در حال دریافت لینک های دانلود بدون سانسور
فیلم Late Autumn 1960... لطفا منتظر بمانید ...
یک بیوه به همراه سه تن از دوستان همسر مرحوم خود تلاش می کند دخترش را ترغیب به ازدواج کند اما...
آخر پاییز؛ فیلمی درام به کارگردانی یاسوجیرو اوزو و بر اساس داستانی از تون ساتومی است. داستان از مراسم سالگرد فوت آقای میوا شروع میشود. جایی که دوستان قدیمی او حضور دارند…
خانواده و دوستان مرحوم شوزو میوا برای مراسم یادبود سالانه خود گرد هم آمده اند ، این هفتمین سالگرد درگذشت او است. سه نفر از دوستان دیرینه وی - با شوزو تاگوچی ، ازدواج با سوشی مامیا ، و بیوه سیئیچیرو هیرایاما - مدت هاست که یکدیگر را می شناسند و اعتراف کرده اند که همیشه به بیوه او ، آکیکو میوا ، جذب شده اند که به اعتقاد آنها ، زیباتر شده اند او بالغ شده است این سه دوست این را به خود می گیرند تا برای دختر شوهر بیست و چهار ساله میوا ، ایاکو میوا ، همسرشان پیدا کنند ، که به نظر آنها به اندازه مادرش زیبا است ، و به عنوان یک معصوم ناب ، شایسته شوهر خوبی است. وظیفه خود تعیین شده آنها این است که آنها بدانند که ایاکو نمی خواهد آنها را انجام دهند. او حداقل نمی خواهد ازدواج کند
دانلود فیلم Late Autumn 1960 (آخر پاییز) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
ویژگی های فیلم های یاسوجیرو اوزو برای نشان دادن پیچیده است: داستان های ساده افراد ساده، دیالوگ های روزمره، سرعت آهسته، دوربین های ثابت، تصاویری با زیبایی ساده. همچنین، احتمالاً آنها برای مخاطب ژاپنی که بهتر ارجاعات فرهنگی، بصری و تاریخی آنها را درک می کند، معنای بیشتری دارد.
در ظاهر، بسیاری از فیلم های اوزو شبیه به هم هستند: طرح ها آشنا به نظر می رسند و سبک قابل تشخیص است. در میان بسیاری با این حال او همیشه تغییراتی را معرفی می کند و با مراقبت کمال گرا در شکل خود پیشرفت می کند. او یک صنعتگر سینما است و به همین دلیل، حتی تفاوتهای ظریف، یک اثر هنری کاملاً جدید ایجاد میکند، مانند یک نقاش که نسخههای متفاوتی از موضوعات مشابه را نشان میدهد.
اوزو تا حدودی در برابر تغییر مقاوم بود. زمانی که او فیلمهای صامت را کارگردانی کرد و صنعت به سمت فیلمهای ناطق رفت، تمایلی به دنبال کردن آن نداشت: او این کار را زمانی انجام داد که در سال 1936، نه سال پس از معرفی صدا، چارهای نداشت. او تا سال 1957 به کارگردانی فیلمهای سیاه و سفید ادامه داد، زیرا نمیخواست به فیلم رنگی روی بیاورد. هنگامی که او در نهایت با اکراه این کار را انجام داد، آنقدر از آن خوشش آمد که فقط فیلم های رنگی را کارگردانی کرد. با این حال از آنجایی که او در سال 1963 درگذشت، تنها 6 مورد از این تعداد در حامل بیش از 50 فیلم وجود دارد. مایه تاسف است، زیرا استفاده او از رنگ استادانه است، همانطور که به طور مشخص در "اواخر پاییز" نشان می دهد.
شاهکار او را "داستان توکیو" (1953) می دانند. با این وجود، علیرغم تمام ویژگیهایش، من هنوز "اواخر پاییز" (عنوان اصلی "روز آرام پاییز") را ترجیح میدهم. داستان آن نزدیک به "اواخر بهار" (1949) است، اما به طور قابل توجهی از نظر سبک (که رنگ تنها یک عنصر آن است) و طنز متفاوت است. این داستان دو مرد میانسال به نام های مامیا و تاگوچی است که می خواهند برای ایاکوی جوان، دختر دوست مرحومشان، شوهر پیدا کنند. با این حال آیاکو با مادرش آکیکو زندگی می کند و نمی خواهد او را تنها بگذارد، بنابراین ترفند این است که آکیکو را با دوست بیوه آنها هیرایاما ازدواج کنید. همانطور که می بینیم، فیلم در مورد ازدواج های ترتیب داده شده است: دو زن ابزار مانور مردانه هستند. اما این تا حدی از نظر تاکتیکی و احساسی نتیجه معکوس خواهد داشت.
آخر پاییز یک جامعه سنتی را نشان می دهد که به جامعه جدیدی تبدیل می شود. از یک سو: ازدواج های ترتیب داده شده، آداب معاشرت، مردان مسلط که در موقعیت های بالا کار می کنند در حالی که همسرانشان در خانه می مانند. وقتی تاگوچی به خانه برمیگردد، لباسهایش را روی زمین میاندازد تا همسرش آن را بردارد. دخترش برای او غسل آماده می کند. آنها فکر می کنند همه چیز طبق برنامه های آنها اتفاق می افتد. هیرایاما، با این حال، طرف است: کمتر مسلط، منفعل تر.
آنها معتقدند که می توان به هر چیزی اجازه داد.
- مامیا در آغاز دیر به مراسم یادبود میرسد و اظهار بیاحترامی میکند که خیلی زود است.
- آنها در مقابل او به زشت بودن یک پیشخدمت کنایههای نادرست میکنند.
- وقتی هیرایاما در پایان رد می شود، دو مرد دیگر اهمیتی نمی دهند.
- نیت آنها شایسته است، اما چون چارچوب ذهنی آنها قدیمی است، ناشیانه عمل می کنند. .
از سوی دیگر، اطرافیان آنها از کنترل آنها فرار می کنند: این زمانی است که فیلم طنز آمیزترین است.
- همسرهایشان، چه جلویشان، چه پشت سرشان (مثلاً گفتگوی دو خانم) نظرات کنایه آمیز می دهند.
- فرزندانشان در برابر قدرت آنها مقاومت می کنند، صریح صحبت می کنند، جواب می دهند. . پسر خردسال تاگوچی حرکات توهین آمیز پشت سر پدرش انجام می دهد.
- دخترش به خاطر عشق ازدواج کرد نه به دلیل منطقی که پدرش آن را درک نمی کند.
- در یک نقطه، یوریکو، که ازدواج کرده است. یک مقام کوچک در شرکت، سه مرد گیج را سرزنش می کند. این صحنه که قبلاً برای تماشاگران غربی خندهدار است، باید برای تماشاگران ژاپنی دهه 1960 شوکه کننده باشد. پس از آن، او آنها را با آوردن آنها به رستورانی که در واقع متعلق به پدر و مادرش است، فریب می دهد. و او با قول دادن به آکیکو که با او ازدواج خواهد کرد، هیرایاما را دستکاری می کند.
به طور عمیق تر، این حیله عمومی احساسات پنهان را آشکار می کند: مامیا و تاگوچی عاشق آکیکو بودند و در واقع هنوز هم هستند. آنها حسادت می کنند هیرایاما می تواند با او ازدواج کند. آنها ضعیف تر از آن چیزی به نظر می رسند که مایل به اعتراف باشند، دیگران را دستکاری می کنند، اما نمی توانند احساسات خود را بپذیرند، در حالی که همسران آنها احساسات پنهان آنها را درک می کنند. عشق های گذشته، همسران فوت شده، سنت های محو شده: این یک فیلم نوستالژیک است.
اوزو برای نشان دادن داستان، به طرز باشکوهی از رنگ ها استفاده می کند. اجسام به رنگ آبی پر زرق و برق، سبز و به طور قابل توجهی قرمز هستند. برعکس، شخصیتها عمدتاً با رنگهای معمولی لباس میپوشند. آنها گاهی اوقات در پشت اشیاء رنگارنگ در پیش زمینه (بطری، کاسه، لیوان، فنجان و غیره) دیده می شوند. همچنین، اوزو گهگاه نماهای "خالی" بدون افراد را معرفی می کند. ما احساس می کنیم که اشیا بیشتر از شخصیت ها حضور دارند: به نظر می رسد که دومی نقش های کلیشه ای بازی می کند. آنها گفتگوهای ساده ای دارند، شایعات می کنند، روی ایده های ساده تمرکز می کنند، وقت خود را صرف نوشیدن می کنند. آنها اغلب کسل کننده، بی تصمیم، بی دست و پا یا نابالغ به نظر می رسند. دیدگاه در مورد شخصیت ها کمی طنز است. استثناها آکیکو آرام و در عین حال قوی و یوریکو صریح هستند. صادقانه بگویم، تا آخر فیلم "فقط" بسیار خوب است. با این حال ده دقیقه آخر برای من یکی از بهترین های تاریخ سینماست. آکیکو و آیاکو آخرین سفر را با هم انجام می دهند که بسیار نوستالژیک و تکان دهنده است. سپس، ازدواج خیره کننده است، که توسط موسیقی جذاب پشتیبانی می شود. همه بی حرکت و ساکت هستند، دقیقاً مانند اشیا. چند نگاه مملو از احساسات کل داستان را خلاصه می کند: آکیکو مالیخولیایی به نظر می رسد، یوریکو خوشحال، هیرایاما خشمگین، همسر تاگوچی شرمنده (برای هیرایاما). به جز یوریکو هیچ نشانی از شادی نیست. تازه ازدواج کردهها، در لباسهایشان بسیار خوشتیپ، مثل مجسمهها سفت هستند، چهرههایشان بدون احساس. این یک شات "خالی" دیگر است. کل طرح به این تشریفات توخالی به اوج رسیده است: کنایه پایانی، با شکلی لذت بخش.
پس از صحنه ای تلخ که هیرایاما کینه توزی خود را بیان می کند، فیلم در مورد آکیکو بسته می شود. او نگاهی غمگین و ملایم دارد: او تنهاست، اما دخترش می تواند خوشحال باشد، بنابراین فکر می کند. فداکاری او تأثیرگذار است. تصویر نهایی راهروی او را نشان می دهد، اما به جای روشن بودن سه چراغ طبق معمول، فقط دو چراغ وجود دارد: آکیکو با یاد شوهر مرحومش (دو چراغ) از زمانی که آیاکو رفته است (نور غایب) مانده است.
دانلود فیلم Late Autumn 1960 (آخر پاییز) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
خب، این امر در نهایت اتفاق میافتد: هر چه فیلمهای بیشتری از نویسنده مشهور ژاپنی یاسوجیرو اوزو میدیدم، زمانی میرسید که چاه مورد علاقهام خشک میشد. من اکنون ده فیلم او را دیدهام، و اوزو در میان فیلمسازان منحصربهفرد به نظر میرسد، حتی آنهایی که بیشتر مورد تحسین قرار گرفتهاند، زیرا اساساً ضد بیلی وایلدر است. جایی که ذهن وایلدر آنقدر پراکنده بود که تقریباً در هر ژانر قابل تصوری عکس میگرفت، و آنها را به خوبی انجام میداد، اوزو همیشه بیشتر علاقه داشت داستانهای مختلف را از یک پارچه استخراج کند، و از وصلهای به تکه بر روی لحافی از درام خانوادگی ظریف میپرید. جایی که وایلدر منشعب شد، اوزو ریشه های خود را در اعماق حفر کرد. او مجموعه ای انحصاری از بازیگران داشت که شامل برخی از بااستعدادترین و مانند سکاندارشان، بازیگران ماهرانه همه کاره در این تجارت بود، از جمله چیشو ریو متعالی و سستوکو هارا بزرگ که در اینجا به عنوان مادر همیشه شایان ستایش یوکو تسوکاسا ظاهر شد. ، انشای نقشی که خود هارا در اواخر بهار زنده کرد. ریو توانایی قابل توجهی دارد که مردی در هر سنی را با تغییرات فیزیکی بسیار کم به ما ارائه دهد (در مدت پنج سال او نقش پدر، برادر و پدربزرگ هارا را بازی کرد و در همه چیز کاملاً قانع کننده بود). هارا دقیقاً موهبتی برعکس دارد: یک شگفتی بی سن. در اوایل اواخر پاییز، نظری منتشر شد مبنی بر اینکه هارا و دخترش تسوکاسا بیشتر شبیه خواهر هستند تا مادر و دختر، و این کاملاً درست است. در بازه زمانی یازده ساله از بهار تا پاییز، هارا نقشهای خود را عوض کرده است، اما همان چهره را حفظ کرده است، و او بازی A خود را دوباره به ارمغان میآورد و خستهتر و خستهتر از همیشه به نظر میرسد.
اما وجود دارد. مشکل. جایی که سبک اوزو همیشه تداعی کننده و مستقیم به نظر می رسید، اینجا به نظر می رسد ... خفه و ناجور است. استفاده از نشانی مستقیم در بحثها نامرتب و سخت به نظر میرسد. چیزی که در اواخر بهار از نظر احساسی درگیری احساس می شد، در اینجا تقریباً آماتوری ظاهر می شود، و صرفاً راضی است که به طور ملایمی بین یک سر صحبت به دیگری بریده شود. این واقعیت که او در تمام دوران حرفهایاش این کار را انجام داده، شاید چیزی در مورد آخر پاییز به عنوان یک موجودیت فردی بگوید. یا شاید خیلی آشنا شده باشد. وقتی به دنبال استخراج بیشمار داستان از همین چند نکته موضوعی هستید، همیشه خطر بی تفاوتی وجود دارد. اینکه بازیگران یکسانی نقش شخصیتهای مشابهی را بازی میکنند که کارهای مشابه را به شیوههای مشابه در فیلم Late Autumnهایی با عناوین مشابه انجام میدهند، نشان از درخشش اوست که توانسته بیش از یک فیلم بسازد، اما در اینجا، همه اینها نشان از فرسودگی خلاقانه دارد: او ظاهراً دویده است. خارج از داستان تا جایی که او اکنون در حال بازسازی داستان های مشابهی است که قبلاً انجام داده است، زیرا این تقریباً به طور مستقیم بازسازی شاهکار او در اواخر بهار 1949 است، به جز بیشتر از منظر زنانه. در حالی که به نظر میرسد برای چنین کارگردانی تدریجی تغییری عظیم است (هنوز به یاد دارم که اولین بار داستان توکیو را تجربه کردم و آنقدر از شات ردیابی منحصربهفرد آن مبهوت شدم که تا ته قلبم تکان خوردم)، در واقع چیز بسیار کمی جدید است. بیشتر حرکات و احساساتی که به ما ارائه می شود اساساً در اواخر بهار استنباط شده اند، و به نظر می رسد اگر هیچ چیز دیگری نباشد، یک انحراف غیر ضروری به مکانی است که قبلاً در آن بوده ایم.
حالا این به این صورت نیست. می گویند که فیلم یک فیلم کامل است. همه کسانی که درگیر هستند آنقدر با استعداد هستند که نمیتوانند در چند لحظه فشار قلبی مؤثر دست و پا کنند، که مهمترین آن مهار تکاندهنده شات پایانی است، اما من نمیتوانم این احساس را که اواخر پاییز بهجای پریدن به یک عکس جدید روی لحاف بخیه بزنید، او درست به زمین لگدمال شده برمی گردد. جایی که اواخر بهار این داستان را ارائه کرد و من را ویران کرد، دقیقاً به قلب من رفت و مرا صاف کرد. تا اواخر پاییز من کمی بیشتر... رام شده ام. من هرگز با شخصیت ها یا موقعیت به هیچ وجه ملموس یا معنادار ارتباط برقرار نکردم و پاسخ من به فیلم کمتر "هوم مقدس" و بیشتر "هوم هوم" بود.
{Grade: 6.5/10 (B-/C+) / #24 (از 34) از 1960}
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.