سه مرد به اسمهای «جیمی» (شان پن) ، «شان» (کوین باکون) و «دیو» (تیم رابینز) از زمان کودکی در یک محله آرام در شهر بوستون بزرگ شده و با هم دوست بوده اند. اکنون بعد از مدت ها، با به قتل رسیدن دختر جیمی، سرنوشت دوباره آن ها را گرد هم میاورد. شان که یک کارآگاه پلیس است، مسئولیت تحقیق روی این قتل را بر عهده دارد. او شواهد و مدارک وحشتناکی در این باره پیدا می کند و ...
«جیمی مارکم» (پن)، «دیو بویل» (رابینز) و «شان دیواین» (بیکن) با هم بزرگ شده اند. یک حادثه ی تراژیک - قتل دختر نوزده ساله ی «جیمی» - آن سه دوست را دوباره گرد آورده است. «شان» که حالا کارآگاه پلیس است می کوشد تا به هر ترتیبی که شده به «جیمی» کمک کند پرده از راز قتل بردارد. اما هرچه روند تحقیقات به پیش می رود، «دیو» بیش تر در مظان اتهام قرار می گیرد. به خصوص که «دیو» خود در کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفته بوده...
"جیمی"،"شان" و "دیو" دوستان دوران کودکی هستند که پس از مرگ بزرگترین دختر "جیمی" دور هم جمع می شوند."شان" کارآگاه این پرونده است که مدراک عجیبی پیدا می کند که...
زندگی سه مرد که دوست دوران کودکی بودند، زمانی که یکی از آنها یک تراژدی خانوادگی را تجربه می کند، از هم می پاشد.
رودخانه مرموز، یک فیلم معمایی درام از کلینت ایستوود است که بر اساس فیلمنامهای از برایان هالگلند و بر اساس داستانی به همین نام از دنیس لهان ساخته شده است. شان پن، تیم رابینز، لارنس فیشبرن، لورا لینی و امی رسوم از بازیگران فیلم میباشند. سه مرد به اسمهای «جیمی»، «شان» و «دیو» از زمان کودکی در یک محله آرام در شهر بوستون بزرگ شده و با هم دوست بوده اند. اکنون بعد از مدت ها، با به قتل رسیدن فرزند جیمی، سرنوشت دوباره آن ها را گرد هم میاورد. شان که یک کارآگاه پلیس است، مسئولیت تحقیق روی این قتل را بر عهده دارد. او شواهد و مدارک وحشتناکی در این باره پیدا می کند…
در تابستان سال 1975 در محله ای در بوستون ، سه کودک ، دیو بویل و دو نفر از دوستانش ، جیمی مارکوم و شان دیوین ، در پیاده رو بازی می کنند که دیو توسط دو مرد ربوده می شود و چندین روز سو abuse استفاده جنسی را تحمل می کند. سرانجام ، دیو در تمام بزرگسالی آسیب دیده فرار می کند. جیمی همسر سابق و پدر سه فرزند است که دخترش کتی کشته شده و دیو مظنون شماره یک می شود. شان یک کارآگاه قتل است ، درمورد تحقیق در مورد قتل کتی ، در نهایت متوجه می شود که با شیاطین گذشته و...
زندگی سه مرد که از دوران کودکی دوست بودند، هنگامی که یکی از آنها به یک مشکل خانوادگی دچار می شود، خرد می شود...
دانلود فیلم Mystic River 2003 (رودخانهی مرموز) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من نمی دانم رودخانهی مرموز قرار بود درباره چه چیزی باشد. من سه چهارم ابتدایی آن را دوست داشتم ، اما نمی توانم آن را توصیه کنم. من فکر می کنم پر از ناسازگاری منطقی است ، به ویژه در مورد شخصیت ها.
شخصیت کوین بیکن را در نظر بگیرید: در یک زمان ، او به شریک زندگی خود لورنس فیشبرن می گوید که سریعتر از فیشبرن کافهای دوستش را خواهد گذاشت اگر دوستش (تیم رابینز) مقصر باشد ، اراده خواهد کرد. این او را به عنوان فردی معرفی می کند که وظیفه خود را بالاتر از دوستی می داند. پس چرا وقتی می داند پن رابینز را کشته است شان پن را دستگیر نمی کند؟ یا او وظیفه خود را انجام می دهد یا انجام نمی دهد.
شخصیت فیشبرن را در نظر بگیرید: در پایان فیلم چه اتفاقی برای او می افتد؟ او کجاست؟ او اولین کسی است که در مورد شخصیت گمشده رابینز ، که می دانیم توسط پن کشته شده است ، تحقیق می کند. کسی در حال تحقیق در مورد ناپدید شدن او است. آیا این فقط یک قتل یا ناپدید شدن ناشناخته است؟
شخصیت پن: او به عنوان پدری دوست داشتنی و دلسوز تثبیت می شود که پس از گذراندن زمان خدمت مستقیماً رفت زیرا دخترش را دوست داشت. ما او را می بینیم که به عکس دخترش چیزی می گوید مانند: "من می دانم که در مرگ تو سهیم بوده ام اما نمی دانم چگونه." او خودش است ، بنابراین این باید نشانه ای از یک فرد مراقب ، متفکر باشد ، که به نظر من ، او نشان می دهد که در پایان فیلم نیست. او سرد و بی رحم است. در فیلم Mystic River ها ، وقتی شخصیت هایی به ما نشان داده می شود که کاری را به تنهایی انجام می دهند ، این نشان دهنده واقعی بودن آنهاست. این مانند قراردادی است که فیلم با ما می بندد. او همچنین می داند که رابینز در کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. با این حال او فقط براساس شواهد مستدل رابینز را می کشد. همسر رابینز فکر می کند که او دختر پن را کشته است. اما پن باید آنقدر باهوش باشد که شواهد بیشتری بخواهد. سپس او رابینز را در حضور 3 پسر که مطمئناً توسط پلیس کباب خواهند شد و به او تکیه می دهند می کشد ، زیرا مشخص است که آنها با او معاشرت می کنند. یک متصدی بار نیز همه آنها را با هم دید. و پن باید بداند که او مظنون اصلی است. آیا پسری مثل پن زیر پوستی نخواهد داشت؟ آیا او دیرتر از این دیر نمی شود و آیا این کار وقتی که او خواص بدخواهی داشته باشد این کار را انجام داده است؟
همسر رابینز ، مارسیا گی هاردن: به نظر می رسد او در پایان فیلم یک شخصیت رقت انگیز است. در ابتدا به نظر می رسد که او مراقب است ، و همسر پن را پس از قتل آرام می کند. اما او مظنون است شوهرش دختر پن را قتل داده است و به پنن می گوید نه به پلیس. اون گنگ کیه؟ آیا او نمی خواست شوهرش یک محاکمه عادلانه انجام دهد؟
شخصیت لورا لینی: او همسر پن است. ما تا پایان فیلم او را نمی بینیم یا حس زیادی در او نداریم. سپس ، همانطور که دیگران گفته اند ، معلوم می شود که او لیدی مکبث است. او به شوهرش پن می گوید خوب است آنچه را که برای خانواده ات باید انجام دهی. چرا این نمی تواند به معنای تحویل رابینز به پلیس باشد؟ او سپس به این اوباش خونسرد یک شوهر می گوید که او می تواند بوستون را اداره کند !! سپس آنها روی تخت غلت می زنند و رابطه جنسی برقرار می کنند؟!؟! فقط افراد سرد و بیرحم این کار را می کنند. چرا من باید به آنها اهمیت دهم؟
تصادفات: رابینز اتفاقاً همان شب کشته شدن پسر بچه ای را که کودک را مورد آزار و اذیت قرار داده بود ، بکشد؟ و رابینز اتفاقاً در آخرین میله ای بود که دختر پن در آنجا بود؟ و پن درست قبل از اینکه رابینز را بکشد ، شخصیت کوین بیکن ، پلیس ، به پن می گوید که او قاتلان واقعی را دارد؟ به نظر می رسد این دستگاه ها بسیار ارزان قیمت هستند. خیلی باورنکردنی نیست. پن و بیکن چطور؟ آنها در آخر آدمهای بسیار افتضاحی هستند ، اما کسی نیست که آدم ربوده شده یا مورد آزار و اذیت قرار گرفته باشد. مطمئناً این اتفاق برای دوستشان افتاده است. اما باور اینكه اینقدر تحت تأثیر قرار بگیرند خیلی زیاد است.
شخصیت های بیشتر فیلم دلسوز به نظر می رسیدند. اما در پایان ، هیچ یک از آنها ، به جز شخصیت رابینز که در کودکی با کودک آزاری که وانمود می کرد پلیس است ، سوار ماشین شد (پن و بیکن نیز آنجا بودند اما سوار نشدند) در این مورد دلسوز نیستند پایان فیلم. پن با همسر بیگانه اش دوباره به هم می رسد و به نظر می رسد از زندگی اش راضی است ، پس چرا حتی اگر می داند پن او را کشته است ، به تحقیق در مورد قتل دوستش رابینز بپردازید؟ یوک در یک رژه ، او دست خود را شبیه اسلحه می کند و نوعی POW جعلی می دهد! به پن اشاره کرد ، مثل اینکه شما مرد رفیق هستید. یا این همان حدی است که من با شما خواهم کرد. و ما پن را می بینیم که توسط دو یا سه نفر از افراد دزد او احاطه شده است. به نظر می رسد پن از قتل رابینز پشیمان نیست. Linney به هاردن نوعی می دهد که چه ظاهری دارد ، من اهمیتی نمی دهم چه اتفاقی برای شما افتاده است. هاردن به نظر می رسد بسیار غمگین و رقت انگیز است. بنظر نمی رسد پن و بیکن چقدر پسر رابینز غمگین باشد. می توانیم ببینیم که او شناور در کنار سایر پرندگان کوچک چقدر غمگین است. به نظر می رسد هیچ دلیلی وجود ندارد که ما به شخصیت های بازی شده توسط بیکن ، هاردن ، پن یا لینی اهمیت دهیم. همه آنها نفرت انگیز و بعید پسندیده اند.
و به هیچ وجه مشکلی نیست که رابینز مرده باشد زیرا او یک کودک آزار را نیز کشته است. اگر من در هیئت منصفه ای بودم که رابینز را به جرم آن قتل محاکمه می کردم ، مجازات اعدام برای او کار سختی بود. به نظر می رسد رودخانهی مرموز می گوید این نوعی عدالت بود که او کشته شد. با این حال قتل او در این رابطه با قاتل قبلی که قاتل پن انجام داده بود ، از پیش برنامه ریزی نشده بود. یا تصمیم آگاهانه بیکن برای خوب بودن پن با کشتن رابینز. و روشی که پن رابینز را کشت ، بی رحمانه ، دردناک و تحقیرآمیز است. پن با او کاملاً روحیه رفتار می کند. به نظر می رسد رودخانهی مرموز می گوید این اشکالی ندارد. دوباره ، YUK.
دانلود فیلم Mystic River 2003 (رودخانهی مرموز) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
حاوی اسپویلر پایان (احمقانه) را فراموش کنید. حتی از نظر فنی رودخانهی مرموز یک شرور بود.
سر و صدای هالیوود در مورد رودخانهی مرموز این است که برنده بسیاری از جوایز اسکار است. دلیل واقعی این سر و صدا این است که (1) همه ستاره های مناسب در حال حرکت هستند (به عنوان مثال ، چند درجه جدایی از کوین بیکن؟ آیا می توانید PC بیشتری از پن ، رابینز و لینی بدست آورید؟) و (2) ابهام اخلاقی فیلم به آن جذابیت "روشنفکرانه" ، "تیز" و "فشار دادن مرزها" می دهد (ترجمه: همان سطل آشغال قدیمی). همه اینها در هماهنگی با مد سیاسی خلاصه می شود. P.T. حق با بارنوم بود. رودخانهی مرموز در اسکار تمیز می شود.
بسیار خوب ، بنابراین باید اعتراف کنم که بازیگری بد نبود. مسئله این است که هیچ شخصیتی برای بازیگران وجود نداشت تا بتوانند با آنها کار کنند. من واقعاً به هیچ یک از این افراد اهمیتی نمی دادم زیرا آنها هیچ ویژگی دوست داشتنی ای نداشتند و هیچ گونه رابطه اساسی بین آنها وجود نداشت ... اساساً فقط یک دسته از افراد کم زندگی خودخواهانه. حتی شان پلیس (کوین بیکن) اساساً یک بازنده غیراخلاقی بود.
اکنون پسندیدن یا حداقل همذات پنداری با شخصیت ها باعث ایجاد علاقه در فیلم Mystic River می شود ، اما همچنین باعث می شود به آنها اهمیت دهیم ، به طوری که احساسات به طور طبیعی از فیلم خارج می شود. آقای ایستوود فقدان احساسات طبیعی را با به کار بردن تاریخ نویسان دستکاری شده هالیوود جبران می کند. به عنوان مثال ، وقتی جیمی (شان پن) متوجه شد دخترش (کدر) کتی مرده است ، احساس می کنیم احساس آن را داشته باشیم. مشکل: جیمی یک دزد بیت دو بیت با لهجه بیش از حد بوستون است و ما فقط 5 ثانیه او را با دخترش دیده ایم: چه کسی می تواند به او یا دخترش اهمیت دهد؟ راه حل: از او بخواهید تا برای دیدن جسد دخترش در مقابل کادری از پلیس سر و صدا کند و مبارزه کند. تورم موسیقی عملیاتی ؛ دوربین را به سمت عقب و بالای سر خود بکشید تا حس بزرگ بودن از دست دادن او را حس کنید. وویلا احساسات فوری! این فقط یکی از چندین نمونه ای بود که در آن جهت کارگردانی بسیار زیاد شده بود و من نمی توانستم فکر کنم که آقای ایستوود هیچ مفهومی از احساس واقعی ندارد.
حتی بدتر از فیلمنامه و کارگردانی آن موسیقی متن بود . در کل فیلم کلمه ای که مدام درباره موسیقی به من می گفت "ناسازگار" بود. اساساً تقریباً هرگز با فیلم جور در نمی آید (حدس می زنم که آن را تار کند؟). اعتبار نهایی نشان می دهد که آقای ایستوود ، مردی که در تمام فصول سال است ، امتیاز را نوشت. حدس می زدم نویسنده آماتور باشد. اکنون من همچنین می دانم که او خودخواه بود.
حتی به نظر می رسد که مشکلات در تداوم وجود دارد. مادر دوست پسر کتی ، برندان به پسرش می گوید که او بدون او بهتر است. چند صحنه بعد ، برادر ناشنوا از برندان ظاهراً همین اظهار نظر را برای او تکرار می کند و برندان طوری رفتار می کند که گویی از گفتن او متعجب و شوکه شده است! همچنین ، در صحنه آب و هوایی ، هویت و انگیزه قاتل را می آموزیم. در صحنه زیر ، شان انگیزه ای کاملاً متفاوت از قتل به جیمی می دهد. شاید من فقط متراکم هستم و شاید شان دلیلی برای گیج شدن داشت ، اما من آن را ندیدم. (ضایع کننده احتمالی: اگر انگیزه اول درست بود ، چگونه قاتل کتی را رد کرد تا این اندازه کارآمد؟ اگر انگیزه دوم واقعی بود: آیا تصادف خیلی باورنکردنی نبود ، از بین همه افراد در بوستون ، قاتل فقط از آن یک شخص خاص می گذرد؟)
البته بعد از مکالمه شان با جیمی ، سرانجام همسر بیگانه شان تماس می گیرد و با او گفتگو می کند - از حد ناخوشایند! چرا؟ توضیح: در آن مرحله داستان به احساس پیروزی احتیاج داشت ، و از آنجا که طرح خود آن را فراهم نکرد ، خوب ، ما فقط برخی از کاتارسیس های قابل حمل را بررسی خواهیم کرد!
دیگران که این را بررسی کرده اند رودخانهی مرموز از صحنه "غافلگیرکننده" نزدیک پایان بین پن و لورا لینی خوشش آمد. فکر کردم بوی بدش میاد این افشاگری در مورد شخصیت لینی از آب گذشته بود. من حدس می زنم که ما باید آن را تا پایان سورپرایز گچ کنیم. در حقیقت ، این فقط نوشتن بد است: یک تعجب واقعی این است که وقتی به گذشته نگاه می کردید ، باید بدانید و می توانستید بدانید ، اما فقط قطعات را کنار هم قرار ندادید ، به عنوان مثال ، "مشکوک های معمول" و "حس ششم". این صحنه فقط به هیچ وجه با بقیه فیلم ارتباطی نداشت!
** SPOILER بالقوه (هک ، کل فیلم خراب کننده است) ** همچنین ، دیو (رابینز) ظاهراً قلبی بود برای همه اتفاقات بدی که در فیلم Mystic River افتاده است. (شاید "pincushion" بهتر باشد؟) حرامزاده بیچاره. و علاوه بر این ، من فقط سد قلع اندکی در مورد دیو بیچاره ندادم! او از ابتدا تا انتها یک بازنده کامل بود: او هیچ ویژگی بازخریدی نداشت ، همسرش او را دوست نداشت و "دوستان" او را نیز دوست نداشت. اگر قرار باشد رودخانهی مرموز ما را به فکر بیندازد ، اگر مخاطب وقتی دیو آن را از دست می داد ، ضرر می کرد (دوباره) این کار موثرتر بود. ** END SPOILER **
قاعده کلی این است که اگر فیلمنامه خوبی داشته باشید ، ممکن است فیلم خوبی بگیرید. خلاصه داستان این فیلم: THE SCREENPLAY SUCKED. و حتی کارگردانی عالی (که نداشت) نمی توانست از رودخانهی مرموز استفاده کند.
دانلود فیلم Mystic River 2003 (رودخانهی مرموز) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
دوستداران بازیگری عالی بهتر است از «رودخانه عرفانی»، اقتباس قدرتمند و مملو از جوایز کلینت ایستوود از رمان پرفروش دنیس لیهان غافل نشوند. شان پن، تیم رابینز و کوین بیکن نقش سه شهروند بوستونی طبقه کارگر را بازی میکنند که برای همیشه در اثر یک تراژدی متقابل دوران کودکی با هم پیوند خوردهاند که از آن زمان به تعریف نوع مردم و نوع زندگی آنها ادامه داده است. رودخانهی مرموز با یک پیش درآمد کوتاه شروع می شود زیرا ما می بینیم که سه جوان - جیمی، شان و دیو - در حال بازی در خیابان یک روز با یک پدوفیلی مواجه می شوند که در ظاهر پلیس، یکی از آنها، دیو، را فریب می دهد. با او و مرد دیگری سوار ماشین شد. به سرعت به سمت حال حاضر شوید و این سه نفر را به عنوان مردان بالغی انتخاب می کنیم که برای همه مقاصد و مقاصد، راه خود را رفته اند. پن، جیمی مارکوم، یک دزد خرده پا سابق است که دو سال را در این ماجرا گذرانده است، اما از آن زمان به سمت راست رفته است و اکنون صاحب یک مغازه مشروب فروشی محله ای است. وقتی دختر جیمی از ازدواج اولش به قتل می رسد، زندگی این سه مرد به گونه ای تلاقی می کند که هرگز تصورش را هم نمی کردند. بیکن شان دیواین، کارآگاه قتل است که به این پرونده منصوب شده است، و رابینز دیو بویل، مردی است که به طور پراکنده شاغل است و ممکن است مظنون اصلی قتل باشد. دیو هنوز با ضربه روحی قبلی زندگی می کند، در حالی که جیمی و شان با این موضوع دست و پنجه نرم می کنند که چرا توانستند از انگشت ظالمانه سرنوشتی که به شدت به همبازی بدشان اشاره می کرد فرار کنند. رودخانهی مرموز درباره این است که چگونه وقایع زندگی اولیه ما (و در مورد جیمی، به این یک حادثه ختم نمیشود) میتوانند در نهایت به ما برگردند و بعداً در جاده ما را آزار دهند.
فیلمنامه برایان هلگلند دردی را که هر یک از این مردان تجربه می کنند واضح و ملموس می کند. اندوهی که جیمی به خاطر از دست دادن فرزند دلبندش احساس می کند، عذاب روانی که دیو در نتیجه سوء استفاده از او متحمل می شود، و گیجی و تنهایی که شان از یک ازدواج ناموفق تجربه می کند، همه جزئی از این داستان سیاه تلخی، انتقام و تلاش برای شفا می شود. گاهی اوقات، آرزو میکنیم که ای کاش فیلمنامه کمتر بر روی جزئیات تحقیقات قتل تمرکز میکرد و بیشتر بر روی کارهای درونی سه شخصیت اصلی تمرکز میکرد. خیلی اوقات احساس میکنیم که فقط سطح عذاب روانی را که در اعماق رودههای این مردان رخ میدهد میخراشیم. توطئه، به خصوص در پایان، اغلب بیش از آنچه که باید باشد، با کنایههای سنگین و توازیهای مزاحم به نظر میرسد که به نظر نمیرسد زمان کافی را تنها بگذارند. لورا لینی، بهعنوان همسر دوم جیمی، در اواخر فیلم لحظهای کلیدی در لیدی مکبث دارد که اگر ما کاملاً برای آن آماده میشدیم و شخصیت او در طول فیلم بهطور کاملتر رشد میکرد، میتوانست مؤثر باشد. همانطور که هست، به نظر میرسد که صحنه از ناکجاآباد بیرون آمده و ما را گیج و معلق میگذارد.
با این حال، وقتی صحبت از فیلمی با بازی و کارگردانی ظریفی به میان میآید، اینها حرفهای جزئی هستند. پن تمام نتهای درست را میزند، همانطور که مردی که با بدترین تجربهای روبرو میشود که احتمالاً ممکن است به سمت شخصی - قتل فرزندش - بیاورد، سعی میکند فاجعهای را که هر گونه توضیح منطقی را به چالش میکشد، معنا کند. رابینز به زیبایی نقش مردی را که برای همیشه از اتفاقاتی که در جوانی برایش رخ داده زخمی شده است، کمتر ایفا می کند، و اکنون در تلاش است تا زمانی که هر ظاهری از دوران کودکی اش را از دست داده، به عنوان یک بزرگسال عمل کند. بیکن به عنوان مردی که تلاش می کند همه قطعات را کنار هم بگذارد، نه تنها از پرونده، بلکه از زندگی های از هم پاشیده ای که او و دو دوستش در تمام این سال ها داشته اند، بسیار عالی است، و مارسیا گی هاردن به عنوان همسر دوست داشتنی دیو که با آن مبارزه می کند، برجسته است. شاید بزرگترین معضل اخلاقی که هر شخصیتی در فیلم Mystic River با آن روبرو شده باشد. لینی، لارنس فیشبرن و تام گیری نقشهای مکمل خوبی ارائه میدهند.
ایستوود به عنوان کارگردان، به بازیگران عالی خود زمان کافی برای توسعه شخصیتهایشان میدهد، هیچگاه عجله نمیکند و همیشه به گفتگوها اجازه میدهد تا خود به خود بازی کنند. او کیفیت مواد را تشخیص میدهد و نیازی به برداشت آن با زوایای دوربین خودآگاه یا ویرایش فانتزی احساس نمیکند. او همچنین از تنظیمات تیره و تار بوستون یقه آبی به عنوان پسزمینهای مؤثر برای داستان سرد و بدی که دارد استفاده میکند.
شاید این تصادفی عجیب باشد که سه تا از بهترین فیلمهای سال 2003 - ' 21 گرم، «خانه شن و مه» و «رودخانه عرفانی» - همگی از تمایل یکسان سازندگان فیلم به دور شدن از واقعیت و به سمت ملودرام و تدبیر در آخرین اکشن رنج می برند. از این سه فیلم، «21 گرم» و «خانه شن و مه» کمتر از «رودخانه عرفانی» آسیب می بینند، زیرا نسبت به فیلم ایستوود دارای پایه موضوعی عمیق تر و توسعه شخصیت غنی تری هستند. با این حال، «رودخانه عرفانی» یک دستاورد بزرگ و چشمگیر برای کسانی است که آن را ساخته اند و یک تجربه غنی و به یاد ماندنی برای کسانی که آن را می بینند.
دانلود فیلم Mystic River 2003 (رودخانهی مرموز) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
پس از اینکه سه نوجوان یازده ساله از یک حومه بوستون از طبقه متوسط رو به پایین، تجربه ای غم انگیز را تجربه می کنند که در آن یکی به مدت چهار روز ربوده شده و مورد آزار قرار می گیرد، زندگی آنها از هم جدا می شود. ربوده شده هرگز بر آسیب عاطفی غلبه نمی کند، دیگری زندگی جنایتکارانه را آغاز می کند و سومی پلیس می شود. هیچ کس هرگز از محله دور نمی شود. هنگامی که تراژدی دوباره رخ می دهد، زندگی آنها به تدریج در مسیر برخوردی که منجر به نتایج غیرمنتظره ای می شود، گرد هم می آیند.
رودخانه عرفانی فیلمی غافلگیرکننده تاریک، با پایانی بحث برانگیز است. کارگردانی، بازی، فیلمبرداری، تدوین، نورپردازی و گلزنی استادانه است. این یک درام رئالیستی عمدتاً بدون طنز و گاهی دشوار است، که بدون شک بیشتر بینندگان را به طرق مختلف از نظر احساسی تحت تأثیر قرار می دهد - ممکن است گریه کنید، ممکن است با حداقل یک شخصیت و فقدان بیابان ها عصبانی شوید و ممکن است آن را پیدا کنید. کمی افسرده کننده است، اگرچه کلینت ایستوود، تهیه کننده/کارگردان/آهنگساز و برایان هلگلند، نویسنده فیلمنامه، در نهایت با یک بارقه نسبتاً جزئی امید/خوشبختی به پایان رسیدند. اما جای تعجب نیست که Mystic River بازی های خوبی دارد. بخش عمده ای از جوایز و نامزدی های متعدد، از جمله دو جایزه اسکار، مربوط به نمایش های روی صفحه نمایش بود. چیزی که کمتر تشخیص داده می شود تاثیر مثبتی است که لوکیشن ها، فیلمبرداری، نورپردازی و موسیقی بر فضای فیلم می گذارند. کوکای آمپا محلهها، ساختمانها و بارها، کلانشهرهای طبقه متوسط پایینتر را پیدا کرد. این میتواند کمی ناامیدکننده باشد، اما شاید در آستانه نجیبسازی، حومه بوستون، نیویورک سیتی، فیلادلفیا، کلیولند، شیکاگو، دیترویت، یا هر تعدادی از حداقل شهرهای شمال شرقی و میانهغربی ایالات متحده باشد. فیلمبرداری تام استرن پیوسته و به شکلی ظریف مبتکرانه است. فقط عکس شان پن را ببینید که در آن سایههای نرده میلههای نمادین زندان روی دیوار پشت سر او شکل میگیرد. نورپردازی به اواخر دهه 1990/اوایل دهه 2000 تمایل دارد که بیشتر تک رنگ و متمایل به آبی است. سایههای بسیار خوبی وجود دارد که اغلب یک ظاهر کیاروسکورو ایجاد میکنند. امتیاز ایستوود کم گفته اما بسیار موثر است. و چگونه می توانید فیلمی را دوست نداشته باشید که در آن سه دختر سکسی بالای یک میله با جاز فیوژن می رقصند؟
داستان جذاب است. یک زاویه اسرار آمیز غیرمنتظره (حداقل برای من - سعی میکنم برای اولین بار فیلمها را تماشا کنم و تا آنجا که ممکن است کمتر در مورد آنها بدانم) وجود دارد که تقریباً تا آخر ادامه دارد. من هنوز رمان دنیس لیهان را نخواندهام، اما بعد از دیدن فیلم آن را سفارش دادم - فیلم آنقدر علاقه مرا برانگیخت که بخواهم بیشتر کاوش کنم. اما جالبترین بخش داستان برای من، حداقل، تصویر خاکستری از شخصیت پن، جیمی مارکوم بود. مشخص می شود که مارکوم تا حد زیادی جنایتکار است و در نگرش خود نسبت به دخترش کاملاً دوست داشتنی نیست (او به فردیت او احترام نمی گذارد، حتی اگر او در واقع یک بزرگسال است). با این حال، در همان زمان، حداقل یک شخصیت او را با یک "پادشاه" مقایسه می کند، و از بسیاری جهات، او را مانند یکی در محله ها می دانند. این ممکن است به صورت استعاری بیشتر از شخصیتی که آن را بیان می کند یا نه، باشد، اما می توان بیشتر فیلم را در مورد پادشاهی سنتی خواند که سعی می کند در حومه شهری امروزی زندگی کند. در برخی زمینههای تاریخی و فرهنگی، مطمئناً رفتار مارکوم در فیلم Mystic River درخشش اصیلتری از جمله «اشتباه» او خواهد داشت. شاید به همین دلیل است که عدالت شاعرانه هرگز به دست نمیآید، و در عوض، شخصیت راضی دیده میشود که ملکه و دربارش در کنارش هستند و در عوض با رژه ممتاز میشوند. در شرایط مدرن، رفتار بسیاری از پادشاهان آنقدر نجیب نخواهد بود، و در عوض ما بیشتر متوجه بی عدالتی های انجام شده در حق دهقانان می شویم و با آنها همدردی می کنیم. شخصیت مارکوم را نمی توان به معنای واقعی کلمه به عنوان یک خانواده سلطنتی ترسیم کرد، گویی که او از وضعیت اجتماعی-اقتصادی دهقانان فیلم بسیار دور است (اگرچه در نهایت متوجه می شویم که او نسبت به اکثر مردم همسایه اش پول بیشتری برای صرفه جویی دارد)، زیرا این امر باعث می شود. در عوض به عنوان یک داستان اخلاقی از نابرابری اقتصادی خوانده شود، همانطور که فقط در دوران مدرن وجود دارد. قرار دادن همه در یک زمین بازی یکسان، کم و بیش، تنها راه ایجاد تمثیلی از نحوه تلقی پادشاهان، صرفاً بر اساس تصمیمات و اقدامات آنها، در عصر ما است.
البته. ، فیلم چیزهای بیشتری از آن دارد، و این تنها تفسیر ممکن نیست (در واقع، احتمالاً برای بسیاری از خوانندگان میدان بسیار چپ به نظر می رسد)، اما ارزش آن را دارد که نه تنها به عنوان چیزی که به معنای واقعی کلمه قابل تامل است، بلکه برای نشان دادن نوعی عمق داستانی که در رودخانه عرفان وجود دارد - فیلمی که نباید از دست بدهید.
دانلود فیلم Mystic River 2003 (رودخانهی مرموز) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
منتقد تلخ شما با توقعات زیادی وارد تئاتر شد، من باید به نامزدم التماس می کردم که این را ببیند و به او قول شاهکاری را می دادم که هیاهوها می گفتند. به بیان ملایم، به خوبی یک قسمت متوسط «قانون و نظم» نبود. شخصیتهایی که زیادهروی نشدهاند یا کلیشههای ناامیدکننده (مانند سلست) هیچ انگیزه ثابت یا توضیح رضایتبخشی برای اعمالشان داده نشده است (جیمی، شان). رودخانهی مرموز به قدرت و میزان دوستی پسرها می پردازد. آیا آنها هنوز دوست هستند؟ اگر چنین است، آیا دیو و شان میدانند که جیمی یک مافیوز کوچک است؟ آیا تمام بوستون به یکدیگر مربوط است، حداقل شش نفر از شخصیتهای اصلی و فرعی پسرعمو هستند، از جمله جیمی و دیو (فکر میکنم از طریق ازدواج) اما ظاهراً آنها دیگر به سختی یکدیگر را میشناسند. سلست شخصیت وحشتناکی بود، اولاً در تمام فیلم به نظر می رسید که اگر بچه اش یا هر کس دیگری عطسه می کرد، جیغ می زد و گریه می کرد. سپس او شوهرش را به جیمی میفروشد، کسی که اگر او را نکشد به احتمال زیاد حداقل در یک اینچ از زندگیاش او را کتک میزند و سپس جیمی را پس از اوجگیری وضعیتی که او به وجود آورده است، به شان میفروشد. این زنی نیست که بخواهید با او به شکار بروید. و قاتلان، از کجا شروع کنم؟ شان گفت که آنها هیچ انگیزه ای ندارند. این نوشتن بد است. آنها فقط میخواستند نقش آدمهای سرسخت را بازی کنند و یک رهگذر تصادفی، قربانی، اتفاقاً دوست دختر برادرش باشد و نه تنها این، دختر کلاهی که پدرش به احتمال زیاد در دو سالگی او را به صدا درآورد و برای کشش فرستاد. بچه هیچ راهی نداشت که بفهمد، و من به فیلم اعتبار می دهم که به آن پیشنهاد نداده است که جیمی پدرش را به قتل رسانده است. در پایان، اگر این یک عمل تصادفی و تصادفی بود که او فوت کرد، چرا آنها از بدن سوء استفاده کردند؟ همونطور که گفتم بد نوشتن پنج دقیقه آخر کوین بیکن در فیلم Mystic River در جایی در جهنم بازیگران و فیلمسازان تکرار می شود. او از شنیدن خبر مرگ دوستش، کسی که آشکارا احساس می کند به او مدیون است، به خندیدن و لبخند زدن پشت تلفن به همسر وحشت زده و تعقیب کننده اش می رسد. او با پوزخندی عجیب در هنگام رژه با «تفنگ انگشتی» این گوهر را دنبال می کند. فکر می کنم ساخت فیلم هایی مانند «چیزهای وحشی» به مرکز بازیگری مغز او آسیب رسانده است. رودخانهی مرموز چیزی نیست که منتقدان یا هیاهوها گفته اند، فیلم های بهتری از این همه بازیگر و این کارگردان وجود دارد، چه جلوی دوربین و چه پشت دوربین. برو اونها رو اجاره کن چنین فیلم هایی باعث گریه یتیمان می شود.
دانلود فیلم Mystic River 2003 (رودخانهی مرموز) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
پس از اینکه سه نوجوان یازده ساله از یک حومه بوستون از طبقه متوسط رو به پایین، تجربهای غم انگیز را تجربه میکنند که در آن یکی به مدت چهار روز ربوده شده و مورد آزار و اذیت قرار میگیرد، زندگی آنها از هم جدا میشود. فرد ربوده شده هرگز بر آسیب عاطفی غلبه نمی کند، دیگری زندگی جنایتکارانه را آغاز می کند و سومی پلیس می شود. هیچ کس هرگز از محله دور نمی شود. وقتی تراژدی دوباره رخ می دهد، زندگی آنها به تدریج در مسیر برخوردی که منجر به نتایج غیرمنتظره ای می شود، گرد هم می آیند.
رودخانه عرفانی فیلمی غافلگیرکننده تاریک، با پایانی بحث برانگیز است. کارگردانی، بازی، فیلمبرداری، تدوین، نورپردازی و گلزنی استادانه است. این یک درام رئالیستی عمدتاً بدون طنز و گاهاً دشوار است که بدون شک بیشتر بینندگان را از نظر احساسی به طرق مختلف تحت تأثیر قرار می دهد - ممکن است گریه کنید، ممکن است با حداقل یک شخصیت و فقدان بیابان ها عصبانی شوید و ممکن است آن را پیدا کنید. کمی افسرده کننده است، اگرچه کلینت ایستوود تهیه کننده/کارگردان/آهنگساز و برایان هلگلند، فیلمنامه نویس، در انتها با یک نور نسبتاً جزئی امید/خوشبختی به پایان می رسند.
من تمایل ندارم با سازمان های جوایز موافق باشم، اما جای تعجب نیست که Mystic River بازی های خوبی دارد. بخش عمده ای از جوایز و نامزدی های متعدد آن، از جمله دو جایزه اسکار، برای نمایش روی پرده بود. چیزی که کمتر تشخیص داده می شود تاثیر مثبتی است که لوکیشن ها، فیلمبرداری، نورپردازی و موسیقی بر فضای فیلم می گذارند. کوکای آمپا محلهها، ساختمانها و بارها، کلانشهرهای طبقه متوسط پایینتر را پیدا کرد. این میتواند کمی ناامیدکننده باشد، اما شاید در شرف نجیبسازی، حومه بوستون، نیویورک سیتی، فیلادلفیا، کلیولند، شیکاگو، دیترویت یا هر تعدادی از حداقل شهرهای شمال شرقی و میانهغربی ایالات متحده باشد. فیلمبرداری تام استرن به طور مستمر و ظریف مبتکرانه است. فقط عکس شان پن را ببینید که در آن سایههای نرده میلههای نمادین زندان روی دیوار پشت او شکل میگیرد. نورپردازی به اواخر دهه 1990/اوایل دهه 2000 تمایل دارد که بیشتر تک رنگ و متمایل به آبی است. سایههای بسیار خوبی وجود دارد که اغلب یک ظاهر کیاروسکورو ایجاد میکنند. امتیاز ایستوود کم گفته اما بسیار موثر است. و چگونه می توانید فیلمی را دوست نداشته باشید که در آن سه دختر سکسی بالای یک میله با جاز فیوژن می رقصند؟
داستان جذاب است. یک زاویه اسرار آمیز غیرمنتظره (حداقل برای من - سعی میکنم برای اولین بار فیلمها را تماشا کنم و تا حد امکان کمتر در مورد آنها اطلاعات داشته باشم) وجود دارد که تقریباً تا پایان کار ادامه دارد. من هنوز رمان دنیس لیهان را نخواندهام، اما بعد از دیدن فیلم آن را سفارش دادم - رودخانهی مرموز آنقدر علاقه مرا برانگیخت که بخواهم بیشتر کاوش کنم. اما جالبترین بخش داستان برای من، حداقل، تصویر خاکستری از شخصیت پن، جیمی مارکوم بود. مشخص می شود که مارکوم تا حد زیادی جنایتکار است و در نگرش خود نسبت به دخترش کاملاً دوست داشتنی نیست (او به فردیت او احترام نمی گذارد، حتی اگر او در واقع یک بزرگسال است). با این حال، در همان زمان، حداقل یک شخصیت او را با یک "پادشاه" مقایسه می کند، و از بسیاری جهات، او را مانند یکی در محله ها می دانند. این ممکن است به صورت استعاری بیشتر از شخصیتی که آن را بیان میکند یا نباشد، اما میتوان بیشتر فیلم را در مورد پادشاهی سنتی خواند که تلاش میکند در حومه شهری امروزی زندگی کند. در برخی زمینههای تاریخی و فرهنگی، مطمئناً رفتار مارکوم در فیلم Mystic River درخشش اصیلتری از جمله «اشتباه» او خواهد داشت. شاید به همین دلیل است که عدالت شاعرانه هرگز به دست نمیآید، و در عوض، شخصیت راضی دیده میشود که ملکه و دربارش در کنارش هستند و در عوض با رژه ممتاز میشوند. در شرایط مدرن، رفتار بسیاری از پادشاهان آنقدر نجیب نخواهد بود، و در عوض ما بیشتر متوجه بی عدالتی های انجام شده در حق دهقانان می شویم و با آنها همدردی می کنیم. شخصیت مارکوم را نمی توان به معنای واقعی کلمه به عنوان یک خانواده سلطنتی ترسیم کرد، گویی که او از وضعیت اجتماعی-اقتصادی دهقانان فیلم بسیار دور است (اگرچه در نهایت متوجه می شویم که او نسبت به اکثر مردم همسایه اش پول بیشتری برای صرفه جویی دارد)، زیرا این امر باعث می شود. در عوض به عنوان یک داستان اخلاقی از نابرابری اقتصادی که صرفاً در دوران مدرن وجود دارد خوانده شود. قرار دادن همه در یک زمین بازی یکسان، کم و بیش، تنها راه ایجاد تمثیلی از نحوه تلقی پادشاهان، صرفاً بر اساس تصمیمات و اقدامات آنها، در عصر ما است.
البته، وجود دارد. بیشتر از این برای فیلم است، و این تنها تفسیر ممکن نیست (در واقع، احتمالاً برای بسیاری از خوانندگان میدان بسیار چپ به نظر می رسد)، اما ارزش آن را دارد که نه تنها به عنوان چیزی که به معنای واقعی کلمه قابل تامل است، بلکه برای نشان دادن نوع عمق داستانی که در رودخانه عرفان وجود دارد - فیلمی که نباید از دست بدهید.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.