راوی فیلم، «الکسی» (اسموکتونوفسکی)- که فقط صدای او را می شنویم – خاطراتش را ازسه نسل خانواده اش، رابطه اش با پدر (یانکوفسکی) و مادرش (تره خووا)-از کودکی تا بزرگ سالی -همسرش (تره خووا) و پسر کوچکش (دانیلتسف) باز می گوید.
یک مرد شیرجه رو در دههی چهل سالگی خود گذشتهی خود را به یاد میآورد. بچگی، مادر، جنگ، لحظات شخصی و چیزهایی که تاریخ معاصر ملت روسیه را بازگو میکند...
خلاصه داستان: راوی فیلم، الکسی – که فقط صدای او را می شنویم – خاطراتش را ازسه نسل خانواده اش، رابطه اش با پدر و مادرش -از کودکی تا بزرگ سالی – همسرش و پسر کوچکش باز می گوید. گویندگان: خسرو خسروشاهی، زهره شکوفنده، پرویز بهرام، حسین عرفانی، ناصر طهماسب و…
مردی در حال مرگ چهل ساله گذشته خود را به یاد می آورد. دوران کودکی او، مادرش، جنگ، لحظات شخصی و چیزهایی که حکایت از تاریخ اخیر تمام ملت روسیه دارد.
تارکوفسکی ترکیبی از فلاش ، فیلم های تاریخی و شعرهای اصلی را برای نشان دادن یادآوری های یک مرد در حال مرگ درباره دوران کودکی خود در جنگ جهانی دوم ، بزرگسالی و طلاق دردناک در خانواده اش. این داستان بازتابی درباره تاریخ و جامعه روسیه دارد
مردی در چهل سالگی خود در حال مرگ است و گدشته خود را به یاد می آورد.دوران کودکی،مادرش،جنگ،لحظات شخصی خود و...
دانلود فیلم Mirror 1975 (آینه) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
کاملاً پایین تر از "سولاریس" و "استاکر" است. تنبلی گاهی در پشت حجاب "نمادگرایی" "عمیق" که به سختی قابل رمزگشایی است پنهان می شود.
به طور پیش بینی شده ، این داستان غیر آشفته ، بررسی های زیادی در این سایت دریافت کرد. این پدیده تماشای فیلم قدیمی "من وانمود می کنم که آن را درک کرده ام تا گنگ به نظر نرسم" (همراه با "من با نشان دادن قدردانی از فیلم های" عمیق "از حقارت برای مجموعه حقارت) همراه است. اینکه چقدر این ترس - این بیماری - در ذهن انسان ریشه دوانده است ، به بهترین وجه این را نشان می دهد: خود تارکوفسکی یک بار گفت که اکثر مردم پس از پایان تماشای "Zerkalo" تئاتر را در سکوت ترک می کنند. تارکوفسکی باید این را با احساس غرور گفته باشد ، امیدوار است که "Zerkalo" عمیقا ، از نظر عاطفی ، در سطح ناخودآگاه مردم را تحت تأثیر قرار دهد ، و آنها را بی زبان و غرق در تفکر ذهنی کند. با این حال ، واقعیت ، مثل اغلب اوقات ، کاملاً با آرزوها متفاوت است. چرا این افراد تئاتر را در سکوت ترک کردند؟ زیرا آنها جرأت شکایت ندارند. چون کاملا گیج شده بودند. تقریباً همه از درک نکردن "نمادگرایی" می ترسند. همیشه بخاطر داشته باشید: اکثریت قریب به اتفاق انسان نماها از ترس در معرض ظالم بودن یا بزدل شدن در جامعه از یک ترس شدید برخوردارند. یکی از راه های زیادی که می تواند رخ دهد این است که بگویید شما یک فیلم را نفهمیدید. اگر نتوانستید "بامبی" را درک کنید ، پس شما واقعاً یک جنون هستید. از طرف دیگر ، با قبول نکردن اینکه شما در سینمای پرمدعای اروپا گیج شده اید ، ممکن است فکر کنید که موفق شده اید کمبود هوش خود را پنهان کنید ، اما تمام آنچه که به دست آورده اید این است که نشان دهید یک ترسو هستید - قادر به پاره کردن یک آینه با صراحتی که صریحاً شایسته آن است.
به من گفتند آینه در مورد یک مرد در حال مرگ است ، زندگی ، کودکی ، طلاق خود را جبران می کند ... من هرگز حتی متوجه نشده ام که راوی داشت می میرد! این کجا ذکر شد؟ (شاید من تازه چرت زده ام ...) متأسفانه ، روایت در اینجا از طریق شعر انجام می شود ، یعنی اطلاعات اولیه از طریق معماها و زباله های دیگر پیچیده می شود ، که اساساً به این معنی است که "Zerkalo" به جای حل داستانی برای لذت بردن. چه کسی می گوید یک فیلم باید پر از معما و "نمادگرایی" باشد تا "از نظر هنری معتبر باشد"؟ دقیقاً کجا این نوشته شده است؟ من نمی گویم یک فیلم باید همه چیز را بیان کند ، یعنی به هیچ فکری نیاز ندارد ، اما رفتن به افراط دیگر می تواند به همان اندازه احمقانه و بی معنی باشد. "Zerkalo" تقریباً معنی ندارد. فرض نازک یک مرد در حال مرگ و خاطرات او نه تنها یک داستان نیست ، بلکه بسیار کسل کننده است. من برای زندگی او اهمیتی قائل نبودم زیرا زندگی او تقریباً پر حادثه و جالب نبود تا بتواند روی صفحه نمایش بزرگ آن را تأیید کند.
بنابراین وقتی شعر (مثلا معماهای ریتمیک / معنایی) یک شخص چه چیزی بدست می آورد بالای یک گروه از صحنه های بی معنی ، اغلب غیر مرتبط لایه لایه شده است؟ شما یک خورشت بی معنی بی نظیر می گیرید ، و بیننده را آزاد می گذارد تا آن را به هر روشی که انتخاب کند تفسیر کند. هر معنایی که شما در این مالانا پیدا کنید کاملاً فردی است و می تواند به راحتی توسط انبوهی از استدلال های اختراعی پشتیبانی شود. این مانند یک "نقاشی" پیکاسو است: تلخه های انتزاعی کافی برای استخراج هر نوع معنی. پیكاسو و "زركالو" تاركوفسكی دارای یك وجه مشترك هستند: افرادی كه فاقد روده هستند برای اعتراف به دیگران (و حتی گاهی حتی به خودشان!) ترس زیادی از هر دو دارند كه آنها آن را نمی فهمند. (علاوه بر این ، چه چیزی برای درک وجود دارد؟)
هر زمان که یک فیلم به یک نقشه راه نیاز دارد ، می دانید که شکست خورده است - حداقل در بخش داستان. آن همه فیلم مستند به چه معناست؟ تارکوفسکی روزنامه های مختلف را با ظاهری به "اوگلدالو" می اندازد ، احتمالاً به این دلیل که از شکل ظاهری آنها خوشش می آید. شاید او معنایی را مشاهده کرد ، یعنی پیوندی بین آن صحنه ها و داستان وجود دارد ، اما من معتقدم که می توان به فیلم ها به عنوان غذا در رستوران ها نزدیک شد: مشتری همیشه حق دارد. یا حداقل: مدیر همیشه درست نیست. تارکوفسکی می تواند در مورد اینکه چگونه همه صحنه های اینجا هدف دارد تا زمانی که در صورتش کبود شود ، صحبت کند و من هنوز او را جدی نمی گیرم. پیوند دادن غیرقابل پیوند کار دشواری نیست: تمام آنچه شما نیاز دارید تخیل و حتی یک توهم شخصی حتی سالم است. آنچه طرفداران تارکوفسکی و "زرکالو" در آینه می بینند فقط در ذهن کوچک گیج ، توهم و توهم آمیز آنها منطقی خواهد بود.
از طرف دیگر ، "Ogledalce" از عکاسی بسیار خوبی برخوردار است ، به ویژه صحنه های رنگی. فیلم مستند ، اگر هیچ چیز نباشد ، در میان همه مزخرفات گیج کننده ، برخی از آنها کاملا کسل کننده است و یک روح تازه است.
نمادگرایی؟ مردی که پرنده ای در دست دارد ، در حالی که راوی شعر نامفهومی از بیننده ضعیف ساطع می کند؟ بله ، پرنده نماد زندگی است ، هر چه باشد. پسر لکنت زبان از صحنه اول احتمالاً نماد دشواری ارتباط در جامعه است. هر چه. ارتباط بین انسان ها مشکلی دارد ؟؟ راستی ؟؟؟ چرا ، متشکرم ، آقای تارکوفسکی ، که اجازه دادید این راز بزرگ را به ما وارد کنید! من هرگز ، تاکنون نمی فهمیدم که اگر "زرکالو" نبود. نکته ای که من عرض می کنم این است که در زیر همه این ابرهای معمایی کلامی و تصویری ، اغلب پیامی پنهان می شود (اگر یک پیام وجود دارد) که پیش پا افتاده است ، هر چیزی به جز عمیق. گاهی اوقات پیام در چنین فیلم هایی صرفاً "زندگی سخت است" است. چقدر عمیق است…
بازگشت به صحنه لکنت پسران: مسخره بزرگ ، این است که فیلم های اینچنینی دقیقاً در زمینه ارتباطات کمکی نمی کنند ، درست است؟ بیننده تئاتر را ساکت رها می کند و تعجب می کند که فقط 100 دقیقه از عمرش را برای چه جهنمی صرف کرده است. تارکوفسکی نتوانست افکار عمیق خود را حتی بدتر از لکنت زبان برقرار کند ...
"آینه" مانند یک ترفند جادویی است (بدون استفاده از آینه): شما گول می خورید (اگر (به اندازه کافی ساده لوحانه عمل می کنید) و باور کنید آنچه که اخیراً شاهد بودید چیزی عمیق است. این کلاهبرداری است.
اگر زیرنویس های کاملاً تغییر یافته من برای فیلم های افتضاح برگمان را می خواهید به من ایمیل کنید.
دانلود فیلم Mirror 1975 (آینه) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
این شاهکار تارکوفسکی است. آینه براساس فیلمنامه خود تارکوفسکی شامل وقایع مربوط به زمان زندگی او است. برخی مصاحبه های مطبوعاتی و نوشته های تارکوفسکی تردیدی باقی نمی گذارد که همه این وقایع خاطرات واقعی مربوط به خانواده وی ، زندگی او همانطور که زندگی کرده و احساس کرده است. همه این قسمت ها ، به جز یک قسمت ، واقعاً بخشی از تاریخ خانوادگی او هستند و او متعهد شد که به معنای واقعی کلمه آنچه را که در حافظه اش مانده بود ، تکرار کند.
به عنوان مثال خانه کودکی او را در نظر بگیرید که در فیلم Mirror مشاهده می شود. در زمان تولید فیلم ، حتی پایه های آن باقی نمانده بود ، بلکه فقط یک سوراخ در زمین وجود داشت. این خانه دقیقاً در همان نقطه ای که سال ها قبل در آن قرار داشت ، از روی عکس ها بازسازی شد. این برای تارکوفسکی بسیار مهم بود زیرا تمام نگرش شخصی وی به محتوای فیلم به آن بستگی داشت. "اگر خانه متفاوت به نظر می رسید برای من یک درام شخصی بود. البته درختان در این مکان رشد زیادی کرده اند ، همه چیز بیش از حد رشد کرده است ، ما مجبور به کاهش زیادی شدیم. اما وقتی مادر خود را به آنجا آوردم ، در چندین سکانس ، او از این منظره چنان تحت تأثیر قرار گرفت که فهمیدم بلافاصله این احساس درست را ایجاد می کند.
تنها اپیزود داستانی بیماری راوی است که هدف آن انتقال بحران معنوی نویسنده است. به همین ترتیب ، این مهارت ساختگی پایه ای برای همه افراد دیگر است ، خاطرات کاملاً واقعی.
سرعت فیلم کند است. مانند اکثر فیلمهای دیگر تارکوفسکی ، ما نماهای طولانی را می بینیم که منجر به تأملات طولانی مدت بیننده می شود و نیاز به جذب مقدار قابل توجهی از جزئیات بصری خوب دارد. این به نوبه خود بیننده را به درگیری عاطفی با شخصیت ها سوق می دهد. تارکوفسکی با استفاده از شات های طولانی و برش های کم در فیلم Mirror های خود ، حس زمان گذر و رابطه لحظه ای با لحظه دیگر را در مقابل سبک پرش سریع و هالیوودی به بینندگان می دهد. تارکوفسکی نظریه ای در مورد سینما ایجاد کرد که وی آن را "مجسمه سازی به موقع" نامید که با استفاده از ویژگی منحصر به فرد سینما به عنوان یک رسانه ، تجربه شخص از زمان و تغییر آن بود. آینه بهترین نمونه از کاربرد نظریه وی است.
نه تنها تارکوفسکی "با زمان دستکاری می کند" با دستکاری وقایع به صورت تصادفی و بصورت تصادفی ، بلکه با استفاده از آینه هایی که بازتاب زمان های مختلف ، گذشته یا آینده است ، زمان را در یک رویداد دستکاری می کند نه از یک واقعه خاص از این نمونه ها در طول فیلم زیاد است.
زیبایی و غزل تصاویر به دلیل سبک شاعرانه بی چون و چرای تارکوفسکی است. خاطرات کودکی ، از لحاظ شدت خواب آور ، از نظر بصری خیره کننده ترین فیلم سازی است که می توان تصور کرد. این سکانس های رویایی نیز معماگونه ترین لحظات فیلم هستند که به احتمال زیاد دلیل نفوذناپذیری فیلم است.
آینه در مورد زندگی مهمترین چهره های زندگی تارکوفسکی است: مادر و همسرش (جالب است که با بازیگری یک بازیگر). از اعتراف خود تارکوفسکی ، پدرش هیچ تأثیری درونی بر او نداشت. مادر او مهمترین فرد زندگی او بود به طوری که از نظر تارکوفسکی تردیدی وجود نداشت که او مجبور است شخصاً در چندین صحنه ظاهر شود. این صحنه ها اتفاقاً گیج کننده ترین صحنه های فیلم است و حتی برای نویسنده هم گاهی قابل توضیح نیست. به عنوان مثال ، در صحنه ای که ایگنات نشسته است و زنگ خانه به صدا در می آید ، او در را باز می کند و پیرزنی می گوید: "اوه ، فکر می کنم جای اشتباه قرار گرفته ام." او مادر الکسی ، مادربزرگ ایگنات است و با این حال آنها یکدیگر را نمی شناسند. در نمونه ای دیگر ، در متن آخر فیلم ، ما ناتالیا را به عنوان پیرزنی می بینیم که دست در دست با دو فرزند خردسال خود راه می رود ، در حالی که ناتالیای جوان به طور خلاصه در پس زمینه دیده می شود. این را فقط می توان به یک سکانس رویایی غنایی تعبیر کرد.
اگرچه تارکوفسکی هرگز به صراحت سیاسی فیلم نساخت ، اما رابطه فرد با تاریخ در نگاه جهانی او نقش اساسی داشت. از نظر تجربه معنوی یک فرد ، آنچه دیروز برای آن شخص اتفاق افتاده ممکن است به اندازه اتفاقات صد سال پیش برای بشریت قابل توجه باشد. از این منظر ، فیلم در مورد ماهیت روسیه به عنوان واسطه بین شرق و غرب است ، همانطور که در صحنه ای که ایگنات نامه پوشکین به چادایف را خواند (19 اکتبر 1836) و کمی بعد در فیلم Mirror ، به تصویر کشیده شده است. ، در تصاویر سربازان روسی که تظاهرات مائوئیست های چینی را عقب نگه می دارند.
آینه همچنین در مورد پاکسازی های استالینیستی از اواسط تا اواخر دهه 1930 و جنگ جهانی دوم است. تارکوفسکی در تقابل با صمیمیت شدید خاطرات ، تصاویر بایگانی از وقایع معاصر را با جدا شدن کامل به ما نشان می دهد. برای مثال ، با گنجاندن ظاهراً عجیب فیلم مستند عبور ارتش شوروی از باتلاق های سیواش بیان می شود. شعر پدرش ، آرسنی تارکوفسکی (1907-1989) ، که عبور از سیواش را همراهی می کند ، به ویژه گویا است: وارد آن شوید و برای خود خانه بسازید.
به همین دلیل فرزندان شما در کنار من هستند br />
و همسران شما ، همه در یک میز نشسته اند ،
یک میز برای پدربزرگ و نوه. به جز مارگاریتا ترخووا ، که تصاویر او بسیار باشکوه هستند ، بازیگری بسیار کمی لازم است از اعضای دیگر بازیگران. اگرچه ساکت است ، باید به حضور جذاب در طول فیلم فیلیپ یانکوفسکی ، به عنوان الکسی در 5 سالگی توجه کرد.
بدون شک آینه از استعداد بی نظیر جورجی رربرگ ، فیلمبردار بهره مند شد. پس از فارغ التحصیلی در سال 1960 از دانشکده اپراتور در موسسه فیلمبرداری ، رربرگ مدیر عکاسی در استودیوی Mosfilm شد.
ادوارد آرتمیف مسئول موسیقی اصلی بود. آرتمیف نویسنده پرکار موسیقی فیلم است (سی و هشت امتیاز) ، (سولاریس / 1972 ، استالکر / 1979). وی اولین شخصی بود که در تاریخ سینما از موسیقی الکترونیکی استفاده کرد. موسیقی دیگر توسط J.S است باخ ، پرگولسی و پورسل.
دانلود فیلم Mirror 1975 (آینه) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
گیج کننده و بیگانه کننده؛ غیر قابل نفوذ و غیرقابل کشف؛ «آینه» اثر آندری تارکوفسکی، تنبیهکننده و نسبتاً نگرانکننده، ناخوانایی فیلمی در خالصترین، خشنترین و بیحیاترین و شرمآورترین اشکالش است. ما از سر زدن به همه فیلمهایی که هر یک از ما آماده چالش میبینیم لذت میبریم. آماده برای تجربه - آماده برای تلاش و دست و پنجه نرم کردن با مضامین. تصورات و ایده هایی که صنعتگر که کارگردان است، آماده است تا به سوی ما پرتاب کند: این ما هستیم در مقابل آنها، و میدان نبرد سینمایی همان صفحه نمایشی است هر چند بزرگ یا کوچک در مقابل شما. افسوس، آنگاه متوجه می شویم که دنیایی را اشغال کرده ایم که در آن آینه وجود دارد. زمزمه، پراکنده، نامنسجم، جلسه شکنجه یک فیلم - اسکیزوفرنی سینمایی به شکل غیرقابل تحمل. فیلمی که طناب ضرب المثلی را دور حلقههای بینی ما میپیچد و سپس ما را به سمت مسیرهای مختلف محتوا هدایت میکند که میداند قدرت مطلق برای برانگیختن ما را دارد، محتوایی که ما با گیج و آشفته شروع میکنیم. قبل از اینکه کمی سردرگم شوید، قبل از اینکه فقط از آن عصبانی شوید. یک ساعت بعد، سر سنگین شده است. ذهن متحیر شده است و بدن در صندلی خود خمیده است - همه چیز با رزونانس صفر مطلقاً معنی ندارد، اما پسر، آندری تارکوفسکی نهایت تلاش خود را کرده است.
فیلم با یک گفتاردرمانگر شروع می شود. خود فیلم تارکوفسکی برای درمان بیماری که مهارتهایش در صحبت کردن کمتر کارآمد بود، بعدها به غرغر تبدیل شد. غوغایی بی منطق؛ آشفتگی های نامنسجم و غیره که تنها راه درمان آن دکمه آماده به کار روی کنترل از راه دور است. صحنه بعدی زنی را می بیند که روی یک حصار چوبی سیگار می کشد، یک برخورد تصادفی با یک تاجر دوره گرد که او را می بیند که درباره مسائل فلسفی و چه چیزهای دیگری با او صحبت می کند و ما تعجب می کنیم که چرا مردی است که انگار متعلق به یک بلندمرتبه مسکو است. در تلفن صحبت از اوراق قرضه حامل، در وسط روستایی است که هیچ کجا از زندگی پس از مرگ در یک روز بادی صحبت نمی کند. زن در یک دفتر چاپ کار میکند، فکر خطای چاپی که باعث سردی او میشود، وقتی از راهروهایی که با نورهای امپرسیونیستی روشن شده است به سمت اتاق چاپ میرود و از طریق فرم فیلم، وحشت موقعیت را استنتاج میکند. همه چیز مشابه فاجعه ای است که The Mirror به چاپ می رسد و تولید می شود. آنها ممکن است مزخرفترین و بیمعنیترین متنی را که ممکن است شنیده باشند، خوانده باشند، و باز هم تفاوتی ایجاد نمیکرد. در بسیاری از موارد، تارکوفسکی فیلمش را با این اشعار که در تیتراژ آغازین نوشته شده است یا خود او یا یکی از خانوادههایش نوشته شده است - هر چه باشد، این یک فیلم است و نه یک رسیتال و شایان ذکر است که شعر یک فیلم باید در تصاویر آن باشد. ; ویژگیهای غنایی یک فیلم ایجاب میکند که آن را از طریق تصاویرش بهعنوان یک چنین جلوه دهد تا تجربهای شاعرانه را القا کند، بنابراین قرار دادن همه چیز به مدت شصت ثانیه، به عنوان چیزی که از نظر هنری یا موضوعی مهم خوانده میشود، راهی نیست. یکی دیگر از تیکهای تارکوفسکی در اینجا میبیند که او فردی را که صحبت نمیکند به تنهایی در صحنهای قرار میدهد، قبل از اینکه همه اشکال دیالوگ را از طریق صدای کسی که حتی در آنجا نیست، پخش کند. ایده ای آزاردهنده که اگر مواردی نبود که تارکوفسکی فیلم خبری جنگ را در میان فیلم های خود قرار می دهد، آزاردهنده تر می شد، اتفاقی دردسرساز که او تلاش می کند از هر واکنش احساسی که مخاطبان ممکن است از آن داشته باشند تغذیه کند: لحظه ای که مرد. هر دو دستش را بالا میگیرد، متوجه سوراخی میشود که در آن حفر کرده است و تصاویرش را مشاهده میکند، اما این نقطه چیزی را تحریک نمیکند. خیلی قبل از اینکه فیلم تمام شود، تمام انرژی خود را صرف التماس برای روایتی جذاب کرده ایم. یک چارچوب شخصیت جذاب به نوعی - اصلاً هر چیزی.
اجماع بین اکثر افراد، هر چیزی که دوست دارید به آنها برچسب بزنید، احساس تکراری را می بینید که ناشی از ناتوانی توده ها در تماشای چیزی غیر به زبان اصلی خود است که یک مانگای هشتاد دقیقه ای دوبله شده نیست. کارتون یا آن فیلم ارزان و برهنه از اسکانداناوی که دوبله نشده است اما نمونه های کاملی از پوست را نوید می دهد. چنین فیلمهایی بهعنوان بیگانهکننده، پیچیده یا رمزآلود تلقی میشوند. تصور میشود که چنین افرادی تا حد امکان از آنها دور میمانند، علیرغم از دست دادن چیزهایی که اغلب مفید و پر طنینانداز هستند که القا و الهامبخش هستند.
آینه و مواردی مانند آن، اینها هستند. فیلم های؛ این چند فیلم درصد کمی از تصاویر خارجی زبان را تشکیل می دهند که بیشتر به سمت گیج کننده و سردرگم گرایش دارند - آنها را قطعات آوانگارد می نامید. تلقیحات؛ تجربههای هنری خارجی یا هر چیز دیگری که دوست دارید، فیلمهایی مانند آینه، با همه پیش پاافتادگیشان، دلایلی هستند که عمومیت انواع سطوح ناآگاهی را که هم اکنون و هم پیش از آن میشناسیم، آشکار میکنند. ممکن است اجماع موافق باشند که چنین احساسی ممکن است برای افرادی مانند اینگمار برگمان وجود داشته باشد: مزخرف، و اگر کسانی وجود داشته باشند که به دلایل فوق از تماشای یکی از کارهای آن مرد خودداری کنند، احمق هستند - وجود برگمن. کارگردانی که دوره ای را در دهه 1950 پشت سر گذاشت که در آن زمان کارهایش شامل مواردی بود که به طرز باشکوهی در دسترس بودند. اهریمنی درگیر کردن تصاویر متواضع و واقعاً نسبتاً درخشان، بیشتر در مورد جوانانی که مایل به شورش و عاشق شدن و چه چیزهای دیگری هستند، داستانگویی نسلها میتواند بسیار بیشتر از پروژههای غرورآفرین تجربی صرف با آنها ارتباط برقرار کند. بله، بیشتر تقصیر تارکوفسکی است.
دانلود فیلم Mirror 1975 (آینه) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
فیلم یک رسانه منحصر به فرد است که از طریق دو حواس مهم ما یعنی بینایی و صدا با ما ارتباط برقرار می کند. با این مکانیسم ها، ما بیشتر دنیای اطراف خود را تجربه می کنیم و با بازتاب آنها، خاطرات خود را از آن تجربیات حفظ می کنیم. سپس فیلم در موقعیت ویژه ای قرار می گیرد تا افکار، باورها و اعمال یک شخصیت یا شخصیت ها را توسط خالقی که استعداد کافی برای انتقال آنها را دارد، ارائه دهد. البته این می تواند در قالب یک فیلم اکشن هیجان انگیز با صحنه ها و دیالوگ هایی باشد که مدت ها بعد از دیدن آنها به ما می چسبد و در خالص ترین شکل خود می تواند به عنوان بیانی از عملکرد درونی ذهن یک نفر باشد.
آینه، چهارمین فیلم بلند نویسنده استاد روسی آندری تارکوفسکی، یک فیلم نیمه اتوبیوگرافیک است که به عنوان خاطرات و رویاهای الکسی، شاعری در حال مرگ ارائه شده است. بدون ترتیب خاصی، صحنه هایی از اوایل و اواخر کودکی او و همچنین رویدادهای اخیر در بزرگسالی او را می بینیم. ساختار غیر متعارف و جریان آگاهی فیلم، این صحنه ها را به گونه ای که ممکن است در زندگی واقعی به یاد بیاوریم، نشان می دهد که با حالات و لحظاتی که باعث یادآوری دیگران می شود، به هم متصل می شوند.
بسیاری از اولین خاطرات او کم است. تکههایی از گفتوگو، که به یک حس کلی از آنچه در حال رخ دادن است، میدهد، زیرا جزئیات آن مدتها فراموش شده است. خاطرات زندگی بزرگسالی او با پسر و همسر سابقش حاوی گفتگوهای کامل تری است.
در چندین بخش از فیلم، خاطرات الکسی نیز با تأملاتی در مورد تاریخ و جامعه روسیه موازی می شود، همانطور که تصاویری به ما نشان داده می شود. سربازان در جنگ جهانی دوم و شنیدن گزیده ای از نامه ای که توسط شاعر روسی الکساندر پوشکین نوشته شده است، در میان لحظات دیگر. صدا همچنین بر روی صحنه هایی از پدر خود تارکوفسکی، آرسنی تارکوفسکی، در حال خواندن اشعار او پخش می شود. دوربین به عمد در تمام این صحنه ها به عنوان یک ناظر حرکت می کند. زمان طولانی و همچنین دستکاری فیلم در زمان و صدا، کلید دستیابی به اثر مورد نظر است.
خود تارکوفسکی معتقد بود که آینه را مانند یک قطعه موسیقی ساخته است، با تمرکز بر روی شکل ماده به جای منطق آن. با این حال، آینه بیشتر از موتزارت، چالش برانگیز است و از هر چیزی شبیه به یک ساختار یا طرح استاندارد پرهیز می کند.
من اغلب در مورد امتیاز یک فیلم – به خصوص فیلم عالی – و نحوه کمک آن به تجربه کلی مشاهده مشکل The Mirror در این زمینه این است که موسیقی رسمی آنقدر کم است که به سختی به عنوان یک جنبه قوی یا ضعیف از فیلم برجسته می شود. فرازهایی از J.S. St. Matthew Passion باخ در چند صحنه کلیدی پخش میشود و موسیقی محیط الکترونیکی بیش از صحنههای دیگر پخش میشود. در عوض، صدای عمدی فیلم به خودی خود به نوعی موسیقی تبدیل میشود، مانند وزش باد شدید بر فراز یک مزرعه یا سر و صدای ظالمانه یک دستگاه چاپ.
از نظر بصری، فیلم مملو از تصاویر ترسناک و سورئال. در یک رویای سیاه و سفید، مادر الکسی در یک اتاق بزرگ و خالی ایستاده و آب را از بازوهایش تکان می دهد و موهای صورتش را پوشانده است، قبل از اینکه اتاق در اطراف او در یک آبشار مرطوب از باران و گچ مرطوب حل شود. در یکی دیگر، همان زن چندین فوت بالاتر از یک تخت معلق می ماند تا اینکه یک پرنده سفید روی او پرواز می کند. در یکی از صحنههای شناختهشدهتر فیلم، انبار خانواده در حالی که خانواده الکسی و همسایهها تماشا میکنند، میسوزد، چهرههای کوچک آنها در حالی که سازه به سادگی میسوزد، بیدردسر در فاصلهای ایستادهاند.
تماشای آینه یک سعادت هنری است. . عمق بسیاری از نماهای تارکوفسکی تحسین برانگیز است. بافت دنیای اطراف شخصیت ها قابل لمس است. چوب سرد و سخت کف و دیوار خانه کودکی الکسی و سرمای زمستان روسی را حس می کنی. آینه به بخش خاصی از ذهن شما می رسد و هوشیاری مرد را جایگزین آگاهی شما می کند و شما را در حالت خلسه رها می کند.
من هرگز نمی توانم آینه را به طور کامل توضیح دهم، و در این آگاهی بخشی از آگاهی من به دست می آید. لذت بردن و قدردانی از آن هر ایده و درک من در مورد جنبه های خاص فیلم در مقایسه با کار به عنوان یک کل چیزی نیست. آینه در نهایت فیلمی است که به جای اینکه به طور کامل درک یا توضیح داده شود، باید تجربه شود. ذهن انسان خودش سحابی است و چقدر مناسب است که فیلمی که قرار است فرد را به صورت بصری به تصویر بکشد باید چنین باشد.
دانلود فیلم Mirror 1975 (آینه) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
چنین قضاوتی آسان نیست، اما آینه مورد علاقه من است. مطمئناً یک انتخاب شخصی است، اما آنچه MIRROR به آن دست می یابد، اوج شعر و ادبیات است. لحظه پایانی آن، اگر برای شما کارساز باشد (و من می توانم تصور کنم که برای همه اینطور نیست)، موفقیت «روش غیرمستقیم» است که شعر به دنبال آن است. تأثیر آن انباشته و ویرانگر است.
مردم اغلب بر سختی آینه تاکید میکنند، اما تنها پاسخ من این است که اجازه دهید آن را روی شما بشوید و اجازه دهید تأثیر خود را بگذارد. اولین باری که دیدمش تعجب کردم اما کمی گیج شدم. بار دوم گریه کردم. از آن زمان تا کنون هر بار گریه کرده ام، اگر نه واقعا گریه کرده ام. ارائه آن، در آخرین نماهایش، از کلیت تجربه انسانی، همراه با اشتیاق سنت جان باخ، هر بار مرا در هم می شکند. و من حتی روسی نیستم. من مذهبی هم نیستم - این نزدیکترین چیزی است که من به دین دارم. فقط باید انسان باشی تا MIRROR را بفهمی. این روش همه تارکوفسکی است.
دانلود فیلم Mirror 1975 (آینه) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
آینه با من ارتباط نداشت من به سردی وارد آن شدم و چیزی در مورد طرح نمی دانستم. من استالکر را دوست داشتم و این یکی دیگر از فیلم های تارکوفسکی بود، بنابراین آن را اجرا کردم. بخشهای مهمی از داستان از طریق گفتوگوهای شاعرانه گفته میشود که من هرگز نمیتوانم به طور کامل با آنها ارتباط برقرار کنم، که درک کامل صحنههای متلاطم و به ظاهر نامرتبط را به چالش میکشد. صحنه هایی که به هم گره خورده بودند تا مردی در حال مرگ را در حالی که او در حال یادآوری لحظات غم انگیز و احساسی گذشته خود است به تصویر بکشد. در حالی که برخی از صحنهها زیبا بودند، در مقایسه با فیلمهای جذاب و فیلمبرداری استاکر، کمتر جسورانه، قابل توجه یا ارتباطی بودند. از اولین بازدیدم چیز زیادی نگرفتم. بسیاری از منتقدان گفتند که پس از تماشای دوم و سوم، فیلم شروع به کلیک کردن بیشتر برای آنها کرد. شاید مانند یک شراب خوب، چند برداشت لازم باشد تا تأثیر کاملی داشته باشید.
دانلود فیلم Mirror 1975 (آینه) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
برای بسیاری، آینه احتمالاً بازدارندهترین و بیهیجانانگیزترین اثر تارکوفسکی است، زیرا ممکن است داستانی به معنای سنتی نباشد، بلکه مجموعهای از تصاویر، صحنهها و افکاری است که در نگاه اول به نظر میرسد که اشتراکات کمی با هم دارند و فقط به عقب میروند. بدون هیچ توضیح تحت اللفظی آشکار. تنها پس از تماشای مکرر و پی بردن به آنچه در واقع بود، تارکوفسکی تلاش کرد تا به آن دست یابد، معلوم شد که این چیزی بیش از یک دسته صحنه تصادفی است، بلکه شاهکاری جاودانه و بسیار مهم است که توضیحی را به چالش می کشد. اما به هر حال تلاش خواهم کرد.
من شخصا برای تارکوفسکی احترام زیادی قائل هستم. کارگردانهای زیادی هستند که من آنها را خوب یا خیلی خوب میدانم (مثلاً کوبریک، کیشلوفسکی، اوزو یا میازاکی)، اما تنها دو کارگردان وجود دارند که من بهعنوان نابغه مطلق در نظر میگیرم: آکیرا کوروساوا و، بله، آندری تارکوفسکی. جالب است که این تنها به دو دلیل متفاوت است - در حالی که من کوروساوا را به خاطر شیوهای که او توانست هنر داستانسرایی سینمایی را به کمال برساند، تحسین میکنم، تارکوفسکی به دلیل اینکه میخواهد سینما را از پذیرش خود راضیاش مبنی بر اینکه فیلمها باید صرفاً یک داستان را روایت کنند و اندک داستانی را روایت کنند، به لرزه درآورد سزاوار ستایش است. دیگر آینه مدرک دیگری است بر این که مجموعه آثار تارکوفسکی (که از نظر کمیت محدود است - فقط هشت فیلم - اما از نظر وسعت غنی است) ثابت می کند که شیوه روایت هالیوود تنها راهی نیست که در آن فیلم می تواند واکنش احساسی مخاطب را ایجاد کند. البته تارکوفسکی تنها نیست که این کار را انجام داده است (مارکر و گرینوی بلافاصله به ذهنشان خطور می کند)، اما چیزی که او را از دیگر کارگردانان «خانه هنری» متمایز می کند این است که او توانسته است از این سبک فیلمسازی استفاده کند و آن را به مرحله ای برساند که می توان آن را تقریباً کامل توصیف کرد.
من شخصاً Mirror را اینگونه تعبیر می کنم که زندگی یک مرد قبل از مرگ از جلوی چشمانش می درخشد. رابطه او با همسر و مادرش (هر دو با بازی یک نفر، در یک حرکت مبتکرانه از طرف تارکوفسکی)، فرزندان، دوستانش، تاریخ سرزمین مادری، دوران کودکی خود. با این حال، Mirror عمداً به گونه ای ساخته شده است که می تواند و بسته به اینکه چگونه افکار و احساسات شخصی خود را در روایت بگنجانند، توسط افراد مختلف تفسیر متفاوتی داشته باشد. اینجاست که نبوغ تارکوفسکی به منصه ظهور می رسد - خلق فیلمی که به تماشاگر نمی گوید با دستکاری موسیقی یا میزانسن چه احساسی داشته باشد، بلکه آن را برعکس بسازد. در مورد آینه، ما، مخاطب، واکنش احساسی ایجاد شده توسط تصاویر روی صفحه را دیکته میکنیم و در نهایت همین باعث میشود که آن را به اثری فوقالعاده و نادر واقعی تبدیل کند. این احتمالاً راه دیگری است که عنوان فیلم را می توان تفسیر کرد، زیرا سبکی کاملاً بازتابی از سینما را نشان می دهد.
کسانی که به سبک سینمایی کمی متمایزتر عادت ندارند، احتمالاً Mirror را خسته کننده نمی دانند. یا کسل کننده است زیرا ممکن است لزوماً با انتظارات آنها از فیلم مطابقت نداشته باشد. با این حال، هنوز هم تماشای آن برای همه الزامی است، زیرا نشان میدهد که سینما میتواند بدون پیروی از قوانینی که هالیوود بر بقیه جامعه فیلمسازی تحمیل کرده زیبا باشد، و در نهایت قوانین باید شکسته شوند. یک شاهکار، نه کمتر.
دانلود فیلم Mirror 1975 (آینه) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
«آینه» فیلمی با عناصر زندگینامهای قوی است. این تصوری از زندگی الکسی می دهد که در واقع خود آندری تارکوفسکی است. فیلم با جابجایی بین صحنه هایی که الکسی 5 ساله، 12 ساله و مردی بالغ است، این تصور را ایجاد می کند. آینه همچنین دارای پایه های تاریخی از دوره های فوق است. به همه اینها اضافه شود، گاهی اوقات شخصیت های مختلف توسط یک بازیگر/بازیگر بازی می شوند. این در مورد مادر الکسی در کودکی و همسر الکسی وقتی بزرگ شد صدق می کند. همچنین در مورد الکسی در 12 سالگی و پسر الکسی در بزرگسالی صدق می کند. در نتیجه دنبال کردن خط داستانی (در صورت وجود) دشوار است، حتی برای استانداردهای تارکوفسکی.
با این حال، فیلم بسیار شخصی است. در طول فیلم اشعار مختلفی توسط آرسنی تارکوفسکی، پدر آندری خوانده می شود (نوشته و گفتار). مادر آندری نقش مادر الکسی بزرگ را بازی می کند.
طبق معمول در فیلم Mirror تارکوفسکی تصاویر بسیار زیبایی وجود دارد. تصاویر بسیار روسی مانند ویلاهای چوبی در حومه شهر، اما همچنین تصاویر علامت تجاری تارکوفسکی مانند انباری در حال سوختن (همچنین به "قربانی" (1986) مراجعه کنید) و نم نم نم نم نم در داخل ساختمان (همچنین به "استالکر" (1979) و "نوستالژی" مراجعه کنید. (1983)). با این حال، قابل توجه ترین تصویر برای من، تصویر یک زن جوان بود که موهای خیس را بعد از شستن خیس می کرد. تقریباً به نظر می رسد که الهام بخش نهایی "رینگو" (1998، هیدئو ناکاتا) باشد.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.