شاعر روس، گورچاکوف، برای تحقیق دربارهی یک آهنگساز روس قرن ۱۸ میلادی به ایتالیا سفر میکند که در آنجا زیسته و بعد از بازگشت از ایتالیا خودکشی کرده است...
شاعر روسی آندره گورچاکوف همراه با راهنمای و مترجم یوجنیا از طریق ایتالیا در حال سفر به زندگی یک آهنگساز روسی قرن 18 است.
شاعری روس (یانکوفسکی) برای تحقیق در احوال یک آهنگ ساز هم وطنش که دویست سال پیش از این به ایتالیا آمده و در غربت جان سپرده، مسیر او را طی می کند. در این بین راهنمایش (جوردانو) مهرش را در دل می پروراند و مردی نیمه مجنون نیمه عاقل (یوزفسون) توجهش را جلب می کند...
یک شاعر روسی و مترجمش به ایتالیا سفر می کنند تا زندگی یک آهنگساز قرن هجدهم را مورد تحقیق قرار می دهند. اما در عوض با یک اندیشمند به ظاهر دیوانه ملاقات می کنند که به شاعر می گوید چگونه می توان جهان را نجات داد...
آندری گورچاکوف ، شاعر روسی ، همراه با راهنما و مترجم اوژنیا ، با تحقیق در مورد زندگی یک آهنگساز روسی قرن 18 ، از طریق ایتالیا سفر می کند. در یک شهر آبگرم باستانی ، او با سلطان Domenico ملاقات می کند ، که سالها پیش از آن هفت سال در خانواده خود در خانه خود زندانی کرده بود تا آنها را از شر شرهای جهان نجات دهد. آندره با دیدن حقیقت عمیق در عمل دومنیکو ، او را به خود جلب می کند. در یک سلسله رؤیاها ، دلتنگی شاعر برای میهن و اشتیاق همسرش ، احساسات مبهم او برای یوژنیا و ایتالیا و احساس خویشاوندی وی با دومنیکو در هم تنیده می شود
یک شاعر روسی و مترجمش برای تحقیق در مورد زندگی یک آهنگساز قرن هجدهم به ایتالیا سفر میکنند و در عوض با یک دیوانه نشخوارکننده ملاقات میکنند که به شاعر میگوید چگونه جهان ممکن است نجات یابد...
شاعر روسی آندری گورچاکوف با همراهی راهنما و مترجمی به نام اگنیا،به سرتاسر ایتالیا برای تحقیق درباره زندگی آهنگساز روسی قرن هجدهم سفر می کند...
یک شاعر روسی و مترجمش به ایتالیا سفر می کنند تا در مورد زندگی یک آهنگساز قرن هجدهم تحقیق کنند.
داستان فیلم دربارهٔ آندری گورچاکوف، شاعر روسی، است که به همراه مترجم خود، اوژنیا، به ایتالیا سفر میکند تا زندگی یک آهنگساز قرن هجدهمی را تحقیق کند. در این سفر، او با دومنیکو، مردی مرموز و فیلسوفمآب، آشنا میشود که دیدگاههای عمیقی دربارهٔ نجات جهان دارد. این آشنایی باعث میشود آندری با احساسات درونی خود مواجه شود و به تأمل دربارهٔ معنای زندگی بپردازد.
دانلود فیلم Nostalgia 1983 (نوستالژی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
نوستالژی اساساً یک نمایش رویایی است که با دیدی مبهم و تک رنگ از انعکاس آرام آغاز میشود، که نه تنها مضامین اصلی را در پشت عنوان فیلم تعیین میکند، بلکه سکانسهای احساسی کلیدی را نیز که در اینجا توسط شخصیت اصلی در سرتاسر مورد بازبینی قرار میگیرد، آگاه میکند. در نتیجه، فیلم به همان اندازه که درباره احساس از دست دادن و اشتیاق است، درباره شخصیت اصلی، شاعر دلتنگ روسی آندری گورتچاکوف است که به همراه راهنما و مترجمش یوجنیا در یک مأموریت تحقیقاتی در ایتالیا به ایتالیا تبعید می شوند. زندگی یک آهنگساز فراموش شده قرن هجدهم. در دست هر فیلمساز دیگری، این طرح جای خود را به مجموعه ای از ماجراهای بزرگ و افشاگری های کنجکاو می دهد، اما همانطور که در فیلم Nostalgia های دیگر مانند آینه باشکوه و آندری روبلف دیده ایم، تارکوفسکی فیلمسازی است که توجهی به بیرونی ندارد. دنیای فیلم، که در عوض، توجه خود را به درون معطوف میکند تا اضطراب و عواطف درونی را در دل این روحهای پیچیده و شکنجهزده به تصویر بکشد. استدلال شود که فیلم سایه های بیشتری دارد که به نوعی با زندگی و آثار خود فیلمساز تشابهاتی دارد. با شخصیت اصلی تبعید شده در اینجا تبدیل به صدای (سینمایی) احساس از دست دادن و نوستالژی خود تارکوفسکی در طول ساخت نوستالژی می شود. به همین دلیل، تصویر سینمایی دهکده کوچک ایتالیایی که فیلم در آن اتفاق میافتد، یکی از غمانگیزترین و بیهودهترین ساختههایی است که تا به حال ارائه شده است، به خصوص در مقایسه با آن نوع مناظر سرسبز و تابستانی که ما عادت کردهایم از این مکان خاص ببینیم. ، منطقه جغرافیایی لوکیشن های مورد استفاده متروک، فرسوده، پر از خزه و پیچک، و در مه دائمی باران ریز و مه صبحگاهی هستند که به فیلمساز اجازه می دهد تعدادی مدیتیشن بصری آهسته و ترسناک خلق کند که طرح واقعی را بیشتر می کند. بلکه به تجسم آشفتگی درونی که گورتچاکوف در این چهارراه دشوار زندگی اش احساس می کند کمک می کند. همانطور که همیشه در مورد تارکوفسکی صدق می کند، طراحی بصری فیلم با دقت و عمیقاً هیپنوتیزم کننده ساخته شده است، با طراحی تولید یک هزارتوی عاطفی برای شخصیت ها ایجاد می شود که سپس با دقت توسط دوربین کاوش می شود.
استفاده از فیلمبرداری همیشه عامل مهمی در کار تارکوفسکی است، زیرا در خلق و (سپس تمایز بین) این لایههای متفاوت واقعیت، خیال، حافظه و پیشآگاهی بسیار حیاتی است - با استفاده از فیلمساز از تکنیکهای مختلف، از متقاطع. برش بین رنگ قهوه ای و رنگ زدایی، و کنار هم قرار گرفتن بین سرعت منظم و حرکت آهسته. استفاده از آن زومهای آهسته و مسحورکننده (که شاهکار کوبریک بری لیندون را به یاد میآورد) و آن نماهای ردیابی پیچیده تنها به تنش طولانی مدت و تشدید مالیخولیا میافزایند که کاملاً در اولین اقدام بیحال فیلم تثبیت شده است. فیلم عمدا کند است، مانند اکثر کارهای این فیلمساز، با دوربین با سرعت خودش حرکت می کند تا در برخی از تصاویر و لحظات معطل بماند و مراقبه کند. تدوین نیز در سرعت خود عمدی است، با تعدادی صحنه با حداقل دو تا سه برش در هر صحنه (تارکوفسکی همیشه به حرکت آهسته دوربین اجازه می دهد تا بسیاری از کارهایی را که معمولاً توسط ویرایش پوشش داده می شود انجام دهد)، که می تواند ، در مواقعی (مخصوصاً در اولین مشاهده)، بسیار خسته کننده می شود. با این حال، در نهایت با احساسات و عواطف درونی که مترادف با عنوان هستند پیوند دارد و در درد درونی شخصیتهای اصلی ما یکپارچه است.
در ترکیب چیزها، ما همچنین به دوز عرفانی که در اینجا توسط شخصیت دومنیکو عرضه میشود، روح شکنجهشده دیگری که داستان پشت سر شامل گروگان نگه داشتن خانوادهاش برای چندین سال زیر ترس از پایان جهان است. دومنیکو، مانند گورتچاکف (و در واقع، تارکوفسکی)، یکی دیگر از آن ارواح جن زده است که در زمینی زندگی میکنند که واقعاً نمیدانند، در حالی که جایگاه خود را در جهان و دنیای درون کیهان زیر سوال میبرند. در اواخر فیلم، دومنیکو بر روی مجسمهای در مورد انواع مسائل عمیق تئوریک فریاد میزند، قبل از اینکه تارکوفسکی دو تا از شگفتانگیزترین سکانسهایی را که تا به حال خلق کرده است، آغاز کند. اولی یک عمل بیرحمانه و به معنای واقعی کلمه فکآلود از کاتارسیس عاطفی و فیزیکی است (که در رویههای بتهوون تحریفشده قرار میگیرد)، در حالی که دیگری تأملی طولانی و آهسته درباره سرنوشت (و احتمالاً نمادینترین صحنه در این فیلم) است. شامل یک استخر خالی، یک شمع روشن، و یک گورتچاکوف خسته و دلشکسته.
نوستالژی فیلمی عمیق و متفکرانه است که برای تماشاگرانی که علاقه دارند مدتی را با فیلمی بگذرانند مناسب است. زمان زیادی برای آشکار کردن کامل خود. مانند اکثر فیلمهای تارکوفسکی، نوستالژی تاریک، رویایی و هیپنوتیزمکننده است، به گونهای که تصاویر فقط روی صفحه میمانند و منتظر رمزگشایی هستند. برخی ممکن است از سرعت آهسته و تکیه بر شخصیت نسبت به روایت ناامید شوند، با این حال، اگر از تحسینکنندگان بهترین فیلمهای تارکوفسکی مانند آندری روبلوف، آینه و قربانی هستید، مطمئناً در اینجا چیز جالبی خواهید یافت.
دانلود فیلم Nostalgia 1983 (نوستالژی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
خوب، موضوع اینجاست. و قبل از قضاوت من هر کسی را تشویق میکنم که به پروفایل من نگاه کند تا ببیند سلیقه من ضعیف است یا نه.
آندری تارکوفسکی هفت فیلم ساخت و من این آزادی را گرفتم که همه آنها را تماشا کنم. من سولاریس را دوست داشتم. کودکی ایوان را فهمیدم. من از آینه نسبتاً حوصله ام سر رفته بود و از استاکر به شدت بی حوصله بودم. اما همه آنها چیزی داشتند که نوستالژی نداشت.
نوستالژیا، ششمین فیلم بلند او و تنها فیلم در ایتالیا، یکی از بدترین فیلم هایی است که تا به حال دیده ام. چون تنها چیزی که هر فیلم دیگری دارد را ندارد: چیزی. دلتنگی چیزی ندارد. هیچ شخصیتی ندارد، نه محیطی دارد، نه طرحی.
آنها را به معنای فنی «دارا» است. حتما می توانید به ویکی پدیا بروید و خلاصه آن را بخوانید. با این حال، مشکل این است که تارکوفسکی به هیچ یک از آنها توجه نمی کند. گویا درباره نویسنده ای است که سعی می کند یک آهنگساز را مطالعه کند. این در مورد آن نیست. نه این که باید باشد، اما واقعاً به چیز دیگری مربوط نیست. تارکوفسکی فقط تصاویری را که دوست دارد به شما نشان می دهد و شما قرار است تمام افکار خود را انجام دهید. من با کمی فکر خوب هستم، اما بعد از 20 دقیقه اول شروع به شک کردم که شاید این تقصیر من نیست، شاید من خنگ نیستم، شاید مشکل من نیستم.
چون یک فیلم باید متعادل باشد. باید بهانه ای داشته باشد، حواس پرتی را به همراه داشته باشد تا شما را در مسیر عاطفی یا اخلاقی خود ببرد، نمی تواند فقط یک سخنرانی درباره اخلاق و یکسری تصاویر نامرتبط باشد. نوستالژی همینه انتهای دیگر است.
شخصیت ها هیچ خطی ندارند. قسم می خورم که این کار را نمی کنند. آنها فقط مونولوگ دارند، فقط شعر. اما شعر خوبی نیست. این همان شعر طرح دار و بی معنی است که در دفتر خاطرات منتشر نشده یک پیرمرد 80 ساله افسرده و غبارآلود پیدا می کنید. شما می توانید هر یک از خطوط شخصیت را بین آنها تغییر دهید و تفاوت را متوجه نخواهید شد. در واقع، شما میتوانید کل فیلم را به عقب برگردانید و این هم مهم نیست.
شاید این واقعیت است که میتوانید چند شخصیت متقابل داشته باشید که ارزش نگاه کردن به کنش را دارد. شاید این واقعیت است که شما می توانید یک دنباله با چندین اتفاق در یک زمان برای سرعت بخشیدن به روند داشته باشید. ما تنبلی را با نبوغ اشتباه می کنیم و با دوربین ثابت کافی هر کسی آن را باور می کند. اما نه، فیلم هر بار که دهان باز میکنند همه شخصیتهایش را با تمام توشه توضیح دادن معنای زندگی پر میکند و بعد پانزده دقیقه به چیزها خیره میشوند. این چیزی نیست که یک فیلم خوب از آن ساخته شده است.
صحنه با سخنرانی دومنیکو وحشتناک است، زیرا باز هم شعر است، که میتوانست در جای دیگری از فیلم قرار داده شود، یا برعکس، و هیچکس این کار را نمیکند. متوجه شده ام نماهای ثابت همسر قهرمان داستان، باز هم هیچ هدفی ندارند، فقط به نوعی وجود دارند، مثل همه چیزهای این فیلم. آنها فقط یک حس مبهم از غم و اندوه را نشان می دهند که چیزی را به جلو نمی برد. به جایی نمیرسه صحنه شمع. به خدا، چقدر آن صحنه بی اهمیت است، تجربه نیست، شکنجه است، زیرا به اصطلاح «ساخت» برای آن ساختگی نیست، فقط یک سر و صدای تصادفی درباره آن به عنوان یک مفهوم است. هیچ هدفی برای آن وجود ندارد.
او بیش از حد تلاش می کند تا شما را افسرده کند، این احساس را در شما ایجاد کند که اگر آن را به انجام رسانده باشد و به آن اعتبار ببخشید که گویی مساوی است با ساختن یک شاهکار.
واژه «مدعور» در مورد نوع خاصی از سینما بسیار پرت می شود. من فیلمهای فلینی و برگمان را دیدهام و آنها جنبههای تظاهرکنندهای دارند. این فیلمهایشان را خراب نمیکند، بیشتر به دلیل همخوانی با اهدافشان، نحوه بیان داستانهایشان. اما نوعی تظاهر به نوستالژی وجود دارد که من هرگز مانند آن را به صورت کامل ندیده بودم. و این مشکل با آن است. فقط این است: همه کلیشه های مرسوم در مورد فیلم های آوانگارد به یکی تبدیل می شوند.
برای من مهم نیست اهل کجا هستید و تا چه حد ممکن است اختلال روانی داشته باشید، هیچ کس صحبت نمی کند یا راه نمی رود. که کند زندگی آنقدرها هم کند نیست. یک فیلم خوب باید هم لحظه های سریع و هم آهسته داشته باشد تا به شتابی دست یابد که بتواند در معرض بازتاب قرار گیرد. فیلمهای تارکوسوکی عموماً بازتابی محض هستند و هیچکدام از مواردی که داستانسرایی را جذاب میکنند، نیستند. یک فیلمنامه خوب، یک شخصیت پررنگ، یک معما که باید حل شود.
من قبلاً آن را دیدهام، و بسیاری از فیلمهای او این کار را انجام میدهند. اما اینجا به نظرم بی احترامی به بیننده است تا جایی که نمی توانم از آن کوتاه بیام. یکی از بی احترامی ترین فیلم هایی است که تا به حال دیده ام. زیرا در زیر پرده دروغ های آهسته و مغز بزرگ، بیننده را شرمنده می کند که فکر کند چیزی در آن وجود دارد، در حالی که مطلقاً وجود ندارد. این یک فیلم غیرممکن خسته کننده است، بدون هیچ چیز برای ارائه، که طول آن دو ساعت است.
دانلود فیلم Nostalgia 1983 (نوستالژی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
ظاهراً حتی تارکوفسکی نوستالژی را «خستکننده» توصیف کرده است، بنابراین میتوانید تصور کنید که در اکران فیلم چه حسی دارد. اما به دلایلی آن را اینطور نمیدانم، اگرچه گاه به گاه طولانیتر میشود. این یکی از فیلمهای بزرگ سینماست، اگرچه مطمئناً عجیب است. یک بار دیگر یک روسی به طرز غیرممکن پر زرق و برقی دارد که سرگردان به نظر می رسد بداخلاق، غرق در مسائل بزرگ است. در واقع، نقش اول زن عاشق او می شود و از علاقه پوچ او به یک منطقه متروکه خشمگین می شود. او با ناامیدی شهوانی که برای تارکوفسکی غیرمعمول است، به او گوش می دهد. مسلماً برخی اتهامات ارتجاعی نسبت به زنان وجود داشت، زیرا در ابتدای فیلم یک کشیش به راهنما می گوید که باید خود را فدای تربیت فرزندان کند. او در فیلم Nostalgia تقریباً پوچ به نظر می رسد، اما در حقیقت، شخصیت های مرد نیز همینطور هستند. شاید به دلیل سنتهای فرهنگی در پسزمینه تارکوفسکی بود تا زنستیزی عمدی.
ایتالیاییها از نوستالژی استقبال نکردند، زیرا ایتالیا را به شیوهای پر جنب و جوش فیلمبرداری نکرد و ترجیح دادند که بیگانگی و مالیخولیا را در آن تداعی کنند. سرب روسی. درخشش تارکوفسکی به عنوان کارگردان در فیلم Nostalgiaی که روس و پیرمرد در اتاقی صحبت می کنند به خوبی نشان داده شده است. به نظر می رسد دوربین کاملاً 360 درجه می چرخد اگرچه شما متوجه آن نمی شوید. نحوه شناور شدن شخصیت ها و اشیاء او در داخل و خارج از کادر شگفت انگیز است. عجیب است، اما به نظر می رسد طبیعت برای تارکوفسکی اجرا می کند. به نظر میرسد حتی حیوانات نیز مایل به هدایت شدن هستند، سگی که مستقیماً به دوربین خیره میشود با حضور و سکون تقریباً غیرمعمول و عجیبی. صحنهای که روسی روی تخت هتل خود دراز میکشد و دلتنگیاش سگش را در خوابی شبیه، اما بهطور ملموس واقعی تداعی میکند، بسیار قدرتمند و دلخراش است.
مشکل نوستالژی این است که شخصیت اصلی واقعاً نبود. در تبعید و بر خلاف خود تارکوفسکی هر زمان میتوانست به خانه برود، پس چرا او این همه درد داشت؟ آیا این دلتنگی صرف است در مقابل اشتیاق واقعی برای وطن که به حق متعلق به محرومان واقعی است؟ اما شاید موضوع این نباشد، بیشتر اینکه وقتی انسان خود و خرد واقعی را می یابد، آیا برای استفاده از آموخته هایش دیر شده است؟ فداکاری پیرمرد بازگشتی به موضوع قدیمی تارکوفسکی است که شاید تنها شرم بتواند بشر را نجات دهد.
نوستالژی جنبه های عجیب و غریب زیادی دارد، به عنوان مثال روس که تا کمرش سرگردان است. اب. همچنین یک عکس مختصر و عجیب از فرشته ای وجود دارد که در بیرون از خانه قدم می زند. از آنجایی که این تارکوفسکی است، شما از خنده منفجر نمی شوید. شاید او به قسمت هایی می رسد که کارگردانان دیگر نمی توانند به آن برسند.
اما لحظات بسیار زیبایی نیز وجود دارد. رها شدن کبوترها در کلیسا، و عبور نور از طریق جریان آب در خانهای که از روده بیرون میرود. تارکوفسکی در اواخر دوران حرفهایاش شروع به زیر سوال بردن معیارهای سفت و سختی کرد که در فیلم Nostalgiaبرداری از آن استفاده میکرد، به گونهای که احساس میکرد خلوص برنده شده بود و از مبتذلها و پیش پاافتادگیها دوری میکرد، اما فکر میکنم او درست از اینجا فهمیده بود. یک فیلم شگفت انگیز
دانلود فیلم Nostalgia 1983 (نوستالژی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
وقتی فیلم تارکوفسکی را تماشا میکنم، احساس عجیبی در من ایجاد میشود، مثل اینکه میبینم پازلی برای یک تصویر کامل به هم میآید، با این حال این چیزی است که نمیتوانم کاملاً درک کنم. من مطمئن هستم که این اتفاق برای بسیاری از افراد دیگر در حین تماشای فیلم دیوید لینچ، یا حتی یکی از شگفتانگیزهای مختلف که در سال گذشته منتشر شد، رخ داده است. اما تارکوفسکی با رویکردی متفاوت به سراغ ما می آید - رویکردی که من از هیچ کارگردان دیگری ندیده ام. این رویکردی است که من را به یاد خواندن یک شعر می اندازد. شما یک بار آن را می خوانید - متوجه نمی شوید. شما آن را دوباره بخوانید - به نظر واضح تر است. ممکن است تا آن سومین خواندن که در نهایت کلیک کنید. تصاویر تارکوفسکی برای اینکه شما را متحیر نگه دارند، وجود ندارند، همه آنها یک معنا و هدف دارند - فقط باید آن معنی را پیدا کنید. ممکن است به نظر برسد که کار زیادی در کار است، و گاهی اوقات ترجیح میدهم برای یک فیلم کار کنم تا اینکه فیلمنامهای ملایم و کارگردانی متوسط آن را غافلگیر کنند. تنها چیزی که بیش از همه به آن نیاز دارید، صبر است، زیرا این فیلمی نیست که در حالت نیمه خواب تماشا کنید.
درک داستان، گاهی اوقات سخت است، شماره یک، زیرا چنین است. در زیرنویس داستان یک شاعر روسی را دنبال می کند که با یک مترجم ایتالیایی در یک ماموریت تحقیقاتی در ایتالیا است. در آنجا، او توسط گذشته اش تسخیر شده است: خاطرات همسر و فرزندانش. یکی از شگفت انگیزترین چیزهایی که من انتخاب کردم استفاده ظریف از نمادگرایی بود. اگر میخواهید کاملاً آن را بفهمید، باید فیلم را جدا کنید، و این کاری است که من از انجام آن لذت میبرم. تارکوفسکی چیزهای زیادی را در ذهن باقی می گذارد. مانند دیالوگ که ظریف نیز هست و باید به آن توجه کرد وگرنه جزئیات کوچک اما مهم را از دست خواهید داد. صرفاً برای حرکت دادن داستان در کنار تراشیدن نرم سطح وجود دارد. در غیر این صورت، تصاویر باید تجزیه و تحلیل شوند.
عکسهای دوربین شامل زومهای آهسته، حرکتهای آهسته، عکسهای ثابت متعدد و حرکت نیمه آهسته هستند. در بسیاری از موارد، دوربین تصاویر شگفتانگیزی را نشان میدهد که آنقدر عالی و زیبا هستند که نه تنها عاشقترین رمانتیکها میتوانند از آن استقبال کنند. در واقع، کل فیلم یک سری فیلمبرداری فوق العاده است، نمی توانم به شما بگویم که یک نما را دوست ندارم.
شات پایانی فیلم باورنکردنی است. هم به صورت استعاری و هم از نظر فیزیکی ساخته شده است، شاعر را در حالی که نیمه بالایی بدنش با بازو تکیه داده است به پهلو روی زمین دراز کشیده است. سگش کنارش دراز کشیده و سرش روی زمین است. دوربین به آرامی به عقب برمیگردد. خانه ای در پس زمینه آشکار می شود. شات جلوتر می آید و خانه کوچکتر از شاعر به نظر می رسد. وقتی بزرگنمایی متوقف میشود، همه را نشان میدهد که با ستونهای بلند احاطه شدهاند، مانند خرابههای معبد. سپس برف شروع به باریدن می کند، فقط کمی. آن تصویر برای یک دقیقه کامل باقی می ماند، قبل از اینکه «به یاد مادرم» روی صفحه ظاهر شود. گیج کننده، خسته کننده و در عین حال زیبا و هیجان انگیز. نوستالژی در بسیاری از نقاط دین و زندگی را لمس می کند، عمدتاً بدون پاسخ. تلاش برای یافتن این پاسخها کاری است که ارزش آن را دارد.
****1/2 از *****
دانلود فیلم Nostalgia 1983 (نوستالژی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
این یکی از اشتباه ترین قطعات تارکوفسکی است. مالیخولیایی، باهوش و جدی است. مملو از احساس و مملو از معیارهای بسیار مهم است. نوستالژی از خطوط مبادله عالی گرفته تا نمایش سادهشده روشن کردن شعله، موفق میشود. نوستالژی (1983) اولین فیلم تارکوفسکی فراتر از اتحاد جماهیر شوروی بود (پس از بیرون انداختن و تبعیدش)، و می توانید بگویید. داستان حول محور یک نویسنده روسی می چرخد و دوران او در ایتالیا - دور از خانواده و کشورش. نام این شاعر آندری است. بدیهی است که آندری تارکوفسکی زندگی مستقیم را برابر می کند و آنها را در نوستالژی قرار می دهد، زیرا او پس از اقامت در روسیه علاوه بر این در ایتالیا اقامت داشت. او آرزو داشت یک بار دیگر به کشور و خانواده خود برسد، اما ثابت کرد که نمی تواند، بنابراین اعتماد به نفس او امتحان شد. اعتماد به نفس موضوع نوستالژی است. وحى صحيح، و نياز به آن. تارکوفسکی شروع کننده مکالمه را ارائه می دهد: آیا اعتماد به نفس شما را در جامعه ای که به طور پیوسته در حال پیشرفت ما است، شما را "دیوانه" می کند؟ به عنوان افرادی که اعتماد به نفس دارند مورد تمسخر قرار می گیرند و دیوانه نامیده می شوند. تارکوفسکی در نظر دارد که چه اتفاقی میافتد زمانی که شما یک مقدار بیش از حد واقعی داشته باشید - دینداری غیرقابل انکار و ناآگاه - و اگر این روی همه اطرافیان شما تأثیر بگذارد (این فکر در شخص دومنیکو با بازی ارلند جوزفسون در زمان اجرای 125 لحظهای نوستالژیا (1983) مشخص میشود. من واقعاً در نوستالژی شرکت کردم. از سرعت کند گرفته تا آرامشی که هر صحنه ایجاد می کند. این شگفت انگیزه. هر صحنه برای مدتی طولانی ادامه دارد و باعث میشود به این فکر کنید که چه چیزی در جریان است، چه اتفاقی افتاده است و چه اتفاقی خواهد افتاد. این سبک فیلمبرداری به شما کمک می کند تا شخصیت ها و همچنین خودتان را در نظر بگیرید. این می تواند برای برخی ناظران "خسته کننده" تلقی شود و این قابل توجیه است. نوستالژی (1983) فیلم رایج شما نیست. بسیار سست است. فوق العاده آرام است. در صورتی که از هر دوی این روش ها خوشتان نیامد، از شما می خواهم که نوستالژی را نبینید. من یک فیلم آرام یا آرام را تایید می کنم، بنابراین نوستالژی من را خیره کرد. آرام به عنوان روشی برای تشریح آنچه که شخص اصلی ما، آندری گورچاکوف (با بازی اولگ یانکوفسکی) از سر میگذرد، استفاده شد. او نمی تواند آنقدر ایتالیایی صحبت کند، با این حال او را در این واقعیت کنونی قرار می دهند که زبان اصلی آن است، بنابراین او ساکت است. او علاوه بر این در طول فیلم به زندگی خود فکر میکند، بنابراین عکسهای فوری متعددی از سکوت بیصدا یا عملاً آشکار وجود دارد. سرعت آهسته به طور مشابه عمل می کند و در مورد چرایی کند بودن آن اهمیت دارد. با توجه به این واقعیت که فرد اصلی ما شرایط خود را حل نکرده است، کند است - او باید اعتماد به نفس داشته باشد، اما نمی تواند آن را ردیابی کند. تارکوفسکی به طرز شگفت انگیزی آهنگسازی و هماهنگی نوستالژی را بر عهده دارد. او می تواند عکس های فوری میکروسکوپی فیلم را عظیم و عمیق بسازد. او خاطرات گذشته شخصیت های ما را با شرایط فعلی در هم می آمیزد و آنها را به طور مداوم تغییر می دهد. تارکوفسکی می تواند به سادگی از طریق نمادگرایی در همه چیز احساس کند، شبیه به مشکل. شخصیت ما پنجرهای را باز میکند، چشمانداز دنیای بیرونی را پیشبینی میکند، و چشمانداز یک دیوار سنگی را دنبال میکند. اگر دید وجود ندارد چرا پنجره داشته باشیم؟ این نشان دهنده بدبختی است که شخصیت ما احساس می کند. تارکوفسکی علاوه بر این، تأثیر زمان بر شخصیت ما را از طریق فعالیتهای اساسی دریافت میکند. فرد اصلی وارد دستشویی جایی می شود که قبلاً بوده است، اما فراموش می کند که کلید چراغ کجاست. او به دیواری غیرقابل قبول می رسد و پیش بینی می کند که سوئیچ باید آنجا باشد، اما اینطور نیست. این ثانیه کوچک نشان می دهد که چه مدت از زمانی که شخصیت ما در این نقطه قابل تشخیص بوده است می گذرد. او ممکن است آن را به خاطر بیاورد، اما در جایی که مهم است او را به یاد نمی آورد. ظرافت های نمادین و فعالیت ها نوستالژی را عالی می کند. احساس میکردم که بازی ممکن است استثنایی باشد (این در واقع اصلیترین چیزی است که من را از 10/10 دور نگه میدارد). اولگ یانکوفسکی به عنوان فرد اصلی بی نقص بود، با این حال احساس دور بودن می کرد. من واقعاً نمیتوانستم با او ارتباط برقرار کنم. این برای اکثریت قریب به اتفاق نمایشگاه های بازیگران تفاوتی نداشت. من فقط نیاز به ارتباط و احساس بیشتری از آنها داشتم تا چیزی که داشتم. دقایقی بود که من کاملاً و کاملاً با شخصیتها مرتبط بودم، بنابراین اینها بهترین صحنههای فیلم هستند. اگر با اقبال خوبی، آن دقایق مجموع نوستالژی را تشکیل می دادند (1983). آناتولی سولونیتسین (یکی از مجریان شماره 1 من و همبازی طولانی مدت تارکوفسکی) قصد داشت نقش شخصیت اصلی را بازی کند، اما به دلیل رشد بدخیم در سال 1982 درگذشت (این مربوط به ضبط استالکر (1979) بود. فکر می کنم او چیزی را می آورد. اعدام اولگ یانکوفسکی برای نوستالژی انتظار می رفت. اعدام سولونیتسین برای دیدن آن شگفت انگیز بود - این یک طرح ایده آل بود، با این حال یانکوفسکی در هر صورت باور نکردنی بود. همانطور که تارکوفسکی زندگی خود در روسیه، زندگی در ایتالیا و اعتماد به نفس خود را در زمان کنونی مرور می کند.
دانلود فیلم Nostalgia 1983 (نوستالژی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
نوستالژی، فیلمی که آندری تارکوفسکی در زمانی که خارج از روسیه و در ایتالیا بود، تنظیم کرد، تقریباً به اندازه فیلم او «آینه» خصوصی است، در حالی که احتمالاً بیشتر از فیلم او «آینه» نیست. نام کوچک شخصیت اصلی آندری است. متوجه نویسنده ای به نام تارکوفسکی (شاید پدر خود آندری، در صورتی که من قاطی نشده باشم) وجود دارد. شخص بنیادی، در حالی که تلاش می کند تا با زمان خود کاری متفاوت انجام دهد (نوشتن خاطره ای از یک مجری)، با آشفتگی خود در مورد خانواده اش که به کشورش بازگشته اند، مشغول است، همانطور که تارکوفسکی تا حدی چنین بود (او می توانست در تبعید، مطمئن نیستم). و علاوه بر این، معیار قابل توجهی از صحنههای کنتراست بالا به ما داده میشود، اغلب یا با سرعت حرکت کند یا هدایت شده توسط تارکوفسکی، از رویاها و خاطراتی که به یک محیط کلی نیاز دارند که واضح و در عین حال اثیری و عجیب باشد. و احتمالاً نمادین است.
پس چرا اگر روح سازنده به طور کامل در آن تخلیه شده باشد، فیلم کار نمی کند؟ من فکر می کنم، شاید، تقریباً *بیش از حد* وابستگی بسیار قابل توجهی به ایجاد یک مجموعه ذهنی از تفکر وجود داشته باشد، برای اینکه تمرکز کامل بر محیطی که تارکوفسکی ساخته است، همانطور که در فیلم Nostalgia های سینمایی خود دارد، وجود داشته باشد که در نتیجه همه چیز نوعی دنیا مهم نیست که دیگران چه فکری می کنند، از طریق سازنده اش به گونه ای دیده می شود که هیچ کس دیگری نمی تواند آن را ببیند. این ممکن است برای کسی که در حال حاضر با استراتژیهای کارگردان آشنا است، عادی باشد، با این حال حتی هنوز هم دقایق بیشماری بیصدا، چنین طولکشیهای بیشماری با کوچکترین پیشرفتهای دوربین، بررسیهای زیاد به جای تبادل وجود دارد (چند صحنه وجود دارد که ما شخصیتها را به این ترتیب بیان میکنند)، که یک تن را از تماشاگر میگیرد تا با ایدهآل بهبودی عمیق که تارکوفسکی به دنبال آن است باقی بماند.
یا احیا؟ آیا اساساً این سفر به درون خود است؟ به چه دلیل آندری دومینیکو را دنبال میکند (در ساختاری بیتفاوت/نه واقعاً محجوب توسط ارلند جوزفسون بازی میکند)، که نمیتوان بهعنوان منبعی از احیای یا برانگیختن ایدههای واقعی به او اعتماد کرد؟ این مردی است، با در نظر گرفتن همه چیز، که گفتارهای خود را در یک میدان شهر به جملات گیج کننده می پردازد و پس از آن همچنان به پیگیری جدی خود ادامه می دهد (تا نهمین دوره بتهوون نه کمتر!) رازهای زیادی برای این شخصیت وجود دارد. آندری، و اولگ یانکوفسکی، مجری که او را به تصویر میکشد، چنان خفه میشوند و گاهی از هم جدا میشوند که شریک مترجم زن او (که بهطور قابلتوجهی هم مضطرب است) به سختی میتواند او را تحریک کند که چیزی را برای بینی وحشتناک کنار بگذارد. این حس غیرمعمولی که تارکوفسکی به دنبال آن برای شخصی است که به طور گسترده ترجمه میکند، علاوه بر رژه عکسهایی که به نظر میرسد تا حد ممکن طولانی ادامه پیدا میکنند، آن را به یک تجربه مرور ناراحتکننده تبدیل میکند.
اما در حالی که این نگرانی وجود دارد، یک شگفتی نیز وجود دارد که در حال وقوع است. نمیتوانستم خودم را کنار بگذارم، صرفنظر از اینکه تکهای از روحم فریاد میزند "طرح کجاست؟" چنین توانایی قوی برای شناخت شرق از غرب وجود دارد، حالات ذهنی ایجاد شده در نقاط خاص (به عنوان مثال مه بالای سفره های طبیعی در آبگرم، تیرگی در اتاق ها، معقولیت سرد کننده تا فلاش بک ها/رویاها)، عملاً علیرغم فقدان یک داستان واقعاً قوی، زیرا معلوم میشود که کمتر به آنچه در این شخص رخ میدهد، مربوط میشود، ایده این تبعید در ایتالیا، زیرا باعث میشود آندری به نوعی پایان وجودی خودش مانور دهد. آن فینال، همانطور که برخی ممکن است مطالعه کرده باشند، استثنایی است، شاید توضیح کامل، مشابه با فینال آتش قربانی، که در هر صورت تارکوفسکی فیلم را ساخته است: نویسنده شمعی را، همانطور که دومنیکو توصیه می کند، از روی یک حوض مقدس منتقل می کند، و وقتی خاموش شد، برمیگردد، و تجربه را تکرار میکند، و یک بار دیگر، تا بالاخره آن را از سر میگذراند. هرگز بریدهای نیست، در هر مورد بهطور طبیعی توسط فیلمبردار تارکوفسکی فیلمبرداری شده است، و کیفیتی کاملاً مجزا دارد که بین آنچه در فیلم Nostalgia تخیلی است و واقعیت قبل از دوربین، با یکدیگر برخورد میکند.
در حالی که من تحسین میکنم. فیلم، و پیشنهاد کنید، این از آن نوع کاری نیست که کسی که به هیچ وجه با تارکوفسکی راحت نیست، باید آن را به عنوان ارائه ببیند. برخلاف هنجار، این ممکن است به عنوان آخرین کار در گروه کوچک (متاسفانه) کار او سودمندتر باشد، زیرا سرعت و کار معمول آن را می توان علاوه بر ارزش گذاری کرد. درجه: الف-
دانلود فیلم Nostalgia 1983 (نوستالژی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
«نوستالژی» یک ساخته مشترک شوروی و ایتالیایی از سال 1983 است، بنابراین این اثر اکنون بیش از 35 سال سن دارد و با وجود این سن یکی از آخرین آثار مقالهنویس و رئیس آندری تارکوفسکی است. شما می توانید با جمع بندی نویسنده ای دیگر، ایتالیایی، در اینجا ببینید که نوستالژی به اندازه اکثر آثار مختلف او روسی/شوروی نیست، صرف نظر از اینکه زبان روسی زبان غالب است یا خیر. با این حال، به همین ترتیب، بخشهای بزرگی در ایتالیایی وجود دارد و با فرض اینکه شما سبک نمایش دوستداشتنی تارکوفسکی را بارها و بارها میشناسید، زبان ایتالیایی عالی میتواند به نفع او و فیلم باشد. من نمی توانم / نمی توانم از مرز بازیگران در اینجا عبور کنم. بازیگر اصلی اولگ یانکوفسکی است و من او را نمی شناسم. در مورد شریک زنش، من یک قطعه شوکه هستم که او واقعاً یک سرگرم کننده سازنده نبود و جوزفسون از سوئد سرگرم کننده ای است که شما در فیلم Nostalgiaی مانند این انتظار ندارید، هرچند که تا حدودی با برگمان و برگمان و تارکوفسکی کار می کرد. واقعا مسابقات دارند با این حال، اکنون به نوستالژی برگردیم. تقریباً بیش از دو ساعت با طولانی ترین آثار تارکوفسکی فاصله زیادی دارد. با این حال، برابریهای متفاوتی وجود دارد، مشابه آنهایی که او صحنههای متنوع را با کنتراست بالا ترکیب میکند. با این حال، من از دست دادن بانتم را اینجا احساس می کردم. یا از طرف دیگر برابر دیگری که به سختی می توانید دقیقه های جالبی را ردیابی کنید. کلاغهای من به شدت به آنها نیاز داشتند، زیرا دیدم که چگونه وقتی این پدر با فرزندش برای گوش دادن به موسیقی پس از مشاجره بین دو شخصیت اصلی به قهقهه میرفتند.
هنوز، روسی/ایتالیایی یک ترکیب غیر معمول در حرکات، در واقع. منظورم این است که با جمعیتی از دو کشور، به احتمال زیاد میتوانید فیلمهای اشتباهی عالی بسازید، اما واضح است که اینجا با تارکوفسکی این کلاسی نیست که باید پیشبینی کرد. بلکه ما یک صنعتگر از روسیه داریم که برای بررسی گذشته موضوع خود به ایتالیا آمده است. چه این که با خودش خانمی را که می خواهد می آورد. یا از طرفی اینطور نیست؟ این درست نیست؟ هرگز کاملاً مشخص نیست که ارتباط بین این دو به چه شکلی است. با این حال، این دو نفر دقایق خود را با نحوه ترکیب شخصیت ها دارند و من به همین ترتیب به کار زن در تفسیر اشاره می کنم. در واقع، این قطعه سرگرم کننده بود، حتی بیشتر به طرز محجوبی سرگرم کننده، که چگونه تارکوفسکی تا حدی خود را به سخره گرفت که چگونه کار دشوار است بدون گم شدن بخش خلاقانه رمزگشایی می شود و مقاله نویسی که او در آنجا مشخص می کند حتی تارکوفسکی نیز نامیده می شود. علاوه بر این، آتش یک دیدگاه تکراری اصلی در نوستالژی است که در یک انسان زنده آواز میخواند. باید بگویم که بارش باران قبل از تیتراژ لباس تقریباً آرام بخش بود. فردی که در آنجا این تعداد زیاد عبارات را به زبان ایتالیایی فریاد می زد، از جمله مهمتر بود. همینطور بود وزیر نیز با دیدگاه استثنایی قدیمی خود در مورد شغل زن در روابط.
Freude schöner Götterfunken. به روشی بسیار مضر و بد استفاده می شود. کار کرد. من از آن لذت بردم. من از نوستالژی بیشتر به دلیل صحنههای منفرد لذت بردم تا چیزهای دیگری از تارکوفسکی که دیدهام، احتمالاً به همین دلیل که محدودتر و سطحیتر و کمتر پرشکوه بود. در هر صورت، داستان طبق معمول کلیدی است و حتی با نمایشگاههای سرب عالی، من به سادگی بر آن غلبه نداشتم که واقعاً تمایل داشتم به آنچه ممکن است فوراً رخ دهد فکر کنم. به آنها یا کلا. پس این یکی دیگر برای من مخالفت است. تارکوفسکی به سادگی کار من نیست، بنابراین درک این قدردانی برای این مورد در اینجا و به طور کلی چالش برانگیز است. تماشای چیزی متفاوت همه چیز در نظر گرفته شده است.
دانلود فیلم Nostalgia 1983 (نوستالژی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
نوشتن اظهارات IMDB یک لذت واقعی است - - هیچ چیز دیگری مانند آن وجود ندارد. این فرصت را داریم که بپذیریم شما کاربر عزیز، قبلاً تصاویر زیادی در مورد داستان، شکوه، ماهیت متفکرانه، تصاویر مبهم، تراشیدن صدا، ایده خاطره ساخته شده در مقابل تخیل نقطه ای دیده اید. از آنجایی که IMDB دارایی بسیار باشکوهی است، ممکن است سعی کنید و همین الان متوجه شوید که یوجنیا فرزندش را در «تواریخ خونآشام» - که پیت به دلیل شغلش در اینجا توصیه کرده بود، ردیابی کرد.
میتوانیم انتظار داشته باشیم همه چیز این و به یک انحراف انفرادی از علاقه ادامه می دهم: من شیفته اهداف هوشمندانه مهندسی در فیلم Nostalgia هستم. نه صرفاً استفاده از مجموعه های فوق العاده مانند "هملت" زفیرلی. نه تنها ساختارهایی مانند شبیه ("زندگی به عنوان یک خانه") بلکه به عنوان یک شخص ("Liebestraum") یا به عنوان دوربین ("اتللو" از وله). نکته قابل توجه ترین نقطه ای است که کل جهان بینایی، کل خاستگاه فیلم در آن ساخته می شود و مقدمه اصلی همه مفاهیم را شکل می دهد.
«شکم یک معمار» یک روش است. این بیشتر بیان می کند و زندگی، بدن و آب و هوای یک مرد را در یک توسعه ترکیب می کند. فکر هوشمندانه و در اختیار یک متخصص. هر طور که باشد، من فکر می کنم هنوز با دستورالعمل های Greenaway ناخوشایند است. در اینجا ما یک پاسخ دیگر برای این موضوع داریم. یک تن کمتر صریح. چیزهای کمتر در تلاش برای بررسی. فرصت بیشتر در ترکیب رویاها با "واقعیت". با این حال نسبتا در ایتالیا ویران شده، اینجا استانی. همچنین ابتدا توسط فضا رانده می شود. با این حال، در جایی که دوربین گرینوی دارای موقعیت ایستا مانند نقاشی است، تارکوفسکی برای بررسی فضا شناور است و در عین حال به طور قابل مقایسه ای ایستا است زیرا مطابق با آن دیدگاه متحرک کار می کند. (این مانند روششناسی حافظه است که منابع را در «سال گذشته در مارینباد» در ساختار قرار داده است.)
و چه چیزی شناور است! گاهی اوقات به نظر می رسد که چند دقیقه است. گاهی اوقات به ظرافت های فوق العاده شگفت انگیز چنگ می زند. گاهی اوقات به نظر می رسد که سرگرم کننده ها به تدریج نقاشی های دیواری پرانرژی روی دیوارهای آسیب دیده هستند، با انواع تار و لبه های آنها که گویی توسط روبلوف نقاشی شده اند. در برخی موارد فضا حاوی فضای دیگری است، یا صحنه یا فضای فانتزی. هر چند وقت یکبار فضا حاوی مقداری از زمان تخلیه می شود. گاه و بی گاه حاوی آب است و گاه گاهی هر دوی آن را ممنوع می کند. بعضی اوقات پس از اینکه فکر می کنید یک فضا را به طور کامل بررسی کرده اید، او با خواب آلودگی دانش کاملاً متفاوتی را کشف می کند. گاهی اوقات باعث ایجاد تصور ناپذیری فضایی می شود. به طور مستمر ایده اتاق از قبل وجود دارد که ما به دست می آوریم. به طور مداوم، چالش شاعر تا آنجا که اجزای فرم ساخته شده مشخص می شود.
من فقط چند تا از کارهای دیگر تارکوفسکی را تا این مرحله می شناسم، اما گستردگی او را تا زمانی که در حال حاضر بدقول است، به هر حال نمایان می کنند. با عجله مقایسه فکر می کنم «روبلف» را به عنوان اولین پیشنهاد می کنم. این باعث میشود که فیلمی مانند این کمتر مورد توجه قرار گیرد، زیرا قطعاً میدانید که او چگونه کشش تخیلی صنعتگر را از شخص به چینهای مغز شما گسترش میدهد. چگونه او یک چشم مهندسی را با نماهای طولانی و ثابتی که روی زمین لنگر انداخته است (در هر صورت، زمانی که در یک بادکن بادی) و در عین حال آشکارا مایع است، ایجاد می کند. به طور مداوم کنجکاو، به طور مداوم در جستجوی.
این اثری است که زندگی را تغییر می دهد. من آن را پیشنهاد می کنم.
ارزیابی تد - - 4 از 4: هر فردی که ظاهراً ماهر است باید با این موضوع روبرو شود.
دانلود فیلم Nostalgia 1983 (نوستالژی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
برازنده و فلسفی، هرچند سنگین.
موضوع اشتیاق روسهای جابهجا شده برای بازگشت به وضوح برای تارکوفسکی خصوصی بود، و عظمت فوقالعادهای در نوستالژی وجود دارد که در عناصر محیطی کسلکننده و تخریبهای خشن فیلمبرداری شده است. . به همین ترتیب توسط مردی در سنی خاص از زندگی ساخته شده است، زمانی که سرپرستان و همراهان شروع به مردن میکنند و به طرزی نوستالژیک و در عین حال با دیدگاهی جدی به زندگی نگاه میکنند. در سرتاسر فیلم ورودیها و گذرگاههای متعددی وجود دارد که به نظر میرسد نمایانگر تغییرات در طول زندگی روزمره هستند، و به همین ترتیب چند آینه وجود دارد که شخصیتهای اصلی در برخی موارد از تصویری که میبینند شوکه میشوند. تعداد زیادی از این پلان ها به خوبی ساخته شده اند، که با توجه به استعداد هیولایی فیلمساز غیرمنتظره نیست. در دقایقی که من را در فیلم Nostalgia بیشتر در هم آمیخت، به نظر می رسید که چگونه می توانیم در هر لحظه این وجود ظریف خودمان را مدیریت کنیم. ، و آن را با شلیک نشان داد. مردی که دیوانه تلقی میشود درک فوقالعادهای دارد که میگوید نوع بشر باید با هم ملاقات کند ("ما باید با گوش دادن به صداهایی که بی فایده به نظر میرسند ایستاده باشیم")، افراد ثروتمند را سرزنش میکند ("این افراد استوار هستند که دنیا را به لبه پرت رساندهاند." ویرانی»)، و از زندگی کممشکلتری دفاع میکند («فقط در طبیعت نگاهی بیندازید و خواهید دید که زندگی اساسی است. ما باید به همان جایی که بودیم، به جایی که شما چرخش غیرقابل قبولی را در پیش گرفتید برگردیم»). او به طور کلی می گوید، اما در آن نقطه از بدبختی یا شاید به عنوان رویکردی برای بیدار کردن افراد از عدم مشارکت، خود را می سوزاند.
در همین حال، نویسنده تلاش می کند تا نور شمع غم انگیز خود را زنده نگه دارد. هنگام عبور از آب در بقایای دوشهای قدیمی. شما می توانید هم سخت کوشی خارق العاده و هم در نهایت بی ارزشی باورنکردنی را در این کار کوچک که بارها و بارها انجام شده است ببینید و چیزی هم پیروزمندانه و هم بدبختانه در آن وجود دارد (چیزی که من علاوه بر این در تصویر آخر فیلم احساس کردم). پیش از این، آیه پدر تارکوفسکی ذکر شده است و می شنویم:
"من یک شمع هستم. در هنگام دمیدن مصرف کردم. موم من را وقتی صبح ظاهر شد جمع کنید تا این صفحه به شما یادآوری کند که چگونه شاد باشید. و چگونه گریه کنیم، چگونه یک سوم رضایت را ارائه دهیم، و چگونه گرد و غبار را به راحتی گاز بگیریم - و در زیر یک پشت بام گذرا برای مصرف پس از مرگ، شبیه به یک کلمه."
برخی واقعا وجود دارد. چیزهای مهمی در اینجا وجود دارد، و این فیلمی است که در طول دوره ای که با من هماهنگی نزدیک به خانه را داشت، ناامیدی را فرا می گیرد. با این حال، جذاب است - مانند سایر فیلمهای تارکوفسکی، به پوشکین اشاره میشود، و ای کاش رئیس بخشهایی از توانایی آن شاعر برای خلاصهنویسی را داشت. چند صحنه همچنان ادامه مییابد، و با در نظر گرفتن اینکه قصد دارند وزن نزدیک به خانه را بسازند، برای من برعکس تفاوت ایجاد کرد. در مورد شخصیت مترجم هم مطمئن نیستم. شاید او قصد داشت برای ایجاد تعادل در تمامیت دیگر جوهری، نرمی گذرا ببخشد، با این حال من فکر کردم که او ممکن است با موفقیت بیشتری تثبیت شده باشد. این فیلمی است که از تماشای آن خوشحالم، اما فیلمی نیست که یک بار دیگر دنبالش بروم.
دانلود فیلم Nostalgia 1983 (نوستالژی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
قبل از ساختن یک فیلم خانه صنایع دستی، ترکیبات همراه را بررسی کنید:
- مجموعه ای از پیشرفت های دوربین در پشت نقاط پشتیبانی، بخش ها و دیوارها
- تعدادی مه و دود اضافه کنید تا حالت ذهنی معنوی ایجاد کنید
- در حین تبادل فیلم فردی که به پشت حرف می زند یا به هیچ وجه افراد را نشان ندهید
- از یک ذره برهنگی غافل نشوید شخص اصلی زن هنوز چیز زیادی برای دور نگه داشتن از زشتی نیست
- مطمئن شوید که طرحی وجود دارد اما در طول فیلم از آن استفاده نکنید < /li>
- و بدیهی است که روانی که در نهایت مرد باهوش روی زمین است
نوستالژی از آن دسته فیلم هایی است که از این و دیگر ابهامات خانه کار استفاده می کند تا فیلم به عنوان لعنت طاقت فرسا باشد. داستان درباره یک نویسنده روسی است که در جستجوی نکاتی درباره یک نویسنده روسی است که چند قرن قبل در ایتالیا زندگی می کرد. ما هیچ چیز روشنی درباره هنرمند و نویسنده مطرح نمی کنیم، به استثنای اینکه هر دوی آنها اثرات بد آرزوی رفتن به خانه را تجربه می کنند. همچنین، بدیهی است که رئیس اشتیاق خود را برای روسیه در مورد قهرمان خود و موضوع بررسی خود متعهد می شود.
تنها چیزی که فیلم را نجات می دهد توانایی تارکوفسکی در فیلم Nostalgiaبرداری صحنه های دوست داشتنی است. یک توسعه دوربین از یک آرکید تا یک استخر بهبودی وجود دارد که کاملاً خیره کننده است. صحنه ای که نویسنده در جای دیوانه قرار دارد و باران از پشت بام می ریزد، بی عیب و نقص گرفته شده است. بعلاوه، من هرگز صحنه ای را به یاد نمی آورم که در آن شخص دیوانه روی مجسمه یک حاکم روم و پونی اش باقی می ماند (ببخشید، من بیش از آن بی حال هستم که حتی نمی توانم به نام سر نگاه کنم) و تفکراتش را فریاد می زند. یک گروه بی دغدغه این صحنهها ارزش تلاش برای مراقبت و یک بار دیگر را دارند، اما شما باید طیف وسیعی از صحنههای وسیع مختلف را با دوربین ثابت تجربه کنید، جایی که به معنای واقعی کلمه هیچ اتفاقی نمیافتد یا هیچ چیز جذابی گفته نمیشود.
یکی از بهترینها اتفاقات غیرعادی که رخ می دهد، خود ویرانگری شخص دیوانه است. من این نکته را از دست دادم که چرا این باید کاملاً در محتوا باشد. به استثنای آن تارکوفسکی به ما نشان میدهد که چگونه افراد کنترل میشوند و برای برنامههای دیگران استفاده میشوند. در هر صورت ربطی به موضوع اساسی که اشتیاق به زمین خانه شماست ندارد.
آخرین صحنه هایی که نویسنده تضمینی را برای دیوانه که در نهایت به دلیل قلب ضعیف از هم می پاشد فوق العاده است. درباره آخرین صحنههایی که نویسنده در مقابل خانهاش در روسیه نمایش داده میشود، گفته شده بود که در ویرانی خانه خدا ایتالیایی قرار گرفته است. تارکوفسکی در نوستالژی چیزهای زیادی را به ما نشان داد که او را به یک رئیس استثنایی تبدیل کرد. نوستالژی برای فیلمنامه اش (علاوه بر تارکوفسکی) به طور قابل توجهی تاثیرگذاری کمتری دارد. من با این تمایل مانده بودم که فرصت یک اثر هنری اینجا از دست رفته است.
دانلود فیلم Nostalgia 1983 (نوستالژی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
هر فردی که برخی از فیلم های تارکوفسکی را دیده است، متوجه می شود که طرح هیجان انگیز عادی نیست. به هر حال با «نوستالژی» به نظر می رسد تارکوفسکی در این زمینه خود را شکست می دهد. شاید این توضیحی باشد که «نوستالژی» کم دیدهترین و کمترین بازبینیشدهترین فیلم آثار تارکوفسکی است. من چند گیره با ترجمه فیلم دیدم که مدت زمان بیشتری نسبت به خود فیلم داشت!
تنها چیزی که بیهوده است این است که «نوستالژی» فیلمی درباره نوستالژی است. فیلم این را در سه لایه نشان می دهد. شخص اصلی آندری (با بازی اولگ یانکوفسکی) یک مقاله نویس روسی است که در ایتالیا درباره نویسنده روسی قرن هجدهم پاول سوسنوفسکی (که بعد از نویسنده واقعی ماکسیم برزوفسکی ترسیم شده است) که بر نمایش در ایتالیا تمرکز می کرد، کاوش می کند. سوسنوفسکی می خواست به خانه برود، همان طور که چند قرن بعد آندری هم همینطور است. لایه سوم خود تارکوفسکی است. «نوستالژی» خاطره انگیزترین فیلم او بود که در خارج از روسیه فیلمبرداری شد و او دیگر به کشور اصلی خود باز نمی گردد. از این نظر، «نوستالژی» نقاط قوتی برای یک عنصر دارد.
فیلم دارای دو شخصیت اصلی دیگر است، مترجم یوجنیا (دومیزیانا جوردانا) و دومنیکو غیرمعمول (ارلند جوزفسون). گیره هایی که در بالا به آنها اشاره کردم، انواع تفکرات قابل توجهی در مورد اهمیت آنها داشتند، اما برای من به هیچ وجه روشن نبود. در نقطه ای خاص از فانتزی های آندری یوجنیا با همسر روسی خود ملاقات کرد. این به ویژه به من کمک کرد تا "Persona" (1966، Ingmar Bergman) را به یاد بیاورم. دومنیکو جمجمه بیحس شهر است، اما آیا او میگوید که واقعاً یک دلت است؟ شخصیت او شباهتی به شخصیت یوهانس بورگن در «اوردت» (1955، کارل تئودور درایر) دارد. در کل توانایی شخصیت یوهانس برای من آشکارتر از دومینیکو بود. در هر صورت یک صحنه درخشان با دومنیکو وجود دارد. دومنیکو از زمانی که در انتظار آخرالزمان است، مدت زیادی است که خانوادهاش را در خانهاش نجات داده است. پس از آزاد شدن آنها توسط پلیس مجاور، فرزند خردسالش از زمین بلند می شود و دومنیکو او را تعقیب می کند. در ابتدای صحنه به وضوح دومینیکو در حال تلاش برای گرفتن بچه است. دیر یا زود این تعقیب و گریز گام به گام در همراهی کودک در سفر افشای او شکل می گیرد. واقعاً صحنهای فوقالعاده باشکوه.
روش ارزشگذاری برای "نوستالژی" ممکن است این باشد که از هرگونه تظاهر به معنا دادن و شروع به مشارکت در عالی بودن تصاویر باشد. تصاویری که اغلب با مقدار زیادی غبار و مطمئناً تصاویری که در راهنمای سفر مسافران در توسکانی پیدا میکنید نیستند، اما در یک زمان بسیار زیبا هستند. شاید قابل توجه ترین تصویر، تصویری باشد که در پایان فیلم قرار دارد، جایی که یک خانه چوبی به سبک روسی معلوم می شود که توسط بقایای یک ساختمان کلیسای ایتالیایی محصور شده است. تصویری که به علاوه موضوع اصلی فیلم را خلاصه می کند.
دانلود فیلم Nostalgia 1983 (نوستالژی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
آنقدر خصوصی و خصوصی که واقعاً در حقیقت غیر قابل نفوذ است. تماشای آن شبیه تماشای یکی از مراسم تشریفاتی آشکارا اساسی، مهم، عمیقاً مهم و عمیقاً انجامدهنده برخی قبیلههای کاملاً عجیب و غریب و بیگانه است. وقتی تارکوفسکی به راهش می رود، علاقه به بی حوصلگی تبدیل می شود - یک منزوی مبارک و طرفدار یک اعتماد به نفس کاملاً درخواست کننده و همه جانبه. ممکن است فکر کنیم او اطلاعات نادرست، حتی مضطرب کرده است. با این حال، ما که نمیتوانیم از شناخت تاریک او پیروی کنیم - مثلاً من خودم را قبول دارم - میتوانیم به چیزی که نمیتوانیم روی خودمان کنترل کنیم، توجه کنیم.
من مطلقاً هیچ شانسی برای رفتن ندارم. به هر گونه مشارکتی با چنین اثر محسوسی، بنابراین من سعی نمی کنم در مورد آن قضاوت کنم - و نمی توانم اعطای اثر از ده مورد را بررسی کنم: برای چه؟ برای واقعیتی که آشکارا کاملاً برای خودش کافی است؟
نظر من مهم نخواهد بود، صرف نظر از این که آیا درک درستی از این کار کاملاً گیج کننده را دارم یا نه. من را ناآگاه رها می کند. این عظمت غیرعادی است که باعث میشود احساس مهجوریت و محرومیت کنم و به طرز عجیبی کمبود داشته باشم. این تجربه مانند یک بی صداقتی غرق در خود بود، اما من با احساس بدی از افشاگری و ناامیدی و رنجش پنهان مانده ام.
اما چگونه می توانید با این حماقت بهشتی مبارزه کنید؟ به نظر می رسد که چیزهای زیادی ارائه می دهد، و در حال حاضر، با توجه به این چیزی غیرقابل تعریف، من احساس می کنم چیزی از دست رفته است. ظهور معجزه سرراست، شاید؟ همچنین، این مظاهر ناخوشایند حکایت از همه مقدسترین عدم حضورها و از دست دادنهای ما دارد، که از ولع یا عشق ما گذشته است.
چیزها مانند ارواح از پیش روی ما میگذرند، و مانند رویاها نمیتوان آنها را بررسی کرد. پاسخ اصلی سکوت راز است. نابودی فردی که تارکوفسکی در تماشای معقولیت ایجاد میکند، عمیقاً وحشتناک و بهطور تکاندهندهای است. چنین احساس بیهودگی یک سرگیجه قطعی است، احساس وسوسه انگیز ترس نسبت به خلأ که ما را با عشقی باورنکردنی و دفع کننده به سوی خود جذب می کند، این آرزوی پر نشدنی - افتادن در وجود روزانه مبهم و به علاوه بسیار شبیه به شکست خورده. به یاد زندگی که قبل از ما بود.
این وضعیت غیرقابل بازگشت حضور نامطمئن و متزلزل ماست. چنین میل جبران ناپذیری برای احساسات گرایی است تا این وجود بدبختی به پایان برسد، و برای هارمونی غم انگیزی که دوباره همه را می بیند تا ما را در آغوش بگیرد و ما را برای همیشه نگه دارد.
فیلم شکنجه بدبینانه است. ظرفیت، راز حل نشدنی چیزها. چه چیزی می تواند در هر نقطه ای بیانگر اشتیاق ما برای ابهام باشد؟
دانلود فیلم Nostalgia 1983 (نوستالژی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
نامه عاشقانه سوزان و تاسف بار به روسیه. نوستالژی را باید دید. فیلمی که عمیقاً در روح شما نفوذ می کند. مانند تارکوفسکی، بدون تقلب است. عکس ها به تنهایی، بدون هیچ کلمه ای، می توانند به شکلی سخاوتمندانه روی من تأثیر بگذارند و می توانند شما را در نزدیکی اشک های شکوهمندی رها کنند. آیا این تارکوفسکی به طور کلی اثیری و خارق العاده نیست؟ عکسها به تدریج حرکت میکنند، شبیه امواج، از جزر و مد به داخل کشیده میشوند، به تدریج روی ساحل میچرخند... این چیزی است که به من کمک میکند به خاطر بسپارم. احساس برکت و حساس می کند. مانند یک محصول ارگانیک تابو؛ چیزی که ما نباید برای دیدن آن آماده باشیم، با این حال، متأسفانه، فرصتی به دست آورده ایم که به آن نگاه کنیم. شاید هر قدم سست، و پیشرفت، گامی دشوار و ناامیدکننده به سوی خاطرات عمیق و از دست رفته باشد. زبان در اینجا، در این، یک ثانیه غیرمعمول در سراسر زندگی روزمره برای مشاهده چنین اهمیتی است. در اینجا، شاید یکی از نمایشدهندههای تارکوفسکی، میبینیم که او را تا سطح قابل توجهی بالاتر از سطح، از زبان و همینطور بالا میبرد. از کسی که جهان را عمیقاً و با انرژی درک می کند. بدون شک، صحنه ابتدایی یکی از زیباترین صحنه هایی است که بشر دیده است. Domiziana Giordano در اینجا تعالی را عملاً مانند یک الهه بیرونی می کند. اثیری روی پرده، ما خلاقیت های هنری را می بینیم. در واقع هیچ فیلم دیگری مانند Wistfulness وجود ندارد. صحنه های بی شماری در اینجا وجود دارد که بی سابقه است. در مقایسه با بتهوون، کلمات نمی توانند صحنه آتش سوزی را به تصویر بکشند. کلمات نمی توانند عمق این صحنه را همانطور که تصاویر تارکوفسکی می توانند درک کنند. صحنه نور ممکن است خود را در روان شما بخواند. به تدریج، با این حال وجود خواهد داشت. تارکوفسکی این موهبت را دارد که برتری را از چیزهای مشترک به ارمغان می آورد. تا آنها را شگفتانگیز کند، در حالی که شاید بیشتر از همیشه به عنوان چیزهای دوستداشتنی دیده نمیشود. این نشان می دهد که او جهان را به گونه ای دیگر می بیند، به گونه ای استثنایی. کسی که واقعا زنده است واقعا از جنبه دیگری است. احساس و رابطه در فیلم Nostalgia بدون تحریف، قوی و مالیخولیایی است. تماشای این بحث ها دیدنی است. آنها صادق هستند و می توانند شما را نفس نفس بزنند، زیرا هرگز احساساتی را ندیده اید که به این شکل بسیار به تصویر کشیده شود. فیلم به همین ترتیب پیشرفت انسان را زیر سوال می برد. چگونه ما از سالهای ابتدایی خود، زمانی که فقط در طبیعت بودیم، غلبه کرده ایم. بشر تغییر کرده است، و با این مسائل، مسائل متعددی که اکنون داریم پیش می آید. ناراحتی و استرس بسیاری را آزار می دهد. فاصله روی مغز ما می خزد. از آنجایی که زندگی اکنون بسیار سریع است و همه باید به چیزی مهم تبدیل شوند. فشار کامل است. با روزهای ساده تر ما فاصله زیادی دارد.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.