد می کند که در زمین صفر باقی بماند و درمانی را ابداع می کند.
سه سال بعد ، در سال 2012 ، نویل و سگش هر روز بیرون از منزل تلاش می کنند برای جستجوی بازماندگان غیر آلوده و همچنین جستجوی علوفه برای غذا و شب حبس کردن. در یک صحنه اولیه ، نویل با تعقیب حیوانات باغ وحش فرار از میان دره های به هم ریخته و خفه شده علفهای هرز منهتن با یک فورد موستانگ قرمز و یک تفنگ پرقدرت ، شکار گوشت تازه می کند. او برنامه های تلویزیونی قدیمی را که قبل از آخرالزمان ضبط کرده است ، هنگام غذا خوردن تماشا می کند. خود جهش ها خیلی جالب نیستند. در "آخرین انسان روی زمین" جهش یافته ها خون آشام / زامبی هایی بودند که شبانه خانه قهرمان را محاصره می کردند. در "مرد امگا" ، شرور معادل کلنسمن های آلبینو بودند که پس از تاریکی هوا خیابان ها را وحشت زده می کردند و به طور مداوم با نویل درگیر می شدند.
مانند نسخه های قبلی ، "من افسانه هستم" روحیه ای آرام و دلپذیر ارائه می دهد پایان دادن به آن شما را فراتر از باور خفه می کند. جلوه های ویژه نامناسب و سطحی است. شرور به عنوان گروهی از اشرار تک بعدی و سر به سر ظهور می کنند ، و قهرمان به یک فریب ناخوشایند ، غیر همدل و بیخدا تبدیل می شود. هیچ چیز هیجان انگیز و تعلیق آمیز در مورد برخورد دیرهنگام قهرمان ما با جهش یافته ها در اسکله هایی که وی از SUV خود به عنوان سلاحی برای شکست آنها استفاده می کند ، وجود ندارد. حتی غیرقابل تصور بودن راه خروج او از این تقابل صخره ای است. کارگردان "کنستانتین" ، فرانسیس لارنس ، صحنه های ترسناک و شگفت انگیزی فراهم می کند که ترسناک خواهد بود ، اما گورهای ساحلی فصلی چیز متفاوت یا خیره کننده ای در مورد این مسیر پیدا نمی کنند.
ویل کارنامه اسمیت با داستان های علمی این روزها به شدت متزلزل شده است. "من افسانه هستم" به اندازه فیلم های "روز استقلال" یا "مردان سیاهپوش" وی به هیچ عنوان به یاد ماندنی و سرگرم کننده نیست. در عوض ، "من افسانه هستم" از نظر لجندری لنگ است!
دانلود فیلم I Am Legend 2007 (من افسانهام) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
با دیدن تریلرهای امیدوار کننده امروز تصمیم گرفتم بروم و I Am Legend را ببینم. من افسانهام در حالی آغاز می شود که گوینده خبر با یک دانشمند در مورد آنچه تصور می شود درمانی برای سرطان است مصاحبه می کند. روش آماتوری دانشمند برای کمک به غیر روحانی در درک چگونگی درمان - با استفاده از تشبیه اتومبیل و راننده آن - باعث تعجب من شد که آیا فیلم با این نوع گول زدن ادامه می یابد.
ما هستیم سپس بلافاصله به نیویورک پس از آخرالزمانی که رابرت نویل (ویل اسمیت) در آن زندگی می کند ، منتقل شد. تقریباً همه به دلیل KV ، ویروسی نشات گرفته از ویروس سرخک اصلاح شده ژنتیکی که برای آزمایش سرطان استفاده شده بود ، یا فوت کرده اند و یا دچار نوعی انسان زنده شده اند. این بخش به زودی آورده شده است ، شما امیدوارید که کارگردان بتواند به سرعت احساس عدم حضور کامل انسان را تثبیت کند ، و در ابتدا آسمان خراش های شکسته و چمن های بزرگ رشد شما را به فکر می اندازند که بله این یک زمینه خوب برای ویل اسمیت برای انجام کار خود. اما حیوانات باغ وحش ، اولین حیوانات بزرگ خروس CGI هستند که من افسانهام احتمالاً برای یک روز مشهور خواهد شد. ما گوزن ها ، شیرها و یک حیوان تولیدکننده رایانه که ظاهری منحرف کننده و منحرف کننده دارد ، به نظر می رسد مانند تلاقی خرس و دروغگو است.
تعامل ویل اسمیت با همدم سگش سام احتمالاً بهترین است چیزهایی در مورد فیلم ، و همه اینها در حدود نیم ساعت اول اتفاق می افتد. ویل اسمیت در انتقال وابستگی نویل به سام برای تعامل و همراهی بسیار خوب عمل می کند ، خصوصاً در یک صحنه سرگرم کننده که نویل به حمام سگ در حالی که به "سه پرنده کوچک" باب مارلی گوش می داد (هر چیز کوچکی خوب خواهد بود) به حمام سگ داد. br />
در نیمه اول فیلم ، ما هر از چندی با چند فلاش پشتی که از نظر احساسی بارگیری می شوند و جزئیات تخلیه منهتن و جدایی نویل از خانواده اش را نشان می دهند ، پذیرایی می شوند. یک صحنه کاملاً مهیج شامل یک زن و فرزندش است که علی رغم اینکه آلوده است ، با عصبانیت سعی در ضرب و شتم ایست بازرسی دارند.
اولین تعامل با زامبی زمانی اتفاق می افتد که سم از منطقه تاریک شهر دور می زند و به برخی از ساختمان ها نویل خودش برای نجات دوستش وارد ساختمان می شود و به زودی با انبوهی از زامبی های وحشتناک اهلی CGI رو در رو می شود. یک نمای نزدیک و دلهره آور از چهره های زامبی ، آخرین نقص ایجاد شده توسط رایانه را نشان می دهد ، از سرعت فریم انیمیشن به طرز مسخره ای سریع گرفته تا حالت های صورت خسته و کشیده آنها. هر زمان که یک زامبی در من افسانهام ظاهر می شود ، نمی توانید تصور کنید که در حال بازی نسل اول بازی ایکس باکس 360 هستید.
در صحنه مناسب و معقول فیلم ، نویل از یک تله آویزان است ، و او و سام باید از کمین تاکتیکی که زامبی ها برنامه ریزی کرده بودند فرار کنند. سام در حالی که از ارباب خود محافظت می کند توسط یکی از سگ های زامبی گزیده می شود و KV را منقبض می کند و بدین ترتیب پایان نیمه اول مناسب فیلم پایان می یابد.
نویل سام را مجروح می کند و به خانه اش می برد و نگه می دارد او را در آغوشش چند لحظه سکوت پیش آمد و من در همان لحظه با خودم فکر کردم و سپس "هر ثانیه شرط می بندم ، ویل اسمیت آواز سه پرنده کوچک را شروع خواهد کرد" ، و درست مثل اینکه با سحر و جادو ، ویل اسمیت ذهن من را بخواند و تصمیم گرفت که شکسته شود ، اجرای "احساسی" همین آهنگ. اگر شما باید یک نکته دقیق را در فیلم I Am Legend بگویید که در آن کیفیت ناگهان بدتر شود ، این بود. یک صحنه کامل که کاریکاتوری کاملاً شایسته از روابطی را به نمایش می گذارد که قسمت اول فیلم را به همراه داشت. سپس نویل سگ آلوده به زامبی خود را تا حد مرگ خفه می کند ، اما به جای دیدن این صحنه ، ما با یک فیلم کوتاه دو دقیقه ای از چهره درخشان ویل اسمیت پذیرایی می شویم.
در تاریکی جنگ بیشتر با زامبی ها درگیر می شود ، و بعد از ناکجاآباد نویل توسط زنی به نام آنا نجات می یابد که به پیام رادیویی که ویل ارسال کرده بود پاسخ داده بود. برنامه او رسیدن به ورمونت برای زندگی در جامعه پناهندگان بازمانده است. آنا نویل را به محل خود برمی گرداند و یک صبح روز یکشنبه او را سرخ می کند. کارگردان فیلم ناگهان تصمیم می گیرد همه مهارت های اجتماعی و خوش بینی را که نویل در تعاملاتش با سگش حفظ کرده حذف کند و او را به یک بازنده غیر همدل و ناامید تبدیل کند.
بزرگترین "گناه" فیلم زیر متن کاملا صریح طرفدار مسیحی است که پس از مرگ سام معرفی می شود. وقتی نویل نجات پیدا کرد ، می بینیم که گردنبند صلیبی امدادگر او جلوی چشمانش آویزان است. بعدا ، برخی از زخم های نویل را می بینیم: سوراخ شدن مچ دست او. سپس گپ و گفتی بین آنا و نویل نشان می دهد که آنا معتقد است که خدا او را به آنجا فرستاده و خدا آنها را نجات خواهد داد. در صحنه دوم تا آخر ، نویل آنا را به یک کدو تنبل حاوی پادزهر KV که در آزمایشگاه خود ایجاد کرده ، تحویل می دهد ، او را به دنیا می فرستد و سپس با پرتاب خود به میان زامبی های رایانه ای به شهادت می رسد ، صحنه ای که در کتاب مقدس قربانیان خود را برای نجات بشر قربانی های تمثیلی می زند. سفر آنا از برزیل از طریق سواحل شرقی بازماندگان مکان یابی آمریکا نشان دهنده کار تبلیغ مسیحیان است و ورود نهایی او به ورمونت نشانگر صعود به آسمان است: اولین ساختمانی که در پشت دروازه های عظیم مشاهده می کنیم یک کلیسای مسیحی است.
حالا من نمی گویم که مسیحیت چیز بدی است ، یا حتی این زیر متن طرفدار مسیحیت در یک فیلم چیز بدی است. آنچه بد است این واقعیت است که زیرمجموعه به قدری نامشخص است که حتی مسیحیان نیز از آن رنج می برند. در غزل گفتگوی بسته شده فیلم می توان گفت: "مسیحیت تنها جواب همه مشکلات زندگی است."
خیلی طولانی است. نخوانده؟ نیمه اول خوب است ، نیمه دوم یک جشن شرم آور است و هر دو نیمه توسط CGI خنده آور خراب می شوند.
دانلود فیلم I Am Legend 2007 (من افسانهام) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
معمولاً وقتی یک فیلم تمام می شود، نظری در مورد آن دارم، می توانم چند دقیقه در مورد آن فکر کنم و سپس کارم تمام شود. این در مغز من به عنوان "عالی" "بسیار خوب" "بدترین فیلم. همیشه" فهرست می شود. یا مجموعه ای از طبقه بندی های استاندارد دیگر.
در مورد «I Am Legend» اینطور نیست. نمیتوانم آخرین باری را که از یک فیلم اینقدر ناامید شدهام، به یاد بیاورم.
من افسانهام پتانسیل بسیار زیادی برای عالی بودن داشت، و سپس در یک سوم آخر فیلم با هر فیلم پرفروش تابستانی از هم میپاشد. /کلیشه فیلم زامبی که برای انسان شناخته شده است، یکی پس از دیگری اجرا شود.
من افسانهام فضایی خارق العاده از نیویورک پسا آخرالزمانی ایجاد می کند و به صبر شما نیاز دارد، زیرا شخصیت ویل اسمیت شروع به آشکار شدن هیولاهای اطرافش می کند. تهاجمی تر و باهوش تر می شوند. قبل از اینکه برای دیدن فیلم به بیرون بروم، درباره کتابی که فیلم بر اساس آن ساخته شده است تحقیق کردم و دلیل اینکه این یک داستان کلاسیک شناخته شده است، پیچش ها، دیدگاه ها و پایان تلخ آن است. چیزی که در رابطه با کتاب متوجه میشوید این است که نویل واقعاً آخرین انسان روی زمین است، و بقیه جامعه اکنون این زامبیها/خون آشامها هستند، و توانایی نویل در راه رفتن در نور روز و کشتن آنها، اساساً او را به هیولا تبدیل کرده است. او کسی است که آنها از او می ترسند، او شرور است، و آنها برای از بین بردن این روزگاری که آنها را شکار می کند، دست از سر هیچ چیز نمی کشند.
با در نظر گرفتن این موضوع، من از نحوه فیلم بسیار تحت تأثیر قرار گرفتم. به نظر میرسید که با خصومت شدید مرد زامبی با نویل به آن سمت میرفت که گویی شخصی بود (و شاید زامبیای که نویل دستگیر شده، دیگر مهم او باشد، بنابراین به زامبیها یک «جامعه واقعی» وام داده است. گوشت. وقتی ویل اسمیت پس از کشتن سگش تصمیم گرفت که برای انجام یک ماموریت انتحاری در اسکله در حال بازی Destruction Derby با کاوشگر خود باشد، فیلم اساساً به پایان رسید. همهی تعلیق و ترسی که در لبهی صندلی شما وجود داشت، با صحنهای در بانک متروکه، و سگهای زامبی که برای رها کردن آخرین ذرهای از نور روز غوغا میکردند، به طرز شگفتانگیزی ایجاد شد، و جلوههای اتمسفری خزنده و لطیف در سرتاسر این مکان به نمایش درآمد. پنجره لعنتی و ما ناگهان خودمان را در «28 روز بعد» دیدیم. در حالی که جوجهای تصادفی از جایی بیرون میآید تا صد زامبی خشمگین را بترساند (که کامیون UV خود را به جهنم رسانده بود؛ اما ظاهراً او یک جوجه بهتر از یک سرباز نظامی/دانشمند فوقالعاده مدبر را تجهیز کرده بود)، ویل اسمیت را حمل کنید. که دو برابر او وزن دارد، سوار ماشینش می شود و به نوعی آنها را به مکان امن می برد.
بنابراین ما با جوجه برزیلی و پسر کلمبین وحشتناکش و باب مارلی در یک سناریوی بسیار ناراحت کننده هستیم. استعاره ها در بالای دیالوگ های وحشتناک قرار می گیرند. سپس، بهجای اوج جوی پر تعلیق در تاریکی، با تنفسهای سنگین، جرقههای غمانگیز، صحنههای تپش قلب، ما با انفجارهای CG جالب، بدن زامبیهایی که مردم را به هم میزنند، هیچکس اسلحهای روی آنها نمیماند. حدود 50 نفر در سراسر خانه پراکنده شده اند، و دیگر گام های اشتباه در فیلم I Am Legend های ترسناک/اکشن احمقانه معمولی.
ما بالاخره خودمان را با نویل می یابیم، پشت به دیوار، رهبر زامبی ها از گردن اسمیت جدا می شود که به سرعت رو به وخامت است. اینچ شیشه است و امیدوارم فیلم به نحوی با یک پیچش عالی، یک نتیجهگیری تلخ یا در بدترین حالت، یک پیشنمایش پیچیده از بیست دقیقه اول فیلم که از سوراخ پای فیلمنامهنویسان بیرون کشیده میشود نجات یابد. اینجا بازی کرد (من شخصاً فکر می کردم که او می توانست دختر زامبی را که در حال معالجه بود بیدار کند و ببیند که آیا واکنش زامبی باهوش واکنشی ایجاد می کند یا اینکه می تواند بین نویل و آنتاگونیستش که در این مرحله آمده ایم ارتباط برقرار کند. فهمیدن نسبتاً باهوش است). من یک احمق هستم که انتظار هر چیزی را دارم جز اینکه «ای، در دودکش پنهان شو تا من خودم را منفجر کنم». حتی به طور جدی مرا در پناهگاه امن آرمان شهر ورمونت شروع نکنید. می خواهید به من بگویید که 1 میلیون زامبی نمی توانند از دیوارهای 20 فوتی که حدود 2 مایل از زمین را در بر می گیرند، عبور کنند؟ مسیح. می توانستم در 20 دقیقه پایان بهتری را پشت یک دستمال کوکتل بنویسم.
دانلود فیلم I Am Legend 2007 (من افسانهام) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
سرطان با اصلاح ژنتیکی ویروس سرخک به نفع بشر درمان شده است - نتایج چشمگیر است. اما نکته منفی این است که ویروس جهش مییابد و 90 درصد از بشریت را میکشد، 9 درصد را به هیولاهای نور هراس تبدیل میکند و تنها 1 درصد را به دلیل مصونیت طبیعی دست نخورده باقی میگذارد. رابرت نویل یکی از آن 1 درصد و همچنین بیوشیمیدان نظامی است که مسئول متوقف کردن ویروس است، اما او شکست خورده است و اکنون تنها فرد زنده در آنچه از نیویورک باقی مانده است. نویل که در زیرزمین خود روی درمانی کار میکند و بیثمر در آسمان پخش میکند، روزهایش را با زنده ماندن و شبهایش را پنهان میگذراند.
علیرغم ترسی که از بیشتر فیلمهای سبک زامبی داشتم، به I Am Legend رسیدم که عمدتاً توسط آنها کشیده شده بود. علاقه به اثرات با توجه به اینکه در 28 روز بعد تحت تأثیر یک لندن خالی قرار گرفته بودم، کنجکاو بودم که ببینم پول بیشتر چه کاری می تواند انجام دهد. از نظر تاثیر پاسخ "یکسان" است اما از نظر مقیاس "بسیار بیشتر" است. نیویورک شگفتانگیز به نظر میرسد و حتی کسانی که آن را فقط از روی فیلم میشناسند، خلأ این مکان را احساس خواهند کرد. طعنه آمیز این است که، به دلیل مقیاس بسیار زیاد، از نظر بصری "غیر واقعی" به نظر می رسد در حالی که مقیاس کوچکتر 28 Days Later کاملاً ترسناک بود زیرا شامل هیچ چیز توسط رایانه نمی شد. این مانند یک انتقاد به نظر می رسد، اما به این دلیل نیست که فکر می کنم این احساس پوچی چیزی است که I Am Legend را برای بخشی از زمان اجرا عالی می کند.
افکت ها تنها بخشی از آن هستند. اما به طور کلی تحویل باعث می شود این جنبه کار کند. طرح عقب می نشیند و به ما اجازه می دهد در انزوا و نیمه جنون نویل با او باشیم. صحبت کردن با آدمک ها، رفتار با سگ خود به عنوان یک کودک و غیره. اجرای ویل اسمیت که نزدیک به اوج است به این امر کمک زیادی می کند. او در شخصیت خود کاملاً قانع کننده است و فیلم به تدریج موقعیت او را برای ما درک می کند. همانطور که ما به سبک زندگی عجیب و غریب او عادت می کنیم، واقعیت در لحظه ای به خانه بازمی گردد که او از خورشید به صحنه ای خیس از عرق در اتاقی تاریک می رود، لحظه ای درخشان که ما مخاطب ترسی را که او با دست اول زندگی می کند تجربه می کنیم.
پس چرا خود فیلم درخشان نیست؟ خوب، این به نیمه دوم یا بیشتر می رسد، جایی که نویسندگان شروع به برداشتن گام هایی برای ارائه روایتی می کنند که به جای کاوش در شخصیت نویل به عنوان تنها دلیل وجودش، به معنای سنتی به جایی می رسد. در انجام این کار، فیلمنامه جهش های زیادی انجام داد که راحت، غیرمنطقی یا فقط تنبل بودند و ناامیدکننده است. به خاطر داشته باشید که این فیلمی بود که توانست مرا متقاعد کند که اکثریت بشریت به خاطر اما تامپسون مرده اند، مردی که مسئول یافتن درمان بود یکی از معدود افرادی بود که زنده ماند و نیویورک کاملاً خالی بود - من هرگز هر یک از اینها را زیر سوال بردید، بنابراین چقدر یک توپ رها شده است که ناگهان روایتی را معرفی کنید که تماشاگران به یکدیگر نگاه کنند و بگویند "بله درست است"؟ اگرچه آنقدرها هم که من می گویم بد نیست زیرا در این مرحله اکشن افزایش می یابد و نویز و انفجارهای کافی ایجاد می کند که شاید بسیاری از بینندگان خود را از مشکلات داستان گویی دور کنند. با این حال، اینها خیلی واضح و بزرگ هستند و به شدت با حوصله و پوچی نیمه اول تضاد دارند و با عجله برای نتیجه گیری، فیلم واقعاً احساس می کند که بیشتر کار روی مفهوم انجام شده است و این طرح یک فکر بعدی بود. . نویسندگان به هر حال در برخی از دیالوگ ها به خود کمک نمی کنند. از آنجایی که در اوایل خیلی کم به آن عالی رسیدهایم، از یک شاخک کفش بزرگ برای وارد کردن باب مارلی استفاده میشود - یکی از چندین موردی که توطئه میکند تا همه پیشرفتهای شخصیتی خوب را که در نیمه اول انجام شده بود، تضعیف کند.
در کل هر چند فیلم ارزش دیدن را دارد. نیمه اول به لطف صبر، جلوه های ویژه و چرخش بسیار قوی اسمیت بسیار چشمگیر است. متأسفانه نیمه دوم همه چیز را ناامید می کند زیرا دستگاه های داستانی که برای ارائه یک جریان سنتی و پایان استفاده می شوند ناشیانه و غیرقابل قبول هستند و سکانس های اکشن پر سر و صدایی که تولید می شوند نتوانستند من را از آنها منحرف کنند.
دانلود فیلم I Am Legend 2007 (من افسانهام) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
آیا این من هستم، یا هر فیلمی که آینده را به تصویر میکشد، همیشه یک موقعیت پسا آخرالزمانی یا سقوط انسان با خود انسان مقصر است؟ چیز زیادی برای منتظر ماندن نیست؟ به هر حال، پس از سالها ناامید شدن توسط ژانرهای به اصطلاح ترسناک فیلمهای زامبی/ویروس و دیگر فیلمهای مهیج پرفروش، «I Am Legend» واقعاً خود را از گروه جدا میکند.
بدون اینکه راه زیادی بدهد، ویل اسمیت نقش تنها بازمانده یک ویروس مسلط بر جهان را بازی می کند که توسط انسان ساخته شده و در ابتدا برای درمان سرطان ساخته شده بود. سه سال پس از ورود به دنیای "جدید"، اسمیت (که یک پزشک سابق بود) زندگی خود را وقف زنده ماندن، یافتن درمانی ... و صحبت با مانکن ها کرد. برای یافتن درمانی، او به دنبال مبتلایان است که فقط شب ها بیرون می آیند، و به امید اصلاح اشتباه انسان.
«افسانه» اولین فیلم واقعا ترسناکی بود که من در چند وقت اخیر دیدم. . رئالیسم عامل اصلی فیلم های ترسناک به نظر من است. اگر ممکن است اتفاق بیفتد، خیلی ترسناک است. همچنین، تصویری که اسمیت از یأس و جنون مرزی از سه سال گوشه نشینی به تصویر می کشد، به تأثیر آن افزود. به استثنای سگش، اسمیت هیچ تماس زنده ای با تلاش های ناکام دائمی برای درمانش نداشت که فقط منجر به جنون او شد. سگش با سگش حس «دور انداختن» داشت، والیبال هنک و خانهاش که شما را به یاد آن جزیره گیر افتاده میاندازد.
صحنههای اکشن/تعلیقآمیز همراه با کارگردانی صدای فوقالعاده نیز تپش قلب بود. غیرمنتظره که به عامل "ترس" اضافه شد. هر زمان که اسمیت با بازماندگان زامبیمانند درگیر میشد، آن احساس کلاستروفوبیک وجود داشت که از زمان «بیگانه» دیگر آن را احساس نکرده بودم. تنها شکایت واقعی من استفاده بیش از حد از CGI نسبت به بازیگران واقعی برای این شخصیت ها بود، اما با سرعت و قدرت آنها که این چیزها ممکن است امکان پذیر نبوده باشد.
"افسانه" در کل یکی از بهترین هاست. فیلم های سال 2007 و دیدنی. به هیچ وجه شایسته اسکار نیست، اما مطمئناً سرگرم کننده، واقع گرایانه پرتنش و شاید حتی فکر برانگیز است.
دانلود فیلم I Am Legend 2007 (من افسانهام) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
I Am Legend بهترین اکران فیلم برای اوایل دسامبر بود. من هم مثل خیلی های دیگر که مطمئنم مشتاقانه منتظرش بودم. بنابراین من با دوست پسرم تونیت I Am Legend را دیدم، حالا بعد از فیلم ما فقط به هم نگاه کردیم و آن نگاه ناامید را داشتیم و سپس تماشاگران فقط به اطراف نگاه کردند و فقط غرغر کردند و من چیزی نشنیدم جز "این هدر دادن پول بود. ". این قطعا چیز خوبی نیست. من فکر می کنم مشکل قطعاً فیلمنامه بود، داستان به خوبی توضیح داده نشد و همچنین توسعه شخصیت نیاز به بهبود داشت. جوری که I Am Legend خیلی خوب فیلمبرداری شد، خیلی احساس انزوا و سردی داشت. ویل اسمیت بازیگری را به خوبی انجام می دهد. بهترین او هر چند؟ نه چندان داستان همچنین در پایان از علمی تخیلی به سمت دین چرخش عجیبی پیدا کرد. ناگفته نماند، آیا این یک فیلم زامبی بود؟ من نمی دانم، زیرا هرگز توضیح داده نشد.
رابرت نویل دانشمندی است که آخرین مرد زنده در شهر نیویورک است. درمان سرطان به طرز وحشتناکی اشتباه شده است و تقریباً 90 درصد از جمعیت انسان را از بین برده است. این معالجه مردم را هار کرده و آنها را از انسان تغذیه کرده است. رابرت خانواده خود را در تلاش برای بیرون بردن آنها از نیویورک در حین تخلیه از دست داده است، اما او وقف یافتن درمانی برای این ویروس است. او به همراه تنها همراهش، سگش، سامانتا، باید از این دنیای ترسناک و منزوی جان سالم به در ببرد و قبل از اینکه دیوانه شود یا مورد حمله این موجودات قرار گیرد، سعی کند آخرین بازماندگان را بیابد.
I Am Legend گفته بود. ایده های خوبی، همانطور که گفتم، فیلمنامه فقط به کار اساسی نیاز داشت. مانند فلاش بک های رابرت، به نظر می رسید که آنها داستان را در آن نقطه متوقف کردند و توضیح ندادند که چگونه بقیه مردم مردند و چگونه او واقعاً تنها و تنها فردی بود که از ویروس نیویورک جان سالم به در برد. من می دانم که او گفت که مصون است، اما هیچ کس دیگری مصون نبود؟ اسپویلر اصلی: تقریباً در ابتدای فیلم سگش را کشتند که به نظر من درست نبود. I Am Legend یکی از بزرگترین ناامیدی های سال برای من است، حدس می زنم هر چیزی که ویل اسمیت لمس می کند طلا نیست. اگر می خواهید I Am Legend را ببینید، لطفاً انتظار سردرگمی زیادی داشته باشید و داستان زیادی نداشته باشید، من بسیار ناامید هستم.
دانلود فیلم I Am Legend 2007 (من افسانهام) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
فیلم یک کتاب، کتاب نیست. طرفداران توجه داشته باشید: گریه نکنید و سعی کنید چیزی بخوانید که در مورد خون آشام ها نیست. اگرچه رمان متیسون بسیار شایستهتر از هر یک از تجسمهای سینماییاش است، اما نقطهی اوج ادبی نیست، مگر در ژانر ملایم خود.
بهطوریکه گفته شد، من افسانهام در سطوح بسیار متفاوتی است که محاسبه آسیبهای آن دشوار است. شاید خودم با دیدنش انجامش داده باشم. من تازه از تجربه IMAX برگشتم. از آنجایی که صفحه نمایش دو برابر بزرگتر است، شاید فیلم دو برابر بدتر باشد. اما من شک دارم که در هر اندازه ای بهتر باشد، به جز آنقدر کوچک که دیده نشود. شاید بعد از اینکه حماقت را از لباس و بدنم پاک کردم، نظر منسجم تری بنویسم.
فرضیه شگفت انگیز Last Man on Earth با کمبود شدید تخیل واژگون شده است. آنها تمام معماری منهتن را برای کاوش و انجام کارهای شبح آور داشتند، اما فضای داخلی به چند آشپزخانه Ikea، یک مجموعه آزمایشگاهی از هر وسیله نقلیه Milla Jovovich، یک Blockbuster، و یک صندوق انبار واحد محدود می شود. غولها مستقیماً از Zombie Central Casting خارج شدهاند و از صد فیلم مرده دیگر قابل تشخیص نیستند. هوشمندانه ترین کار، نام بردن از اما تامپسون دکتر کریپن است. و این قبل از اتمام تیتراژ تمام شد.
همه زامبی ها شبیه گولوم هستند و تقریباً به همان اندازه ترسناک هستند. در واقع تمام CGI ضعیف تر از آن چیزی است که بودجه به نظر می رسد. حتی آهوها هم ساختگی به نظر می رسند و شیرها خنده دار هستند. سگ بهترین بازی را در فیلم I Am Legend ارائه می دهد. عضله دوسر ویل اسمیت به سادگی به اندازه کافی بزرگ نیست که بتواند این همه مزخرفات را تحمل کند. او گریه می کند، آره، عالی، او خوب است. من باید چه کار کنم، به خاطر استفاده از تمام قدرت هالیوودی خود برای پشت سر گذاشتن چیزی به این زشت به او مدال بدهم؟ شخصیتی که قرار است با او همدردی کنیم، میگوید که زامبیها هیچ گرایش انسانی نشان نمیدهند، پس از اینکه قبلاً آنها را عاشق دیدهایم. بعداً تله می گذارند و حیوانات خانگی نگهداری می کنند، اما او هرگز نظرش را تغییر نمی دهد. وقتی من از دانشمند باهوش تر باشم، نشانه بدی است. و زمانی که چنین اختلاف قابل توجهی در فیلم I Am Legendی که گرسنه ایده ها، درام و نوآوری است ناشناخته باقی بماند، واقعاً نشانه بدی است.
اوه، هی، و داستان چطور؟ مشکل خیلی زیاده؟ حق با شماست. فقط یک محصول دیگر فورد را در آنجا بچسبانید. آره، این بار یک SUV.
دانلود فیلم I Am Legend 2007 (من افسانهام) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
رابرت نویل، ویروس شناس، آخرین مردی است که در نیویورک پس از نجات از طاعون که قرار بود سرطان را درمان کند، جان سالم به در برد. به نوعی، او یکی از معدود افرادی است که مصونیت داشت. او اکنون در حالی که با سگش در خیابان ها گشت زنی می کند و به دنبال بازماندگانی مانند خودش می گردد، به جستجوی درمانی می پردازد. اما، همانطور که شعار می گوید، "آخرین انسان روی زمین تنها نیست."
من قبل از ورود به آن چیزهای بد زیادی در مورد من افسانهام شنیده بودم. همکار من، تریستان سینز، آن را در بررسی خود به زباله دانی کرد. من شنیدم که پر از اکشن بود (که وقتی تنها در یک شهر متروک هستید احمقانه به نظر می رسد). و فرانسیس لارنس کارگردانی آن را بر عهده داشت که «کنستانتین» را ساخت (که بر خلاف بقیه برایم مهم نیست). من سعی کردم ذهنی باز داشته باشم و آن را با نسخه های قبلی که قبلاً از آن لذت می بردم مقایسه نکنم ("آخرین مرد روی زمین" و "مرد امگا"). واضح است که من افسانهام با هیچ یک از فیلم های قبلی خود مطابقت ندارد، بنابراین اگر می خواهید شانسی برای دوست داشتن من افسانهام داشته باشید، ابتدا آن ها را تماشا نکنید.
بزرگترین شکایتی که از مردم شنیدم این بود که منتقدان آن را "فروپاشی عمل سوم" می نامند. مثل همیشه، نمیتوانم پایان را فاش کنم، اما میگویم که حقیقتی در "فروپاشی" وجود دارد - پس از شروع و میانهای پر تعلیق، ما زمان نسبتاً کوتاهی را صرف تلاش برای جمعبندی همه چیز میکنیم. و تقریباً همه کسانی که فیلم را دیدند با نحوه بسته بندی آن موافق نبودند. من خودم فکر می کردم ناگهانی است اما نحوه اعدام مناسب و منطقی بود. مطمئناً میتوانست خیلی بدتر باشد، و من خوشحالم که آنها رویکردی جدی برای موضوع انتخاب کردند.
شکایت دیگری که شنیدم درباره CGI "بیش از حد و غیر واقعی" بود. باور کنید بیشتر از این نمی توانستم موافق باشم. نفرت من از جلوه های کامپیوتری عمیق است و من افسانهام مطمئن شد که از هر افکت کامپیوتری ممکنی که می توانست استفاده کند. گوزن ها، شیرها و حتی انسان های آلوده همگی توسط کامپیوتر تولید می شوند و عملکرد ضعیفی دارند. اگر نمی توانید یک شیر یا گوزن واقعی تهیه کنید، حداقل آن ها را خوب جلوه دهید. و چرا مردم انیمیشن کرده اند؟ این باعث میشد که ظاهری جذاب و نه کمترین ترسناک داشته باشند. کار سختی نیست که مردم را به بازی بگیرند... منتظر باشید... مردم! و سخت نیست که آنها را آلوده به ویروس جلوه دهیم، همانطور که قبلاً در صدها فیلم انجام شده است.
اگر بخواهم یک چیز خوب در مورد من افسانهام بگویم، نوبت نویل از خداست. ویل اسمیت در مصاحبه های خود رابرت نویل را با ایوب مقایسه کرد. به جز تفاوت بزرگ: ایوب خانواده خود را از دست می دهد و بیمار می شود و همچنان خدا را دوست دارد. نویل همه چیز را از دست می دهد و دیگر به خدا اعتقاد ندارد. به نظرم این تا حدودی برای فیلم و به خصوص برای اسمیت هیجانانگیز بود. نیازی به آوردن دین به فیلم نبود، اما خوشحالم که آنها این کار را به این شکل انتخاب کردند: یک شخصیت قوی و ملحد که با وجود بی ایمانی هنوز اخلاقی بی عیب و نقص دارد. این یک حرکت جسورانه است.
من افسانهام را توصیه نمیکنم. اصلا «آخرین مرد روی زمین»، «مرد امگا» یا «28 روز بعد» را تماشا کنید. این یکی را تماشا نکن در حال حاضر رتبه های بالایی را به ارمغان می آورد (به دلایلی که نمی توانم درک کنم)، اما نمی بینم که آزمون زمان را پشت سر بگذارد. یکی دو سال دیگر من افسانهام در ابهام محو خواهد شد، یا امیدوارم. طرفداران پر و پا قرص ویل اسمیت آن را دوست خواهند داشت و بقیه خسته خواهند شد.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.