در حال دریافت لینک های دانلود بدون سانسور
فیلم Lymelife 2008... لطفا منتظر بمانید ...
داستان Lymelife که در اواخر دهه 1970 رخ می دهد، از دید یک پسربچه 15 ساله روایت می شود، و به خطراتی که رویای آمریکایی در پی دارد می پردازد...
فیلم از دید پسر پانزده ساله معصومی به نام اسکات، خطرات رویای آمریکایی را به تصویر می کشد. نگاهی غمگین، سرگرم کننده و خشن به عشق اول و روابط خانوادگی...
دانلود فیلم Lymelife 2008 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من در سال 2008 در جشن جهانی فیلم تورنتو به اولین نمایش جهانی "Lymelife" رفتم. این تماس، هر چند گاهی اوقات داستان ناراحت کننده در مورد بزرگ شدن، به معنای واقعی، اثری از عشق متفکرانه بود. رئیس دریک مارتینی و خواهر و برادرش استیون فیلمنامه را با هم ساختند و همچنین آن را تغییر دادند. علاوه بر این تعهدات، استیون موسیقی را خلق کرد و یکی از تهیه کنندگان بود.
بر اساس موقعیت هایی در زندگی خود، خواهر و برادر مارتینی شرحی از ستایش و انکار، راز و تراژدی ساخته اند.
/>
Lymelife حول محور دو خانواده به نامهای بارتلت و براگ است. بزرگترهای اینجا - الک بالدوین و جیل هنسی در نقش میکی و برندا بارتلت، تیموتی هاتون و سینتیا نیکسون در نقش چارلی و ملیسا براگ - به طرز وحشتناکی نمونههای خوبی برای بچههایشان معیوب و ناآماده هستند - - روری و کیران کالکین در نقش اسکات و جیم بارتلت، اما رابرتز در نقش آدریانا براگ. زمانی که اسکات و آدریانا شروع به یافتن لذت های عشق جوانی می کنند، خیابانی که آنها در آن سفر می کنند به همان اندازه پر از ضمانت است که مسیرهای راه آهن لانگ آیلند که قطارهای همیشه حاضر را از خانه هایشان عبور می دهد.
"Lymelife" اثر هنری، ظاهر و احساس واقعی یک جریان اصلی غیر اصلی آمریکایی دارد. موسیقی متن دهه 70 یک لذت گروهی واقعی است. محیط روستایی لانگ آیلند فشار و حقهای را که درست زیر لایه بیرونی این خانوادههای از هم گسیخته قرار دارد، دو چندان میکند.
عکاسی درجه یک است و بلانت گادوین، فیلمبردار، فیلم را با ساختها و تلاشهای طولانی پر میکند ( طرفداران گاس ون سنت راضی خواهند بود) که به ایجاد فشار کمک می کند و به جمعیت اجازه می دهد در بالای حرکات موزون فیلم باقی بمانند. صحنههای متعدد بدون گفتمان از قابل توجهترین صحنهها هستند، زیرا مارتینی به چهره و چشمهای روری اجازه میدهد تا فراتر از آن چیزی که هر محتوایی میتواند بیان کند (میان نهر) را بیان کند.
کل بازیگران گردهمایی به نمایشگاههای قهرمان تبدیل میشوند. تیموتی هاتون و سینتیا نیکسون به ویژه قابل توجه هستند. با این حال، به طور خاص، روری کالکین Lymelife را منتقل می کند. رابطه او با خواهر و برادرش در خارج از صفحه نمایش آنقدر خوب روی صفحه نمایش رمزگشایی میشود که به سختی میتوان گفت که پایان بازیگری و کالکینها از کجا شروع میشود. در واقع، مارتینی گفت که او اغلب دوربین را در حال چرخاندن رها میکرد و صدای "کات" را نمیزد تا به هیجان آنها پی برد. با فرض اینکه ارتباط بین خواهر و برادر واقعی باشد، به خوبی ممکن است به این دلیل باشد که بسیاری از چیزهایی که روی صفحه نمایش دیده می شود، ساخته شده است. به همین دلیل است که با توجه به این واقعیت که بود، بسیار اصیل و دردناک به نظر می رسید.
علی رغم چند موضوع کسل کننده، "Lymelife" طنز زیادی در خود دارد. یک «زیبایی آمریکایی» یا «فرشتگان برفی» به شدت سبکتر را تصور کنید. در واقع، رابطه کالکین با اما رابرتز، در کنار رابطه مایکل آنگارانو و اولیویا ترلبی در «فرشتگان برفی»، یکی از بهترین تصویرهای عشق اول و تجربیات جنسی غیرطبیعی است که من دیده ام.
br/> از قضا، سبک مارتینی نیز بسیار شبیه دیوید گوردون گرین است که «فرشتگان برفی» را هماهنگ کرده است. او اجازه میدهد بخش قابل توجهی از فعالیتها از سوی سرگرمیکنندگان واقعی انجام شود تا کارگردانی خودش.
علیرغم پیچهای هیجانانگیز زیاد فیلم در جاده، «لایملایف» در نهایت روایتی از معجزات وحی است. . بیش از هر چیز، آنچه مییابیم، نتایج قابل تصوری است که جوانان معرفی کردهاند.
تجربه تورنتو برای برخی دیگر عادی نیست. در وهله اول مارتینی فیلم را ارائه کرد. در واقع، آنها نمایش را تا زمانی که میتوانستند به تعویق انداختند و او سعی کرد جلوی تماشاگران برای یک طلسم دست و پا بزند، زیرا کایران و روری در ساعت شلوغی درگیر بودند. او در درازمدت تصمیم گرفت فیلم را جابجا کند، و به همین ترتیب وقتی میخواست مایک را برگرداند و از صحنه خارج شود، «پسرانش» قدم زدند. او نیازی به شروع فیلم بدون آنها نداشت. بنابراین از همان ابتدا ارتباطی بین تهیه کننده، بازیگران و جمعیت وجود داشت. این یکی از مکانهای کوچک جشنواره بود، بنابراین مملو از جمعیت بود.
پرسش و پاسخ انرژیبخش پس از نمایش، واقعاً یک کار خانوادگی بود و خواهر و برادر مارتینی و کالکین در آن شرکت داشتند. تعداد زیادی از افراد با انتقال تیتراژ باقی نماند زیرا تمرکز فیلم کاملاً مشخص نیست. مارتینی قابل توجه بود. این یکی از شگفت انگیزترین پرسش و پاسخ هایی بود که من به آن پیوسته ام (و این تعداد به صدها نفر می رسد). او بشاش بود، خوش برخورد بود و قادر بود بخش زیادی از دیدگاه های "پشت صحنه" را بررسی کند. بسیاری از تهیهکنندگان فیلم در مقابل تماشاچیان متواضع هستند و در باز کردن فیلم مردد هستند. او نبود.
من "Lymelife" را به عنوان یکی از 5 انتخاب برتر جشن امسال خود (از 30 فیلم) انتخاب کردم. علاوه بر این، برنده جایزه جهانی کارشناسان (جایزه FIPRESCI) برای افشای اطلاعات شد و در حال حاضر در حال خروج از مدار جشن است. اسکرین مدیا فیلم را برای تیراژ دریافت کرد و در 8 آوریل 2009 در سینماها به نمایش درآمد.
دانلود فیلم Lymelife 2008 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من باید با قبول این نکته شروع کنم که هرگز احساس فوریت برای ثبت کمی بازخورد در این برگه ها نکرده ام... به عنوان یک قاعده، مطالبی را می خوانم و متوجه می شوم که افراد اساساً به هر چیزی که من موافقم رسیدگی می کنند، اما برای این کار. وضعیت، من قادر به نگه داشتن.
اخیراً به یک حضور محرمانه برای مطبوعات در لس آنجلس خوش آمدم (من در مطبوعات نیستم، بنابراین مطمئن هستم که درست است که این را می نویسم). این یک تئاتر کامل بود و من از این واقعیت که نیازی به نشستن روی صندلی افراد قابل توجهی نداشتم نگران بودم! به هر حال خلاصهای از یادداشتهای خلقت به ما داده شد که دادههای زیادی را برای فیلمبرداری فیلم به خاطر میآورد، و همچنین بیوگرافی بازیگران، رئیس، روزنامهنگاران و سازندگان. من هیچ سرنخی نداشتم که مارتین اسکورسیزی و رهبر سازنده Lymelife است!!!
حالا به فیلم... خیلی عالی بود. نمایشگاهها واقعاً احتمالاً بهترین نمایشگاههایی بودند که در هر مقطعی دیدهام (و من یک علاقهمند به سینما هستم). رئیس، دریک مارتینی، مدتی در گذشته به همراه خواهر و برادرش استیون، محتوا را ساخته است. بدیهی است که آنها این گزینه را داشتند که آن را به آزمایشگاه ساندنس برسانند و از آن نقطه - آنها صحنه هایی را با هنرمندان مختلف کار می کردند (علیرغم اینکه کیران کالکین نقش روری را در آزمایشگاه بازی می کرد) و مشاوران استثنایی برای کمک داشتند. آنها را با تیراندازی، تغییر و نمایش صحنه های آزمایشی... بیایید به سادگی بگوییم - هر چیزی که چرخه بود - کار کرد!...
من یک ضربه کامل به فیلم نمی دهم، با این حال در اینجا بخشی از صحنه های شماره یک من وجود دارد (البته برای من، Lymelife اکنون یک فیلم کلاسیک است). اولین بار سیگار کشیدن برای او). به هر حال، آنها به وضوح در حال بحث در مورد The Catcher In The Rye هستند، با این حال روری با یادآوری چیزها دست و پنجه نرم می کند - این سرگرم کننده ترین و معقول ترین صحنه "بالا رفتن" است که من در هر مقطعی تماشا کرده ام. یکی دیگر از صحنههای فوقالعاده و مهم، جدال با فریاد پیروزی کامل بین الک و جیل هنسی (که در فیلم Lymelife نقش بستهاند) است. اگر اشک در چشمان شما جمع نمی شود - شما انسان نیستید... روری در حالی که می شنود افرادش با هم درگیر هستند گریه می کند و واو - فوق العاده عمیق (خانمی نزدیک به من کاملاً گریه می کرد! من برای او احساس وحشتناکی داشتم. - احتمالاً در نزدیکی خانه بیش از حد ضربه زد ...). همچنین، تصادفا - این باعث می شود Lymelife بسیار باشکوه باشد - درست پشت آن صحنه نبرد نزدیک به خانه، بدون شک بهترین صحنه فیلم خواهد شد... صحنه Spyphilis، بین الک بالدوین و تیموتی هاتون... بحث درباره دو بازیگر سنگین وزن در یک صحنه، هرگز نمیتوانست بهتر از این عمل کند یا هماهنگ شود... کل اتاق نمایش بهطور غیرقابل کنترلی زوزه میکشید، و منظورم از سرفصل فیلم، این است، مارتینی مدام ما را در یک سواری آشفته از احساسات، دنبال میکند. شخصیت های اصلی با دقت و به جمعیت اجازه می دهد تا با هر یک ارتباط برقرار کنند. هر بار که پایین می آیی، او تو را دوباره بلند می کند... یکی از افراد حاضر در طرح خروج گفت: "مسلماً هیچ شانسی وجود ندارد که خاطره انگیزترین زمان کارگردانی او بوده باشد" - من آن را پیدا کردم - و همینطور هم شد! سپس صحنه ستایش بین روری و اما وجود داشت - سلام، من کاملاً می توانستم با این ارتباط برقرار کنم! - به نظر می رسید که مارتینی ها از دید من بودند، زمانی که من قبلاً درگیر روابط جنسی بودم (بهتر است که نبودند) ... بسیار باورنکردنی و با ظرافت تمام شده بود - به هیچ وجه غیر ضروری نبود و خوب پس از هزار سال پرنده طعمه! همه به شدت پوزخند زدند...
بنابراین، این داستان من است و در یک نمای طولانی، بهترین فیلمی است که در این سال ها پیدا کرده ام! شکی نیست که هر یک از بازیگران از Lymelife برق خواهند زد. بالدوین دائماً باشکوه است، با این حال من هرگز او را تا این حد درمانده ندیده بودم. اما رابرتز یک سرگرم کننده با کیفیت است و یک سلبریتی غول پیکر خواهد بود، روری کالکین و کایران کالکین به عنوان خواهر و برادر فوق العاده هستند و روری با ارائه خود من را شگفت زده کرد. سینتیا نیکسون به طور کلی عالی بود، زیرا من هرگز او را ندیده بودم که نقشی مانند این را داشته باشد. تیموتی هاتون شگفت انگیز بود - و در Lymelife به ما کمک می کند تا به یاد بیاوریم که او چه سرگرم کننده خارق العاده ای است. من موافقم که شگفتی عظیم جیل هنسی بود - او حیرت انگیز بود!!! بی اعتنایی به عبور از اردن - که برای او یک بازی بچه گانه بود - او دارای عمق، گرما و قدرت است - و او آن را به ارمغان می آورد! دریک مارتینی نمایش فوقالعادهای داشت، نمایشگاهها و دورهها بدون شک قابل ستایش هستند، در حقیقت، این یک رقیب برای فصل افتخارات بعدی خواهد بود - آن را از من بگیرید - یک فیلم عجیب و غریب که واقعاً هر برنامه کمک مالی را دنبال میکند. (باشه، من می خواهم یک سرگرمی پیدا کنم، به هر حال پس چه چیزی)...
من اعتماد دارم که همه به هر اندازه که من در فیلم Lymelife شرکت می کنند... می دانم که روز اول فصل خواهم رفت. (نمی توان مکث کرد)، و برای دیدن روند فکری همه برگردید.
دانلود فیلم Lymelife 2008 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
زندگی در حومه شهر چند خطر را به همراه دارد. صرف نظر از بهترین شرایط منطقه جدید، همه چیز درست نیست. به عنوان مثال بارتلتس، لانگ آیلند را در نظر بگیرید. آنها از Sovereigns به یک منطقه نامعلوم از "جزیره" رفته اند، همانطور که توسط ساکنان آن شناخته می شود. ما با میکی و برندا، و همچنین اسکات، فرزند جوانشان آشنا می شویم. آنها یک فرزند دیگر به نام جیم دارند که به ارتش پیوسته و آماده سازی ضروری را پشت سر گذاشته است. آخرین سال دهه 1970 است. با همه نشانه ها، خانواده باید در بخت مساعد خود سهیم باشند، اما واقعاً به نظر می رسد که آنها در حال تکه تکه شدن هستند. داستان از چشمان اسکات دیده می شود.
میکی بارتلت، پدر، در حال پرورش منطقه ای برای خانه های مجلل جدید است. دستیار او ملیسا براگ، همسایه نزدیکش است. چارلی، همسر ملیسا، عفونت لایم را تجربه کرده است، وضعیت ضعیفی که او را ناتوان از کار کرده است. خانواده براگ دختری به نام آدریانا دارند که با اسکات صمیمی است و در هر صورت به مدرسه راهنمایی مشابه او میرود. تعهدی که میکی با ملیسا داشته است برای همه مبهم است، چیزی که چارلی به کار خود فکر کرده است و آدریانا و اسکات آن را به سختی یاد می گیرند.
وقتی جیم، بزرگترین فرزند، برای یک بار مراجعه می کند. جشن شکرگزاری، همه چیز به سمت و سوی عجیبی منحرف می شود. اسکات، که در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار می گیرد، درگیری با قربانی خود را آشکار می کند. جیم به نگهبانی از خواهر و برادرش می رود و بچه دیگر را کتک می زند. برندا بوقلمون را با مصرف آن خراب می کند و خانواده از خوردن وعده های غذایی مایکروویو منصرف می شوند. زمانی که برندا به خانه چارلی میرود، تجربهی پرانرژی بین دیگری و ملیسا را میشنود، چیزی که به او کمک میکند تا از میکی بخواهد از زندگیاش فرار کند.
آدریانا، یک بانوی جوان مشهور در مدرسه، یکی از سرهای عضلانی را دوست دارد. اسکات که به طرز ماهرانه ای شیفته او شده است، می تواند نگاه کند. وقتی فاصله بین بارتلت ها واقعی می شود، آدریانا به اسکات نزدیک تر می شود، بدون توجه به صحبت های او به بچه دیگری که از نظر فیزیکی با خانم جوان درگیر شده است. آدریانا کشف می کند که باکره است، اما سعی می کند این بیماری را با اسکات درمان کند. چارلی که در طول داستان در حال قدم زدن در جنگل به دنبال آهویی است که او را در شرایطی که او میداند، قدم میزند، تصمیم میگیرد با گرفتن تفنگ یکی از آهوها را تعقیب کند. متأسفانه فعالیت او عواقب فاجعه باری خواهد داشت.
فیلمی دیدنی از دریک مارتینی که به همراه خواهر و برادرش استیون فیلمنامه را ساخته اند. بخشهایی از داستان وجود دارد که به این ناظر کمک میکند تا «طوفان یخ» آنگ لی را به خاطر بیاورد، علیرغم اینکه دو شرایط منحصربهفرد وجود دارد. شکوه داستان در این است که می توان درک کرد که چگونه هر خانواده به شرایطی رسیده است که ما به آن نزدیک می شویم. باید تعداد زیادی از خانواده های شاد در حومه شهر وجود داشته باشد، اما برای اهداف سینمایی، این رضایت فقط یک خیال است، یا اینطور تصور می شود که وضعیت موجود است. بدیهی است که خانوادههای راضی فیلمهای عالی نمیسازند.
روری کالکین در نقش اسکات ظاهر میشود، نوجوان بدبختی که بدتر شدن زندگی خانگی خود را میبیند. هرگز دقایق خارج از پایه برای این سرگرم کننده در فیلم Lymelife وجود ندارد. الک بالدوین نیز با میکی بارتلت خشن خود شگفتزده میشود، مردی مستقل که در آستانه تبدیل شدن به یک غول با پروژه زمین خود است. تفسیر پیچیده تیموتی هاتون از چارلی به همین ترتیب خوب است. روسای مختلف، اما رابرتز، جیل هنسی، سینتیا نیکسون و کایران کالکین بازیهای فوقالعادهای ارائه میکنند.
فیلمبرداری فرانک گادوین به ما این حس را القا میکند که در هر ظاهری بینقص به نظر میرسد، هر چند که هست. درک نسبتاً دشوار است استیو مارتینی به عنوان تنظیم کننده اولین موسیقی شنیده شده در فیلم Lymelife شناخته می شود. غیر منتظره است که فیلمی در مورد جزیره لنگتی واقعاً در نیوجرسی فیلمبرداری شده است!
دانلود فیلم Lymelife 2008 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
در یک برچسب نوردهی به عنوان "یک کمدی کم نور" به تصویر کشیده شده است، من مطمئن نیستم که آیا فیلم کوچک افراطی درک مارتینی این تصویر را برآورده می کند یا خیر. داستان در جزیره لنگتی اتفاق میافتد و حول محور قهرمان جوانی اسکات (روری کالکین) میپردازد که اطلاعاتی در مورد خانوادهاش به دست میآورد، اما اطلاعات جدیدی در مورد نزدیکترین افراد به او، بهویژه دوست عزیز و همیشگیاش آدریانا (اما رابرتز) به دست میآورد. او از هشت سالگی میدانست.
بیماری لایم از طریق کنههای پا سیاه آلوده به افراد منتقل میشود. عوارض جانبی Run of the Mill شامل تب، دردهای مغزی و بثورات پوستی است. در فیلم Lymelife مارتینی، قابلیت های بیماری به عنوان نوعی بازنمایی برای بیماری که همه اطرافیان اسکات را تحت تاثیر قرار می دهد. پدرش میکی (الک بالدوین) با مادر آدریانا، ملیسا (سینتیا نیکسون) مشکلی پنهانی را رهبری می کند، در حالی که به نظر می رسد مادرش نمی بیند. خواهر و برادرش جیمی (کیران کالکین) برای دور شدن از پدرش به کمک نظامی رفته است. در حالی که آدریانا احساس می کند که با مردان جوان تر در دبیرستان خود بیرون می رود. در این دنیای کارآفرین و شایسته سالار، جایی که میکی می پذیرد تبدیل شدن به یک سرمایه دار سرمایه دار نشانه ای از "موفقیت" است، هیچ کس به خصوص به اطرافیانش علاقه نشان نمی دهد.
همسر ملیسا، چارلی (تیموتی هاتون) واقعاً این بیماری را تجربه می کند، اما در هر صورت به زندگی روزمره خود مانند دیگران گمراه کننده ادامه می دهد. در حالی که ادعا میکند هر روز به شهر میرود تا یک خط کاری جدید به دست بیاورد، او واقعاً خودش را در داخل خانهاش حبس میکند و مشغول طراحی است.
قطعشده در قسمت آخر دهه هفتاد، LYMELIFE پیشنهاد میکند. مطالعه ای جذاب از شیوه های زندگی آمریکایی در آن زمان. تمرکز بر پول نقد، مردانگی و خود اظهاری که دنیایی دورافتاده را می سازد. چند گروه فوق العاده جذاب وجود دارد: اسکات و آدریانا نشان داده می شوند که در یک یا آن طرف خط ریلی باقی مانده اند. آنها واقعاً نمی توانند برای ملاقات خیلی دور بروند، با این حال اعتماد دارند که قطاری از راه می رسد و همانطور که انجام می دهند اظهار نظر می کنند به طوری که شنیدن یک قطار در هر نقطه ای از جزیره لنگتی به طور مداوم قابل تصور است. در پایان فیلم، آنها در یک وسیله نقلیه مدرسه در کنار هم نشسته اند. آنها مدت زیادی را نمایندگی نمی کنند، تا زمانی که آدریانا تسلیم شود و دست اسکات را بگیرد. اساساً جوانان در حال انجام حرکات موقتی برای ساختن دنیایی کمتر غریب هستند.
گاهی اوقات فیلم از تصاویر نسبتاً واضحی برای بیان بیانیه خود استفاده می کند: یک ستون خانوادگی با صدای سیناترا که ملودی ستایش را می خواند به آن ملحق می شود. موسیقی متن؛ در حالی که چند عکس پرسپکتیو از چارلی وجود دارد که از طریق پنجره بالایی به بیرون رانده شده به آهویی (خیالآمیز) که جلوی خانهاش میچرخد، نگاه میکند. با این حال، باز هم فعالیت کلی توسط مناطق قدرت برای دو تصویر بازیابی میشود: روری کالکین بهعنوان جوانی که ادعا میکند مرد قدرتمندی است و جلوی آینه میماند، بهویژه عالی است، در حالی که رابرتز بهراحتی یک روح اساساً لیبرال در یک گروه است. پس از خدمات تاییدیه اسکات، زمانی که او گلوله را گاز گرفت و رضایت داد که همراه او باشد.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.