«چارلی» در زمینهی فروش خودروهای لوکس فعالیت دارد و سالهاست دور از خانوادهی خود زندگی میکند. ناگهان، خبر میرسد که پدرش فوت کرده و برادرش «ریموند» همهی داراییهای پدر را به ارث برده است. «چارلی» که از وجود برادری به این اسم، اطلاعی ندارد، برای پیدا کردن او به آسایشگاه والبرگ میرود.
«چارلی بابیت» (تام کروز) جوانی که غرق تجارت اتومبیل های لوکس است؛ درست زمانی که برای تعطیلات به همراه دوست دخترش «سوزانا» به پالم اسپرینگ رفته بود با خبر می شود پدرش فوت کرده. چارلی برای رسیدگی به مایملک پدرش به سینسیناتی اوهایو می رود و متوجه می شود خانه ۳ میلیون دلاری پدر به یک موسسه ی نگهداری بیماران روانی داده شده، جایی که برادر نادیده اش، «ریموند» (داستین هافمن) که دچار بیماری اوتیسم است در آنجا زندگی می کند، و او تنها صاحب یک اتومبیل بیوک رود مستر کلاسیک است!
«چارلی پپیت» (کروز)، فروشنده ی زبرو زرنگ، پس از مرگ پدرش در می یابد که یک برادر بزرگ تر از خود به نام «ریموند» (هافمن) دارد که در اقامتگاه عقب مانده های ذهنی زندگی می کند. در واقع «ریموند» «دانشوری در خود مانده» است: کسی که در بعضی زمینه ها رشد فکری زیادی دارد ولی در رابطه های معمولی وا می ماند...
چارلی بابیت (تام کروز) جوانی که غرق تجارت اتومبیلهای لوکس است با خبر میشود پدرش فوت کرده و خانه ۳ میلیون دلاری اش را به برادر نادیده اش، ریموند (داستین هافمن) که دچار بیماری روانی اوتیسم است، بخشیده است…
چارلز سنفورد "چارلی" بابیت فروشنده اتومبیل مستقر در لس آنجلس / هیولا / بوکی است که با زندگی خود در جنگ است. چارلی ، به عنوان یک نوجوان جوان ، بدون اجازه از پدر خود در سال 1949 بیوک استفاده کرد و در نتیجه ، به دلیل اینکه پدرش خبر سرقت آن را داده بود ، برای مدت دو روز به زندان رفت. پس از آن است که چارلی می فهمد پدر غریبش درگذشت و او را از وصیت نامه آخر خود ترک کرد و یک گلدان بزرگ گل رز و ماشین را وصیت کرد در حالی که باقی مانده وصیت نامه 3 میلیون دلاری به صندوق امانت می رود تا به کسی توزیع شود. چارلی از این موضوع کاملا عصبانی به نظر می رسید و تصمیم می گیرد این موضوع را بررسی کند.
پس از اینکه یک یاپی خودخواه لس آنجلس متوجه می شود که پدرش ثروتی را برای یک برادر اوتیستیک در اوهایو به جا گذاشته است که او از وجود آن بی اطلاع بوده است، با برادرش فرار می کند و به امید به دست آوردن یک میراث بزرگتر به سراسر کشور می رود...
دانلود فیلم Rain Man 1988 (مرد بارانی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
هر یک از طرفداران سینما این خط نمادین را از "Cool Hand Luke" به خاطر می آورد: "آنچه در اینجا به دست آوردیم عدم برقراری ارتباط است". به اعتقاد من می توان تشخیص مشابهی راجع به دو شخصیت اصلی "مرد باران" ، ریموند (داستین هافمن) به دلیل اوتیسم بودن و برادرش چارلی ، 25 سال جوان تر ، داد ، زیرا او یوپی جوانی است که با منیت خودش نابینا شده است. هر دو در دنیای خود زندگی می کنند ، هر دو مرجع خودشان هستند. به طور طبیعی ، آنها در شرایطی قرار می گیرند که مجبور به تعامل هستند. "مرد باران" یکی از جذاب ترین زمینه های دهه 80 را به نمایش می گذارد و اگرچه فیلم هرگز به عنوان "شاهکار" جلوه نمی کند ، حتی در سبک آن ، بازده احساسی را که همه ما انتظار داریم بدون بازیافت کهن الگوهای قدیمی یا افتادن در آن تحقق می بخشد. دام احساساتی.
آیا باید شرایط ریموند بابیت را توصیف کنم؟ کسانی که قبلاً می دانند ، تقلیدها ، سر و کله زدن ، "اوه اوه" ، اعتیاد او به برنامه های تلویزیونی مانند "قاضی وپنر" و "چرخ فورچون" و تلاوت کامل او از "Abbots" و "Who's first" را انجام می دهند ، در ذهن دارند. معمول است وقتی او ناراحت است. و برای کسانی که این کار را نکرده اند ، کافی است بگویم داستین هافمن از خودش پیشی می گیرد ، اگر بعد از اجرای کالیبر "Tootsie" یا "Midnight Cowboy" این امکان وجود داشته باشد. او به طرز باورنکردنی قانع کننده است ، قادر است از مرزهای بازیگری عبور کند. بردن اسکار برای یک شخصیت کاملاً یک نت بهره قابل توجهی است زیرا هافمن موفق می شود کمی پیچیدگی های انسانی را در ریموند به وجود آورد و او را کاملاً دوست داشتنی و شایان ستایش و در عین حال ناامید کننده و ترسناک کند. ریموند شخصیتی است که می خواهیم بدون اینکه آن را تبدیل به ترحم کنیم ، دوستش داشته باشیم.
از طرف دیگر ، برادرش چارلی کاملاً همتای جوان ، خوش تیپ است ، او مردی خودساخته است که از اشتیاقش برای اتومبیل برای فروش وسایل نقلیه وارداتی. حتی دوست دختر او ، که توسط والریا گولینوی زیبا بازی می شود ، ایتالیایی است ، مانند یک مالک زیبا و خارجی ، غنیمت که او را بالاتر از سایرین قرار می دهد. چارلی بابیت شخصیتی است که با کهن الگوهای زن جوان و متکبر معاشقه می کند ، نقشی که برای بازیگری مثل تام کروز ، به خصوص در دهه 80 ، ساخته و ساخته می شود. استعداد کروز در این است که شخصیت او را دوست داشتنی نیست تا بتواند از بدبختی هایش با ریموند بخندد ، اما انسان آنقدر انسان است که وقتی از مرگ پدرش با خبر می شود برای او ناراحت می شود و خیلی بیشتر ، وقتی می فهمد که یک سنت هم کسب نکرده است از او ، در حالی که پر از بدهی بود. چارلی شخصیتی است که می خواهیم از او متنفر باشیم اما سرانجام به او شک می بخشد.
و چارلی به دلیل مشکلات مالی خود چنان کور شده است که قادر به مراقبت از ریموند و توجه به وضعیت پزشکی خود نیست. ؛ تنها چیزی که او در او می بیند پسری است که سه میلیون از پدرش به ارث برده است. در این مرحله ، من گمان می کنم فیلمنامه نویس بلافاصله فکر کرده است "سلام ، در واقع ، ریموند از نظر پزشکی اوتیسم است ، در حالی که چارلی به طور نمادین اوتیسم است. بیایید ببینیم آیا بینندگان این رقم را تشخیص می دهند یا خیر. من فکر نمی کنم برای رسیدن به چنین نتیجه ای مدرک روانکاوی لازم باشد. هرکسی ربودن ریموند را می بیند. به طور طبیعی ، دوست دختر آنها را ترک می کند تا ماجراجویی بین دو برادر آغاز شود و هر دو می آموزند که چگونه ارتباط برقرار کنند ... نه. اینجاست که فرمول فیلم زوج و فرد / جاده متوقف می شود. نقطه قوت "مرد باران" این است که هرگز باعث تغییر ریموند ، درمان معجزه آسا ، تغییر ناگهانی رفتار نمی شود ، اگر کسی قرار است تغییر کند ، آن چارلی است. و او باید تغییر کند ، در غیر این صورت ، کل فرضیه فیلم بی معنی است.
کیفیت فیلم باری لوینسون این است که یک روند قابل پیش بینی از کارها را باورپذیر نگه دارد ، همچنین علاقه ما را بدون فراوانی جلب می کند از صحنه های دیدنی ، یا احساسات بیش از حد همیشه جالب است که یک شخصیت با کیفیت رهبری ، خوش تیپ و تا حدودی کاریزماتیک ، تحت فشار یک مرد اوتیسم و مجبور به کنار آمدن با شرایط خارج از کنترل تحت فشار باشد. چارلی می خواهد ریموند را در لس آنجلس بگیرد اما آنها نمی توانند چون ریموند از هواپیما می ترسد و وقتی ریموند وحشت زده شروع به فریاد زدن می کند ، چارلی می فهمد که این سفر جاده ای از پارامترهای زندگی ریموند پیروی می کند. به نوعی ریموند بابیت نقش اصلی را دارد زیرا او داستان را هدایت می کند. و با پیروی از ریموند ، چارلی با حساسیت برادرش بیشتر آشنا می شود و احساس همدلی بیشتری می کند ، کلمه ای که او چیزی نمی دانست. روایت پیشرفت می کند و بزرگترین پیچ و تاب فیلم را فراهم می کند ، وقتی چارلی متوجه می شود می تواند از مهارت های ریموند استفاده کند.
تاکنون ، فیلم بیشتر بخاطر سکانس "لاس وگاس" و لحظه نمادین یادآوری این دو مورد به خاطر می ماند برادران با همان لباس در یک پله برقی در حال فرود ایستاده اند ، و آخرین مرحله بین آشتی چارلی و ریموند ، یک همکاری هوشمندانه برای یک بازپرداخت پاداش آور است. بدیهی است که انگیزه چارلی بیشتر طمع بود ، اما غیرممکن است که شاهد دلبستگی واقعی بین کروز و هافمن نباشیم. هر دو در برقراری ارتباط با احساسات خود ناکام بودند ، اما با دعوت از برادرش برای برقراری افکار درونی ، ترس و خواسته های خود ، چارلی فرایند گوش دادن ، استفاده از مرجع دیگری به غیر از خود ، توانایی دادن و درک را آموخت. فیلم از ساختار سنتی تحقق پیروی می کند و در آن سطح ، تام کروز هرگز تغییر و تحول خود را آشکار و دیدنی نمی کند. در واقع ، هر دو بازیگر تقریباً به طور مساوی بسیار خوب هستند ، زیرا کروز برای به تصویر کشیدن عصبانیت و ناامیدی بدون ایجاد اجباری یا از بالا بودن آن بود.
بدون هافمن و کروز ، نمی توانم فیلم را تصور کنم با همان تأثیر. بله ، فیلمنامه به خوبی نوشته شده است و امتیاز هانس زیمر تأثیر خیره کننده ای دارد اما قطعاً فیلم بازیگران است. در نهایت در سال 1988 برنده اسکار بهترین فیلم شد ، که با توجه به احساس ساده و غیر بهترین فیلم بودن فیلم کاملاً تعجب آور است ، اما علاقه واقعی برای اوتیسم ایجاد کرد و صحنه های به یادماندنی زیادی را به نمایش گذاشت و گاهی اوقات فکر می کنم این کافی است تا قلبها را لمس کند.
دانلود فیلم Rain Man 1988 (مرد بارانی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
سندرم Savant که اغلب با اختلال طیف اوتیسم همراه است ، یک بیماری روانی است که فرد را قادر می سازد در مهارت مربوط به حافظه سرآمد باشد. از انداختن یک جعبه خلال دندان و محاسبه فوری تعداد دقیق موجود در کف فرسوده گرفته تا پاسخ فوری حساب های پیشرفته تا درجه دقیق دقت. توانایی فوق العاده حافظه که این اختلال اعطا می کند ، مغز را به کسب توانایی های eidetic تشبیه می کند ، در نتیجه سایر صفات رشد عصبی را کاهش می دهد. معاشرت به حداقل می رسد ، زیرا دلالان در زندگی روزمره ای سختگیرانه ، با اعمال پیچیدگی های عاطفی و اقامتگاه های سازمان یافته لذت می برند. متأسفانه اکثر آنها قادر به کنار آمدن با مرزهای بی حد و حصر دنیای واقعی نیستند ، و اغلب در انزوای نهادهای ذهنی زندگی می کنند.
بنابراین وقتی چارلی خودخواه ، ساینده و حریص است ، از پدر تازه فوت شده خود که ثروت خود را وصیت کرد ، در می یابد که وی یک برادر ریموند سعادتمند با سه میلیون دلار نشسته است ، و بلافاصله دستکاری را آغاز کرد. چارلی که تاکنون از وجود خود بی خبر بود ، ریموند را مجبور به ترک م institutionسسه و مطالبه نیمی از املاک پدرش کرد. سفر جاده ای پیش رو به یک سفر چشم نواز به تحسین و آگاهی برادرانه نسبت به یک اختلال روانی تبدیل می شود که برای خیلی ها کاملاً ناشناخته است.
درام برنده جایزه اسکار لوینسون ، صرف نظر از اینکه یک غیر ساوان ریموند را به تصویر کشیده است ، غالباً برای بهبود آگاهی عمومی در مورد اوتیسم ذکر می شود ، که به آژانس های مناسب اجازه می دهد تا آنها را اسکان دهند. این داستان از فضیلت خانوادگی است. مرد بارانی لزوماً اختلال ریموند را به کانون توجهات نمی کشاند ، این ویژگی در چارلی متمرکز شده است. حرص غیر انسانی ، برخورد ساده لوحانه با برادر بزرگترش ، تأثیر غفلت آمیز بر افراد اطرافش. نماینده جامعه مدرن که مایل به تأیید بی ثباتی های ذهنی دیگران نیست. شلیک دقیق لوینسون ، که می بیند چارلی چهار لامبورگینی را وارد می کند ، و شلیک خروج چارلی را که با شکوه در قطار عبور می کند ، نشان می دهد داستان حول چارلی است.
مانند هر سفر جاده ای ، این یک سفر کشف خود. دو روح بسیار متفاوت و در عین حال منزوی ، دلبستگی عمیقی برای یکدیگر پیدا می کنند که تولید محدود عاطفی بیرونی آنها مانع از تصدیق دنیای خارج می شود. پیوند برادران. چارلی به طور تصادفی تجملات زندگی را به ریموند نشان داد ، در حالی که ریموند به طور همزمان فروتنی را جذب می کند. در حالی که ممکن است مورد دوم به عنوان یک شخصیت تغییر نکند ، چارلی در تغییرات مشخص شده در درایو اتومبیل تقریباً بی نقص لذت می برد. همه اینها به یک صحنه فروتن و در عین حال قدرتمند منتهی می شود که در آن دو نفر سکوتاً سرشان را به هم می سپارند ، زیرا می دانند که بعد از این همه سال با هم آشتی کرده اند و یکدیگر را پیدا کرده اند. فیلمنامه مورو و باس زیرکانه ای کمدی را وارد می کند بدون اینکه به طور ملودراماتیک دلسوزی برای ریموند ایجاد کند. ماهیت تکراری او ، که بیشتر شامل "K-Mart است ، ما باید برویم K-Mart" تشکیل می شود ، به جای اینکه ناامید شود وقتی که دوباره بیست دقیقه بعد به عنوان یک گام پیشرفته به آن اشاره می شود ، به عنوان یک عشق محسوب می شود. ریموند گفت: "کی مارت مکیده!" این تکامل انسانی را از طریق نشانه های ظریف نشان می دهد. همانند اکثر فیلم های سفر جاده ای ، این سفر اغلب می تواند روایتی دست انداز داشته باشد ، با شخصیت هایی که برای پر کردن وقت همان اقدامات را تکرار می کنند. این متأسفانه در اینجا اتفاق می افتد وقتی چارلی دائماً به یک غرفه تلفن وارد می شود در حالی که ریموند را به حال خودش می گذارد. این یک کمبود واریانس است.
صرف نظر از این ، وقتی دو بازیگر دائماً نمایش های مسترکلاس ارائه می دهند و سعی می کنند با هر صحنه بهترین یکدیگر را داشته باشند ، تشخیص نقص فوق العاده دشوار است. هافمن با عملکردی بی دردسر که از نظر جسمی ، روحی و عاطفی ، عرفانیسم را به تصویر می کشد ، وضعیت افسانه ای خود را که قبلاً افسانه ای بود ، ارتقا می بخشد. خطوط مكرر گفتگو ، تكان ملایم بدن و ناتوانی در نگاه مستقیم مردم. پیچ عالی با این وجود این کروز است که بدون شک شخصیت اصلی این آزمایش سخت را متحیر کرد. تغییرات طبیعی او به طور پیچیده ای به شخصیت خود ارائه می دهد ، از فریاد ناگهانی ریموند هر زمان که ناامید شد و از آموزش ریموند برای رقصیدن در مجموعه ریاست جمهوری کاخ سزار عالی بود. دلبستگی مداوم شروع به آشکار شدن می کند و این فقط به نقش مختصر او برمی گردد.
گولینو ، که دوست دختر چارلی را به تصویر می کشد ، تحت الشعاع قرار گرفت و قادر به تأثر نیست. شخصیت او مسلماً تأثیرگذارترین صحنه کل ویژگی ، یعنی رقص آسانسور را دارد. متأسفانه توسعه نیافتگی و سادگی او باعث شد که هافمن صحنه را یک بار دیگر بدزد. شرم آور است ، زیرا یک حضور به یاد ماندنی زنانه می تواند درام پر شور را متعادل کند. نمره زیمر همچنین به دلیل ایجاد جو در طی سکانس های طولانی رانندگی ، ایجاد زندگی در افق گسترده دره های صخره ای و مزارع علفی ، شایسته توجه قابل توجه است.
به عنوان کسی که افراد مختلفی را می شناسد که به اوتیسم وابستگی پیدا کرده اند ، از جمله افراد آسپرگر سندرم ، Rain Man توجه قابل توجهی به این کمبودها بدون تحقیر آنها نشان می دهد. لوینسون به سادگی با نشان دادن آگاهی ، حس حاد حافظه را با پیچیدگی های عاطفی متعادل می کند ، و می تواند یک ویژگی کاملاً جذاب جاده سفر را در طول مسیر هدایت کند. دقیقاً مانند برنده شدن جک جیک در لاس وگاس ، اوج و فرودهای احساسی را شامل می شود بدون اینکه به ملودرام متوسل شوید و برای عشق برادرانه برچسب قیمتی قیمتی قائل نیست.
دانلود فیلم Rain Man 1988 (مرد بارانی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
بری لوینسون یکی از کارگردانان بزرگ سینمای زمان ماست. او به دلیل اینکه میتواند بحثهای کمدی ظریفی را در میان شخصیتهای اصلیاش برانگیزد، قابل توجه است، به جز موارد نادری که تلاشهای فشردهاش نتیجه معکوس میدهد («اسباببازیها» به ذهن میرسد). "مرد بارانی" (1988) تاج تلاش او است، بهترین دستاورد او که می توانم به آن فکر کنم. این یک درام در نظر گرفته میشود، اما همچنین یک کمدی زوجهای عجیب و غریب واقعی است، درباره دو طرف مقابل که متوجه میشوند یک پیوند مشترک دارند: روابط خویشاوندیشان.
کروز در نقش چارلی بابیت، دلال خودرو ثروتمندی است که زندگی بالایی را در کالیفرنیا. او به تازگی در یک محموله فراری سوار شده است و قرار است در یک معامله آتی برای همه آنها قتل عام کند، زمانی که تمام پیشینه او در یک لحظه ناگوار در طول زندگی تازه به دست آمده و کاملاً شادش به او باز می گردد.
پدر چارلی به تازگی فوت کرده است و یک ماشین اسپورت قدیمی و بوته های گل رز برای او باقی گذاشته است. اما دردناکتر از این واقعیت که پدرش مرده است یا اینکه او به سادگی با یک ماشین و چند بوته گل رز برنده جایزه رها شده است، این واقعیت است که چارلی سعی کرده بود گذشته بدش را پشت سر بگذارد، و اکنون به آن رسیده است. او را دوباره او باید یک بار دیگر با واقعیت پدرش روبرو شود.
این اولین باری نیست که فیلم را تماشا میکنید. چارلی از این واقعیت عصبانی است که او چیزی بیش از چند بوته و یک وسیله نقلیه دریافت نکرده است، اما او اعتراف می کند که انتظاری بیش از این نداشته است. چیزی که واقعاً او را عصبانی می کند این است که باید یک بار دیگر با پدرش چه مرده چه زنده روبرو شود. یا از طریق خاطرات محو شده یا با درک اینکه او اکنون مرده است و دوستی آنها هرگز ترمیم نشده است.
وقتی چارلی متوجه میشود که کل دارایی پدرش به یک متولی واگذار شده است، نقشهای میکشد و نقاب را بر هم میزند. متولی واقعاً کیست -- برادر بزرگترش که هرگز نمی دانست او دارد، ریموند بابیت (هافمن)، که در یک موسسه روانی خانگی زندگی می کند و به نقل از باد ابوت و لو کاستلو می گوید: "اولین کیست؟" وقتی عصبی می شود، چارلی با برادرش روبرو می شود که به نظر می رسد او را نمی شناسد. و در یک لحظه ضعف، چارلی برادرش را از خانه می رباید، او را به کالیفرنیا برمی گرداند و سعی می کند پول را از ریموند که اصلاً مفهوم پول را در اختیار ندارد، بیرون بکشد.
علیرغم عدم درک او در مورد ارزش پولی، ریموند یک دانشمند احمق است و چارلی از مهارت های ریاضی ریموند استفاده می کند و او را به لاس وگاس می برد تا کارت ها را بشمارد. پس از به دست آوردن ثروت، آنها از کازینو بیرون انداخته می شوند و با اتهام آدم ربایی روبرو می شوند. مشکل این است که وقتی همه چیز تمام شده است، چارلی یک نوع پیوند عجیب و غریب با برادرش ایجاد کرده است. مدتها پس از پایان خندهها، تأثیر عاطفی داستان فرو میرود.
پایان نوعی نتیجهگیری نادر است که اشک را در چشمان جاری میکند. در طول فیلم، چارلی یک تاجر مغرور، نادان، حریص است که به هیچ کس جز خودش اهمیت نمی دهد. با این حال، در پایان، از برادری که هرگز نداشت، بیشتر از آنچه در تمام عمرش آموخته بود، یاد گرفت. و برخلاف بسیاری از فیلمهای دوستانه، ما میبینیم که پیوند بین چارلی و برادر بزرگش، ریموند، هر روز شکل میگیرد، تا زمانی که به بن بست میرسد.
داستین هافمن بهترین بازی خود را در «مرد بارانی» ارائه میکند، یکی از چنان قدرت و درخشش بینظیری که اغلب احساس میکنیم واقعاً در حال تماشای یک مرد اوتیستیک روی صفحه هستیم. ریموند بابیت یکی از به یاد ماندنیترین شخصیتهایی است که تا به حال بهعنوان بیننده با آن روبرو خواهید شد، و اگرچه داستین هافمن لزوماً بازیگر مورد علاقهام نیست، اما نقش او را در «مرد بارانی» بهعنوان یکی از متقاعدکنندهترین و تأثیرگذارترین بازیهای بازی میکنم. در همه زمانها.
تلاش برای بیان این دلیل که «مرد بارانی» بسیار عالی است، به سادگی غیرممکن است. همه چیز داره و به همان اندازه که ریموند بابیت شوخ طبع می شود، هرگز غیر واقعی یا نفرت انگیز به نظر نمی رسد. همانطور که هر بار که فیلم را تماشا می کنم او را تماشا می کنم، کاملاً فراموش می کنم که داستین هافمن در نقش او بازی می کند تا اینکه به طور ذهنی متوجه می شوم که چقدر خوب این کار را انجام می دهد. این جادوی فیلم است، مردم.
هالیوود شیفته شخصیت هایی مانند فارست گامپ و ریموند بابیت است، اما -- حتی بیشتر از گامپ -- ریموند هرگز آزار دهنده نیست. (این به این معنی نیست که گامپ است، اما...ریموند حتی لمسکنندهتر و واقعیتر است.) ریموند نسبت به فارست ضعیفتر است، و ما حتی بیشتر به او احساس میکنیم (اگرچه هرگز نمیتوانم بگویم کدام فیلم بهتری است) .
مرد بارانی را حتما ببینید. هر کاری که انجام میدهید را رها کنید و آن را اجاره کنید، بخرید، بارها و بارها مراقب آن باشید. این شگفت انگیز است. برایم مهم نیست که مثل یک منتقد جریان اصلی به نظر بیایم که میخواهد نقل قولهایم را در جعبه نسخه ویژه جدید دیویدی بیاورد (بله، لطفاً!)، من عاشق مرد بارانی هستم و نمیتوانم به اندازه کافی چیزهای خوبی در مورد آن بگویم.
دانلود فیلم Rain Man 1988 (مرد بارانی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
هیچ چیز جدیدی در فیلم Rain Man ها در مورد خاطرات عکاسی وجود ندارد. ما آنها را در «همیشه آب و هوای منصفانه است» و «عملیات مدبال» از جمله دیگر دیدهایم. همه چیز به کاربرد آنها بستگی دارد و "مرد بارانی" از یک خاطره عکاسی به خوبی استفاده می کند.
تام کروز یک فروشنده خودروی گران قیمت لس آنجلسی خودخواه است که در شرایط مالی قرار دارد. سوراخ وقتی پدر میلیونر او در سینسیناتی فوت می کند، پلک نمی زند. وقتی متوجه میشود که چیزی جز یک نمونه قدیمی از بیوک کانورتیبل و تعدادی بوتههای گل رز به ارث برده است، پلک میزند، که باقیمانده ثروت در امانت برادر اوتیسم، داستین هافمن، قرار میگیرد که کروز هرگز نمیدانست که داشته است. br/>
هافمن در یک موسسه محلی که در آن امن است، بازداشت می شود. کروز که مصمم است به نحوی دستش را به همه آن مولا برساند، هافمن را می رباید و با همراهی دوست دختر کروز، والریا گولینو، او را با آن بیوک در سراسر کشور می راند.
این به یک کمدی رفیق نامتناسب تبدیل می شود. هافمن گردن درد دارد، همیشه با خودش صحبت میکند و میخواهد وسواسهایش در مورد غذا، پوشاک و برنامهریزی برآورده شود. هافمن تحمل لمس شدن را ندارد و نمی تواند مستقیماً در چشمان کسی نگاه کند. اگر کروز میتوانست احساس شرم کند، خجالت میکشید که هافمن را در انظار عمومی بیرون بیاورد، اما در واقع کروز آنقدر سطحی است که تنها چیزی که احساس میکند عصبانیت و عصبانیت است. گولینو به قدری از خود جذبی کروز منزجر شده است که او را در جایی در امتداد جادههای فرعی رها میکند و ما را با دو مرد بسیار خودسوخته رها میکند.
وقتی کروز متوجه میشود که هافمن یک باغ نیست، همه چیز شروع میشود. اوتیسم اما یک دانشمند او حافظه فوق العاده ای برای جزئیات دارد. نیمی از دفترچه تلفن را در چند ساعت حفظ می کند. او می تواند هر چیزی را به خاطر بیاورد، همانطور که تعداد کمی از افراد می توانند و تعداد کمی اوتیستیک. تصاویر Eidetic، نام تجملی برای حافظه عکاسی، به اندازه کافی واقعی است. می توانید برای چند ثانیه شانه ای به کسی نشان دهید و او به شما بگوید چند دندان وجود دارد. اما بیشتر در کودکان دیده می شود و با افزایش سن از بین می رود. به هر حال، کروز همه چیز را در مورد حفظ کردن دفترچه تلفن فراموش می کند و به هافمن یاد می دهد که چگونه کارت ها را در یک کازینو لاس وگاس بشمارد. آنها قبل از پرتاب شدن به بیرون از شهر، بیش از هشتاد نفر بزرگ می کنند -- برای نجات تجارت بزرگ خودروی کروز کافی است.
فیلمی مانند این، با دو نفر که با یکدیگر بیگانه هستند اما به دلیل شرایط دور هم جمع شده اند. ، باید با ظرافت رفتار شود زیرا همه از قبل می دانند که در پایان، آن دو از نظر عاطفی با هم پیوند خواهند خورد. در فیلم Rain Manی مانند "روز گراند هاگ"، تبدیل شدن بیل موری به انسانیت واقعاً بسیار خوب انجام شده است. در اینجا، انتقال کمی ساختگی است. چیزی که ظاهراً هافمن را وارد موسسه کرد این بود که او در کودکی با کروز کار می کرد و به طور تصادفی او را در یک وان آب داغ انداخت. قرار است این یک افشاگری بزرگ باشد و چشمان ما اشک بریزد. و در کنفرانس نهایی، که سرنوشت هافمن را مشخص می کند، دو برادر برای دقایقی تنها می مانند و هافمن سرش را به کروز تکیه می دهد و -- هق هق می کند. صحنه به بدترین معنا معنادار است. خوشبختانه ماجرا به «درمان شدن» و رقصیدن هافمن در خیابان ها ختم نمی شود. در عوض او به مزرعه بازگشته است، جایی که کروز قول میدهد که با او ملاقات کند. این یک نوع پایان بالغ است.
هافمن آشکارا تلاش زیادی برای یادگیری نحوه رفتار کردن مانند یک اوتیستیک انجام داد و نتیجه داد. کروز سبک، کافی و خوش تیپ است. انحرافات ایتالیایی که از گفتار گولینو خبر می دهد بسیار عالی هستند. مانند گوش دادن به یک فیلم ایتالیایی است که در آن واج ها تقریباً به طور تصادفی کلمات انگلیسی را تشکیل می دهند.
امیدوارم مرد بارانی این تصور را برای کسی باقی نگذاشته باشد که اوتیستیک ها همه دانشمند هستند، زیرا از واقعیت دور است. هیچ کس نمی داند چه چیزی باعث آن می شود اما در بدو تولد وجود دارد. یک نوزاد اوتیستیک ساکت است و برایش مهم نیست که او را بردارید و بغلش کنید یا نه. آنها مجذوب اشیاء درخشان هستند. (هافمن در مورد یک هوکر وگاس می گوید: "او می درخشد.") آنها تمایل دارند حرکات موزون مانند کوبیدن آرام سر خود را به دیوار تکرار کنند. و اوتیسم در یک سر یک زنجیره است، در حالی که در انتهای دیگر اسکیزوفرنی دوران کودکی است. این یک اختلال عجیب است. ناظران با تجربه اظهار می کنند که وقتی به چشمان یک کودک اوتیستیک نگاه می کنید، اگرچه آنها به هر کاری که شما انجام می دهید پاسخ نمی دهند، فقط می دانید که هوش در آنجا وجود دارد.
دانلود فیلم Rain Man 1988 (مرد بارانی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
این یک شاهکار مطلق است که به نظر من شایسته برنده شدن بهترین عکس است، با داستانی درخشان، هافمن و کروز باورنکردنی هستند!. همه شخصیتها فوقالعاده هستند و داستان فوقالعاده تکاندهنده است، داستین هافمن و تام کروز در این بازی به سادگی باورنکردنی هستند! داستین هافمن در اینجا با بازی در اوتیسیتک کاملاً مرا شگفت زده کرد، درست به همان شکلی که او راه میرفت، صحبت میکرد و بازی میکرد، عجیب بود، مخصوصاً صحنههای عجیب و غریبش، و کروز به همان اندازه خوب است که نقش برادر فوقالعاده خودخواه را بازی میکند، همانطور که او و هافمن داشتند. شیمی افسانه ای با هم، به علاوه پایان برای من کمی غافلگیر کننده بود، اما با این وجود آن را دوست داشتم. هافمن سزاوار اسکارش بود و کروز هم به نظر من سزاوار یک جایزه یا حداقل نامزدی بود، به علاوه یکی از صحنه های مورد علاقه من زمانی است که آنها به کازینو می روند تا کارت ها را بشمارند. این بسیار خوب ساخته و نوشته شده است، و همچنین لحظات شگفت انگیزی دارد، به علاوه من عاشق صحنه ای بودم که کروز به هافمن رقصیدن را آموزش می دهد، زیرا صحنه فوق العاده ای بود.
اعتراف می کنم که ندیده ام. بسیاری از داستین هافمن، با این حال عملکرد باورنکردنیاش در اینجا، قطعاً من را به یک طرفدار تبدیل کرده است، و من این را در بین 5 بازی برتر کروز برای بهترین اجراها قرار میدهم، بهعلاوه، در نیمه اول از او متنفر خواهید شد، زیرا او بسیار بدجنس است، اما واقعاً پس از مدتی او را دوست داشته باشید، هنگامی که او شروع به مراقبت از هافمن کرد. همه چیز در مورد مرد بارانی کاملاً عالی است و واقعاً غیرقابل پیش بینی بود، به علاوه من موسیقی و موسیقی را نیز دوست داشتم. این سزاوار قرار گرفتن در بین 250 فیلم برتر است، در واقع به نظر من باید حتی بالاتر باشد، و همچنین گاهی اوقات خنده دار است، بعلاوه به نظر می رسید که هافمن و کروز علاقه زیادی به نقش های آنجا داشتند. همه شخصیتها بسیار دوستداشتنی هستند، و چیزی که من را شگفتزده کرد این است که چگونه هافمن و کروز بخشهای بهظاهر فوقالعاده سختی را ساختند، به همین سادگی!. این یک شاهکار مطلق است که به نظر من سزاوار برنده شدن بهترین عکس است، با داستانی درخشان، هافمن و کروز باورنکردنی هستند و اگر آن را ندیده اید، لطفاً فوراً این کار را انجام دهید و پشیمان نشوید!
جهت فوق العاده است!. بری لوینسون کار فوق العاده ای انجام می دهد! اینجا با دوربین درخشان، زوایای عالی و فقط نگه داشتن همه چیز عالی و با سرعتی بسیار جذاب.
بازیگری بدون شک شایسته اسکار است!. داستین هافمن اینجا واقعاً باورنکردنی است، او واقعاً مرا متقاعد کرد که اوتیستیک است، او بامزه بود، دوست داشتنی بود، شیمی درخشانی با کروز داشت، و همینطور که راه میرفت، صحبت میکرد، واقعاً مرا شگفتزده کرد، زیرا من واقعاً از تماشای کار او لذت بردم. شخصیت او را دوست خواهد داشت و از آن شگفت زده می شود به من اعتماد کنید! (قوانین هافمن!!!!). تام کروز مثل همیشه شگفتانگیز است و در اینجا باورنکردنی است، او در شروع کار خودخواهانه فوقالعادهای بازی میکند، اما در نیمه دوم فوقالعاده ظاهر میشود، زیرا به نظر من او هم مثل هافمن خوب بود، او کار دشواری را داشت. با تغییر شخصیت، او حداقل مستحق نامزدی بود، اما من دوست داشتم که او و هافمن با هم کار کنند! (قوانین کروز!!!!!!!!!!). والریا گولینو به عنوان دوست دختر خوب است، او ناز و جذاب بود من او را خیلی دوست داشتم. بقیه بازیگران خوب هستند.
به طور کلی اگر آن را ندیده اید، لطفاً فوراً این کار را انجام دهید، پشیمان نخواهید شد. ***** از 5
دانلود فیلم Rain Man 1988 (مرد بارانی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
چارلی بابیت (تام کروز) یک مزاحم خود شیفته است که اتومبیل های گران قیمت می فروشد. دوست دختر او سوزانا (والریا گولینو) سعی می کند با او ارتباط برقرار کند و شکست می خورد. پدرش می میرد و خودروی کانورتیبل بیوک رودمستر مدل 1948 را به او واگذار می کند. او یک بار بدون اجازه در 16 سالگی آن را رانندگی کرد و به مدت 2 روز به زندان افتاد. این دارایی بیش از 3 میلیون دلار به ریموند بابیت (داستین هافمن) که یک برادر اوتیستیک است که برای چارلی ناشناخته است، باقی مانده است. چارلی ریموند را می رباید در حالی که سعی می کند نیمی از پول خود را به دست آورد.
دو اجرای فوق العاده وجود دارد. تشریح دقیق یک شخصیت اوتیسم توسط هافمن یکی از اولین اجراهایی است که من دیدم. این کار یک استاد است. شخصیت نفرت انگیز چارلی کمتر مورد تایید قرار گرفته است. تام کروز بی امان است. او کسی است که باید به هر چیزی که هافمن به سمت او پرتاب می کند واکنش نشان دهد. شخصیت او دارای رشد و تغییرات است. تعامل آنها یک ساعت جذاب است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.