در حال دریافت لینک های دانلود بدون سانسور
فیلم Mickey Blue Eyes 1999... لطفا منتظر بمانید ...
«مایکل فلگیت»، جوان انگلیسی مقیم منهتن، یک شرکت موفق حراج اشیای هنری کم یاب و با ارزش را می گرداند. وقتی «مایکل» با «جینا» آشنا می شود، بلافاصله از او خوشش می آید و سه ماه بعد از او تقاضای ازدواج می کند. اما «جینا» می گوید که به خاطر خانواده اش، «مایکل» هرگز نباید ازدواج با او را به ذهن خود خطور دهد. کمی بعد «مایکل» به مشکل خانواده ی «جینا» پی می برد: «فرانک»، پدر «جینا»، یک سردسته ی مافیایی است...
یک حراجدار انگلیسی از دختر یکی از مافیاها خواستگاری میکند، اما متوجه میشود که «لطف» خاصی از او خواسته میشود.
«مایکل فلگیت»، جوان انگلیسی مقیم منهتن، یک شرکت موفق حراج اشیای هنری کم یاب و با ارزش را می گرداند. وقتی «مایکل» با «جینا» آشنا می شود، بلافاصله از او خوشش می آید و سه ماه بعد از او تقاضای ازدواج می کند. اما....
یک مسئول حراج اشیا هنری وقتی متوجه می شود دوستش دختر یکی از سران مافیا است وارد دنیای جرم و جنایت مافیا می شود.وقتی یکی از پدرخوانده های مافیا تصمیم می گیرد نقاشی پسر خود را از طریق حراجی به فروش برساند اوضاع به هم می ریزد...
دانلود فیلم Mickey Blue Eyes 1999 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
چشم آبی میکی - *
چشم آبی میکی تصویری از آن نوع غیرمعمول تقلید است که من از آن متنفرم: نوع غیر خنده دار. این به این دلیل که ایده قوی است، مضاعف کننده است. مایکل فلگیت (جایزه هیو) یک بریتانیایی خسته است که خانه ای نزدیک در نیویورک را اداره می کند. جینا ویتال با بازی جین تریپل هورن، تحسین زندگی مایکل است. به دنبال یک عاشقانه سه ماهه، او پیشنهاد ازدواج می دهد. در هر صورت، جینا او را دفع می کند زیرا، بعداً فهمیدیم، او از یک خانواده مافیایی است. جینا معتقد نیست که مایکل باید با خانواده ازدواج کند، زیرا می ترسد تأثیر مخربی که ممکن است روی او بگذارد. مایکل از او میخواهد که بتواند به معنای واقعی بدون استعاره با جمعیت ازدواج کند و جینا تسلیم میشود. قبل از اینکه بتوانید بگویید «fugedaboudit»، مایکل درگیر برنامههای فرار مالیاتی و حذف جسد با پدر جینا، فورترایت (جیمز کان) میشود.
راهنمای کمدی مورد استفاده در اینجا دستورالعمل مشابهی است که برای موارد دیگر استفاده میشود. تاثیر برجسته در Break down This سال گذشته. با مقایسه محدودیتهای وجود جمعیت با ویژگیهای فنی حضور منظم، تولیدکنندگان اعتماد میکنند که انحراف حاصل میشود. اینطور نیست. مسائل بی شماری وجود دارد که تقریباً نمی دانم از کجا شروع کنم. به ما اجازه دهید با خانه فروش شروع کنیم. رئیس مایکل با بازی جیمز فاکس، اغراقآمیز گستردهای است که بهنظر میرسد به دلایلی ناشناخته به جز ایجاد چند شوخی سطحی در صحنههای آخر، وارد فیلم شده است. داستان فرعی شامل یک بیوه تقریباً کم شنوا که به اشتباه آهنگهای جمعی را پیشنهاد میکند، بیوقفه در جزئیات دقیق حل میشود. این یک جانشینی غیرقابل انکار است که در تقلید کاملاً بیمار است. هنگامی که ما در دلیل این صحنه مهارت پیدا می کنیم - برای راه اندازی یک صحنه مرگ غیرعادی و غیرقابل قانع کننده که ممکن است راه های ساده تر (و سرگرم کننده تر) بی شماری طراحی شده باشد، تخلف بسیار قابل توجه تر است.
فیلم فقط از نظر موسیقی با توجه به تقلید به چالش کشیده شده است. خواستگاری مایکل به جینا در یک غذاخوری چینی اتفاق می افتد، جایی که او با رئیس تدبیر می کند تا پیشنهاد خود را به یک غذای ثروتمند تبدیل کند. به طور معمول، چیدمان در طراحی کمدی استاندارد بد به نظر می رسد. صحنه ای که قصد دارد مسحورکننده باشد، فقط ناراحت کننده است. سپس، در آن نقطه، تیراندازی اتفاقی به فرزند دان وجود دارد. به جای پر کردن به عنوان اوج، آنطور که باید، درست در فیلم Mickey Blue Eyes اتفاق می افتد، و باعث می شود یک نیش غیرعادی FBI در جشن عروسی مایکل رخ دهد. این نشانه تلاشهای از دست رفته Mickey Blue Eyes است که فعالیتهای استینگ طوری سازماندهی و ضبط میشوند که برای یک سواری هیجانانگیز ضروری است. رئیس کلی مکین به وضوح متوجه شد که ما واقعاً از پیشرفت کند فشار هیجان زده خواهیم شد، نه اینکه صرفاً آزار دهیم.
یکی دیگر از معایب جدی وابستگی فیلمنامه به ضرب المثل های گسترده است. تشریح این موضوع زمانی جالب بود که جزئیات زندگی جمعی را مدیریت می کرد، برای مثال، اصطلاح "consigliere" که توسط سنگ قیمتی بیلی استفاده می شود، یا تصور دنیرو، "من فردو بودم؟ فکر نمی کنم اینطور باشد." در پرتو والد پشتیبان کریستال مانند رویا. میکی آبی چشم صحنه ای انفرادی ندارد که تلاش های بمباران شده مایکل در سازگاری با اجزای صریح زندگی جمعی را به تصویر بکشد. جانشینی وجود دارد که در آن مایکل و بلانت باید جسدی را از کنار جریان بیرون بیاورند و آن را بپوشانند. به جای دریافت درک هوشمندانه در مورد این اقدام دلخراش، جمعیت از دریافت یک تیراندازی هماهنگ ناکافی بین گروههای مافیایی رقیب برخوردار است. در بسیاری از مواقع، فیلم به جای مشاهدات زیرکانه، به دنبال زنگ های گسترده و ساده است.
با وجود نقص های متعدد و عظیمش، نمی توانم خودم را مجبور کنم که به Mickey Blue Eyes ستاره صفر بدهم. چرا؟ از آنجایی که جایزه هیو در آن نقش آفرینی می کند که انرژی بی باکانه ای را برای نجات فیلم از خودش سرمایه گذاری می کند. به عنوان مایکل، او به طور قابل اعتمادی باهوش، دلربا و فروتن است. در نقطه ای که او تلاش می کند با استفاده از تاکید و زبان گروه ترکان آمریکایی، شخصیت یک اوباش بدنام به نام "میکی آبی آیز" را در آغوش بگیرد، نمی توان در برابر میل به پوزخند مقاومت کرد. معتبر است، صحنه تا حد زیادی مضحک بازی میکند، بیش از حد طولانی میماند. هر چند که ممکن است، تقصیر در آنجا به رئیس است، نه جایزه. در کنار نمایشگاه پیروزمندانه او، توضیح واضحی وجود ندارد که نشان دهنده این شکست تخلیه باشد. سرگرم کننده ترین جمله در فیلم Mickey Blue Eyes، "من شست مخالف دارم" توسط یک گوریل پر شده منتقل می شود. این تمام چیزی است که در آن وجود دارد؟
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.